جمعه 18 اسفند 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ناجی ایران، خود ایران است! احمد وحدت خواه

احمد وحدت‌خواه
ایرانی که فرای این ایران زمینی همواره زیسته است «سرزمینی» فرا مسلکی، فرا دینی، فرا عقیدتی و فرانژادی بوده است. این آن ایرانی است که آتش خانماسوز انقلاب اسلامی آن را به روزگار دهشتناک امروز آن کشانده است!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه خبرنامه گویا

سزار کالابرو مردی ۶۶ ساله و از مخالفان هوگو چاوز در جریان سوگواری برای درگذشت او درخیابانهای کاراکاس به گزارشگر رویترز گفته است هیچ کس مانند او به کشور ونزوئلا آسیب نرساند و بزرگترین این صدمات دوپاره کردن ملت ونزوئلا بوده است، به طوری گه امروز این دو نیمه جدا از هم از یکدیگر عمیقا نفرت دارند.

اگر سوسیالیسم تخیلی چاوز ملت ونزوئلا را دوشقه کرد، انقلاب اسلامی خمینی ملت ما را قطعه قطعه کرده است.

نگاهی به آشوب های سیاسی میان حاکمان ظاهرا در قدرت و اختلافات میان سازمان های مخالف درون و بیرون کشور هر انسان میهن دوست و منصفی را می بایستی به این اندیشه وادارد که براستی ریشه های این همه نفاق و نفرت و جنگ و جدال و دوری و بی اعتمادی وجدایی درمیان مردمی که تا همین سه دهه پیش از تاریخ هفت هزار ساله خود بد و خوب، کم و زیاد، دارا و ندار ووو در کنار هم شب را به روز رسانده بودند چگونه امروز بدین روزگار پراکندگی و از هم گسیختگی رسیده اند؟

پاسخ در نگاه ما به مقوله ای به نام ایران نهفته است!

ایران در معنای جغرافیایی آن جز مجموعه ای از دشت ها و صحراها و کوهها و رودخانه ها و جنگل ها و به طور خلاصه سرزمینی بر روی قسمتی از روی این کره خاکی نبوده است و آنهم در طی قرون چنان متناوب دستخوش گستردگی و کاهش شده است که تا یک قرن و نیم پیش هم حتی نقشه معینی از مرزهای دقیق آن وجود نداشته است.

اما ایرانی که فرای این ایران زمینی همواره زیسته است «سرزمینی» فرا مسلکی، فرا دینی، فرا عقیدتی و فرانژادی بوده است. این آن ایرانی است که آتش خانماسوز انقلاب اسلامی آن را به روزگار دهشتناک امروز آن کشانده است!

خانم منظم از زنان مبارز ساکن لندن و از یهودیان میهن پرست ایرانی در کتاب خاطرات خود می نویسد او همراه با جمعتی از هم میهنان ما از پیروان ادیان مسیحی، زرتشتی، اهل سنت و بهایی در سال ۱۳۴۷ درمراسم ورود محمد رضا شاه به استان خوزستان برای افتتاح چند پروژه عمرانی شرکت کرده بوده است.

در فرودگاه اهواز پیروان این مذاهب هر یک به صورت گروهی در زیر پرچمی که روی آن نوشته شده بود «اقلیت یهودیان»، «اقلیت زرتشتیان» و غیره برای خوشامد گویی ایستاده بودند. شاه پس از عبور از مقابل آنها و صحبت با نمایندگان این «اقلیتها» از سالور استاندار وقت می پرسد این پرچمها و صف بندی ها بر چه مبنایی صورت گرفته است؟ مگر در این مملکت ما اقلیت و اکثریت داریم؟ اینجا ایران است و هر کس در آن به دنیا آمده است و برای سرافرازی خود و کشورش در آن زندگی و کار و کوشش می کند یک ایرانی است. این بساط را فوری جمع کنید!

آن روز که ما دین و عقیده و مرام سیاسی و هواداری از مائو یا استالین و دفاع از فلسطین و ضدیت با صهیونیسم و هزار موضوع بی ربط دیگر با هستی و خوشبختی مردم خود را مبنای ایرانی بودن خود قرار دادیم ایران ما به سوی زوال گام برداشت.

یافتن دوباره آن ایران، این مادر زخمدیده و ستمدیده اما از پا نیفتاده همه ما ایرانیان، و گذار مردم آن به سوی آسایش و خوشبختی در این جهان پرآشوب، جز تکیه بر شانه های مهربان خود او نیست!

نوروزمان را با این آرمان جشن بگیریم!

avahdatkhah@gmail.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016