Thursday, Jul 27, 2017

صفحه نخست » رویداد28مرداد با نگاهی به اسنادتازه! علی میرفطروس

AliMirfatroos_article.jpg*مجموعهء اسناداخیر،هیچ نکتهء تازه ای دربارهء وقایع روز28 مرداد ندارد.

*پایداری دکترمصدّق دربرابرانگلیسی ها و نوعی همدلیِ محمدرضاشاه باآرمان های وی وخصوصاً اعتقادشاه به برکناری مصدّق ازطریق قانونی(پارلمان) ،دولت انگلیس را چنان کلافه کرده بودکه طبق اسنادمنتشرشدهء اخیر،قراربودکه ازطریق سرتیپ محمود امینی(رئیس ژاندارمری دولت مصدّق وبرادرِ وزیردربار)همزمان،کودتائی علیه مصدّق و شاه صورت گیرد.

*اینکه ازآغاز ملّی شدن صنعت نفت،دولت انگلیس- و سپس آمریکا -درسودای سرنگونی حکومت مصدّق بودند،چنان روشن است که نیازی به «اسنادتازه» نیست،بلکه پرسش اساسی این است که چرادکترمصدّق باوجود همهء توان سیاسی و دراختیارداشتنِ همهء نیروهای نظامی و انتظامی نخواست در28مرداد32 واردمیدان شود؟

*خدمت بزرگ دکترمصدّق درروز28مرداد،هنوزناشناخته مانده است.دکترمصدّق دربارهء 28مرداد معتقدشده بودبهترین حالت همین بودکه پیش آمد!».

***

وقتی رسانه های داخل و خارج،ازانتشار«اسنادتازهء سازمان سیا دربارهء کودتای 28مرداد32»یادکردند،پس ازتورّقی کوتاه دراسناد منتشرشده وباتوجه به«حصرِموضوعیِ روزِ28مرداد»،دریادداشتی کوتاه،یادآورشدم که در مجموعهء اخیر«سندتازه ای دربارهء وقایعِ روز28مرداد وجود ندارد»...واینک- دریغا- که پس از مطالعهء این مجموعهء حدوداً 1000صفحه ای، باخود زمزمه کردم:

حیف ازآن عُمرکه درپای تو من سرکردم

مجموعهء اسناداخیر-چنانکه ازنام آن برمی آید-روابطِ آمریکا و ایران(ازسال 1952 تا سال1954)را گزارش می کندو دربارهء وقایع روز28 مرداد هیچ نکتهء تازه ای به دست نمی دهد.به عبارت دیگر،این مجموعهء حدواً1000صفحه ای دربارهء وقایع روزِ 28مرداد دارای فقط 5صفحه گزارش است که آنهم،بطورناقص،بازسازی شدهء اسنادمنتشرشدهء قبلی است.

نکتهء حیرت انگیزدر«اسنادتازه»،حذف و سانسوربخشی ازگزارش اول ژوئن1953 مأموران سیاازنیکوزیا -درپیوندباعملیّات«ت.پ.آژاکس»است -که بصورت صفحهء سپید منتشرشده است،گزارشی که توسط «ویلبر»(ازطراحان و عوامل اصلی عملیّات«ت.پ.آژاکس»)نوشته و قبلاٌ منتشرشده و ما نیز درکتاب خود به بخش های مهم آن استنادکرده ا یم(1).

درادامهء همین حذف ها،گزارش«کرمیت روزولت»(رهبرعملیّات ت.پ.آژاکس)به تاریخ 4سپتامبر1953(1هفته بعداز28مرداد)نیزسانسور و بصورت صفحهء سپید منتشرشده است.ازاین گذشته،وجود بیش از500 موردحذف و سانسور،از ارزش این مجموعه اسناد کاسته است.

سه سند تازه!

مجموعهء اخیر -البته-خالی از«اسنادتازه»نیست که هرچندمربوط به وقایع روزِ28مردادنیستند،امّا ازاهمیّت بسیاربرخوردارند:

1- افشای طرح همزمانِ سرنگونی دولت مصدّق و رژیم محمدرضاشاه توسط دولت انگلیس یکی ازنکات تازه در اسناداخیر است.ما در کتاب«آسیب شناسی یک شکست»دربخش «ملّی شدن صنعت نفت»گفتیم:

«...محمّدرضا شاه نیز ـ كه هنوز شهریور 1320 وتبعید خفّت‌بار پدرش توسط انگلیسی‌ها را بخاطر داشت، می‌توانست نسبت به مبارزات مصدّق، همدل و همراه باشد بطوریكه هندرسون (سفیر آمریكا در ایران) در گفتگوی خصوصی خود با شاه (به تاریخ 30 سپتامبر =1951 8مهرماه 1330) گزارش می‌دهد:

«... شاه تأكید كرد كه احساسات ملّی علیه انگلیس و به حمایت از مصدّق ـ به عنوان یك مدافع شجاع منافع ایران ـ برانگیخته شده است... در مورد نفت، احساسات ملّی ایرانیان علیه انگلستان است. این احساسات را عوامفریبان شعله‌ورتر ساخته‌اند. من هرقدر كه بخواهم قوی و قاطع باشم، نمی‌توانم برخلاف قانون اساسی و بر ضد جریان نیرومندِ احساسات ملّی حركت كنم...».

