تهران-خبرگزاري كار ايران
مدير مسئول ماهنامه چشم انداز ايران ، گفت : كودتاي 28 مرداد براي ما يك درس بزرگ براي شناختن توان اجتماعي مردم بود .
به گزارش خبرنگار "ايلنا"، لطفالله ميثمي، طي سخناني كه پيرامون موضوع "كودتاي 28 مرداد كودتايي به اين ارزاني چرا؟" در حوزه شرق جبهه مشاركت ايران اسلامي ايراد كرد ، گفت : علت اين كه ميگوييم كودتاي 28 مرداد يك كودتاي ارزان بود، اين است كه كيم روزولت، نوه روزولت بزرگ كه يكي از سردمداران كودتا بود، وقتي براي آلن دالس، رئيس وقت سازمان سيا گزارش كودتا را ميداد، احساس ميكرد چشمان آلن دالس مانند گربه حركت ميكند و به نقشه گواتمالا نگاه ميكند كه چگونه دكتر آلندز را ساقط كند.
وي با بيان اين مطلب كه "تحليل كيم روزولت اين بود كه كودتا بسيار ارزان بوده و از مبلغي كه براي كودتا تخصيص داده بودند، شايد يك دهم آن مصرف نشده است"،تصريح كرد: ما اسم اين كودتا را كودتاي آمريكايي ,انگليسي ميگذاريم، پس نقش ارتش روحانيون و سياستمداراني كه اين كودتا را تاييد كردند چه بود؟ آيتالله كاشاني، نواب صفوي , دكتر بهايي , ملكي و همه اين سياستمداراني كه اين كودتا را تاييد كردند، چه نقشي داشتند، در حالي كه اين شخصيتها آمريكايي و انگليسي نبودند.
اين فعال سياسي با اشاره به اينكه "در 100 سال گذشته از اوايل سال 1300 كه چاه نفت ايران در مسجد سليمان فوران كرد، دو طبقه ارتش و بازار تاثير گذار بودند"، گفت: در واقع توسعه ارتش وابسته به درآمد نفت بود، بنابراين، كار اصلي ارتش حفاظت از درآمد نفت بود.
ميثمي در ادامه تصريح كرد: در زمان نخست وزيري مصدق چون مساله نفت به صورت يك مساله لاينحل براي حاكميت بود، ارتشيها هويت خود را زير سوال ميبردند و اگر مصدق موفق ميشد كه فرمول اقتصاد بدون نفت را در كشور اجرا كند، ديگر ارتشيها نقش چنداني در اين اقتصاد بدون نفت نداشتند و اين جا بود كه پاي حيثيت و منزلت و منابع يك قشر وسيع كه علاوه بر كار نظامي زير سوال ميرفت.
مدير مسوول ماهنامه چشم انداز ايران در ادامه با بيان اينكه " بعد از قيام 30 تير كه وزارت دفاع به دست مصدق افتاد"، اظهار داشت : مصدق يك سري افسران بالا را تسويه كرد كه اين افسران بازنشسته گردهم آمدند و در آن جا به يك مركز توطئه تبديل شدند و همانها بودند كه افشار دوست، رئيس پليس مصدق را گرفتند، شكنجه دادند و كشتند و ارتباط مستمري هم با دكتر بهايي و بازاري ها داشتند.
وي با اشاره اينكه "در زمان مصدق دو بازار منسوجات داخلي و بازار ملي وجود داشت"، گفت: بازار ملي در آن زمان رشد كرده و بورژوازي ملي ايران شكل خوبي گرفت و ديگري بازار وابستهاي بود كه بيشتر اجناس خود را از انگلستان وارد ميكرد. تجار عمده اين بازار كساني بودند كه به روحانيون خمس و زكات ميدادند و در زمان مصدق چون ارز نبود به علت توقف صادرات نفت، تواناييهاي اين بازار كاهش پيدا كرد و اين بازار در كنار خود روحانيون را از حكومت ملي ناراضي كرده بود.
