سه شنبه 10 شهريور 1383

نسخه برژينسكي براي حل مشكل ايران و آمريكا، بازتاب

پيشنهاد گروه ويژه به كاخ سفيد

«گروه ويژه» كه عنوان تعدادي از پژوهشگران و كارشناسان برجسته ايالات متحده در زمينه سياست خارجي به رهبري برژينسكي است، چندي پيش در گزارش مشروحي، ديدگاه‌هاي خود راجع به ايران را در اختيار كاخ سفيد قرار دادند.
نظر به اهميت ديدگاه‌هاي اين گروه در تصميم‌گيري كاخ سفيد، «بازتاب» متن كامل گزارش «گروه ويژه» را منتشر مي‌كند. در بخش اول اين گزارش، برژينسكي موكول كردن گفت‌وگوي واشنگتن با تهران به پس از حل بحران بين ايران و آمريكا را اقدامي نادرست خواند و به كاخ سفيد توصيه مي‌كند، همانند مدل رفتاري با چين، با ايران به گفت‌وگو بپردازد.
«گروه ويژه» در ادامه، سياست گفت‌وگوي‌ تهران ـ واشنگتن در موارد اختلافي مانند اسراييل را نادرست توصيف كرده به كاخ سفيد توصيه مي‌كند، تعامل با ايران را در مواردي كه دو طرف علايق و منافع مشترك دارند، مانند مبارزه با «القاعده» و ايجاد ثبات در افغانستان و عراق را آغاز كند.
خلاصه اجرايي
ايران اينك كه 25 سال از انقلاب اسلامي مي‌گذرد، عرضه‌كننده يك تهديد و يك فرصت به ايالات متحده آمريكاست. موضوعات خطردار و نامعلوم، منعكس‌كننده اوضاع دشوار و چندگانه و اضطراري براي امنيت ايالات متحده در دوران پس از يازدهم سپتامبر هستند؛ اين موضوعات عبارتند از گسترش فعاليت‌هاي هسته‌اي، حمايت دولتي از تروريسم، رابطه بين دين و سياست و ضرورت اصلاح سياسي و اقتصادي در خاورميانه. در زماني كه عراق (همسايه و دشمن و رقيب تاريخي ايران)، مرحله انتقالي دشوار براي رسيدن به يك حاكميت بعد از جنگ را مي‌گذارند و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، نيز تدابير امنيتي خويش بر فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران را گسترش مي‌دهد، ايران به عنوان يك كشور و معضل بزرگ در دستور كار سياسي ايالات متحده مطرح مي‌شود. گروه ويژه task Force، با تصديق وجود ارتباط دو مورد فوق‌الذكر با منافع حياتي ايالات متحده به طور انتخابي، از درگير شدن با ايران به منظور رفع نگراني‌هاي حساس ايالات متحده حمايت مي‌كند.

گروه ويژه، براي روشن‌سازي محتواي سياسي ايالات متحده، فعاليت‌هاي خود را بر اوضاع داخلي ايران و سياست خارجي جامع اين كشور متمركز كرد. اين نيرو همچنين همين نگرش و برخورد را درخصوص شناخت فقدان طولاني ارتباطات ايالات متحده با ايران داشت و استمرار ارتباط محدود واشنگتن با اين كشور، به اين معني است كه هرگونه ارزيابي از نيروهاي داخلي جمهوري اسلامي ايران به طور اجتناب‌ناپذيري ناقص مي‌باشد. با وجود اين، گروه ويژه معتقد است، به رغم تغييرات سياسي قابل توجه و نارضايتي عمومي، ايران در آستانه انقلابي ديگر نيست. آن نيروهاي داخلي در ايران كه متعهد به حفظ نظام كنوني ايران هستند، تحت كنترل مستحكم و اينك تنها طرف گفت‌وگوكننده در اين كشور مي‌باشند. بنابراين نه تنها كوشش‌هاي مستقيم ايالات متحده براي براندازي نظام حكومتي ايران به احتمال زياد موفق نخواهد بود، بلكه مداخلات خارجي نيز نمي‌توانند نظام حكومتي ايران را تغيير دهند و بالعكس موجب رفع حساس‌ترين نگراني‌هاي سياسي در رابطه با سياست‌هاي ايران مي‌شوند. هيجان‌ها و خروش‌هاي سال‌هاي اخير، نشان مي‌دهند كه خود مردم ايران، سرانجام طبيعت حكومت كشورشان را به سمت بهتر شدن سوق خواهند داد. ضمنا استمرار حيات جمهوري اسلامي ايران و فوريت و ضرورت مسائل مربوط به سياست‌‌هاي اين كشور، پيامي براي ايالات متحده دارد و آن اينكه ايالات متحده، پيش از آنكه منتظر سقوط حكومت در ايران باشد، مي‌بايست به دنبال ايجاد ارتباط و انجام معامله با اين كشور باشد.
