تهران-خبرگزاري کار ايران
يک فعال ملي_ مذهبي با اشاره به تقابل دولت هاي اقتدار گرا در برابر دولت هاي دموکراتيک درتاريخ معاصر ايران ، گفت: عدم پيشبرد برنامه هاي نوسازي در ايران، دولترا با مشکل مواجهه خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار "ايلنا"، عليرضا رجايي در بيست و نهمين نشست تا دموکراسي که به ميزباني حوزه شمال تهران جبهه مشارکت ايران اسلامي در محل دفتر مرکزي اين حزب با عنوان دولت اقتدار گرا در برابر دموکراسي اظهار داشت: اساس بحث هاي جديد درباره فلسفه دولت اين است که چگونه مي توان آزادي فردي، که کل پروژه فلسفه مدرن است را با بافت دولت و بافت نظام هاي اجتماعي و سياسي هم دگرگون کرد.
وي با بيان اينکه معضل دانش سياسي دوران جديد سنجش آزادي فردي و دولت مدرن به نحوي است که چگونگي عدم تعرض نهادهاي سياسي اجتماعي به آزادي فردي را تعريف کند،گفت : اين چالش همواره بين پروژه هاي دولت ليبرال و کليه پروژه هاي تحت عنوان نظريه هاي انتقادي صورت مي گيرد.
وي افزود: نظريه هاي انتقادي که معتقدند که دولت هاي جديد نمي توانند آزادي فردي را به نحوي از انحاء محدود کرده يا مورد تعرض قرار دهند .آن چه در پست مدرن يا نظريه هاي مکتب انتقادي مطرح شده اظهار نااميدي از اين است که آزادي هاي فردي توسط دولت مدرن تامين شود.
وي سپس اين بحث را به حوزه ايران کشاند و گفت: در ايران دولت غير مطلقه از سال 1285 تحت عنوان مشروطه آغاز شد.
عضو انجمن صنفي روزنامه نگاران منازعه قرن اخير ايران را رابطه تقابلي بين طرفداران دولت هاي مطلقه و غير مطلقه دانست و اظهار داشت: اين سيکل مداومي بوده که به طور پيوسته طي يک قرن اخير اتفاق افتاده، ايجاد افق هايي براي دولت غير مطلقه و دوباره ايجاد دولت مطلقه.
وي سپس به بررسي اين مساله بر اساس تئوري هاي نوسازي پرداخت و گفت: بر اساس تئوري هاي نوسازي که متاثر از نوعي جامعه شناسي کار کرد گرايانه است مشخص مي شود که کشورهاي در حال گذار با چه آسيب هايي مواجهند.
وي با اشاره به ايرادي که به اين روش، به خاطر آسيب شناسي صرف بحران ها و عدم علت يابي آن ها وارد است تصريح کرد: کل پروژه دولت مطلقه در ايران حاصل پروژه هاي نوسازي است ،يعني از سال 1285 تا 1299 که در ايران شاهد وضعيت فوق العاده بي ثباتيم چون شاهد نوعي موازنه قوانين نيروهاي مشروطه خواه و نيروهاي ذيل دولت مطلقه بوديم.
وي در ادامه با بيان اينکه اين موازنه باعث جلوگيري از غالب شدن يکي از نيروهاي مقابل هم مي شود، اظهار داشت : اين موارد باعث تشکيل نوعي دولت بناپارتي به نام دولت رضا شاه، شد .
وي افزود: پايگاه رضا شاه در هر دو سو بود، هم رويه اش رويه دولت هاي مطلقه بود وهم نيروهاي حامي اش ، حداقل تا اواسط کار بخشي از روشنفکران بودند.
وي با تشريح اينکه ادامه اين روند بين دولت هاي مطلقه و غير مطلقه در ايران پديد آمد، اظهار داشت: مثلا پس از رضا شاه باز از سال 1320 ، به مدت 12 سال شاهد آزاد شدن نيروهاي مشروطه خواه بوديم که او ج آن در نهضت ملي ايران اتفاق افتاد.
اين فعال ملي مذهبي با يادآوري اينکه دولت هاي مطلقه در خلا قدرت نمي توانند در ابتداي کار به طور کامل مستقر شوند، بلکه عامل خارجي است که موازانه قوا را به سمت استمرار دولت اقتدار گرا حل مي چرخاند، افزود : از 1332 تا 1357 ، مجددا با توجه به شوک نفتي و احساس وجود حمايت هاي خارجي، دوباره دولت مطلقه شکل مي گيرد که با انقلاب سال 1357 فرو پاشيد.
