آرش کمانگر : ضمن تشکر از قبول مصاحبه ، اولین پرسش من در مورد کنوانسیون اخیر حزب جمهوریخواه در نیویورک و تطاهرات عظیم مردم علیه سیاستهای جنگ طلبانه بوش میباشد . لطفا هم در مورد این اجلاس و هم مارش بزرگ مردم ، توضیحاتی را ارائه کنید .
یونس پارسا بناب : من هم تشکر میکنم که از من برای این مصاحبه دعوت کردید. همانطور که میدانید هر چهار سال یک بار در آمریکا احزاب برای انتخاب کاندیدای خود برای انتخابات ریاست جمهوری کنوانسیون کشوری برگزار میکنند. امسال کنوانسیون حزب دموکرات در شهر بوستون در ماه اوت و کنوانسیون حزب جمهوریخواه نیز در شهر نیوریورک در ماه سپتامبر برگزار گشت.
بر خلاف کنوانسیونهای سال های قبل ، امسال تظاهرات، اعتراضات ، راه پیمائی ها و بست های متعدد از طرف اقشار مختلف شهر نیویورک در روزهای کنوانسیون جمهوریخواهان برگزار گردید که از نظر تعداد شرکت کنندگان در تاریخ آمریکا بی نظیر بود.در این تظاهرات و .....، که همگی بر علیه جنگ عراق و سیاست های جنگ طلبانه و سیطره جویانه ای نئو کانها ( نئو محافظه کاران ) در عراق ، فلسطین و افغانستان بود، نزدیک به یک میلیون نفر جمعیت شرکت کردند که حتی خود مجریان و سازماندهان این تظاهرات و .... را به حیرات انداخت .
به نظر من این اقدامات ضد جنگ و راه پیمائی های سه روزه در نیویورک بخشی از " ابر قدرت" افکار عمومی جهانی (" وجدان بین المللی") است که ار سال 1998 ( بعد از تظاهرات وسیع نیروهای ضد گلوبالیزاسیون در شهر سیاتل) بداین سو شکل یافته و امروز بعد از حمله نظامی به افغانستان و سپس حمله نظامی به عراق و اشتغال آن کشور ( در 18 ماه گذشته ) رشد کیفی یافته است.
ابر قدرت افکار عمومی جهانی جنبش های فراگیر اجتماعی – سیاسی است ، که در حال حاضر مستقل از عملکردها و سیاست های دولت های سنتی نیروهای متنوع و فراگیری را در بر میگیرد.
این جنبش ها که در اکناف جهان به شکل های گوناگون ( مثل جنبش های ضد جنگ و آنتی گلوبولیراسیون ،تداوم بقایای نهضت های رهائی بخش دهه های 1960- 1970، بیانیه ها و همایش های ضد جنگ از طرف بخش بزرگی از کلیساها، مبارزات وسیع مردم جهان علیه جورج بوش بویژه در خیابانهای کشورهای پیرامونی جهان سوم و اعتراضات و سخنرانی های شخصیت های با نفوذ و محبوب بین المللی مثل گارسیا مارکز در کلمبیا، نوام چامسکی در آمریکا، یوسف شاهین در مصر، گونتر گراس در آلمان و نلسون ماندلا در آفریقا و ...) ظهور کرده اند عمدتاً در چالش با نظام جهانی سرمایه در راس آن آمریکا به وجود آمده، در تضادی آشکار با هئیت حاکمه آمریکا بویژه جورج بوش و نئو کانها افتاده و عموماً هدف استراتژیکی جهانی آمریکا را به زیر سئوال کشیده اند.
کمانگر : با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری امریکا در ماه نوامبر ، وضعیت افکار عمومی و آخرین نظرسنجی ها را چگونه می بینید ؟ در همین رابطه مختصری در مورد ویژه گی های انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده توضیح دهید .
پارسا بناب : انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر امسال که هر چهار سال یکبار بدون وقفه تا حالا در تاریخ آمریکا به مورد اجرا گذاشته است، از توجه و اهمیت ویژه ای برخوردار است. تا حالا مردم جهان و حتی در صد قابل توجهی از مردم آمریکا ( 29 درصد) انتخابات آمریکا را جّدی نگرفته و آن را یک عمل تشریفاتی محسوب میداشتند. مردم آمریکا هیچ زمانی در تاریخ معاصر خود ( ار زمان پایان جنگ داخلی در 1866 میلادی تا کنون ) به چنین بُعد و عمقی به دو بخش بسیار " متخاضم و ستیزه جو" تقسیم نشده بودند. این اوّلین بار است که سیاست خارجی آمریکا ( جنگ عراق) به مهّم ترین موضوع انتخابات ریاست جمهوری تبدیل گشته است، در صد بزرگی از مردم آمریکا( چه آنهائیکه مخالف بوش و موافق جان کری هستند و چه آنهائیکه برعکس) معتقدند که جنگ عراق آغاز یک جنگ طولانی است که امکاناً در طول آن از عراق به عنوان یک " سکوی پرش" و " ایستگاه بنزین گیری" استفاده خواهد شد و جنگ از آنجا به نقاط مختلف منطقه خلیج فارس و اقیانوس هند گسترش خواهد یافت.
کمانگر : " جان کری " رقیب اصلی جورج بوش ، بنطر میرسد اندکی از ژستهای صلح طلبانه خویش کاسته و با به نمایش گذاشتن فیلم شرکت خود در جنگ ویتنام و بر زبان راندن پی در پی جملات مذهبی ، سعی دارد آرای بخشی از افکار عمومی محافطه کار را بدست آورد . اصولا مجموعه مواضع جزب دمکرات ، چه تفاوتها و تشابهاتی با مواضع حزب جمهوریخواه دارد ؟
پارسا بناب : آمریکا بر خلاف تبلیغات جاری ( از طرف رسانه های گروهی وابسته به نظام) یک کشور تک حزبی است که در درون آن حزب دو جناج بزرگ سرمایه داری:(نهادهای مالی "شرقی"و نهادهای مالی "غربی") پیوسته در رقابت و تبانی با همدیگر دست و پنجه نرم می کنند. "جناح شرقی" توسط نیروها و خانواده های بانفوذ شرق آمریکا- راکفلر ها ، کندی ها ، ماریوکوموها و ... – و " جناح غربی" توسط - هالی برتن ها و کمپانیهای فرامّلی نفت و انرژی و " شبکه نظامی- صنعتی"- نمایندگی میشوند. محمل اصلی " جناح شرقی" را حزب دموکرات و محمل " جناح غربی" را حزب جمهوریخواه تشکیل میدهند.
به نظر من منافع گروه های فشار و جناح های متشکل سرمایه داری در درون حزب دموکرات حکم میکند که پروسه استراتژیکی هژمونی نفتی در خاور میانه را از طریق دیپلماسی و با نزدیکی به متحدیان آمریکا طی کنند. روی این اصل کاندیدای آنها ( جان کری) روی خط " دیالوگ" و " مذاکره" با ایران و سوریه و فلسطین و .... است.
جورج بوش کاندیدای " جناح غربی" و نئوکانها ( که در حال حاضر بر سه قوه دولتی – مقننه، اجرائیه و قضائیه- حاکمیت دارند ، مردم آمریکا را برای یک جنگ طولانی در خاور میانه و امکاناً حمله نظامی هوائی
( به احتمال قوی) ، توسط دولت فعلی اسرائیل ( ائتلاف لیکود ) به ایران و احتمالاً سوریه آماده میسازند.
کمانگر : آیا مردم امریکا که در تمام سالهای گذشته ، مجبور بوده اند میان دو حزب عمده یکی را برگزینند ، امکان آنرا دارند که گزینه دیگری را اختیار کنند ؟ مثلا در یک دهه اخیر بتدریج بر آرای حزب سبز – بویژه رهبر آن " رالف نادر " – افزوده شده است . شانس این حزب و دیگر احزاب کوچک برای بدست آوردن آرای مردم چقدر است ؟ در همین رابطه در مورد وضعیت جنبش کارگری و نیروهای چپ در امریکا ، توضیحاتی را ارائه نمائید .
پارسا بناب : مکانیزم و ساختار تشکیلاتی و مقرراتی حزب دمو.کرات و حزب جمهوریخواه که در واقع به عنوان دو جناح در داخل یک نهاد جبهه ای عمل میکنند توسط معدودی کمپانی های فراملی انگشت شمار تنظیم و اداره میشوند. در تحت این شرایط به نظر من در حال حاضر نیز مثل صد سال گذشته امکان اینکه توده های مردم بتوانند بر مکانیزم ها و مقرراّت حاکم در سیستم و شیوه انتخاباتی در آمریکا فایق آمده و انحصار را از دست آنان گرفته و گزینه دیگری را اختیار کنند ندارند. هژمونی این دو حزب که به عنوان یک نهاد جبهه ای عمل میکنند بقدری گسترده و فراگیر است که در حال حاضر نهادهائی مثل" سبزها" و یا شخصیت هائی مثل " رالف نادر" نمیتوانند انحصار این دو حزب را بر ارکان مملکتی از بین برده و یا حتی ضعیف سازند
کمانگر : با توجه به توضیحات و دیدگاه شما ، درستترین تاکتیک در قبال انتخابات قریب الوقوع چه باید باشد ؟
پارسا بناب : به نظر من نیروهای چپ و دموکراتیک و کارگری چون خیلی ضعیف و پراکنده هستند باید به عنوان حداقل یک آلترناتیو تئوریکی و سیاسی به درون جوانان و زنان رفته و با آنها هم صدا گشته و بین بد و بدتر به جان گری و بر علیه جورج بوش رای دهند. اگر جورج بوش در انتخابات پیروز گردد، امکان حمله نظامی به ایران وجود دارد. ولی اگر جان کری پیروز شود، امکان حمله اقلاً چهار سال به عقب میافتد و حتی احتمالاً در یک پروسه ای خنثی هم گشته و اتفاق نیافتد.
*****************
توجه : این مصاحبه بوسیله فاکس صورت گرفته ، لذا امکان طرح پرسشهای جدید بر مبنای پاسخها ، وجود نداشته است .چاپ این گفتگو به معنای تائید همه نکات مطروحه در آن نیست و ما از درج دیدگاههای مختلف پیرامون وضعیت حساس امریکا و انتخابات آن استقبال میکنیم . لطفا نظرات و دیدگاههای خود را به آدرس زیر ایمیل کنید :
مناظره بيحال بوش و کری
اولين مناظره تلوزيونی جرج دبلیو بوش و جان کری تمام شد.
یادداشتهای فرهنگ
October 1, 2004 10:37 PM
مناظره بيحال بوش و کری
اولين مناظره تلوزيونی جرج دبلیو بوش و جان کری تمام شد.
یادداشتهای فرهنگ
October 1, 2004 10:41 PM
مناظره بيحال بوش و کری
اولين مناظره تلوزيونی جرج دبلیو بوش و جان کری تمام شد.
یادداشتهای فرهنگ
October 1, 2004 11:03 PM