بقول صاحب نظریشاید[شاه]مصدّق را درضمیرناخودآگاه خود،تبلوررأی و ارادهء مردم می پنداشت...و در دوران نهضت ملّی،مصدّق وجدان بیدار و یکی دیگرازخویشتن های شاه بود».

بنابراین،پایداری دکترمصدّق دربرابرانگلیسی ها و نوعی همدلی محمدرضاشاه باآرمان های وی وخصوصاًمخالفت شاه باکودتا و اعتقاد وی به برکناری مصدّق ازطریق قانونی(پارلمان)،مقامات دولت انگلیس را چنان کلافه کرده بودکه طبق اسنادمنتشرشدهء اخیر،سه ماه پیش از 28مرداد32 سفیرانگلیس درآمریکا(Sir Roger Makins) پیشنهادکردکه ازطریق سرتیپ محمود امینی(رئیس ژاندارمری دولت مصدّق وبرادرِ وزیردربار)کودتائی همزمان علیه مصدّق و شاه صورت گیردتابرادرِناتنی شاه(عبدالرضاپهلوی)را به سلطنت برسانند.

2-نکتهء دیگر،افشای نام فردی است که گویاباعث لورفتن نقشهء «کودتای شبِ25مرداد»(بهنگام ابلاغ فرمان شاه مبنی برعزل مصدّق)شده بود.دراسناداخیر،نام این فرد سرهنگ نادری،رئیس ادارهء آگاهی شهربانی تهران ذکر شده بدون آنکه اطلاعات دیگری دربارهء وی ارائه گردد. نام نادری ،9روزبعدازسقوط مصدّق(در 28 اوت 1953=6شهریور1332)درنشستی افشاء شد که باحضورکرمیت روزولت،ویلبر و دیگرمقامات سازمان سیا به منظورارزیابی پروژهء «ت.پ.آژاکس»برگزارشده بود.

نام امیرهوشنگ(قدرت الله)نادری، رئیس ادارهء آگاهی شهربانی تهران درماجرای قتل سرتیپ محمود افشارتوس (رئیس کُل شهربانی دولت مصدّق)در2اردیبهشت 1332مطرح شده بود. به روایت دکترمظفربقائی،سرهنگ نادری عضوحزب توده بوده وبه همین جرم درکرمان به 6ماه حبس محکوم شده بود(2).

نادری ازمؤسّسین«گروه افسران ناسیونالیست»(هواداردکترمصدّق)بود،که به روایت سرهنگ سررشته(هوادارپُرشوردکترمصدّق):«در روز2اردیبهشت[روزقتل افشارطوس] بادرجۀ سرهنگ دومی،به طرزی مشکوک ریاست آگاهی شهربانی را به عهده گرفت...درواقع، سرهنگ نادری با حرکاتی مشکوک و مرموز،خودرادر شهربانی جا می کند»(3).

متاسفانه درمجموعه اسناد منتشرشده، ازماجرای قتل سرتیپ افشارتوس گزارش یاسندی وجودندارد درحالیکه سفارت آمریکادرایران در برخی ماه ها-گاه- ده ها گزارش و تلگرام مخابره کرده،سکوت دربارهء ماجرای قتل سرتیپ افشارتوس یاعدم انتشاراسنادتازه مربوط به وقایع روز28مرداد دریک مجموعهء حدوداً 1000صفحه ای،حقایق مربوط به این دوماجرای مهم و سرنوشت ساز را همچنان درپردهء ابهام قرار می دهد(4).

3-سنددیگر،گزارش«کرمیت روزولت»-رهبرعملیّات سازمان سیا درتهران-است.او درگزارش بلندی دربارهء «بررسی شیوهء انتخابات درایران»،دکترمصدّق را به تقلّب و مهندسیِ انتخاباتِ دورهءهفدهم مجلس شورای ملّی متهم کرده است.موضوعی که باقانونخواهی مصدّق منافات دارد.دکترمحمدعلی موحدنیز-باوجوداخلاص و ارادتش به مصدّق- انتخابات دورهء هفدهم را«ابرِبلا»،«نامبارک»و«بزرگترین اشتباه مصدّق درشیوهء نامعقول اجرای آن »نامیده که«عجزو شکنندگی دکترمصدّق را نشان داد»(5).

