فردي بنام اهورا پيروز خالقي يزدي اعلام مي کند که قصد دارد براي آزادي ايران اول ماه اکتبر، 10 مهر، روز مهرگان با هواپيماي دربست به ايران برود. از ايرانيان برون مرز مي خواهد که در اين راه با او همراه شوند. از ايرانيان درون مرز هم مي خواهد قبل از رسيدن او، کار رژيم را بسازند و در فرودگاه خود به او اجازه ورود دهند. مي گويد رهبر نيست و فقط مي خواهد به آزادي مردم ايران کمک نمايد. از هخا و آيين باستاني، کورش و عزت ايراني مي گويد. به اديان و گروه هاي اجتماعي احترم مي گذارد. سپاه و بسيج و نيروهاي درون حکومت را نيز از خود مي داند و همبستگي آنان با خود را اعلام مي کند. فارغ از جمله بندي و غلط هاي املايي که حاکي از عدم تسلط وي به زبان فارسي دارد، تحليل ها و برداشت هاي سياسي وي نيز بسيار سطحي نگرانه و ساده انگارانه است. پاسخ هاي ساده ايشان به حوادث مهم تاريخي نظير انقلاب ايران يکي از اين موارد است. او براي آماده شدن مردم، روز گذشته از آنان خواست تا در تهران مقابل دانشگاه تهران و در ديگر شهرها از ساعت 5 بعد از ظهر دست به تجمع آرام بزنند. گزارش ها از تهران از تحقق اين فراخوان حکايت دارد. رقم شرکت کندگان قطعي نيست اما از صدها تا 7 هزار نفر اعلام شده است. اهورا با اعلام پيروزي، برنامه شب گذشته اش را به پايان مي برد.
1. بر طبق شنيده ها، برآوردها، تصورات و حدس و گمان هاي نزديک به يقين (که تاکنون به هر دليل به شمارش در نيآمده و علمي نشده اند) مردم ايران از حکومت جمهوري اسلامي خسته شده اند. همه غر مي زنند، به عيان بر عليه مسئولان صداي انتقاد بلند مي کنند و نارضايتي خود را اعلام مي کند. اتفاقي که کمابيش سالهاست در بين مردم رواج دارد و تنها درجه و شدت و حدت آن بر حسب مورد متفاوت بوده است به همين دليل قابل محاسبه در معادلات سياسي نيست.
2. در آخرين انتخابات حضور کم مردم در شهرهاي بزرگ اين فرضيه را تاييد مي کند که اميد راي دهندگان سابق (بالغ بر 25 مليون در سال 80) به تغييرات از درون، حداقل در حال حاضر بسيار کاهش يافته است.
3. در بزرگترين اعتراضات خودجوش نظير 18 تير، حتي در اوج حمايت مردم از اصلاحات حکومتي، مشارکت عامه بگونه اي تاثيرگذار، ناچيز و محدود بود.
4. تجربه اعتراضات و انتخابات 8 سال اخير اين فرضيه که مردم ايران خواهان تغيير با حداقل هزينه هستند را تا حدودي تاييد مي کند.
5. جمهوري اسلامي بر اساس تعاريف علم سياست تقريبا هرگز بعنوان يک نظام حکومتي منسجم وجود نداشته است. اداره اين حکومت به بهترين شکل توسط کارگزارانش تعريف شده است. آنان اعتقاد دارند حکومت ايران بصورت "هيئتي" اداره مي شد. منظور، روش برگزاري هيئت هاي عزاداري در دوران محرم است. (الف) غير علمي و بي برنامه، (ب) عدم قرارگيري افراد متخصص در جاي خود و اساسا عدم نياز به فرد متخصص، (پ) مقطعي بودن و عدم دنباله دار بودن (ت) به هويت مذهبي متکي بودن (ث) عدم رشد و تکامل نحوه کار (ج) مراجع مختلف تصميم گيري و سليقه اي عمل کردن افرد، مشخصه هاي اصلي اين روش را در بر مي گيرند. 25 سال اداره حکومت به چنين روشي همه ساختارهاي از پيش شکل گرفته را نيز منهدم ساخته و کشور را از لحاظ نظام اداري با بحران جدي روبرو ساخته است. نهادهاي تصميم گيرنده هر کدام ساز خود را مي زنند و روزي نيست که سياست هاي متناقض از سوي بالاترين مقامات حکومت در رسانه ها انعکاس نيابد، تا جائيکه به قول يکي از ديپلماتهاي جمهوري اسلامي، از سياست فرداي حکومت خود، همان فردا مطلع مي شوند!