نگراني‌هاي ايالات متحده براي مدت‌هاي طولاني بر فعاليت‌هاي ايران و نيات اين كشور در ارتباط با همسايگانش متمركز بوده است. سياست خارجي ايران طي دهه گذشته، تدريجا به سوي مقتضيات و مصالح منافع ملي گرايش داشته، البته به استثناي برخي موارد مشخص و حساس كه موضوع اعتقاد (ايدئولوژي) رجحان و اولويت داشته است. نتيجه اينكه تهران در حد گسترده‌اي، اقدام به برقراري روابط سازنده با همسايگان خود كرده و ارتباطات تجاري بين‌المللي خودش را گسترش داده و محتواي تغييرات منطقه‌اي، موجب ايجاد فشارها و ابهاماتي براي ايران شده است. گروه ويژه اين‌گونه نتيجه گرفت كه رهبري ايران به دنبال نفوذ در كشورهاي همسايه، با استفاده از راه‌هاي متعدد و نيز درصدد بهره‌برداري از بي‌ثباتي و ناآرامي‌ها در عراق به نفع سياسي خودش بوده است و لذا موفق شده، نقش مهمي در تقويت يك حكومت باثبات و جمعگرا در بغداد ايفا كند. اين وضعيت مي‌تواند، موجب شود كه ايران يك نقش سازنده در ارتباط با عراق و افغانستان داشته باشد و از سوي ديگر، مشكلات مهمي براي حكومت‌هاي عراق و افغانستان ـ كه با پايان درگيري‌ها روي كار آمده‌اند ـ به وجود آورد.
گروه ويژه همچنين بر اين موضوع تأكيد دارد كه يكي از فوري‌ترين و ضروري‌ترين مواردي كه ايالات متحده با آن روبروست، بلندپروازي‌هاي ايران در ارتباط با فعاليت‌هاي هسته‌اي است، هرچند اعضاي گروه ويژه درخصوص وجود مدارك و اسناد كافي ـ كه نشان‌دهنده فعاليت كامل ايران در زمينه توسعه سلاح‌هاي هسته‌اي باشد ـ نظرات مختلفي ابراز داشته‌اند، ولي آنان همگي توافق دارند كه ايران به احتمال زياد، الگوي همكاري تاكتيكي با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي را ادامه خواهد داد و ضمنا تلاش خواهد كرد تا چشم‌انداز برنامه هسته‌اي خود را براي حفظ انتخاب‌هايش ـ كه تا حد امكان باز و طولاني‌مدت باشد ـ پنهان سازد.
گروه ويژه به عنوان يك مطلب محوري و اساسي، پذيرفته است كه به نفع ايالات متحده مي‌باشد كه به طور انتخابي با ايران درگير شود تا موارد زير محقق شود:
1ـ تقويت ثبات منطقه‌اي 2ـ منصرف كردن ايران از ادامه برنامه ساخت سلاح‌هاي هسته‌اي 3ـ حفظ ميزان عرضه انرژي در حد قابل اعتماد 4ـ كاهش تهديد ترور 5ـ رفع كمبود دمكراسي كه مجموعه خاورميانه از آن رنج مي‌برد؛ اعضاي گروه ويژه به موجب دلايل مزبور خواستار تجديدنظر در نگرش راهبردي نسبت به ايران هستند.
