برگرفته از يادداشت هاي يک دوزيست: کوچه مدرسه حجتيه، پلاک 117
سيد مرتضي ميگفت: اگر هدف ما با ديگران متفاوت است، پس راههامان نيز متفاوت خواهد بود. و نميخواستم كه در اين جريان چيزي بنويسم؛ تا ديشب و ستون تلخند 17مرداد كيهان و پيش از آن، مقالهي "مكافات تساهل" نگارندهي وبلاگ منبر، در سايت رسا.
و از خود ميپرسم جريان از چه قرار است ؟ مهاجراني با يكي از همسراناش اختلاف پيدا كرده و كار به دادگاه كشيده و ما اينگونه به تكاپو افتادهايم، و تقاص روزهاي پيشين را در كاريم.
تلخند، عنوان روحانيت را به طنز تحريف ميكند و نيز درس خارج فقه را و باز داستان قديمي شير الاغ و خيلي چيزهاي ديگر و باز از خود ميپرسم، آيا چون مدرس آن درس، محسن كديور است ما مجاز به بازي با مقدسات حوزهايم و چون رقيب نقطه ضعفي يافته، آيا ميتوان اينگونه با او برخورد كرد؟
دل خوشي از مهاجراني ندارم، و هنوز تلخي آن نامرادي دولت پاسخگو و رئيسجمهور محبوب و وزير متساهلاش در جريان تحصن مسجد اعظم در كامام مانده، اما آيا اين دليل اينگونه از برخورد ميشود؟ تعدد زوجات امر حرامي نيست و اولين بار هم نيست دعواي بر سر نفقه ميان يك زوج كار را به دادگاه ميكشاند. راستي چرا ما يك امر مباح را اينگونه بر سر كسي چماق كردهايم و بر سر يك دعواي حقوقي به جان آبروي ديگران افتادهايم؟ لحظهاي بايستيم؛ خلاف شرع كدام است؟ رسوايي چيست؟
به عنوان يك طلبه، دل خوشي از اين جماعت ندارم اما آنقدر ميدانم كه حتي كسي كه مستحق حد شده است را 80 يا 100 ضربه تازيانه ميزنند و يا سنگسار ميكنند، اما كسي را حق توهين به او نيست و آبروي او را به بازي نميگيرند. تازه اين پرونده هنوز در مرحلهي اتهام است و مگر خود ما همه را دعوت به قانون و قاضي نميكرديم. در نهايت هم نتيجهي اين دعواي خانوادگي ربطي به هيچكدام از ما ندارد.
برادراني كه بر طبل ضرب گرفتهاند، انگار توجه ندارند كه اگر در "مارمولك " تنها يك نمونه از متلكهاي تلخند استفاده شده بود، كارگردان را به محاكمه كشيده بوديم و انگار يادشان رفته كه بسياري از بزرگان بيش از يك همسر داشته اند و انگار نميدانند عمدهي پروندهها دادگاه ويژه، بر سر همين نپرداختن نفقه است و كسي نام آن را رسوايي نميگذارد.
راستي چرا گاف گرفتن از خوديها و بوقكردناش ضد اخلاق است و همين عمل در رابطه با ديگران مجاز است و بياشكال. مگر نه است كه شيرين عبادي هم زني مسلم بود و ناموس همسرش، و خوردن شير الاغ را هيچ دين و آيين و فقه و اخلاقي قبيح ندانسته و راستي به ما چه مربوط است كه نيت كسي از تجديد فراش چيست؟
برادران ژورناليست ارزشي، ما با عراقيها هم اخلاقي جنگيديم و به مردانگي؛ و ايكاش زماني فرصت شود به جاي تنظيم اخبار درس حضرت علامهي جوادي، لختي در حلقهي او زانو بزنيد تا دريابيد كه جهاد مطبوعاتي هم آداب و حدودي دارد و اگر نه روزي بر طبل ما هم خواهند كوفت.
اميرالمومنين ميفرمايد: با مومنان به ايثار برخورد كنيد و با ديگر مردمان به انصاف؛ حداقلاش آن است كه اهل انصاف باشيم...