***

چنانکه می دانیم،حقیقت-وخصوصاً حقیقت تاریخی- امری نِسبی و اعتباری است که ارزش و اعتبارآن درطول زمان،چه بسامتغیّرو متحوّل می شود،هم ازاین روست که گفته اند:هرتاریخی،تاریخ معاصراست.وجه مشخصّهء یک پژوهشگرکنجکاو یا روشنفکرواقعی،درآمیختن با باورهای عادی یا عامیانه نیست بلکه شک کردن در داده های تاریخی و درآویختن با باورهای رایج سیاسی-تاریخی است.بافاصله گرفتن ازرویدادها و باتکیه براسناد و خصوصاً خاطرات شاهدان عینی و بازسازی پازل های پراکنده،می توان دربازآفرینی دقیق ترِحقایق همّت کرد.

ماجرای سقوط آسان و حیرت انگیزدولت مصدّق،تاکنون-بیشتر- ازمنظرِ«کودتا»یا«قیام ملّی»بررسی شده و جنبه های روانشناسی و شخصیّتی قهرمان اصلی آن(دکترمصدّق)موردِغفلت قرارگرفته است،درحالیکه می دانیم برخی از رهبران مهم سیاسی در لحظات حسّاس باتصمیم و عزم و ارادهء فردی خود،مسیرحوادث را تغییرداده اند.سقوط آسان و حیرت انگیزدولت مصدّق و عزم و اراده و انفعال وی در28مرداد نمونهء درخشانی ازاین مُدعااست.

بابک امیرخسروی(کادرفعّال حزب توده درروز28مرداد و ازمخالفان سرسخت رژیم شاهبه مثابهء یکی ازکادرهای بازماندهء آن ایّام» و«برای پاسخ به ندای وجدان وپوزش ازملّت ایران»نشان داده که«برای روز28مرداد،طرح کودتائی به قصدسرنگون ساختن حکومت دکترمصدّق،برنامه ریزی نشده بود[ولذا]تصوّر«کودتای دوم به مثابهء طرح جانشین برای جبران شکست کودتای 25 مرداد،نه با داده های معتبر می خوانَد و نه باامکانات و وضع آشفته و ازهم گسیختهء دشمنان نهضت ملّی ایران جور درمی آید»،سخنی که توسط سرگردفریدون آذرنور،عضوبرجستهء سازمان افسران حزب توده(درگفتگوبانگارنده) نیز تأئیدو تصدیق شده است(6).

باتوجه به اینکه گفته اندحقیقت آنست که دشمن نیزبرآن گواهی دهد»،اذعان می کنم که روایت بابک امیرخسروی(به عنوان یکی ازدشمنان محمدرضاشاه و از دوستداران صدیقِ دکترمصدّق)نقطهء حرکت من در نگاه به رویداد28 مردادبود،نگاهی که ضمن پذیرفتن وجودطرح کودتای انگلیس و آمریکا(ت.پ.آژاکس) منجربه ارائهء نظریهء تازه ای بنام«خط سوم»گردید. پُرسش های مطروحه دراین نظریه،نوعی دعوت از پژوهشگران برجسته برای بازاندیشی دربارهء مفهوم«کودتا»در روز 28مرداد بود،پُرسش هائی که پاسخ به آنها می تواند در فائق آمدن بریک جراحت تاریخی جهت رسیدن به آشتی و تفاهم ملّی مؤثّر باشد.

خوشبختانه درسال های اخیر تحلیل های تازه ای دربارهء رویداد28مرداد چاپ و منتشرشده که به برخی ازآنها درمقدمهء چاپ پنجم یا اینترنتیِ کتاب«آسیب شناسی یک شکست» اشاره کرده ایم.درعین حال،خوشحال کننده است که شاهد داوری های تازه و منصفانه ای دربین رهبران جنبش ملّی شدن صنعت نفت هستیم،نمونه ای ازاین انصاف و اعتدال را می توان درکتاب «پُرسش های بی پاسخ درسال های استثنائی»یافت،کتابی شاملِ خاطرات مهندس احمد زیرک زاده،ازرهبران حزب ایرانِ جبههء ملّی و ازهمراهان نزدیک دکترمصدّق تا آخرین لحظات روز28مرداد.