يك نگرش تجديدنظرشده نسبت به ايران
گروه ويژه، اين‌گونه نتيجه‌گيري كرد كه كمبود موجود در سطح درگير شدن ايالات متحده با ايران، به منافع ايالات متحده در اين منطقه حساس از دنيا ضرر مي‌زند و نيز اينكه بايد تلاش شود ايالات متحده درخصوص زمينه‌هاي ويژه‌اي كه به منافع دو كشور مربوط مي‌شوند، گفت‌وگوي مستقيمي انجام گيرد. موارد پنجگانه زير در ارتباط با زمينه‌هاي مزبور قابل توجه است:
الف ـ انجام يك گفت‌وگوي سياسي با ايران، نبايد تا زماني كه اختلافات عميق درباره بلندپروازي‌هاي هسته‌اي ايران وجود دارد و دخالت‌هاي منزجركننده ايران در درگيري‌هاي منطقه‌اي رفع نشده‌اند، به تعويق افتد. همچنين روند درگيري سياسي انتخابي به نوبه خود، مي‌تواند يك مسير مؤثر بالقوه براي پرداختن و رسيدگي به آن اختلافات عرضه دهد. همان‌گونه كه رويه ايالات متحده در رابطه با كشور چين بوده و هست (كه پيشتر، اين روند در رابطه با اتحاد شوروي وجود داشت). يعني داشتن يك رابطه سازنده با چين، در عين مخالفت قومي با برخي جنبه‌هاي سياست داخلي و بين‌المللي اين كشور. واشنگتن بايد به دنبال يافتن منافع مشترك با ايران باشد و در عين حال با سياست‌هاي قابل اعتراض ايران مخالفت كند و سرانجام اينكه هر نوع تجديد رابطه واقعي با تهران، تنها هنگامي مي‌تواند محقق شود كه درخصوص فوري‌ترين نگراني‌هاي ايالات متحده در رابطه با سلاح‌هاي هسته‌اي، تروريسم و ثبات منطقه‌اي، پيشرفت واقعي و مؤثري به وجود آيد.
ب ـ مذاكره و چانه‌زني مهم و برجسته كه بتواند، موجب رفع اختلافات و درگيري‌هاي عمده بين ايران و ايالات متحده شود، يك هدف واقعي نيست، و اگر چنين هدفي پيگيري شود، بسيار بعيد است كه پيشرفت قريب‌الوقوعي در منافع مركزي واشنگتن به همراه داشته باشد. گروه ويژه در نقطه مقابل، پيشنهاد مي‌كند به طور انتخابي با موضوعاتي درگير شود كه ايالات متحده و ايران در آنها منافع مشترك داشته باشند و رشد تدريجي در آن وجود داشته باشد، به گونه‌اي كه تدريجا به موضوعات گسترده‌تري كه دو حكومت را از يكديگر جدا مي‌كند، بپردازد.
پ ـ ايالات متحده در قبال تهران، بايد از سياست‌هاي تشويقي و تنبيهي استفاده كند. استفاده فراوان ايالات متحده از تحريم‌هاي گسترده و يكجانبه عليه ايران، موفق به دسترسي به اهداف بيان‌ شده ـ كه ايجاد تغيير در رفتار ايران بوده ـ نشده است، بلكه بالعكس، موجب محروميت واشنگتن از يك اهرم بزرگ‌تر در رابطه با حكومت ايران گرديده است. نظر به اهميت فزاينده نقش منافع اقتصادي در شكل‌دهي سياست‌هاي منتخب ايران در صحنه داخلي و خارجي، چشم‌انداز روابط تجاري با ايالات متحده مي‌تواند به عنوان يك ابزار قدرتمند در اختيار واشنگتن قرار گيرد.
