جمعه 18 مهر 1382

شيرين ايران، نوشابه اميري

اين روزها كه بر سرزمين اهورايي ما مي گذرد، ‏‏‏ همه، باچاره وبي چاره، در حال نامه نويسي اند. نامه هايي به خدا تا به مردم ايران‏، به مسئولين مملكتي تا مقامات جهاني ... و من دراين غربت مه گرفته ودراين تبعيد گزنده دراين انديشه كه به كه بنويسم كه كارسازباشد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

به چه كسي كه هنوزيادش باشد بودن ما، درگروبودن ايران است، دربودن نام ايران، دربودن افتخار آميز ايران ...
وچنين بود كه جهان به دادم رسيد و دانستم به كه بنويسم ...
پس مي نويسم، مي نويسم به دخترايران، به شيرزن ايران، به ايران، به جان شيرين ايران. به شيرين عبادي.
شيرين ما، شيرين ايران، شيرايران، اهداي جايزه صلح نوبل به تو، چيزي فراتر از همه جايزه هاييست كه در تاريخ نوبل به كسي داده اند. اغراق مي كنم؟ نه. فقط ببين وقتي براي گرفتن آن جايزه به روي صحنه مي روي حامل چه كساني هستي: توحامل همه زنان ايراني كه سال هاي بسيارست براي كسب حقوق انساني خود وجب به وجب پيش آمده اند وهنوز راه بسيار در پيش دارند. تونماينده همه زنان ايراني كه سال هاي سال در همه جبهه هاي زندگي، صبورانه، رزميده اند وهنوز مي رزمند. تو آن مادري كه فرزندانت را برداركشيدند. توآن همسري كه سال هاي بسيار درپس ميله ها، به سلامي بسنده كردي ودم نياوردي. توآن خواهري كه گلوي خويش بدريدي در نبود برادر. تو آن فرزندي كه چراغ چشم بكاشتي درراه بازگشت پدر. توآن زنداني تنهاي سلول هاي تنگي كه روزهارا برديوارخط كشيدي. توآن دربند زجرديده اي كه عدالت راباشلاق برتنت حك كردند.توآن ...
تو آن مرد خميده خياباني كه سال ها نان خانه بافروش روح ونابودي جسم فراهم آوردي. تو آن آواره مردي كه سال هاست هرپروازي به وطن راباحسرت واشگ نگريسته. تو آن تكه تكه جواني كه پوسيده استخوان هايت رادركيسه اي به مادرت دادند به يادگارجنگ. توآن پسرك استخواني خوب ناخورده شهرستاني هستي كه كاسه چشمت هنوز خاليست . توآن مرد روزه گرفته ماه هاي غير رمضاني، تو...
آري، شيرين ما، شيرين ايران، توآن عهدهاي استوارناشكسته اي، آن پيمان هاي از ياد نرفته ... تو مايي. تو ميهن مايي و نشاني اززخم هايش. توسرزمين مايي ونشان تشنگي ديرينه اش براي آزادي. تو مرز وبوم مايي كه دشمنانت، ار سنگ خاره اند، از آهني وعشق. ازمهروازتوان. از صلح و از صبوري و ازنور و از اميد. دور از تو باد انديشه بدان ...

مقالات | بازديد 336 | نظر 26 | دنبالک 1 | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالاي صفحه 
دنبالک:
http://akhbar.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/117

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'شيرين ايران، نوشابه اميري' لينک داده اند.

http://blog.pagondeh.com/Monthly/Oct2003.php#001102
جدا از اين که گرايش های فکری شخصی خانم عبادی چيست، برنده شدن زنی که برای مبارزه در راه دموکراسی و حقوق بشر در ايران....
PaGondeh
October 10, 2003 09:36 PM

نظرات
[رامین - March 24, 2004 05:42 PM]

من ایمیل نوشابه امیری رو می خوام
اگه از ایشون اطلاعی دارید خبرم کنید.
ممنون میشم
bhr53_2@yahoo.com

[رضا حبشي - October 11, 2003 09:11 PM]

دوستان و خوانندگان عزيز!!!
پوزش من را به علت ايرادهاي نوشتاري در متن قبل، در نتيجه هيجان خبر شنيدن دريافت جايزه صلح نوبل توسط خانم شيرين عبادي
پذيرا باشيد ...