مهندس زیر زاده، ضمن مروری برتاریخچهء ملّی شدن صنعت نفت،اطلاعات تازه و ارزشمندی دربارهء تغییرِ نقش و نقشهء دکترمصدّق در روز28مرداد،ارائه داده است.اوضمن اشاره به ضعف هاو ظرفیّت های جنبش ملّی شدن صنعت نفت،درنقدو نفی انتساب «خیانت» به یاران اولیّۀ مصدّق(مانندآیت الله کاشانی،حسین مکّی،دکترمظفربقائی،ابوالحسن حائری زاده و دیگران) یادآورمی شود:

نسبتِ خائن به وطن بدون ارائۀ سندی محکم به دیگری دادن، ظالمانه وحتّی دورازانسانیّت است...تاآنجاکه من می دانم هیچکدام ازاین آقایان درصددِجمع آوری مال نبوده اندو آنچه ازآنهاباقی مانده،ثروتی نیست که برای آن کسی به وطن خودخیانت کند»(7).

زیرک زاده دربارهء آیت الله کاشانی نیزتأکیدمی کند:

آیت الله کاشانی تمام عمرش بانفوذخارجی جنگیده است،حالا که به حرمتِ مقام

روحانیِ خود،عزت ملّی را افزوده است، چه علّتی دارد که ازخارجی دستوربگیرد؟»(8).

اودربارهء ابوالحسن حائری زاده می گوید:

حائری زاده آزادیخواه قدیمی،کهنه کارسیاست که همیشه درگیرمبارزات ضدخارجی بوده،قبل ازاینکه رفقایش به میدان بیایند،مردسیاسی مبارزِ شناخته شده بودواگردرتمام این مدّت هیچوقت به مقام مهم ویاثروت قابل ملاحظه ای دست نیافت،لابدفعالیتش به نفع صاحبان قدرت روزکه اغلب نوکرخارجی بودند،نبودواین،خودنشان می دهدکه اونوکرخارجی نبوده است ...به چنین مردی نسبت مزدورخارجی و«خائن به وطن»دادن دورازانصاف است»(9).

ازراست به چپ:

عبدالقدیرآزاد،حسین مکی،دکترمصدّق،ابوالحسن حائری زاده ودکترمظفربقائی

تمایل دولت انگلیس به استمرارِسلطهء خود برمنابع نفتی ایران و نیز،نگرانی های بیمارگونهء مقامات آمریکائی ازقدرت روزافزونِ حزب کمونیست توده و احتمال استیلای شوروی ها برایران،سرانجام موجب نزدیکی دولت های انگلیس و آمریکا برای اقدام مشترک علیه دولت مصدّق گردید.پروژهء«ت.پ.آژاکس»-که بیانگرِسرکوب حزب تودهء ایران بود-حاصل این تفاهم انگلیس و آمریکابود.

سقوط دولت دکترمصدّق -درعین حال-محصول یک بحران سیاسی،اقتصادی و اجتماعی چند ساله بودکه به سان امواجی سهمگین-بتدریج-دولت مصدّق را درخودفروبُرد،سخن شخصیّت های دلسوزی -مانندخلیل ملکی- مبنی براینکه«آقای دکترمصدّق!این راهی که شمامی رویدبه جهنّم است!»بیانگرآیندهء سیاسی دولت مصدّق بود.به قول احمدزیرک زاده و دکترمحمدعلی موحد:حتّی اگررویداد28مرداد32نیزنمی بود،دولت مصدّق محکوم به شکست و سقوط بود(10).

سقوط دولت مصدّق-همچنین-محصول توسعه نیافتگی فرهنگ سیاسی جامعهء ایران بود،جامعه ای کوته بین که درآن،منافعِ درازمدّتِ ملّی قربانیِ عافیت جوئی،وجاهت ملّی و مصالح کوتاه مدّتِ رهبران سیاسی شده بود.مابانگاهی به مقالات،شعارها،اتهام ها و افتراء های مندرج درنشریاتِ ایران درآستانهء 28مرداد32،توسعه نیافتگی و نابالغیِ سیاسی جامعهء آن زمان را نشان داده ایم.

بااینهمه-چنانکه گفته ایم- رهبران بزرگ در لحظات حسّاس تاریخی،تصمیماتی می گیرندکه درعرف متعارف عجیب وغریب می نمایندو همین امر،باعث سردرگمی ها و مجادلات گستردهء سیاسی و تاریخی می شودکه موضوع 28مرداد32 نمونهء برجستهء آنست.اینکه ازآغازِملّی شدن صنعت نفت،دولت انگلیس- و سپس آمریکا -درسودای سرنگونی حکومت مصدّق بودند،چنان روشن است که نیازی به «اسنادتازه» نیست،بلکه پرسش اساسی این است که چرادکترمصدّق باوجود همهء توان سیاسی و دراختیارداشتنِ همهء نیروهای نظامی و انتظامی نخواست در28مرداد32 واردمیدان شود؟