ت ـ ايالات متحده بدون تمركز به تغيير اساسي در حكومت ايران، بايد از دمكراسي در اين كشور حمايت كند، به ويژه آنكه تمركز مزبور به احتمال زياد، موجب افزايش احساسات ملي‌گرايانه در ايران است كه صرف دفاع از حكومت كنوني مي‌شود و حتي احساسات مخالفان حكومت ايران را به نفع آن برمي‌انگيزد. حكومت ايالات متحده بايد توجه شديد و نيز سياست‌هايش را بر تقويت تحول سياسي متمركز كند، به طوري كه ايران تشويق شود نهادهاي دمكراتيك و قوي‌تري را در داخل خود توسعه و روابط ديپلماتيك و اقتصادي خود در صحنه خارجي را نيز گسترش دهد. درگير شدن با حكومت كنوني ايران در رابطه با رسيدگي به موضوعات فشارآور منطقه‌اي و بين‌المللي، الزاما به معناي تقابل با حمايت ايالات متحده از اين اهداف نيست. در حقيقت درگير شدن خردمندانه با ايران مي‌تواند، فرصت‌هاي تغيير در رفتار ايران را افزايش دهد.
ث ـ گروه ويژه، آگاه است كه طي 25 سال گذشته، تلاش‌هاي پياپي براي درگير شدن با نظام حكومتي در تهران، انجام شده كه به دلايل متعدد، هيچ سودي نداشته است. به هر حال گروه ويژه بر اين باور است كه مداخله نظامي ايالات متحده و نيز دخالت‌هاي ايران در افغانستان و عراق، موجب تغيير در چشم‌انداز و دورنماي جغرافياي سياسي در منطقه شده‌اند. اين تغييرات مي‌توانند به ايالات متحده و ايران، انگيزه‌هاي جديدي بدهند كه گفت‌وگوهاي سودمند و دوجانبه را آغاز كنند؛ گفت‌وگوهايي كه از نفع مشترك مثل ثبات منطقه‌اي آغاز شوند و به موضوعات سنگيني چون تروريسم و گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي برسند. ما بر اين باور هستيم كه حتي واضح‌ترين سياست در قبال ايران با موضوع سرسخت و لجاجت‌بار اين كشور با دردسر و مخمصه مواجه شود.
توصيه‌هايي براي سياست ايالات متحده

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

گروه ويژه در راستاي دستيابي و اجراي نگرش جديد فوق‌الذكر، اقدامات ويژه زير را براي پرداختن به فوري‌ترين موضوعات مورد توجه توصيه مي‌كند:
1ـ ايالات متحده بايد پيشنهاد انجام گفت‌وگوي مستقيم درخصوص موضوعات ويژه مربوط به ثبات‌سازي منطقه‌اي را به ايران عرضه كند. ازسرگيري، ادامه و گسترش مذاكرات در ژنو ـ كه به مدت 18 ماه پس از حادثه يازدهم سپتامبر انجام شد ـ بايد مورد توجه قرار گيرد. اين گفت‌وگوها بايد ساختاري داشته باشند كه مشاركت سازنده ايران در روند شكل‌گيري اقتدار در دولت‌هاي مركزي در عراق و افغانستان و بازسازي اقتصادي در اين دو كشور را تشويق كنند. همچنين تماس منظم با ايران، مسيري را به وجود مي‌آورد كه از راه آن مي‌توان، موضوعاتي را كه موجب رشد فعاليت‌ها و روابط ايران با مراكز قدرت‌هايي كه مخالف قدرت متمركز دولتي در كشورهاي افغانستان و عراق شده‌اند، مورد بررسي قرار داد. به جاي دنبال‌گيري و پيروي از «نقشه راه» براي تجديد و نوسازي روابط در خاورميانه ـ كه مسؤولان حكومتي ايالات متحده پيشتر آن را توصيه كرده‌اند ـ شعبه اجرايي بايد به دنبال طراحي يك مكانيزم ساده‌تر براي شكل‌دهي به گفت‌وگوهاي رسمي با ايران باشد. يك بيانيه حاوي اصول ارتباطي به همراه نكاتي كه در سال 1972 در بيانيه «شانگهاي» ـ كه توسط ايالات متحده و چين امضا شد ـ آمد، مي‌تواند براي شكل‌دهي نوع گفت‌وگوها و ارتباطات بين ايالات متحده و ايران و تعيين اهداف گفت‌وگو و تضمين دوباره دادن به هيأت‌هاي سياسي داخلي ذيربط در دو كشور توسعه‌يافته مورد استفاده قرار گيرد. تلاش براي تهيه پيش‌نويس جهت چنين بيانيه‌اي مي‌تواند، موجب تمركز سازنده و مهم بر يك گفت‌وگوي جدي دوجانبه و نيز واقعگرايانه شود. تلاش مزبور نه تنها به بن‌بست نخواهد رسيد، بلكه مانع پيشرفت گفت‌وگو درخصوص موضوعات ويژه نيز نخواهد شد.