بانوي فداكار ميهن عزيزم ....
اين خاك غريب چشم انتظار زدودن چرك هاي تن رنجور خراشيده به دست نا اهلان زمان است.
گلوي تفتيده مادران و زنان اين ديار ، تشنه حق و عدالت است
فرزندان اين دامان خاموش ، نگهبانان شرف و مرهم زخم هاي كهنه خواهند بود .
باشد كه بزايد از دامان اين مادران شيرين ها ... مام ميهن در انتظار دست هاي توست

[کورس پرهام - October 11, 2003 07:39 PM]

اکنون که دوباره- پس از دوران کورش بزرگ- نام ایرانی قرین واژگان صلح،آزادی وحقوق بشر گشته است و به همت بانویی فرهیخته و پاک رفتار،تلخی افول مدنیت پارسی در کام عابدان یزدان پاک به شیرینی جلوهء دوباره فرزندان این بوم کهن می گراید،سزاوار است تا هنرمندان و ادیبان فرزانه سر از گریبان افسردگی برآورند و به یاری فن وهنر خویش فروغ این برههء یگانه تاریخ ایران را جاودانه سازند.همانگونه که در طول تاریخ، بزرگی بزرگان جز به دست ارباب هنر ماندگار نگشته است. .
بی شک طلایه داران این کوشش،موسیقیدانان و آهنگسازان خواهند بود.

[hadi - October 11, 2003 06:33 PM]

man ham be nobeh khodam in pirozy ra be hame iraniha shadbash migoyam.

[ali - October 11, 2003 03:35 PM]

اهداي جايزه صلح در بطن خود واجدمعاني و بار سياسي بسياراست .امافارغ از شعارهاي تو خالي و به به و چه چه هاي سرشار از شير زني شيرين خانم عبادي كه با كوبش بر طبل صلحي كه به دستان لايق وي سپرده اند،نداي جنگخواهي و عقده گشايي هاي سياسي عده اي سياستبازبلنداست. بيايم براي يكبار هم كه شده ارجي اگر خواهيم گزارد به اين موفقيت از دريچه صلحجويي كه اين همه شعارزده اش كردهايم به كودكاني بيانديشيم كه در اين ملك وخاك از سده ها و دهه ها ي پيش تا به اكنون به هيچ انگاشته شدهاند و وجودشان نيز حتي در پس چشمان سياست بين ما نا پيدايند تا چه رسد به حقوق از دست رفته شان . اميدي هر چند نا اميدوارانه و آرزويي بس فرادست كه اين بار اين جايزه و فرصت را قبل از اينكه در لجنزار سياست متعفن گردد به خواست همان زن آزادهاي كه اگر نه همه هم و غمش كه بخش والايي از آن در احياي حقوق به هيچ انگاشته كودكان ما تعلق دارد،به محملي براي توجه بيش و بيشتر به ناله هاي بي صداي كودكاني كه چون مايملك ناچيز صاحبانشان(والدينشان )به حراج و غارت ميروند بدل كنيم . كه چون چنين باد كام شيرين مطمئنا شيرين تر باد .

[امید حبیبی نیا - October 11, 2003 02:47 PM]

همکار گرامی خانم نوشابه امیری ، اول بگویم که خوشحالم که حداقل با وجود مصایب مهاجرت می توانید بار دیگر آزادانه مطلب بنویسید.نثر شیوا و دلنشین شما همواره در مطالب سیاسی-فرهنگی در روزگاریکه همه در ایران مطلب می نوشتیم همواره مخاطب فراوان داشته است. اگر چه من همواره خودم را رادیکال تر به حساب می آوردم و با اغلب مواضع شما ( و از جمله همین نظرتان در باره جایزه به شیرین عبادی که علنا از حکومت اسلامی پشتیبانی کرده است)،مخالف بوده ام. اما حالا این ابراز مخالفدر میان سیل پیامهای تایید ، تنها بهانه ای ست برای عرض سلام دوباره. پیروز و شادکام باشید.
امید حبیبی نیا
بروکسل