به عبارت دیگر،درفاصلهء آن«سه روزبحرانی»(از25تا28مرداد)چه تغییراتی درارادهء سیاسیِ مصدّق پدیدآمده بودکه باانفعال حیرت انگیزش درروز28مرداد،سقوط آسان حکومت وی تسهیل شد،انفعالی که هم شاهی ها ،هم مصدّقی هاو هم-خصوصاً-مأموران سازمان سیا درتهران را شگفت زده کرده بود.ما- درکتاب«آسیب شناسی یک شکست»-روَندِاین تغییر و تحولِ سرنوشت ساز را ترسیم کرده ایم و دراینجا -بااضافات وافزوده هائی-یادآور می شویم:

1-درسراسرروزهای 25تا28مرداد،مصدّق در جستجوی شاه بودبه طوری که ضمن قبول عزل خويش توسط شاه،به پسرش،دكتر غلامحسين مصدّق،می گفت:

میخواهم ببينم حالا كه[شاه] مرا عزل كرده،كجا گذاشته رفته؟ چكار كنم؟ مملكت را دست چه كسی بسپارم و بروم؟(11).

2- در عصر روز 27 مرداد مصدّق معتقد شده بود:

از پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاه درخواست شود تا هرچه زودتر به ایران مراجعت فرمایند»(12).

3-باچنین اعتقادی، ازشامگاه 27مرداد،دستگیری تظاهرکنندگان حزب توده آغازشدبطوری که بقول نورالدین کیانوری: حدود 600 نفر از افراد، مسئولین و كادرهای حزب توده دستگیر شدند و این امر، ضربهء بسیار مهلكی بر ارتباطات حزب توده وارد ساخت(13).

4-باتوجه به خلع سلاح كامل نيرو هاى زُبدۀ گاردشاهنشاهی و دیگر واحدهای ارتش توسط دولت مصدّق و دستگيرى افسران عاليرتبۀ منسوب به كودتا(در25مرداد32)مخالفان نظامى مصدّق،فاقدنیرو و توان لازم برای انجام کودتا در28مرداد بودند.بقول عموم شاهدان و صاحب‌نظران: در28 مرداد32،هر پنج واحدِ ارتش، مستقر در پادگان‌های تهران، به دکتر مصدّق وفادار بودند و نیروهای هوادار کودتا،حتّی برای اجرای یک عملیّات محدود شهری نیز نیروی لازم نداشتند آنچنانکه بقول سرهنگ غلامرضا نجاتی(سرهنگ هوائی و هوادار پُرشور دکتر مصدّق):

«در نیروی هوائی، بیش از 80 در صد افسران و درجه‌داران از دولت مصدّق پشتیبانی می‌کردند...افسران جناح وابسته به دربار درنیروی هوائی- که اغلب شاغلِ پست های ستادی و فرماندهی بودند-باهمهء کوششی که به عمل آوردند، نتوانستند حتّی یک نفر خلبان را برای پرواز و سرکوبِ مردم، آماده کنند. درمرداد1332 در تهران، 5 تیپ رزمی وجود داشت ... و صدها تن افسر و درجه‌دار در پادگان‌های تهران حضور داشتندولی کودتاچیان با همۀ کوششی که به عمل آوردند نتوانستند حتّی یکی از واحدها را با خود همراه کنند»(14).

بابك اميرخسروى-کادربرجستۀ حزب توده و شاهدعینی حوادث28مرداد32 درخیابان های تهران -تأكيد مى كند:

تمام شهادت ها ی معتبر،حتّی اسنادسرّی وزارت امورخارجهء آمریکانشان می دهندکه ارتش درمجموع،کوچک ترین مشارکتی در28مردادنداشت... هيچ واحدمنظم ارتشى درماجراى روز28مرداد32،شركت نداشت...»(15).

تانک های سرگردان درخیابان های خالیِ 28مرداد!

بااینهمه،برخی ازپژوهشگران(ماننددکتریرواندآبراهامیان،دکترمازیاربهروز) حضورچندتانک درخیابان ها و بعد،حمله به خانهء دکترمصدّق را نشانهء«کودتای نظامیان»دانسته اند.

توضیح زیر شایدروشنگراین ابهام یاسوء تفاهم باشد:

الف-باتوجه به سیاست مماشات و آشتی جوئی دولت آمریکابامصدّق بعدازرویداد شب25مرداد(به هنگام ابلاغ فرمان عزل مصدّق) و تلگرام «بدل اسمیت»(معاون وزیر خارجهء آمریکا)به کرمیت روزولت مبنی براینکه«عملیّات را رها کن واز ایران خارج شو!»،

ب-باوجودمخالفت مصدّق باپیشنهاد یاران نزدیکش برای فراخواندنِ مردم به خیابان ها و یا استمدادکمکِ مردمی ازطریق رادیو،

پ- باتوجه به درخواست مصدّق از مردم تهران برای خودداری از هرگونه تظاهرات ضدسلطنتی و دعوت ازآنان برای ماندن درخانه های شان(16)،