2‌ـ ايالات متحده بايد ايران را تحت فشار گذارد تا وضعيت اعضاي «القاعده» ـ‌كه در عمليات تروريستي شركت داشته‌اند و در تهران در بازداشت هستند ـ را مشخص كند و همچنين روشن سازد كه بايد يك گفت‌وگوي امنيتي انجام دهد تا طي آن، تضمين مشروط بدهد كه دولت ايران براي گسترش خشونت عليه حكومت‌هاي جديد عراق و افغانستان و نيز عليه نيروهاي ائتلافي كه به اين دو حكومت كمك مي‌دهند، كاري انجام ندهد. واشنگتن در عين حال بايد با دولت موقت عراق همكاري كند تا سازمان مجاهدين خلق، كاملا منحل شده، تضمين دهد كه رهبران آن محاكمه شوند.
3ـ ايالات متحده ضمن داشتن هماهنگي نزديك با متحدان اروپايي و روسيه، بايد به منظور زير نظر و كنترل داشتن برنامه هسته‌اي ايران، سياست راهبردي متمركزتري به كار گيرد. همچنين ايران در آينده نزديك، بايد تحت فشار قرار گيرد تا تعهد مورخ اكتبر سال 2003 براي تعويق و توقف كامل همه فعاليت‌هاي عمل‌آوري مجدد و غني‌سازي اورانيوم را اجرا كند. در حالي كه اين تعويق و توقف اجرا مي‌شود، ايالات متحده و ديگر اعضاي جامعه بين‌المللي بايد به دنبال يك موافقتنامه اساسي و در چارچوب با ايران باشند كه راه‌حل پايدارتري درخصوص موضوع فعاليت‌هاي هسته‌اي ارايه دهد. چنين موافقتنامه‌اي بايد شامل تعهد ايران براي دست كشيدن هميشگي از غني‌سازي اورانيوم و ديگر توانايي‌هاي سوخت هسته‌اي باشد و ايران پروتكل الحاقي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي را نيز امضا كند. اين پروتكل حاوي يكسري تدابير امنيتي است كه صحت و سقم نيات صلح‌آميز برنامه هسته‌اي ايران را مشخص مي‌كند. ايالات متحده متقابلا بايد اعتراض خوديش نسبت به برنامه هسته‌اي غيرنظامي ايران را ـ كه تحت تدابير شديد است ـ قطع كند و با تضمين‌هاي چندجانبه، مبني بر اينكه تهران توانايي خريد سوخت هسته‌اي با نرخ معقول بازار براي رآكتورهاي نيروي هسته‌اي خودش را داشته باشد موافقت كند. البته اين موافقت تا هنگامي ادامه خواهد داشت كه ايران به تعهدات خود درخصوص منع تكثير سلاح‌هاي هسته‌اي پايبند باشد.
موافقتنامه همچنين بايد دو طرف را متعهد سازد كه روابط سياسي و اقتصادي خودشان را افزايش دهند؛ اين مطلب از راه يك گفت‌وگو محقق مي‌شود كه به موازات گفت‌وگو‌هاي نهادينه شده بين ايران و اتحاديه اروپايي انجام خواهد شد.
ايالات متحده در كوتاه‌مدت بايد بر آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، فشار آورد تا حقوق خودش براي تشخيص صحت و سقم فعاليت‌هاي هسته‌اي ـ كه در پروتكل الحاقي لحاظ ده ـ را شديدا اعمال كند؛ اين اعمال حقوق به منظور بازدارندگي و بازرسي در خصوص هرگونه فعاليت‌هاي هسته‌اي پنهان انجام مي‌شود كه درواقع آزمون قطعي درخصوص آزمايش هماهنگي و انطباق ايران درخصوص اجراي تعهداتش تحت ماده دوم از پيمان منع گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي و نيز اعتبار، قابل‌قبول و عملي بودن نظام جهاني منع گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي مي‌باشد. تهران بايد به وضوح دريابد، اگر به واقعيات توجه نكند و روند همكاري با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي را قطع كند، با تحريم‌هاي چندگانه شوراي امنيت سازمان ملل مواجه خواهد شد. هدف ايالات متحده در دوره‌اي بلندمدت، بايد اعلام دعوت (يا انجام) براي ‌گفت‌وگو درخصوص موضوعات امنيت همكاري مرتبط با ايران و همسايگان اين كشور ـ كه داراي سلاح هسته‌اي هستند ـ باشد.
ايالات متحده بايد مداخله فعال در روند صلح خاورميانه را از سر گيرد و بر كشورهاي عمده عربي فشار آورد تا خودشان را متعهد بدانند كه از روند صلح و هر نوع موافقتنامه‌هاي نهايي، حمايت اصيل و قابل توجه انگيزه ايران براي ابراز احساسات و مواضع كينه‌جويانه و ضداسراييلي رو به رشد است و اين در حالي است كه هيچ پيشرفتي در زمينه صلح در منطقه وجود ندارد. تلاش‌ها براي كاهش جريانات كمك به گروه‌هاي تروريستي بايد با اقدامات جهت عرضه يك جايگزين قابل ملاحظه و مناسب براي چرخه مستمر خشونت همراه شود. يك تلاش جدي از سوي واشنگتن با هدف دستيابي به صلح بين اعراب و اسراييل مي‌تواند، داراي نقش محوري در راستاي ريشه‌كني افراط‌گرايان در منطقه باشد.
5ـ ايالات متحده بايد اقداماتي انجام دهد كه موجب گستردش ارتباطات سياسي، فرهنگي و اقتصادي بين مردم ايران و دنياي گسترده شود؛ از جمله اينكه به سازمان‌هاي غيردولتي ايالات متحده، اجازه دهد كه در ايران فعاليت داشته باشند و همچنين با تقاضاي اين كشور براي آغاز گفت‌وگوها با سازمان تجارت جهاني موافقت كند.
منزوي بودن ايران، تنها مانع از تلاش مستمر مردم اين كشور براي رسيدن به يك حكومت دمكراتيك‌تر است، لذا موجب مي‌شود كه دست افراطي‌ها در ايران براي موعظه جهت تقابل با ديگر نقاط دنيا قوي‌ شود. همگرا شدن ايران با جامعه بين‌المللي از طريق تعهدات رسمي نهادينه شده و همچنين گسترش ارتباط بين مردم ايران و مردم ديگر كشورها، موجب تشديد تقاضاها براي داشتن يك حاكميت خوب در داخل ايران و همچنين اعمال محدوديت بر ماجراجويي در خارج مي‌شود.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/11468

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نسخه برژينسكي براي حل مشكل ايران و آمريكا، بازتاب' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016