[safa torabi - October 11, 2003 12:45 PM]

شير زن ايران بزرگ
سركار خانم شيرين عبادي
ضمن عرض تبريك ، نظر شما را به مسئوليت عظيمي كه بر دوش استوار شما قرار گذاشته شده جلب مينمايم.
مردم ايران با شما هستند و چشم به شما دارند.ديگر از رئيس جمهور اصلاح طلب و ديگر اصلاح طلبان دروغين كه به نام ملت سر در آخور قدرت و جاه طلبي و چپاول فرو برده اند بيزاريم ، وجود عزيز تو براي ايران و ايراني موهبتي است الهي.
پاينده و سرافراز باشي

[mohammad - October 11, 2003 12:34 PM]

جایزه نوبل بر مسلمانان مبارک وبر بعضی از مسلمانان مانند خاتمی ومصباح وجنتی وموجوداتی مانند آنها تسلیت باد.

[محمد - October 11, 2003 12:23 PM]

جایزه صلح نوبل بر همه مسلمان جهان مبارک و بر پیروان خط جنگطلبی تسلیت باد.بنظر شما آقای خاتمی جزو کدامیک از این دو گروه است؟

[حسن ت - October 11, 2003 12:03 PM]

جایزه صلح نوبل را به همه صلحدوسثان جهان تبریک می گویم.لطفا آقای لاریجانی بفرمایند برای پخش این خبر جه مبلغ وبه چه حسابی بایستی واریز شود.در ضمن مراتب تسلیت خود را به حسین شریعتمداری و مصباح یزدی وجنتی وسعید عسکر ولاریجانی وتمام اعوان وانصارشان وهمچنین به خاتمی پیمان شگن بی انصاف ترسوی دروغگوی بی معرفت ابرازمی دارم.

[محمود - October 11, 2003 11:48 AM]

جايزه نوبل پاداش به صبر همه زنان ايراني از زمان

اسارت شهربانو دختر يزدگرد و ديگر زنان ايراني تا

به حال ميباشد.

[ali - October 11, 2003 11:45 AM]

اعطای جایزه صلح نوبل به شیر زن ازاده خانم شیرین عبادی دل تمام ازادگان جهان را شاد کرد ولی متاسفانه سیمای لاریجانی خبر این توفیق بزرگ را در وسط اخبار بطور خلاصه و بی اهمیت پخش کرد.البته ما از لاریجانی غیر از این انتظاری نداریم ولی به عنوان کمترین خواسته از اقای خاتمی انتظار داشتیم اولین نفری باشند که به خانم عبادی تبریگ بگویند.من حالا میفهمم که در مورد خاتمی چقدر در اشتباه بوده ام.خدایا مرا ببخش که به او رای دادم و به او هم قدری انصاف عطا فرما.

[رضا باغبانی - October 11, 2003 10:35 AM]

با سلام و درود

و با عرض تبریک به تمامی قربانیان خشونت ، کودکان کار، زندانیان آزادی وجدان وبویژه زنان جهان و از همه بالاتر زنان و دختران روستایی و شهری و فرو دستان و بی سخنگویان ایران زمین که زنی از همین خاک پر درد ورنج توانست ندای فرو خفته در گلوی تمامی آنان را از طریق پرداختن بخشی از سهم خود بپردازد. وی بعنوان یک انسان ویک شیر زن و یک ایرانی ویک وکیل مدافع محصور در قوانین
ورهبران ومجریان خشونت زده یا خشونت گرا و جامعه ای مرد سالار این سهم را پرداخته است ، وکیل مدافعی که با وجود همه ی این موانع و خطرات، تکلیف خود را بعنوان یک وکیل با پرنسیپ ، با خود روشن نموده و تلاش نمود تا وظایف خود را بعنوان وکیل مردم در مقابل قدرت وآنهم قدرت لجام گسیخته –که جسارت بیشتری می طلبد – ایفا نماید. امیدوارم که هیچ گاه ازین موفقیت خود مغرور نگرددو معلم همیشگی ما بماند که : انسان تجسد وظیفه است.
درود بر او و بر ناصر زرافشان ها ومهرانگیز کار ها و عبد الفتاح سلطانی ( این زحمتکش سابق بازار که 3 سال قبل در مقابل تهدید مرتضوی حلقه بگوش ولایت قدرت، می گوید مرا تهدید نکن. من از حمالی و درس خواندن به وکالت رسیده ام . روزی که این شغل را از من بگیری ، همه ی وسایل برای ادامه بکارم در بازار بعنوان حمال آماده است . مرا از چه می ترسانی؟) و امثال آنان درمیان جامعه ی وکلا و در میان ایرانیان .