ت-باتوجه به انتصاب حیرت انگیزِ سرتیپ محمددفتری به ریاست کل نیروهای نظامی و انتظامی ازطرف مصدّق(باوجودمخالفت رئیس ستادارتش مصدّق،سرتیپ ریاحی)وحضورِسرتیپ دفتری درمیان نظامیان حاضردرخیابان هاو فراخواندن آنها به اینکه همهء ما همقطارو برادر و شاهپرست هستیم و شاه فرماندهء کلّ قوااست»،باعث انفعالِ نظامیان هوادارمصدّق و موجب سرگردانی و ندانمکاریِ تانک های مستقردرخیابان شده بودند(17)،

ث-درچنان سرگردانی،ندانم کاری و انفعالی بودکه«سرتیپ کیانی»(معاون ریاست کل ستادارتش مصدّق)ستون ضربت-شامل یک گردان پیاده و یک گروهان تانک-را به نیروهای سرتیپ دفتری وافسران مخالف مصدّق تحویل داد.سرگردانی ،ندانمکاری وانفعال تانک های ارتشی درخیابان های تهران باعث شدتا بزودی برخی ازتانک ها توسط تظاهرکنندگان هوادار شاه تصرّف شوندو این درشرایطی بودکه سرلشکرزاهدی هنوزدر«خانهء امن»،مخفی و متواری بود!

ج-بابک امیرخسروی و سرگردفریدون آذرنور(درگفتگوبانگارنده) دراین باره تأکیدمی کنند:بخاطرخالی گذاشتن میدان ازسوی توده ای ها و سایرسازمان های وابسته به جبههء ملّی و خطای بزرگ دکترمصدّق در انتصاب سرتیپ محمددفتری به ریاست کُل شهربانی و فرمانداری نظامی تهران، بیشترِ تانک های مستقردرخیابان های تهران،تانک هائی بودندکه فرماندهی برخی از آنها بر عهدهء افسران عضوسازمان نظامی حزب توده(مانندشادروان قربان نژاد یا ستوان ایروانی)بودولی به خاطر نبودِ رهنمودهای حزبی و انفعال حیرت انگیزدکترمصدّق،این تانک ها درخیابان های تهران،حیران و سرگردان بودندو درنهایت به خدمت مخالفان مصدّق درآمدند(18).


نیروهای زرهیِ تیمور بختیار وحمایت ازمخالفان مصدّق!؟

به روایت سرهنگ نجاتی(سرهنگ هوائی هوادارمصدّق):«درکودتای 28مردادنیز،کودتاچیان امیدی به همکاری واحدهای نظامی پادگان تهران نداشتند،به همین دلیل بودکه به جلب همکاری سرهنگ تیموربختیار،فرماندهء تیپ زرهی کرمانشاه،وسرتیپ محمود دولّو،فرماندهء لشکراصفهان برآمدند»(19).

طبق اسنادسازمان سیانیز،پس ازماجرای شب25مرداد،درخواست پُشتیبانی ازنیروهای زرهیِ اصفهان و کرمانشاه- به فرماندهی سرتیپ محموددولّو و سرهنگ تیموربختیار- دراولویّت قرارگرفت.سرتیپ دولّو به فرستادهء زاهدی «بی طرفی»خودرا اظهارنمود، ولی تیمور بختیار بطورشفاهی،حمایت خودراازسرلشکرزاهدی ویارانش اعلام کرد،به روایت سرگردعبدالعزیزرستمی گوران(عضوبرجستهء سازمان افسران حزب توده و فرماندهء گردان زرهی تیپ کرمانشاه تحت امرِ تیموربختیار)تیموربختیار دراعزام نیروبه تهران و «فتح پایتخت» دچارتعلّل،تردیدو تزلزل بود،به همین جهت،نیروهای زرهی تیموربختیارپس ازسقوط دولت مصدّق در29مرداد32 واردتهران شدندو خودِتیموربختیارنیزدرکرمانشاه ماند!.به روایت سرگرد رستمی گوران:«..تیموربختیاربه فرستادهء [سرلشکر]زاهدی به طورشفاهی قول همکاری می دهد،ولی ازجای خود تکان نمی خورَد»...به نظرامیرخسروی:«خودِاین،دلیل مهمی است که برای روزچهارشنبه 28مرداد،برنامه ای درتهران[برای کودتا]پیش بینی وطراحی نشده بود.به روایت داریوش فروهر ودیگران:[تیموربختیار]همزمان باسرتیپ ریاحی[رئیس ستادارتش مصدّق] نیز ارتباط دائمی داشت وبامراکزقدرت دولت مصدّق سرگرم مغازله بود! (20).

