حساسيت روابط خارجی ايران با کشورهای غربی بويژه در ارتباط با مسايل هسته ای و يا مواضع ايران در قبال ايالات متحده آمريکا به حدی است که هر کلام در اين وضعيت قادر است تاثيرات ويژه خود را گذاشته و منشاء اثرات مثبت يا منفی جدی گردد.
اخيرا بر پايه رصد مداوم تحولات انتخاباتی و مناظرات کانديداهای آمريکا؛ ايران دريافته است که همزمان با اوضاع ويژه عراق ؛ اين کشور نيز توانايي تاثير گذاری بر انتخابات آمريکا را يافته است.فارغ از اين که ميزان اين اثر گذاری تا چه اندازه می باشد و يا سازوکار اين اثر گذاری چگونه است ؛ بر اين واقعيت که مواضع ايران درصدی از تاثير گذاری را بر توازن کانديداهای آمريکايي دارد ؛ می توان توافق کرد .
حال پرسش اساسی اين است : اگر ايران دريافت که امکان تاثيرگذاری بر يک فرآيند يا پديده خاص را يافته است در چه مسيری بايد از آن بهره گيرد؟
شکی نيست که عقلا کليه پتانسيل ها بايد در چارچوب منافع و امنيت ايران بالفعل گرديده و از برخورد غير مسئولانه با فرصتهايي که گاه ممکن است عدم توجه به آنها آثار منفی و حياتی بر سرنوشت کشور نهد ؛ خودداری گردد.
اخيرا رسانه های خارجی از گفتگوی تلويزيونی دبير شورای امنيت ملی کشور يعنی آقای حسن روحانی خبر داده اند که بر پايه آن خبر ايشان از انتخابات رياست جمهوری ايالات متحده سخن به ميان آورده و در مواضعی شگفت آور که حتی راديوی فردا وابسته به وزارت خارجه آمريکا رابه تعجب واداشته است حمايتی ضمنی را در اين رقابت از آقای بوش اعلام کرده اند.
بر اساس اين خبر حجت الاسلام حسن روحانی هر چند گفته است: "برای ما فرقی نمی کند که کدام يک از دو حزب برنده شود." ولی يادآوری کرده است که:" ما از دموکرات ها خيری نديده ايم. نباید فراموش کرد که بیشتر تحریمها در دوران زمامداری بیل کلینتون به ایران تحمیل شد وهمچنين نبايد فراموش کنيم در دوران ریاست جمهوری بوش، به رغم اظهارات تند و بی پایه او علیه ایران، وی در عمل اقدامی خطرناک صورت نداد".
همچنين آقای روحانی در پاسخ به اين پرسش که آيا ايران در برابر جورج بوش، رئيس جمور آمريکا، از جان کری، نامزد حزب دموکرات حمايت می کند يا خير، گفت: "ما ترجيح نمی دهيم دموکرات ها برنده شوند."
نگارنده نمی داند که مبنای موضع گيری آقای روحانی که معمولا در اتخاذ موضع دقت دارد؛ چيست؟
گزينه های ممکن اينست:
1. بدليل احتمال پيروزی بوش؛ ايران ترجيح می دهد نه تنها از بازنده حمايت نکند بلکه گوشه چشم عنايتی هم به برنده محتمل داشته باشدبلکه بدينوسيله پاره ای از فشارهای آتی را کاهش دهد. اين برداشت فقط می تواند نشانه ای از يک نگاه ساده انگارانه به نحوه تصميم گيری آمريکاييها باشد زيرا غلبه احساسات و شخصی نگری در سياست شرقی محتملتر است تا سياست سامان يافته ؛ پراگماتيست و منفعت محور غربی . تجربه به ما ثابت کرده که توصيه گذشتگان ما دال بر اين که" اشک کباب مايه طغيان آتش است" درست می باشد.
2. پيروزی بوش باعث تاثير گذاری متقابل در انتخابات ايران شده و به شکل معکوس ميتواند باعث رشد گفتمان مطلوب برای پيروزی بعضی کانديداها گردد. بر اين باورم در نهايت بدبينی هم نمی توان تصور کرد آقای روحانی به قيمت ايجاد تغييرات در توازن انتخاباتی داخل ايران به بازی کلان مخاطره آفرينی برای امنيت ملی وارد شود.متاسفانه منطق مورد استفاده آقای روحانی مبنی بر اين که ما از دموکراتها خيری نديده ايم ؛ منطق استواری بر پايه واقعيت های سياسی نيست زيرادر شرايط فعلی آنچه که بايد در پی آن باشيم "خير" ديدن از دموکراتها يا جمهوريخواهان نيست بلکه اولا گزينش ميان بد و بدتر است ثانيا نوعی موضع گيری که کمترين آسيب را به منافع ملی وارد نمايد والا سکوت بسيار بر چنين موضع گيری ترجيح دارد.
3. شايد کسانی گمان کنند مواضع اينچنينی در راستای نرم سازی مواضع آقای جان بولتون و سايرافراد تصميم ساز راديکال آمريکايي يا مذاکره کنندگان در آستانه نشست وين اتخاذ شده و کاربردی فراتر نداشته لذا مفيد است. بر اين باورم چراغ سبزهايي مشابه سخنان مذکورفقط و فقط اشتهاي سيری ناپذير نومحافظه کاران آمريکايي را تيزتر کرده و بر توقعات آنان خواهد افزود فارغ از آن که اثری تحريک کننده نيز بر دموکراتها داشته و به آنان می آموزاند که ايرانيان همچون مازوخيست ها از زور و توهين جمهوريخواهان لذت می برند و همچنان درمعادلات؛آن را بر گفتگوو ديپلماسی ترجيح می دهد.
در پايان ؛ ذکر اين نکته ضروريست که اگر کسی جز آقای روحانی که هميشه گفتار ديپلماتيک را ترجيح داده و از " گاف های سياسی" اجتناب می کند ؛گوينده اين سخنان بود بدان وقعی ننهاده و ناديده می انگاشتيم ولی بپذيريد در آستانه نشست حساس وين؛ اين مواضع عجيب آنهم توسط دبير شورای امنيت ملی کشور به خصوص در حمايت از گروه خشن و جنگ طلب بوش جای پرسش فراوان دارد.