درود بر او و بنیان گذاران جامعه ی دفاع از حقوق بشر در ایران که از میان همین وکلای بحق مردم اند.وکلایی که از وکالت فقط رفاه و همنشینی در کنار صاحبان نفوذ و قدرت وثروت را نیندوخته اند بل، قدری هم در کنار تلاش برای خود، به انسان و حقوقش پرداخته اند که این تلاش ها هنوز برای خودشان باید اندک باشد و برای ما بس عظیم . پس باز هم درود بر او و آنان.

درود بر او و تمامی شیر زنان جوان وپیری که در صحنه های مختلف و بویژه در مواقع هجوم خشونت برهنه، تن خود را سپر بلای پسران وبرادران وجدانی خود ساختندد و به ندای وجدان خود قدری پاسخ دادند و همه ی کار را سهم شیرین خانم ها و اکبر گنجی ها و .... ندانستند و گوشه ای از کار وجدانی را بعهده گرفتند و از فلسفه ی "لنگش کن ، لنگش کن" سر باز زدند و عرق شرم - در خلوت تامل - بر چهره ی آنان که دیدند و همه را تا آخر تحمل کردند، نشاندند.
جای آن است که مردم ، زنان ، دختران، روشنفکران درون وبرون حکومتی وجوانان فرهیخته ای که راهی به برون رفت ازین رنج وحرمان ملی–منطقه ای می جویند ، وبویژه وکلای مدافعی که سوگند امانت داری حقوق مردم را خورده اند وی و امثال وی را الگو قرار داده و با این کار، قدری از بار سنگین کاهش رنج بشر ایرانی را بین خود تقسیم نموده وشانه های این بزرگان را آماده برداشتن بار هایی جدید تر اما سبک تر بخواهند . چرا که توقع برداشتن باری بزرگتر و یا حتی مشابه همین بار ها نیز، نشانه ی فرصت طلبی ضد اخلاقی و ضد توسعه ی ملی است و عامل سخت تر شدن عرصه و بالا تر رفتن هزینه ی عمل اجتماعی برای کنشگران با وجدان می باشد.


باری، یک سخن: شیرین عبادی وسیله و ابزار سیاست نیست . او متعلق به یک آرمان است . پس احترام به این آرمان(حقوق فرودستان ) و تایید آن از سوی توی خواننده وناظر آگاه و متعهد مایه ی دلخوشی وی و این احساس خواهد بود که راهش راه درستی بوده و اثر خود را بر مردمان و مخاطبان همزبانش گذاشته است.
پس چرا این دست و آن دست کنیم . بهتر است تا دیر نشده و همان بی سر وسامانی بزرگداشت شاملوی بزرگ گریبانگیر بزرگان این ملت نشده ، در بیرون و درون کشور دست بدست هم دهیم و قبل از هر کار به خانم عبادی برسانیم که در بازگشت به ایران عجله نداشته باشد – که قاضی مرتضوی ها هنوز برمصدر قضاوت بلخ اند و اوین هم هنوز در حال بچه کردن- . بگذارند همین بزرگان و دلسوزان برنامه ای سازمان یافته برای استقبال ترتیب دهند که البته می تواند به بزرگترین نمایش ابراز نظر مسالمت جویانه ی حقوق بشری و پیام قدرت عشق و محبت به همگان از جمله اصحاب ثروت و قدرت و نانخوران آنان می تواند تبدیل گردد.
چه کسی فکر می کرد که در میانه ی این اوضاع واحوال که همه چیز آقایان جور شده بود تا اگر لازم شد باهمه ی قدرت های جهانی بسازند، اما دهان دلسوزان وتقی رحمانی ها و گنجی ها و زرافشان هارا دوخته باشند.و خیال خود را تا سالیانی دیگر راحت کرده باشند ، پارامتر جدیدی همچون شیرین عبادی (و نه آقا جری، که آرزوی سلامت و آزادی وی را دارم ) وارد صحنه شود. پارامتری که شاید همه ی معادلات را بهم ریزد و تمامی کنشگران نجات ایران زمین از زندان های عقیده ، فقر ، فحشا ، ستم وجهل را مجبور سازد که نقشه وضعیتی دوباره ترسیم کنند و بر روی آن تامل همگانی ورزند. خوشبختانه شیرین عبادی از طرف دولت و حاکمیت نمی تواند مصادره شود و چنانچه این کار انجام گیرد باید پذیرفت که دولت و حکومت باید به انشقاق مطلق رسیده باشند تا این چنین کنند . پس اختیار عمل فعلا در دستان مردم و فرهیختگان است . بگذار آن رفراندومی که دوم خردادیان حکومتی بار ها سبک و سنگینش کردند و نتوانستند بردارند یا نخواستند بردارند یا نگذاشتند که بردارند ، بار ها وبار ها به نعمت وجودی گرانقدر چون شیرین خانم عبادی و یارانش در جمعیت دفاع از حقوق بشر در ایران و در مقابل دیدگان جهانی و نا باوران دقیانوسی داخلی و البته با مسالمت تمام آنرا تکرار کنند.(ناباورانی که هنوز باور ندارند دنیا دارد مرز هایش فرو میریزد و نمی شود از انرژی اتمی اش برای اسلام عزیز" قوه و رباط الخیل" ساخت اما از امواج آگاهی ها و همدلی ها ی مردم دنیا در امان ماند. ).


به امید به سخن در آمدن همه ی بی سخنگویان و فرو دستان ایران زمین.

رضا باغبانی
19/7/82


[رضا حبشي - October 11, 2003 10:07 AM]

شيريني يك خبر.....
به منظور آگاهي افراد جامعه از حقوق فردي و ترويج ديدگاه ها در اين زمينه همايش دو روزه با نام كارگاه آموزشي حقوق بشر در محل استانداري آذربايجانشرقي برگزار شد كه بنده نيز يكي از شركت كنندگان بودم .عصر روز جعه كه مي خواستم به محل هماشي مراجعه كنم با خبر اعطاي صلح نوبل مواجه شدم كه از شدت خوشحالي چند ثانيه بي اختيار در حال كف زدن بودمو چون موضوع برگزاري هماشي را در اين زمينه بي ارتباط نديدم با يك تاكسي دربست خود را به محل هماشي رساندم و با يك شعف و اضطراب خود را به كنار رئيس جلسه رسانده و خبر راگفتم ... رفتار ايشان آب سردي بر هيجان من بود و وقتي بي تفاوت از كنار مسئله گذشت با درج خبر در يك كاغذ به دست سخنران آقاي... رساندم كه اشان نيز مثل اينكه متوجه موضوع نشده و جمله من را با يك تن صداي خفيف خبري خواندند ...جالب است كه نيمي از حاضران را بانوان و مدافعين حقوق بشر و همجنس خانم عبادي تشكيل مي دادند كه كمترين اثري از اين خبر در چهره آنان ظاهر نشد . مايه تاسف است

[لنگرودي - October 11, 2003 08:37 AM]

شيرين عبادي به عنوان يك مرد ايراني به وجود تو افتخار مي كنم.

لنگرودي

[N.Khamenie - October 11, 2003 08:08 AM]

This award should be seen as a blinding ray of hope for all freedom lovers in Iran and an unstoppable breach in the wall of injustice, tyranny and darkness which has shrouded our beloved nation for the past quarter of a century.

N. Khamenie

[شهرام عديلي پور - October 11, 2003 04:48 AM]

روز هجران و شب فرقت يار آخر شد
زدم اين فال و گذشت اختر و كار آخر شد
آن همه ناز و تنعم كه خزان مي فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شكر ايزد كه به اقبال كله گوشه ي گل
نخوت باد دي و شوكت خار آخر شد
آن پريشاني شب هاي دراز و غم دل
همه در سايه ي گيسوي نگار آخر شد
باورم نيست ز بد عهدي ايام هنوز
قصه ي غصه كه در دولت يار آخر شد
ساقيا لطف نمودي قدحت پر مي باد
كه به تدبير تو تشويش خمار آخر شد


خبر جايزه ي صلح نوبل شيرين عبادي فوق العاده خبر شيريني بود.همواره در خلوت خود به بيداد ها و ستم هايي كه بر ايران و ايراني مي رود وقتي كه فكر مي كردم با خود زمزمه مي كردم:كام جان تلخ شد از صبر كه كردم بي دوست/بو سه اي زان لب شيرين شكر بار بيار واين زمزمه ي جادويي چه تعبير زيبا و درستي يافت.امروز روز فخر ايران و ايراني است.امروز روز سرافرازي ايراني معاصر است.امروز روز خشم و بغض و سكوت انيران بيگانه است.اميد ها زياد شده،يك بار ديگر دانستيم كه در دنياي سياست هم كه همه فريب و دروغ و بيداد و ستم است مي توان درست بازي كرد و اين جايزه در كنار ارزش هاي حقيقي انساني اش كه گواراي شيرين عبادي و همه ي زنان ايران و همه ي ايرانيان باد جلوه اي از يك بازي درست و سالم و زيباي سياسي نيز تواند بود.با سلام به آناهيتا و ميترا و تيشتر هزاران تبريك مي گويم به تمام شيرزنان ايران به ويژه شيرين عبادي نازنين
از من اكنون طمع صبر و دل و هوش مدار
كان تحمل كه تو ديدي همه بر باد آمد

[کاوه - October 11, 2003 02:27 AM]

با درود
و بیان خوشهالیم از شنیدن خبر دادن جایزه صلح نوبل
به خانم شیرین عبادی و آرزوی پیروزی.

گاه مرغ خیالم را ازلابلای شاخهای تنیده در تار زشت
عنکبوت اسارت برمیگیرم و آنرا در هوای افسوس بپرواز درمیاورم تا در عالم خیال بر شهرها روستاها,
کوها درها, بیابانها وجنگلها سیر کند؛
درآن سرزمین که روزگاری گلی در چشم دوستان وخاری در چشم دشمنان, روزگاری که هنوز تازی تازیدن را در
آن دیار به خواب هم نمیدید, روزگاری که هماسه سرانش
با قلمشان دیوان را نگون بخت مبکردند, روزگاری که
که خون جوشان عشقانش زمین تشنه صحرا را سیراب میکرد تا لبانی نو دوبارهسبز شودو اهنگ آزادی بخواند, به روزگاری که اندیشه اندیشمندانش را بنام خود میگفند
یا نا بخردانه گنجینهایشان را به یقما میبردند یا در
اتش عقده میسوزاندن، تا مبادا امروز من نیکان خود را بشناسم تا خود را بشناسم تا تاریخ خود را بدانم؛
.....وامروز در این غربت سر در گریبان و خوار از این دنیا رخت بر بندم ودر گمنامی نیست شوم. و تازی
پروران به هر نییتی جز کردار نیک, پندار نیک, وگفتار نیک دمی بیشتر بر خاک من جولان دهند وحتی مرگ
مرا در چشم بازماندگانم خوار کنند چرا که مرگ آن تازی تجاوز کار در مقابل مرگ من زاده در آن وطن عزیزتر و گرامی تر است.

با سپاس فراوان....کاوه

[مهدي - October 11, 2003 12:22 AM]

زن والاي ايراني به تو افتخار مي كنيم.هزار بار تبريك

[آرش - October 10, 2003 11:58 PM]

حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق جهان می توان گرفت
درود بر شیرین این بانوی آزاده ایرانی که بعد از این همه خبر تلخ در این روزها خبری شیرین را به نیوشاند

[سياوش - October 10, 2003 11:41 PM]

امروز از دو ساعت مانده به اعلام نتايج دل به راديو فردا سپرده بودم كه در اين ديار خاموشان تنها ايستگاهي است كه به ناچار ونه از روي تعلق خاطر به ان گوش مي كنم .در تمام مدت مي انديشيدم كه اين جايزه از آن پاپ خواهد بود نه فقط به خاطر كهولت سن و طرفداران زياد بلكه به خاطر اروپايي بودن و به اصطلاح ,خودي بودن براي برگذار كنندگان . اما در ساعت دوازده ونيم ظهر كه گوينده اعلام كرد كه :((خانم شيرين عبادي ظاهرا به عنوان برنده اعلام شده است وما در بخش خبري بعدي در اين زمينه گزارش كاملتري خواهيم داد ))به ناگاه اشك در چشمانم حلقه زد وشادي كنان به پيش خانوده رفته واين خبر را به آنها دادم .
كم نيستند زناني كه مانند شيرين به مبارزه با پليدي ها ونابخردي ها مشغولند :شير زناني چون مهرانگيزها ؤشهلاهاو تهمينه ها ونوشابه ها كه با چرخش قلم و گردش زبان خود سعي دارند بفهمانند كه :
ارتقائ وضعيت حقوق بشر ممكن نيست مگر باارتقا حقوق زنان .

[kambiz - October 10, 2003 11:29 PM]

We are proud of you!thanks for your effort for human being freedom.kambiz
san diego, ca

[gh-mirmoez - October 10, 2003 10:50 PM]

خبر جايزه نوبل خانم شيرين عبادي بقدري شيرين وهيجان اور ودرحد نهايت پر افتخار براي من بعنوان زن مسلمان ازاده ايراني است كه از شدت هيجان وخوشحالي اشك شوق وافتخار در چشمانم بودوبدرگاه پروردكاربزرگ سجده شكر بجا اوردم كه در زماني زندگي ميكنم كه چنين شير زناني حق گووحق پرست با صراحت و شجاعت تلاش در احقاق حق و ارامش براي شيرين كام كردن كودكان ايران وجهان داردوبا اين جايزه نوبل بر تلاش شيرين او مهر تائيدزده شد ازخداي بزرگ درخواست ميكنم به شيرين خانم توان بيشتر بدهدوبمانيزتوان درك اين زمان وپيمودن وهمراهي راه شيرين عبادي رابراي برپائي حق وبرقراري صلح وارامش در ايران خودمان وهمه جهان عنايت فرمايد.

[Hatef - October 10, 2003 07:58 PM]

kaash in ghorbat nabood taa hamraah baa hamvatanan gar che dar khamooshi vali BA HAM jashne pirooziye hoghooghe bashar dar iran ra migereftim..bishak Shirine Ebaadi naami shayeste baraye in jayeze bood va be vaseteye hozoorash dar aan sarzamine kohan payamavare solh va shaadi baraye tak take iraniyan ke shayestegi faravan darand vali dar daste ahriman gereftaar..zendeh bashi khanoome Ebaadi va payandeh

[Ramesh - October 10, 2003 07:56 PM]

Ba salaam va tabrike faravan be khanooome shirine ebadi va hame mardome Iran.

daste khaanoome amirie aziz ham dard nakone matlabe zibaii neveshtand

[Massoud Rad - October 10, 2003 07:36 PM]

Ba Samimaneh Tarinn Tabrikha Be Zan Vala va Farhichteh Shirin Ebadi ye Asis

Jayeseh Nobel be Shirin, yaani Jayeseh be Man, be To va be Hameh ye Ensanhaii ke
Bar Alaihe Setam va Tajavoz be Hormat, Sherafat va Hoghoogh Ensan e Irani va
Baraye Zendegiye Sharafatmandaneh, Azad va Motakamel Mobarezeh Mikonand

Ba Shenidan in Khaber as Khoshhali Ashk Rikhtam

!Baraye Hoghoogh Bashar, Demokrasi va Pishraft dar Iran Mobarese Konim!

Massoud Rad

Copyright: gooya.com 2016