6. جمهوري اسلامي بگونه اي غريزي همان روش حکومت هاي اقتدارگر را پيش گرفت. بريدن ارتباط اعضاي جامعه با همه آنچه به آن متصل بودند و جايگزيني آن با ايدئولوژي جديد. ملي گرايي، گذشته، تاريخ، فرهنگ، دين سنتي و ... بايد با برداشتي خاص از اسلام تعويض مي شد. برداشتي که حتي خود عوامل رژيم به آن اعتقادي نداشتند. حاصل آنکه اينک با ملتي روبرو هستيم که همه آنچه هويت ساز هستند را از دست داده است، حتي ايدئولوژي جايگزين را. نگاهي به جواناني که نسل سومي ها مي خوانندشان کافي است تا نتيجه عملي اين فاجعه را مشاهده کنيم: نسلي با خودخواهي منفي، بدون هيچ باور و اعتقاد.
7. جمهوري اسلامي به باور کارگزارن صادقش مدت هاست به پايان رسيده و سال هاست از حيث ساختار سياسي و اعتقاد و باور عوامل خود دچار بحران هاي جدي است. عقب نشيني هاي اين حکومت از بسياري آرمان هاي اوليه، در مورد مسايل اجتماعي و سياسي، شکست در پرورش نسل انقلابي، شکست در ترويج اسلام، شکست در ارايه الگوهاي اقتصادي و مالي موفق، شکست در حفظ نيروهاي وفادار به خود مثال زدني است.
8. نيروهاي جايگزين جمهوري اسلامي بعد از 25 سال امروز توانستند 7000 نفر از ملت سرخورده و ناراضي ايران 70 مليوني را به خيابان بکشند. اپوزيسيون در اين 25 سال حتي از شناخت جايگاه خود در ايران عاجز بوده است. حداقل 17 سال از اين 25 سال با توجه به عدم وجود و وسعت ارتباطات نظير اينترنت، تلفن هاي ارزان و تلويزيون ها و رسانه هاي نيمه آزاد دوران خاتمي، به بي خبري و داستانسرايي از ايران گذشت. بعد از آن هم به رغم اين امکانات و به رغم کم شدن فاصله با واقعيت هاي کشور، اغلب، حقيقت تلخ در پس آرزوها و خاطرات خوش گذشته گم شد و راه را بر قضاوت و شناخت صحيح بست.
به باور نگارنده تا زماني که از موجودي که با آن مبارزه مي کني شناختي نداشته باشي، اساسا مبارزه اي در کار نخواهد بود.
جريان "هخا" و گرداننده اش نه از اين رو که طرفدار هخاست، يا فارسي را با غلط حرف مي زند يا ساده نگر است بل از آن رو که مروج ساده لوحي، بي برنامگي، غير علمي بودن و روياپردازي است محکوم به شکست و از ريشه ابتر است. حتي براي مردمي که بدنبال راه ميانبر مي گردند تا به جايگاه خود در جهان بازگردند، هخا، خوارک کافي در اختيار ندارد.
خواب و خوابنما
۱- اينجا پارک لاله، خيابان کارگر تقاطع فاطمي است. ظرف مدت تنها چند دقيقه، همه چيز به هم ريخت. من ضلع غربي خيابان هستن و آن سمت، روبروي پارک به...
ديدهبان
September 28, 2004 09:27 AM
خواب و خوابنما
۱- اينجا پارک لاله، خيابان کارگر تقاطع فاطمي است. ظرف مدت تنها چند دقيقه، همه چيز به هم ريخت. من ضلع غربي خيابان هستن و آن سمت، روبروي پارک به...
ديدهبان
September 29, 2004 10:26 AM
خواب و خوابنما
۱- اينجا پارک لاله، خيابان کارگر تقاطع فاطمي است. ظرف مدت تنها چند دقيقه، همه چيز به هم ريخت. من ضلع غربي خيابان هستن و آن سمت، روبروي پارک به...
ديدهبان
September 30, 2004 04:37 PM
خواب و خوابنما
۱- اينجا پارک لاله، خيابان کارگر تقاطع فاطمي است. ظرف مدت تنها چند دقيقه، همه چيز به هم ريخت. من ضلع غربي خيابان هستن و آن سمت، روبروي پارک به...
ديدهبان
September 30, 2004 04:40 PM