فدائيان اسلام شيرين عبادی را به مرگ تهديد کردند

محمدرضا خاتمی، مسعود بهنود، عليرضا نوری زاده، ابراهيم نبوی، اميرفرشاد ابراهيمی، نيک آهنگ کوثر هم به مرگ تهديد شده اند.

هفته گذشته گروه فدائيان اسلام شاخه نواب که مدتی است فعاليت های تروريتس خود را دوباره آغاز کرده است در اعلاميه ای به شيرين عبادی و عده ای از نويسندگان و فعالان سياسی اخطار کرد که در هر جا هستند به زودی آنها را به سزای مخالفت های خود می رساند.
نامه تهديد گروه تروريستی فدائيان اسلام شاخه نواب از طريق ئی ميل [نامه های الکترونيکی] برای تهديد شدگان فرستاده شده و پليس اروپا تشخيص داده که اين ئی ميل ها از ايران و توسط صداو سيما فرستاده شده است.

فدائيان اسلام که رياست شاخه تروريستی آنها با کسی است به اسم مصطفی نواب سال قبل به دنبال چند مورد ترور و انفجار در داخل ايران توسط نيروهای وزارت اطلاعات رژيم دستگير شدند اما به دستور رهبر مدتی بعد از زندان آزاد شدند و از مدت ها قبل گفته می شد که فعاليت خود را از سر گرفته اند.

نامه علاوه بر شيرين عبادی برنده جايزه صلح نوبل، محمد رضا خاتمی دبيرکل جبهه مشارکت را هم تهديد کرده که اگر دست از مخالفت های خود با ولی فقيه بر ندارد به سزای اعمالش ميرسد.

مسعود بهنود، ابراهيم نبوی، عليرضا نوری زاده، نيما راشدان، امير فرشاد ابراهيمی، نيک آهنگ کوثر، عدلان پارسا و مانی فرهومند دريافت کنندگان نامه تهديد آميزی بوده اند که در آن نوشته شده :

بسم الله الرحمن الرحيم
اسلام برتر از همه چيز است و هيچ چيز برتر از اسلام نيست
درآستانه ماه مبارك رمضان ماه ميهماني بندگان خاص خدا وماه غيرت و شهامت و شهادت علويان بار ديگر شاهد صبرنجيبانه وبغض مظلومانه نائب الامام علي دوران هستيم اين نجابت و سكوت نه ازسرسازش و تسليم كه ازسردلسوزي پدرانه يگانه فرزند مظلوم زهراي مرضيه (س) در اين بلاد است. اما فرزندان نستوه و همنسلان شهيدان انقلاب اين جسارتها را به مولايشان برنمي تابند.
اينروزها شاهد پرده دري و رذالتهاي هماهمنگ از داخل و خارج از كشور ميباشيم.كه البته از نگاه تيز ديدبانان خاكريزهاي دفاع هشت ساله پوشيده نخواهد ماندوبراي آخرين بار به اين وطن فروشان مزدورو بي سيرتان حرام زاده هشدارداده ميشود كه ... نواب زنده است ... و فدائيان اسلام ناب ديگر تاب سكوت و خون دل خوردن را ندارند .
بدينوسيله و براي آخرين بار به اين افراد معلوم الحال هشدارداده ميشود تا در هرنقطه اي ازاين عالم ميباشند دست از جسارت و پرده دري و خيانت برداشته درغيراينصورت سرب داغ سلاح نواب پاسخ كلام سردوبي روحشان خواهد بود:
۱- محمدرضا خاتمي اين مليجك مشرك مشاركتي
۲-مسعود بهنود اين شهزادقصه گوي دربار فاسد ستمشاهي
۳-ابراهيم نبوي اين دلقك وطن گريز بزدل
۴-شيرين عبادي اين زينت المجالس وطن فروشان
۵-عليرضانوري زاده اين عروسك گردان وطن گريزان
۶-نيما راشدان اين بي هويت سامري
۷-اميرفرشاد ابراهيمي اين چوپان دروغگوي مزدور
۸-نيك آهنگ كوثر اين مسخره قلم شكسته
۹-عدلان پارسا اين سوگلي ربع پهلوي
۱۰-ماني فرهومند اين گرداننده بساط دروغگويان
اين آخرين اخطار و انذار به اين جماعت بي سيرت خواهد بود
آخرين اخطار....
والسلام

عليرضا نوری زاده نويسنده و محقق در مصاحبه ای با عليرضا ميبدی درباره تهديد نامه جديد فدائيان اسلام گفت اين بار اول نيست ولی اين آقايان که غير از ترور کار ديگری نميدانند روزهای آخر عمرشان را ميگذرانند و ميخواهند با اين سروصداها روی شکست هايشان به بپوشانند که همه فراموش کنند که باز جام زهر را سر کشيده اند.
مسعود بهنود در مصاحبه ای با برنامه فارسی بی بی سی تاريخچه فدائيان اسلام شاخه نواب را بازگو کرد و گفت اين ها هر وقت به ضعف دچار ميشوند دست به کارهای نمايشی ميزنند.
مانی فرهومند که سايت اينترنتی پرهواداری را سردبيری ميکند در پاسخشان نوشت: اين اولين باري نيست كه توسط اوباش رژيم چه در روزنامه‌هاي كثيرالانتشارشان و چه بصورت ايميل و حتي تلفني تهديد شده‌ام. من از همان دوراني كه بعنوان يك دانشجو در سازمان جوانان حزب ملت در داخل ايران فعال بودم تا امروزي كه در غربت به نشر مجله سياه سپيد مشغول هستم بارها و بارها تهديد شدم .اما هميشه مهر سكوت بر لبانم بود ولي اين بار اين سكوت را خواهم شكست و جواب اين اهانت و تهديد را خواهم داد:

به نام ايزد پاك
با نام خدا آغاز مي‌كنم. خداوند زرتشت، موسي، عيسي و محمد كه خداوند برتر از همه چيز است و خداوند همان زندگي است.
در آستانه ماه مبارك رمضان، ماه ميهماني بندگان خاص خدا بوي رعب و وحشت، خون و انتقام به مشام مي‌رسد.
هوا ، هواي قرون وسطي است. وقتي كه كشيشان ستمگر بنام پرودگار و به نام حفظ دين و آئين خويش، بدن زنان و مردان خدا را به آتش مي‌كشيدند. بوي گوشت سوخته آدمي ، فقر، جهالت، نامردمي همچون ابرهاي تيره و پر خروش بر فراز اين سرزمين حكمراني مي‌كند. به‌نام پروردگار و به‌نام اجراي احكام الهي چه مقدسانه دستهايتان را به خون بندگان خدا مي‌آلاييد !
اين چه اسلامي است كه بوي خونابه و تعفنش همه ذهن‌ها را پژمرده و خشك گردانيده و چگونه راه سعادت مي‌پيمايد درحاليكه ريشه در خون بي‌گناهان دارد؟
اين چگونه يگانه فرزند مظلوم زهراست (سيد علي خامنه اي!؟) كه سگانش را با خون جوانان وطن سيراب مي‌كند.
اين چگونه "صبر نجيبانه‌اي" است كه فكر و انديشه را به سرب داغ سلاح نواب تهديد مي‌كند. شما كه سنگ نواب تروريست را به سينه مي‌زنيد حداقل او به نام عقيده و مسلكش شبانه به خانه مردم هجوم نمي‌برد و كارد تيز را به شكم زني مريض احوال آن هم به 20 ضربت (زنده ياد پروانه فروهر) فرو نمي‌كرد اين چنين ناجوانمردانه، هر چند كه او هم ازخشونت و تروريزم تبعيت مي‌كرد.
نائب الامامتان ارزاني خودتان باد. عطايش را به لقايش بخشيديم، كه مسلمانان شيعه پيرو يگانه مولاي خويشند.(من كنتم مولاه فهذا علي مولاه)
از "خاكريزهاي هشت سال دفاع مقدس" ياد كرديد. آن سالهاي خون و آتش را هيچ ايراني از ياد نمي‌برد كه سالهاي جنگ يادآور عزت و شهامت جوانان غيور و ايثارگر اين مرز و بوم است. و چه عاشقانه جان خود را نه فداي اسلام من درآوردي شما بلكه براي خاك پاك وطن فدا كردند. و شما از جنس اين مردان خدا نيستيد كه من قداست را در مشتهاي گره كرده يك مجروح شيميايي در حاليكه از درد ملافه‌اش را چنگ مي‌زد ديدم و آن دستهاي خسته و فشرده شده را بوسيدم. او صاحب اين سرزمين است كه در خانه و مملكت خويش براي مداواي درد بي امانش مي‌بايست ماهها در انتظار بماند تا از ممالك ديگر دارويي به دستش برسد و حال آيا تا آن موقع جاني در بدن داشته باشد يا نه الله اعلم... .
من در وهله اول بعنوان يك انسان و درمرحله بعد بعنوان يك ايراني خواهان آزادي ، صلح و دموكراسي براي وطنم مي‌باشم.
اگرقلم فرسايي و فعاليتهاي فرهنگي و سياسي من تا بدين حد شما دون پايگان زبون را متزلزل و متشنج مي‌كند كه به مرگ و گلوله تهديدم كنيد، پس تا جان در بدن دارم قلم مي‌زنم و فعال خواهم بود و سهم خود را به اين مردم و مجروحان جنگي فراموش شده در بيمارستانها، به كودكان و به زنان و مردان آزاده و پدران و مادران داغديده اين مرز و بوم ادا خواهم كرد. و اگر قلمم بشكند با خون خود قلم خواهد زد: زنده باد آزادي و برابري، زنده باد صلح و دموكراسي و زنده باد ايران و ايراني. چه افتخاري بالاتر از جان‌ فشاني در راه وطن؟
اخطار و انذار شما سخيفان ذوب شده در ولايت فقيه به هيچ نيرزد . بيدي نيستيم كه در برابر باد بلرزيم و اين آخرين كلام من بود.

وي با اين شعر شاملو مطلب خود را پايان داده است.

هرگز از مرگ نهراسيده ام! ...
اگرچه دستانش ، از ابتذال شكننده تر بود! ...
هراس من - باری - ،
همه از مردن در سرزمينی ست ،
كه مزد گوركن ،
از بهای آزادی آدمی ، افزون باشد! ...