«عليرضا علويتبار» روزنامهنگار و تحليلگر سياسي نسبت به «گسترش پديده نظاميگري در ايران»هشدار داد.
به گزارش خبرنگار «رويداد»، علويتبار كه سهشنبه شب 11 شهريورماه در مراسم روزه سياسي در دفتر مركزي جبهه مشاركت سخن ميگفت، اظهار داشت:«گرچه نظاميگري و تمايل به گسترش آن پديدهاي نيست كه تنها در سالهاي اخير شاهد آن بوده باشيم، اما تحليل من اين است كه اكنون در نقطه عطفي قرار داريم و تحولي در حال وقوع است كه اين مسأله را سرعت و گسترش ميبخشد.»
وي با بيان اين كه «بايد نسبت به اين تحول حساس بود» تصريح كرد:« بسياري از وقايع كنوني كشور در پرتو همين گسترش نظاميگري قابل تحليل است.»
علويتبار گفت كه مسأله فرودگاه امام، آژانس انرژي اتمي، تركيب راهيافتگان مجلس هفتم و مواضع برخي نيروهاي سياسي در قبال مسائل عراق شواهد و نشانههايي در همين زمينه است.
اين فعال سياسي در تعريف موضوع «نظاميگري» گفت:«اين مفهوم در سطوح مختلفي قابل تعريف است كه بزرگداشت نمادهاي نظامي مثل لباس نظامي و يا چفيه بر گردن انداختن، اولويت يافتن مسائل نظامي بر غير نظامي، برتري نظامي ها در تصميمگيريهاي كلان كشور و افزايش حضور نظاميان در نهادهاي مختلف از جمله آنهاست.»
علويتبار سپس به طرح اين پرسش و پاسخگويي آن پرداخت:«چرا گرايش به نظاميگري در جامعه ما افزايش يافته، در حالي كه يك جنگ طولاني را پشت سر گذاشتهايم ولي حتي در زمان جنگ نيز شاهد چنين گسترشي نبوديم؟»
وي در پاسخ سؤال خود، «بحران مشروعيت و مقبوليت كانون قدرت جمهوري اسلامي» را مطرح كرد و توضيح داد: «امام خميني در زمان رهبري خود هم مشروعيت كاريزماتيك داشت و هم مشروعيت سنتي، ضمن آنكه از مقبوليت مردمي بالايي هم برخوردار بود. اما پس از ايشان، مشروعيت كاريزماتيك از بين رفت. مشروعيت سنتي شكل نگرفت و مقبوليت مردمي نيز سير نزولي پيدا كرد. همين امر، باعث نگراني كانون قدرت نسبت به ادامه حيات خود شد و بستر نظاميگري را فراهم ساخت.»
اين تحليلگر سياسي سپس به «مزيت نسبي سازماندهي نظامي» نسبت به ساير سازمانها از جمله سازمانهاي سياسي و احزاب براي صاحبان قدرت اشاره كرد و گفت:«اطاعتپذيري، سرعت اجراي دستورات، توانايي بالا براي بسيج سراسري نيروها در سراسر كشور و نيز در اختيار داشتن ابزار اجبار و تحميل، ويژگيهاي خاص نهادهاي نظامي است كه همواره كانون قدرت را براي به كارگيري آنها وسوسه ميكند.»
علويتبار همچنين استفاده از نيروهاي نظامي را ناشي از كمبود اعتماد به نفس شخصي كه در كانون قدرت قرار دارد، دانست و گفت:«امام خميني اعتماد به نفس خاصي داشت كه اورا كمابيش در قبال مسائل بيروني واكسينه ميكرد. در حالي كه اين اعتماد بعد از ايشان از بين رفت وبه همين خاطر تلاش ميشود با ژستهاي نظامي خاص، حقارت شخصي پوشانده شود.»
وي سپس به تحليل سطوح دخالت نظاميان در عرصه سياست پرداخت و گفت:«نظاميان در پايينترين سطح مداخله خود در مسائل سياسي، در نقش يك گروه فشار فعاليت ميكنند كه اين سطح از مداخله، حتي در عاليترين دموكراسيهاي صنعتي نيز ديده ميشود. در سطح دوم، اعمال تهديد وفشار به حكومت را شاهد هستيم. در سومين سطح، نظاميان به دخالت مستقيم در سياست از طريق تغيير حكومت و نصب حكومت غيرنظامي مطلوب خود به جاي حكومت غيرنظامي پيشين ميپردازند و در آخرين و بالاترين سطح، نظاميان با استقرار در حكومت به شكل دادن يك حكومت نظامي ميپردازند.»
اين روزنامهنگار با تأكيد دوباره بر حساس بودن وضعيت كنوني كشور، گفت:«يكي از مسائلي كه باعث شده ميل به گسترش نظاميگري در كشور مشاهده شود، برخوردهاي نومحافظهكاران آمريكا و جناح تندرو اسرائيل با ايران و تهديدهاي آنهاست.»
وي «فقدان مقبوليت بينالمللي نظاميان ايران برخلاف همتايان خود در آمريكاي لاتين» را عاملي ديگر در اين زمينه ذكر كرد و گفت كه به همين دليل، نظاميان ايران امكان تعامل با جهان بيرون را ندارند.
علويتبار با اشاره به ضربه پذير بودن اقتصاد ايران گفت:«اقتصاد ايران ناچار از پيوند با جهان خارج است و به همين خاطر، نسبت به هر رفتاري كه اين پيوند را تضعيف كند(از جملهنظاميگري) حساس است.»
سخنران مراسم سهشنبه شب 11 شهريورماه جبهه مشاركت از «هوشياري جناحهاي داخلي و حتي بخشي از محافظهكاران» نسبت به گسترش نظاميگري در كشور به عنوان عامل بازدارنده در اين وضعيت نام برد.
وي تأكيد كرد:«نيروهاي سياسي و از جمله محافظهكاران بايد بدانند كه نظاميها گرچه ممكن است به طور موقت امتيازهايي به آنها بدهند اما در بلندمدت، به دنبال تبعيت كامل همه نيروهاي سياسي از خود هستند و تاكنون هم نشانههايي از اين مسأله را بروز دادهاند.»
علويتبار بر همين اساس مسأله فرودگاه امام را موضوعي دانست كه بايد همه نيروهاي سياسي را هوشيار ميكرد. وي گفت:«ادامه اين وضعيت، كشور را در مرحله خطرناكي قرا ميدهد و حتي كساني را كه فكر ميكنند هدايت اين روند را در اختيار دارند، تهديد ميكند.»
علويتبار در توصيف اين طبقه جديد نظامي گفت:«اين طيف، نظاميهاي پاكباخته بسيج و سپاه نيستند بلكه يك مافياي قدرت و ثروت است كه تأمين منافع كلان اقتصادي خود را با حكومت نظامي ممكن ميداند.»
وي افزود:«از آنجا كه آزادي رسانهها تهديدي براي اين حكومت نظامي و گسترش پديده نظاميگري در كشور است، برخوردهاي موجود هم درسايه همين قضيه قابل تحليل است.»