5-مهندس زیرك‌زاده(که درتمام روز 28 مرداد در خانهء مصدّق بود)دربارهء روحیه و روان مصدّق می گوید:

... در آن روز، واضح بود كه دكتر مصدّق مردم را در صحنه نمی‌خواهد...تمام آن‌هائی كه در آن روز در خانهء نخست‌وزیر (بودند) بارها و بارها، تك‌ تك و یا دسته‌جمعی از او خواهش كردند اجازه دهد مردم را به كمك بطلبیم، موافقت نكرد و حتّی حاضر نشد اجازه دهد با رادیو مردم را باخبر سازیم...مصدّق با تقاضای او [دكتر فاطمی] برای خبر كردن مردم[ازطریق رادیو]مخالفت كرده بود.مصدّق نقشهء خودراداشت و نمی خواست درآن،تغییری بدهد»(21).

6ـ ما-درمقالهء مستندی-به امکانات حیرت انگیز و قدرت نظامی-تشکیلاتی حزب توده درآستانهء 28مرداد اشاره کرده ایم،با توجـّه به این قدرت نظامی-تشکیلاتی به نظرمی رسدکه درروز28مرداد مصدّق ادامهء نبرد را دیگر به سود خود و به صلاح ملّت ایران نمی‌دانست و بهمین جهت در بامداد 28 مرداد، پیشنهاد دكتر فاطمی مبنی بر: «به ستاد ارتش دستور داده شود تا اسلحه در اختیار توده‌ای‌ها بگذارند» را رد كرد(22).

7-مصدّق همچنین، درخواست رهبران حزب توده برای «توزیع ده هزار قبضه تفنگ و سلاح‌های سبك به منظور دفاع از دولت مصدّق» را رد نمود(23).

8-دکترسپهرذبیح،متخصصّ تاریخ معاصرایران،استاد ممتازکالج«سنت مری»و سردبیرسابق روزنامهء باخترامروز(حسین فاطمی)دراین باره می نویسد:

هیأتی (که) از جانب حزب توده با مصدّق تماس گرفت نتوانست موافقت او را برای پخش اسلحه میان تودهایها و جبههء ملّی‏های تندرو جلب کند.گزارش شده است که مصدّق به نمایندگان حزب توده و تنی چند از یاران وفادار خود گفته بود که ترجیح می‌دهد طرفداران شاه او را زجر کُش کنند، اما خطرِیک جنگ داخلی را نپذیرد.»(24).

9- بابک امیرخسروی تأکیدمی کندکه«حزب تودهء ایران درآستانهء 28مرداد-فقط درتهران لااقل 15هزار وبه روایت کیانوری 25 هزارعضومبارز ورزم دیده داشت که اگربه درستی هدایت می شدند،تنهایک پنجم آنها ازپسِ مزدوران برمی آمدند»(25).

10-دکترانورخامه ای نیز که شاهدو ناظر رویدادهای 28مردادبود-ضمن اشاره به قدرت نظامی و آماده باشِ سازمان افسران حزب توده و توان بسیج سازمان جوانان آن حزب- می گوید:

اگرمصدّق می خواست،حزب توده می توانست جلوی کودتارابگیرد»(26).

11-مهندس زیرک زاده ضمن تأکیدبراینکه از اواخر سال 1324 تا مرداد 1332 حزب توده هر وقت می خواست می توانست با یك كودتا تهران را تصـّرف كند»یادآورمی شود:

درروزهای بين 25تا28مرداد32 حزب توده به دکترمصدق اطلاع می دهدکه کودتائی درپيش است و حزب توده حاضراست برای رفع آن به دولت کمک کند..معهذا [مصدق]کمک حزب توده را ردکرد...بخوبی می بینیم که مصدّق با ردکمک حزب توده چه خدمت بزرگی به ملّت ایران کرده است»(27).

12-باتوجه به ردِ کمک حزب توده توسط مصدّق و ناکامی این حزب برای ایجادِ «ایرانستانِ وابسته به شوروی»،خبرِخودکشی«آناتولی لاورنتیف»،سفیرفوق العادهء دولت شوروی درشامگاه 28مرداد32 معنای سیاسی خاصی می یابد(28).

«لاورنتیف»درتاریخ9مرداد32 واردتهران شدو پس ازتقدیم استوارنامه اش به شاه،در11مردادبادکترمصدّق ملاقات و مذاکره کرد.ازمضمون این مذاکرات خصوصی اطلاع چندانی در دست نیست ولی عکس منتشرشده ازاین ملاقات،مصدّق را بسیارمغموم و افسرده نشان می دهدآناتولی لاورنتیف» سازماندهء کودتای کمونیستی علیه«ادوارد بنِش»(Edvard Beneš)رئیس جمهور محبوب چکسلواکی بود.آیا مصدّق اندیشناکِ تکرارِسرنوشت «بنِش» و چکسلواکی درایران بود؟

دکتر محمد مصدّق و آناتولی لاورنتیف، سفیر شوروی در تهران.