وي با عظيم خواندن انقلاب اسلامي ،تصريح کرد: از 1357 تا 1360 دوباره شکافي از خلا قدرت اتفاق مي افتد.
اين روز نامه نگار در ادامه با يادآوري اينکه چهار بحران تعارض شهر و روستا، تعارض مباني سطح مشارکت سياسي و سطح نهادمندي سياسي، تعارض طبقه متوسط و به خصوص طيف راديکال آن با حکومت و تعارض احزاب و جوامع سنتي ما قبل نوسازي، طبق تئوري هاي نوسازي ،بحران هاي دولت هاي نوساز هستند که اگر دولتي نتواند بر آن ها غلبه کند، به تعبير هانتينگون دچار نا استواري سياسي مي شوند.
وي تصريح کرد: تا زماني که بين اين طبقه متوسط و آن گروه ديگر تعارضات حل نشود و نوعي اتحاد پديد نيايد نظم سياسي ايجاد نخواهد شد.
اين فعال سياسي با بيان اينکه هنگام خلا قدرت برتر در جامعه، نوعي رقابت پنهان و ناخودآگاه بين کساني ايجاد مي شود که مي توانند اتحاد را در جامعه ايجاد کنند ،تاکيد کرد: چه براي انقلاب و چه براي ادامه وضع موجود، وحدت طبقه متوسط شهري و روستايي الزامي است .
رجايي با اشاره به اينکه همه تحولات در ايران شهري اند و نه روستايي ،تصريح کرد: به دليل بافت پراکنده روستاها در ايران آن ها نمي توانستند بيان منضبط سياسي پيدا کنند ،اما پديده اصلاحات ارضي در دهه 40 توانست اين کار ناممکن را انجام دهد.
وي در بخش ديگري از سخنانش در رابطه با وضعيت ايران پس از انقلاب اسلامي، اظهار داشت: براساس تئوري هاي نوسازي 2 اتفاق بزرگ پس از انقلاب افتاده است، نخست اينکه طبقه متوسط شهري رفته رفته به وضعيت موجود رضايت مي دهد و به اصطلاح محافظه کار مي شود و ديگر اينکه حاشيه نشينان شهري به مرور حذف مي شوند .
وي در رابطه با نسبت مشارکت سياسي و نهاد مندي سياسي در ايران ،گفت: در ايران خواست مشارکت سياسي با ظرفيت نهادهاي سياسي ناسازگار است، يکي از عوامل عمده براي ايجاد اين ظرفيت ايجاد احزاب است که در دنيا معمولا دولت هاي اقتدار گرا در مقابل آن مقاومت مي کنند.
رجايي با اشاره به اينکه برخي از طرفداران توسعه صنعتي به خاطر حفظ حرمت که لازمه اين نوع توسعه مي دانند از ايجاد اين ظرفيت ها جلوگيري ميکنند و برخي ديگر به دنبال مشارکت سياسي تاييدي و غير نهادمند هستند، تاکيد کرد: وقوع اتفاق تاريخي و مهم 2 خرداد نشان داد که نيروهاي اجتماعي از موازانه خواهي دهه 60 بيرون آمدند و به نفع نيروهاي دموکرات وارد عمل شدند. اما هنوز يک حزب مستمري که بتواند ارتباط ارگانيک با بدنه اجتماعي داشته باشد و با طبقات مختلف ارتباط برقرار کند وجود ندارد.
پس از سخنان رجايي در نشست بيست و نهم" تا دموکراسي "جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد .
وي در ابتداي اين جلسه در پاسخ به پرسشي در رابطه با نمايندگي جامعه ايران توسط دانشجويان، گفت: دانشجويان را خيلي کم مي توان نماينده کل مردم دانست.
وي در رابطه با علت عدم ائتلاف جدي همه نيروهاي اصلاح طلب با يکديگر ، اظهار داشت : اين پديده دو علت دارد، يکي اينکه جريان اصلاح طلب سوابق مشترک با هم ندارند و ريشه هاي مقاومت جريان هاي اصلاح طلب باعث مي شود نسبت به وضع پيچيده فعلي راه حل هاي متفاوتي داشته باشند.
وي با تاکيد بر اين که همه اين جريان ها ذيل پروژه دموکراسي قرار دارند، دليل دوم عدم ائتلاف کامل آن ها را چنين برشمرد : امنيتي بودن فضا هم باعث مي شود گروه ها زير بار هزينه گروه هاي ديگر نروند، اما در مجموع تعاملاتي وجود دارد.
رجايي درباره انتخابات رياست جمهوري با اظهار نااميدي از پيروزي اصلاح طلبان ، تصريح کرد: جبهه اصلاحات هنوز به بلوغ کامل نرسيده است ولي براي رسيدن به اين بلوغ هنوز دير نيست.
وي افزود: در صورت حضور موسوي نمي توان گفت که گام هاي بزرگي به جلو برداشته مي شود اما به هر حال چوب لاي چرخ حرکت محافظه کاران که موتورشان هم خوب روشن شده گذاشته مي شود، ولي آمدن مير حسين مبدا جديدي نخواهد بود که مثلا از موضع رياست جمهوري يک جنبش اجتماعي را رهبري کند.
وي با بيان اين که براي مواجه شدن با اتفاقات 25 سال اخير بايد شجاعت زيادي دانست، تصريح کرد: سايت هاي ايرانيان خارج از کشور را ببينيد بسياري از آن ها به تعبير قرآن به استخوان هاي مردگانشان افتخار مي کنند، اما درک آن چه اتفاق افتاده است نياز به صلاحيت دارد.
رجايي در پاسخ به پرسش ديگري با رد احتمال وقوع انقلاب در ايران، اظهار داشت: اگر نظام سياسي در ايران اساس اتکاي خود را بر صورتبندي نظامي بگذارد ،حتما مواجه با اشکال اعتراضي خواهيم بود، ولي کي و کجا روشن نيست.
وي در بخشي ديگري از سخنان خود با اعلام اينکه عدم شرکت ما در حکومت نياز به طي دوره زماني داشت که سال 76 نمي توانستيم اين را بگويم، گفت : مير حسين با زيرکي اعلام کرده است که شرايط ما با سال 76 فرقي نکرد، ايشان نگفته اند که با خاتمي فرق نکرده و اين نوعي بدبيني را نشان مي دهد.
وي افزود : به هر صورت اين نمي شد عدم شرکت درحکومت را در سال 76 طرح کرد، حتي در دوره دوم خاتمي در نظر سنجي ها بالاي 90 درصد حضور او را مي خواستند،اگر چه خود خاتمي واقعا تمايلي نداشت حتي برخي با تحکيم به او مي گفتند مگر مي تواني شرکت نکني.
رجايي درپاسخ به پرسشي که بزرگ ترن اشتباهات اصلاح طلبان را مورد پرسش قرار داده بود، پاسخ داد: من به جهت اعتقاد به روش تحليل ساختاري به خلاف اراده گرايان، تا حدي جبري نگاه مي کنم ولي من خيلي از بحث هاي مطرح را اصولا اشتباه نمي دانم، مثلا اين سخن که مي گويند چرا خاتمي رهبري جنبش راقبول نکرد؟ اما ايشان هم از اول شرط و شروطش اين نبود که به هر قيمتي يک پروژه را به پيش برد.
وي اشاره به اينکه بايد تحليل کرد که وقتي مي گويم اصلاح طلبان مبني کدام اصلاح طلبان و پايگاهشان در نظام سياسي چيست؟، گفت : اگر پايگاه ايدئولوژي و منفعشان را در درون حکومت بيابيم، آن گاه مي توان در متن اوضاع سياسي ايران ميزان توقعشان را مشخص کرد .
وي افزود: اگر اين را به خوبي بفهميم آن موقع بايد بدانيم که مثلا آيا بضاعت اين ها 100 بوده و 90 عمل کرده اند يا از ابتدا بضاعت 85 بود و 70 عمل کرده اند.
رجايي با تاکيد بر اين که بحث اشتباهات کمکي به وضعيت استراتژيک در ايران نمي کند ، تصريح کرد: نيروهاي اصلاح طلب به ميزان بضاعتشان عمل کردند و اگر دوباره تاريخ تکرار شود همين طور خواهد بود.
وي با اشاره به مقاطعي که احتمالا مي شد نيروهاي جناح است را به عقب راند، اظهار داشت: اگر اين جناح را از در بيرون کنيم از پنجره مي آيند، واگر آنها را به عنوان پديده ارگانيک در نظر بگيريم من فکر مي کنم که حتي در صورتي آن اشتباهات را نمي کرديم باز هم به اين جا که هستيم، مي رسيديم.
رجايي با تاکيد بر اينکه اوضاع را ساختاري تحليل و جبري نگاه مي کند ،افزود : در مجموع تاريخ پس از انقلاب فکر مي کنم گريزي از اين وضع نداشتيم، به نظر من اين مسير اجتناب ناپذير است.