لطف الله ميثمي با بيان اينكه"3 طبقه بازاريان، روحانيون و نظاميان يك مثلث را تشكيل مي دادند كه من به آنها را مثلت كودتاي 28 مرداد ميگويم" تاكيد كرد: اين كودتا پايگاه طبقاتي و تشكيلاتي داشته است. از سوي ديگر هم انگلستان فاز نظامي اعلام كرده بود. در آن زمان براي سرنگوني مصدق انگليس نتوانست از مساله نفت براي قانع كردن آمريكا استفاده كند، اما با روي كار آمدن چرچيل در انگليس و آيزنهار در آمريكا آنها توانستند وي را به پديده فكري كمونيسم حساس كنند.
اين فعال سياسي ادامه داد: در آن زمان فاز، فاز نظامي بود و جبهه ملي و حكومت و احزاب هم متوجه نبودند كه در فاز نظامي بايد سازماندهي متفاوتي داشته باشند و با اين حال در 14 و 19 مرداد سال 32 ملت بسيج شدند و به خيابانها ريختند، اما در 28 مرداد اين كار را نكردند، زيرا مردم عادت دارند در يك فاز سياسي و قانوني به صحنه بيايند، ولي وقتي فاز نظامي و كودتايي شد به خيابانها نيامدند، زيرا براي اين كار آماده نبودند و آموزش نديده بودند، چون مردم تشكيلات نداشتند و بيشكل عمل ميكردند و در يك لحظه خاص رأي خود را ميدادند، اگر چه قلباً كودتا را قبول نداشتند.
مدير مسئول ماهنامه "چشمانداز ايران" در ادامه با اشاره به اينكه "كودتاي 28 مرداد براي ما يك درس بزرگ براي شناختن فاز مردم و شناختن توان اجتماعي بود"، گفت: وقتي در اوضاع سياسي حال حاضر ميبينيم كه مشاركت مردم كم ميشود، به اين علت است كه جريانات از فاز سياسي و قانوني وارد فاز امنيتي ـ نظامي ميشوند. ما نبايد فاز سياسي را نظامي كنيم ، نبايد چپ روي كنيم و مرحله سوزي كنيم به طوري كه دشمن را به فاز امنيتي ـ نظامي بكشانيم. وقتي كه يك حركت آنقدر اصيل است كه خود آنها به فاز سياسي ميآيند و افشاگريهاي قتلهاي سياسي، يك نمونه از آن است كه آنقدر اصيل بود كه من فكر ميكنم از ملي شدن صنعت نفت نيز اصيلتر بود، ولي طرف مقابل اصلاً تحمل آن را نداشت و واكنشهاي بسيار آنتي گونيستي از خودش بروز داد كه يكي از آنها ماجراي كوي دانشگاه و ديگري ترور آقاي حجاريان بود.
وي با بيان اينكه "قانون ملي شدن نفت در جهت احياي قانون اساسي و منطبق با منافع ملي بود و منجر به خلعيت هم شد"،افزود: مالكيت ما بر منابع زير زميني حق مشروع ما بود كه به تصويب سازمان ملل در سال گذشته نيز رسيده بود، شركت هاي نفتي هفت خواهران يا اقليتها اصولاً به مليت و جغرافيا اهميت نميدهند و اين يك تضاد بزرگي بين اين شركتها و قانون ملي شدن نفت بود . روحانيون كه آموزشهاي حوزوي آنها مبتني بر سرمايه داري نامحدود و مالكيت نامحدود است در آموزشهاي ديني خود با ملي شدن صنعت نفت و به معني ديگر محدوديت سرمايه مغايرت ميديدند، زيرا معتقدند كه شما هر جا مال خود را ميتواني ببري و اين تضادي با قانون ملي شدن و قانون ملي است.
ميثمي با تاكيد بر اينكه" حزب توده به ملي شدن نفت اعتقادي نداشتند و به طور خاص قانون ملي شدن نفت براي آنها ارزشي نداشت"، گفت: اين جريانات ملي گرايي و قانونگرايي را به اين ترتيب از دست دادند و كودتايي به اين ارزاني اتفاق افتاد و حال برويد فكر كنيد كه مصدق چطور توانست 2 سال و 4 ماه دوام بياورد.