۲ اوت ۱۹۵۳ =۱۱ مرداد ۱۳۳۲

13-آخرین سخنان دکترمصدّق به وکیل مورداعتمادش-سرهنگ جلیل بزرگمهر-شایدحاصل این اندیشه و بیم و هراس بود.مصدّق دربارهء رویداد28مرداد به وکیل مورداعتمادش گفته بود :

-بهترین حالت همین بودکه پیش آمد!(29).

***

درشصت و چهارمین سالگرد رویداد28مرداد مانند روشنفکران شجاع شیلی،با فروتنی و فرزانگی، ضمن پذیرفتن اشتباهات رهبران خویش،بایداین گذشتهء ناشادرا پُلی برای ساختنِ آینده ای آزاد و دموکراتیک سازیم.

پانویس ها:

1-نگاه کنیدبه:آسیب شناسی یک شکست،چاپ چهارم ،صص238و 360-383

2-نگاه کنیدبه مصاحبۀ مطبوعاتی دکتربقائی،روزنامۀ شاهد،16اردیبهشت1332

3-سررشته،حسینقلی،خاطرات من،صص21،20، 44 و 98

4-دربارهء قتل سرتیپ افشارتوس و اتهامات بی پایه علیه دکترمظفربقائی نگاه کنیدبه مقالهء نگارنده:

      1. دکترمظفربقائی:قربانیِ«حمّام فینِ»حزب توده!(1)،علی میرفطروس

      2. دکترمظفربقائی:قربانیِ«حمّام فینِ»حزب توده!(2)،علی میرفطروس

5-نگاه کنیدبه:خواب آشفتهء نفت،ج2،صص894-897

6-برای گزارش مهم امیرخسروی،نگاه کنیدبه:نگاهی ازدرون به نقش حزب تودهء ایران،صص535-565و 613-649.

7-پُرسش های بی پاسخ درسال های استثنائی،صص289-290

8-همان،ص167

9-همان،ص290

10-نگاه کنیدبه: موحد،پیشین،ج2،صص859-860؛زیرک زاده،پیشین،ص136

11-مصدّق ،غلامحسين،تاريخ شفاهی هاروارد،بکوشش حبيب لاجوردی،ژوئيۀ 1984، ص 12 ،نوار شمارۀ 12.

12-مصدّق،خاطرات وتألّمات، صص272-273

13-كیانوری،خاطرات، ص268؛ كیانوری، «حزب توده و مصدّق»، نامهء مردم، شمارهء 1 و2، 1359، صص5-6.

14-نجاتی،جنبش ملّی شدن صنعت نفت ایران،چاپ هفتم،ص386

15-امیرخسروی،پیشین،صص628 و643

16-نگاه کنیدبه:خاطرات سیاسی خلیل ملکی،به کوشش همایون کاتوزیان،ص105؛سنجابی،کریم، امیدها وناامیدی ها،ص145

17-نگاه کنیدبه:نجاتی،پیشین،صص446

18-امیرخسروی،پیسین،صص615-616

19-نجاتی،پیشین،ص386

20-امیرخسروی،پیشین،صص543-547

21-زیرک زاده،پیشین،ص311

22-حسین مكّی، صص411-412

23-نگاه کنیدبه بند7(فاز2)،سندشمارهء 362 وزارت امورخارجهء آمریکادر2سپتامبر1953:

https://history.state.gov/historicaldocuments/frus1952-54v10/d362

مقایسه كنیدباجوانشیر،تجربهء 28مرداد،ص312؛شایگان، سیـّد علی،خاطرات،صص9-10؛ كیانوری،پیشین، ص276،ورقا،ماشاالله(عضوسازمان افسران حزب توده)،فروریزی حکومت مصدّق ونقش حزب تودهء ایرانص186-187

24-The Mossadegh era: roots of the Iranian revolution. Lake View Press (Original from: University of Michigan),p121

ترجمهء فارسی،محمدرفیعی مهرآبادی،ص179،مقایسه کنیدبا:جوانشیر، ص307

25-امیرخسروی،پیشین،ص552

26-روزنامۀ شهروند، به مناسبت 28 مرداد،شهريورماه 1386.

27-زیرك‌زاده، صص322-325

28-نگاه کنيدبه:خاطرات سياسی عبدالحسين مفتاح(معاون وزارت خارجۀ دولت مصدق)،انتشارات پرنگ،پاریس،1363،صص58-69و71

29-عبدالله برهان(ازاعضای قدیمی جبههء ملّی)،كارنامهء حزب توده و رازِ شكست مصدّق، ج2، ص190.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy