جمعه 24 مهرماه 1383 ـ 15 اکتبر 2004
در حالیکه مردم آرزویی جز بر افتادن این حکومت ، کسب آزادی و برقراری حکومتی مردمی و قانون گرا ندارند؛ در حالیکه "جمهوری" اسلامی از فردای خود نیز خبر ندارد و رویدادهای مهمی در راه است؛ در حالیکه مردم از ماهیت "نمایشی بودن" انتخابات ریاست جمهوری نیز کاملن آگاه هستند و از همين امروز می توان پیش بینی کرد که آنها به وسعتی باز هم گسترده تر از دو آخرین انتخابات گذشته، این بازی انتخابات را نیز تحریم خواهند کرد و به یاوه های برخی اصلاح طلبان شکست خورده حکومتی که می گویند به هر شکلی باید در انتخابات شرکت کرد، گوش نخواهند کرد؛ و در حالیکه مردم به چشم خوہf می بینند که سیستم ولایت، سرسخت ترین سد در برابر انتخابات آزاد است؛ اما سردمداران حکومت بازار نمایشی انتخابات ریاست جمهوری را از دید خود، هر روز داغ تر می کنند. رویدادها در همآن حال که تأسف بار و ناراحت کننده است و نشانی از کمترین نقش مردم در انتخابات ندارد، اما گاه در خور توجه هم هست. از آن میان ابراز عدم شرکت موسوی در نمایش انتخاباتی است. این حرکت موسوی نشان داد که او ویا نزدیکانش به یک آینده نگری درست تری دست یافته و درک کرده اند که این دستگاه زور و ستم فردایی ندارد و دیر یا زود متلاشی خواهد شد. او درست درک کرده است که باید خود را کنار کشیده و پرونده اش !را از این که هست سنگین تر نکند. موسوی بر خلاف هاشمی رفسنجانی در این باره تیز هوشی به خرج داده است. برخی مفسر های جناح راست که مدت هاست تلاش دارند که خود را مستقل نشان دهند (که شدنی نیست و دستشان کاملن رواست)، در این باره قلم فرسایی کرده و دسته بندی های خیالی درست کرده و آسمان و ری!سمان بهم بافته اندتا تنور این بازار خالی از کالا، به هر شکلی گرم نگاه داشته شود.(1) در این میان مسخره تر از همه این بازی ها، تلاش هاشمی رفسنجانی و ایادی اوست که از هیچ کاری برای بازگشت دوباره او و نشستنش بر کرسی ریاست جمهوری ابا ندارند. کسی که مردم او راحتا به مجلس ششم راه نداده، ہfر بدنامی همتایی در ایران نداشته و مردم از او نفرت دارند، همآن گونه که شیوه او و رفقایش در دولت پنهان است، ادعا دارد که اگر تشخیص داده شود بهترین گزینه است، (البته از سوی رفقای مافیایی) آماده است فداکاری کرده و ریاست جمهوری را قبول کند! او پا را از این هم فراتر نهاده و اخیرن گفته است از رهبر تقاضا کرده ام به من امر نکند رئیس جمهور بشوم! تنها همین گفته های فریبکارانه او برای میزان ارزش این آقایان به رأی مردم و یا حقیقی بودن یا نبودن این انتخابات بسنده است. این آدم جاه طلب، بدکاره واز خود راضی حتا یک بار نیز نگفته است اگر جنین شود من خود را کاندید ریاس'ca جمهوری می کنم ! هاشمی رفسنجانی به روشنی و آشکار و در برابر همه می گوید که اگر رهبر امر کند(که البته این هم نمایشی است و دولت پنهان است که نخست باید به رهبر امر کند) کار پایان یافته است و من، که بهترین گزیده هستم، بر شما منت نهاده و پست ریاست جمهوری را می پذیرم! چنین سخنان و چنین برخوردی با "انتخابات ریاست جمهوری"، خود بخود به معنای پوچ بودن انتخابات، بی احترامی و تحقیر شدید مردم، بیهوده بودن رأی آنهاو بازیچه شدن آنها در راه هدف های قدرت طلبانه آقایان است. همه نشانه ها سخن از آن دارد که نتیجه مناسبی که بخش حاکم حکومت از دو انتخابات نمایشی و فرمایشی آخر (انتخابات شورای شهرداری ها و مجلس هفتم) گرفته است آنها را هر چه گستاخ تر کرده است که در انتخابات نمایشی آینده نیز به همآن نحو و حتا پیچیده تر عمل کنندو یک پادوی دیگر خود را بر کرسی ریاست جمهوری نیز بنشانند، همآنگونه که بر ریاست مجلس و کرسی های مجلس نشاندند . در گیری ها و یا گیری ها برای سهم بیشتر از قدرت شروع شده است. روزنامه های دولت پنهان پر است از نامه های چاپلوسان به رفسنجانی برای پذیرش پست ریاست جمهوری. دست های پنهانی نیز در سازماندهی برنامه های فریبکارانه گوناگون به کار است. همه در فکر لقمه ای چرب تر هستند و آنکه به حساب نمی آید و تنها در سخن و کار تبلیغاتی از او می گویند"مردم"اند. اگر نگاهی به نامه مهدی خزعلی فرزند شیخ ابوالقاسم خزعلی بیاندازیم، گوشه ای از بازی هایی که در پشت پرده در جریان است، روشن می شود ! او که از طرح محدودیت سنی نامزدهای انتخاباتی وسیله دست نشاندگان ولایت در مجلس خون به دل است می گوید!:
"من می دانم آبشخور این مسائل کجاست وپشت پرده این خیمه شب بازی را دیده ام، بسیار ناگفتنی دیگر که برای مصلحت نظام نخواهم گفت و با خود به گور خواهم برد(هرچند برای نگفتن راز سر به مهر داروی نظافت نخواهم خورد.)"(2)
ایکاش این بینوا که در پایان نامه اش به حداد عادل پند می دهد که:" ..به پشتوانه رآی مردمی بیاندیشند و بگذارند مشارکت مردم در همه شئون حکومت مشاهده شود" خود نیز کمی فکر و اندیشه اش را بکار می انداخت تا هم "آنچه پشت پرده این خیمه شب بازی" است، با مردم در میان بگذارد و آن را با خود"به گور" نبرده و به جایش آبرویی برای خود خریده و بگور برد، و هم به این مهم برسد که اگر بنا بود "مشارکت مردم در همه شئون حکومت مشاهده شود " که دیگر نه از تاک خبری بود و نه از تاک نشان! مشارکت مردم در همه شئون حکومت کجا و دستگاه مستبد ولایت و دولت پنهان کجا! چنین برخوردها از طرف کسانی که می خوا!هند بگویند ما با حکومتیان نیستیم تا شاید برای خود در میان مردم وجه ای کسب کنند نیز نشان می دهد که تا چه میزان استدلال های آنها سست است. این سستی استدلال به اندازه ای است که نمی تواند دم خروس را پنهان کندو این دم خروس هر دم از عبای آنها بیرون می زند. مردم پیش از این هم نشان داده !اند که دیگر به سادگی فریب نمی خورند و پس از این همه سال ها این "هیاهوها برای هیچ" را به خوبی تشخیص می دهند.
زیر نویس:
1 ـ نوشته امیر محبیان "انتخابات ریاست جمهوری و پیش لرزه ها" در رسالت، آمده درسایت خبرنامه گویا، پنجشنبه 23 مهرماه
2 ـ خبرنامه گویا، جمعه 24 مهر 1383