سه شنبه 4 مهر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نامه سرگشاده به شيرين عبادی، عسل

با سلام و عرض تبريک به مناسبت روز جهانی‌ صلح،

خانم شيرين عبادی عزيز،

نمی‌ دانم سخنم را از کجا شروع کنم با معرفی‌ کوتاهی‌ از خودم و زندگی‌ خودم به عنوان يکی‌ از هزاران هزار زندگی‌ بربادرفته يک دختر ايرانی‌ يا شايد بهتر باشد بگويم يک انسان ايرانی‌،و دقيقتر انسانی‌ که از کودکی خود را دختری می‌پنداشت ولی‌ مجبور به پوشيدن لباس پسرانه و رفتن به مدرسه که به کابوسی عظيم تبديل شده بود بجای مکانی برای کسب علم و دانش و فردايی بهتر!

خانم عبادی عزيز ،

اميدوارم اين چند سال زندگی‌ در خارج از کشور شما را با اطلاعات جديد به قدری آشنا کرده باشد و تابو‌های ذهنی‌ شمارا شکسته باشد و توانسته باشيد حدس بزنيد که آری من يک ترنسکسول هستم! هرچند که با نگاهی‌ به اطراف شما، اطراف شما منظور نوانديشان دينی ‌ست ، می‌توان دريافت که ميشود هم در جهانی‌ باز و آزاد زندگی‌ کرد و هم همچنان ذهنی‌ بسته و تنگ و عقب مانده داشت!



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


خانم عبادی عزيز،

من با شما به واسطه پدربزرگم آشنا شدم، در آن زمان چهارده سال بيشتر نداشتم و شما تازه جايزه صلح نوبل را برده بوديد، پدربزرگ پير مردی اهل مطالعه بود و عکس شما را به افتخار در قفسه کتابهايش به کتابها تکيه داده بود و بارها از شما برايم گفته بود و گفت بود که تمام دنيا به زنانی مثل شما افتخار ميکنند. در آن زمان تصويری که از شما پدربزرگ برای من می‌ساخت کمک بزرگی‌ بود برای اينکه روی خواسته خودم پافشاری کنم و خجالت نکشم اگر می‌خوام که دختر باشم، زيرا که می‌دانستم زنانی هستند در کشورم که دنيا به وجودشان افتخار می‌کند.

يکسال بعد با تنی کبود و زخمی به خيابان پناه آوردم و ديگر به خانه بر نگشتم هرچند در آن خانه کسی‌ جز پدربزرگ که مدت زيادی بيش دوام نياورد منتظرم نبود!

در آخرين ديداری که با پدربزرگم داشتم زمستان بود و قرار ما در پارکی‌ در شمال تهران، پدربزرگ دير کرده بود و عنقريب بود که من روی آن نيمکت آهنی به تکّه يخی تبديل شوم، وقتی‌ رسيد از شدت سرما بدون احوال پرسی‌ سيگار دستش را گرفتم و پکی جانانه زدم! بسيار تعجب کرده بود چون تا بحال من را درحال سيگار کشيدن نديده بود آن هم با آن همه آرايش!

انگار خود می‌دانست که آخرين باريست که همديگر را ملاقات می‌کنيم، در لابلای پولهای توی پاکتی که به رسم چند وقت در جيبم به زور جا ميداد عکس شما را هم گذشته بود و موقع خداحافظی با وجود اينکه که سعی‌ ميکرد بغض خود رو بخورد اشک ريخت و گفت، عزيزم هرچه ميخواهی‌ باشی‌ باش، فقط انسان باش! عکس شما تا به امروز تنها يادگار و بازمانده از زندگی‌ گذشته من ‌ست. بار‌ها و بارها به عکس شما خيره شدم و با پدربزرگم درد و دل‌ کردم و شايد هم درد و دلهای من را شما هم شنيده باشيد!

خانم عبادی عزيز،

نگاه کردن به عکس شما هميشه آرام بخش وجود من بوده ولی‌ هر از گاهی سکوت شما در عکس مرا به خود مياورد و خود را وسط سيلابی از مشکلات می‌يابم ، مشکلاتی که بجز به حراج گذاشتن تنم چاره ديگری برای حلشان نداشتم چه بسا که از اين تن دستمالی شده‌ام بر خلاف تمام دستها و نگاه‌ها، خود راضی‌ نبوده ام و سعی‌ در تغييرش داشتم .

بعد از سالها کار شبانه روزی بالاخره موفق به جمع‌آوری هزينه لازم جهت جراحی در يکی‌ از کشورهای آسيايی شدم و هم‌اکنون منتظر روز موعود در هتلی تنها نشسته‌ام. باوجود اين که اين سالها می‌‌بايست بهترين سالهای عمرم باشد ، زندگی‌ با من تا بحال چنان کرده که اگر هم جان سالم از اين جراحی بدر نبرم و فردا را نبينم ناخشنود نيستم چونکه می‌دانم شايد هويتی چند برگی نصيبم شود ولی‌ سوال اينجاست که آيا اين هويت حق و حقوقی هم دارد؟

خانم عبادی عزيز،

روز به روز به توهين‌ها به جامعه همجنسگرايان و همينطور ترانس‌ها اضافه ميشود و جز تعداد محدودی از خود بچه‌ها که صدايشان هم به جايی‌ نميرسد از کسی‌ اعتراضی و برخوردی نمی‌بينيم!

من دلم نمی‌خواهد که سکوت شما و همراهانتان را از روی غرض ورزی‌های سياسی بپندارم و باشد که در فردای ايران آزاد "همه" حق برابر داشته باشيم و نه من نه شما از پدربزرگ شرمنده نباشيم!

دختر شما عسل
روز جهانی‌ صلح
۳۰ شهريور ۱۳۹۱


من سردم است و از گوشوارهای صدف بيزارم،
من سردم است و می‌دانم،
که از تمامی‌ اوهام سرخ يک شقايق وحشی،
جز چند قطره خون چيزی بجا نخواهد ماند.

فروغ فرخزاد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016