چهارشنبه 7 آبان 1382

سازمان مجاهدين قرباني بلند پروازي مسعود رجوي، سعيد سلطانپور

مقدمه
كسي از نسل ما( نسل جوا ن درمقطع انقلاب) نيست كه خاطر ه اي از بچه محلي ،از همشاگردي دبيرستاني و يا معلمي ، و يا يك هم دانشكد ه اي و يا استادي ويا همكاراداره اي مجاهدي نداشته باشد .
در لابلاي آرشيوم نامه دوستي راديدم مال سال 1991،انرا بعد از 12 سال دوباره خواندم و تصمصيم گرفتم اين نامه را با بقيه مطرح كنم. شايد يكي از اشتباهات نيروهاي جدا شده از مسعود رجوي اين بود كه اكثر شان بدليل مرزبندي با رژيم حاضر نبودند از سازمان انتقاد كنند و اين مسئله باعث شد كه انحراف به يك جريان غالب در سازمان ادامه پيدا كند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

براي روشن شدن راه آينده و چگونگي رسيدن به هدف توسط نسل چهارم انقلاب بايد كه ما به اين گذشته هاي درد اور كه نسل جديد از آن بدليل سركوب بيرحمانه نيروهاي دگر انديشان از آن آگاه نيست ،پرداخت.
يك نكته را هيچ عنصر صادقي نمي تواند كتمان كند كه صداقت حرف اول را در نسل جوان انقلاب ضد سلطنتي مي زد كه آرمانشان عدالت اجتماعي و اقتصادي برا ي همه مردم ايران و ايراني مستقل ، آباد ، آزاد و دموكراتيك بود. و نيز برداشت عمومي مردم از انقلاب و اسلام اين نبود كه ما باآن روبرو هستيم.

منظور من از طرح مسئله اين است كه آيا اقاي رجوي بعنوان كسي كه در تاريخ معاصر ايران كه بزرگترين سازمان سياسي را رهبري ميكرده است حاضر ميشود بگويد كجاي كار اشتباه شد كه سازمان به بن بست كنوني رسيده است و مقصر كيست ؟
آيا زمان آن نرسيده است كه قبل دچار شدن به سرنوشت عبدالله اوجلان در زندان ، ديد گاهايش را را مورد نقد قرار دهد.

روز نخست چون دم رندي زديم و عشق شرط آن بود كه جز ره آن شيوه نسپر يم.

اصل اين مطلب در جولاي 2003 نوشته شده است ولي اطلا عات جديدي به آن اضا فه شده است
اين مطلب داراي 3 بخش است
1.حوادث اخير(در دوران حمله آمريكا به عراق و بعد از آن)
2. سابقه سازمان و چگونگي رهبر شدن مسعود رجوي
3. نامه اي منتشر نشده يكي ازشجاع ترين فرماندهان نظامي سازمان كه در 20 مارس 1991 (چند ماه بعد ازعمليات فروغ جاودان) در مورد مسعود رجوي، سازمان روابط و مناسبات داخلي سازمان و دلايل وي براي خروج از سازمان نوشته شده است .

بخش اول

حوادث اخير (در دوران حمله آمريكا به عراق مارچ 2002- بهار 82 و بعد از آن )

سكوت خبري سازمان درطول جنگ و بعد از آن

سازمان با داشتن راديو 24 ساعته و تلويزيون و نشريات تنها سازماني بود كه صد در صد بر اهميت تبليغات تاكيد فراواني داشت و در عمل كا رتبليغاتي را در راس همه امور مي دانست..روزي نبود كه خبر از پيروزي هاي بزرگ و سال سرنگوني نباشد و پخش خبر با خبري از مسعود و مريم شروع ميشد.


بناگهان توپخانه تبليغاتي سارمان فرو كش كرد. سايت خبري تقريبا به حالت تعطيل در آمد.
سازمان در طول حمله نيروهاي آمريكا در عراق سعي مي كرد د كه از بروز هر خبري به خارج جلو كيري كند .
گه گاهي خبر هاي مربوط به سازمان توسط خبر گزاري هاي خارجي منتشر ميشد.
بعد از اينكه آمريكا توانست با دلار فرماندهان اصلي ارتش عراق را بخرد و باعث گريختن صدام كه به تحليل هاي فرانسه و روسيه دلخوش كرده بود. صدام مخفي شد و خلا قدرت در عراق ايجاد شد.

جمهو ري اسلامي كه با سياست خنثي يودن فعال عملا د ركنار آمريكا قرار گرفته بود در تحليل هايش خود را برنده جنگ مي ديد اگر آمريكا در عراق زمينگير ميشد و سازمان مجاهدين كه دشمن اصلي رژرم بودند (دشمن بالقوه) و مي توانتند براي نظام مسله بيافرينند لذاا بهترين زمان براي تسويه حساب نهائي با دشمن (مجاهدين ) را يافتند.
اما امريكا از انجا كه تجربه افغانستان را داشت اجازه نداد كه نيروهاي كرد و سپاه بدر وارد عمل شود و در اين راستا با اخطار به ايران دراين مورد اجازه سركوب مجاهدين را نداد.
اولا - در اين راستا ثابت شد كه نيروهائي كه در خاك همسايه مي جنگند مانند سپاه بدر در ايران و مجاهدين در عراق ، استقلال عمل ندارند و درنهايت بايد در راستاي منافع آن دولت ها فعاليت كنند و در روز موعود ( اگر باشد ) نمي توانند جداي از سياست كشور ميزبان عمل كنند حتي اگر مثل سازمان ادعاي استقلال عمل داشته باشند.

از سوي ديگر با توجه به تغيير استراتژيك سازمان در سالهاي 64 ببعد كه از شكست طرحهاي سازمان براي سرنگوني انجام شده بود
سازمان خط نزديكي به كنگره آمريكا و سياستمداران در واشنگتن و لندن را پيش گرفته بود كه هم مانع نزديكي ايران به آمريكا شود و نيز خود را به عنوان تنها عامل آلترناتيو بقبولاند . سازمان توانسته بود از حمايت بسياري از آنان بر خوردار شود .
رجوي بر اساس طرح هاي منتشر شده قصد داشت در صورت حمله آمريكا به عراق و با توجه به پشتيباني نمايندگان از وي به ايران حمله نظامي بكند ( طرح عاشورا گونه) ولي اين طرح هيچگاه به مرحله در نيامد چرا كه
انگليس به شدت خواهان سركوب نظامي سازمان بود
كالين پاول قصد اخراج محاهدين را داشت ولي مسلما خواهان ضربه زدن نظامي به آنها نبود.
پنتاگون معتقد به سرنگوني نظام بود ولي تا پرونده عراق را مرتب نكرده نمي خواست وارد در گيري با ايران شود . شايد تنها شانسي كه رجوي آورد اين بود كه پنتاگون معتقد است كه مي تواند از مجاهدين براي فشار آشكار و حتي نظامي عليه جمهور ي اسلام استفاده كند.

رژيم هم كه گذشت زمان را به نفع خود نمي دانست زيرا با استقرار كامل آمريكا احتمال حمله گسترده نظامي به مجاهدين به حداقل ميرسد.
سازمان كه زير شديديرين ضربه هاي سياسي بدليل حضور در عراق و سرنگوني متحد استراتژيكش سازمان (صدام ) در ها له اي از ابهام خبري فرو رفته بود بيكباره با حمله رژيم به يكباره فعال شد.

اول راديو سازمان اعلام كردكه كردها به مقر هاي سازمان حمله كرده اندكه توسط طالباني تكذيب شد. بعدا صحبت از نيروهاي الدعوه شد .
تا 30 فروردين از رهبري سازمان مسعود و مريم خبري نبود تا اينكه مسعود رجو ي در طي اطلا عيه اي
برا ي اولين بار خبر از بمبارانهاي شديد نيروهاي آمريكا و انگليس بر عليه مواضع سازمان و كشته و مجروح شدن جمعي از مجاهدين در اين بمبارانها داد وتاكيد كرد براينكه حتي يك گلوله هم از طرف
سازمان به طرف آمريكا شليك نشده است.


موضع گيري هاي نيروهاي سياسي و مدافعين حقوق بشري ايراني در قبال اين حمله نيروهاي رژيم و مقاومت سازمان و اعتراض جهاني و ترس از گسترش جنگ به داخل ايران و اخطار آمريكا باعث شد كه اين حملات متوقف شود. هرچند در اطلاعيه تشكر مسعود رجوي وي تفكيك حمايت كنندگان از نفس اقدام عليه مجاهدين را با هواداري از سازمان به عمد مخلوط كرده بود. ولي بهر حال اين اولين باري بود كه بعد از سالهاي 60 رجوي بنوعي نيروهاي مستقل ديگر راكه باسازمان نيستند ولي مزدور هم نيستند را مي پديرفت . به آن اشاره مي كرد. براي اولين بار لحن وي از موضع صد در صد طلبكارانه هميشگي اش تفاو ت داشت. رجوي بخوبي احساس كرده بود كه ته خط ادعاهاي ادتش آزادي بخش
فرا رسيده است.

يك موافقتنامه بين سازمان و ارتش آمريكا به امضا رسيد كه سازمان مي تواند سلاحهاي خود را براي حفاظت خود داشته باشد. تمامي سلا حهاي سنگين در قرار گاه پارك شده بود ولي اجازه انتقال را نداشتند.
سازمان بعد از چند روز دست به ايجاد پست بازرسي در بعقوبه كرد و با نيروهاي آمريكا همكاري نزديكي كرد.
دراين بين يك واحد زرهي از زنان مجاهد اقدام به مانور نظامي در منطقه مزبور كردند.
اما اين موافقتنامه از انجا كه سازمان مجا هدين در ليست تروريستي اروپا و آمريكا قرار داشت ( و انهم بدليل اشتباه محاسبه مسعود در خط خمپاره زني در شهر ها براي فشار عليه خاتمي ) باعث فشار شديد سياسي روي امريكا شد با ضافه اينكه انگليس متحد بوش در جنگ هم در جبهه ايران قرار داشت.
سازمان بين دو جناح آمريكا گير افتاده است. پنتاگون كه معتقد است بايد از مجاهدين و تجارب تشكيلاتي آنان در سرنگوني جمهوري اسلامي كمك گرفت ولي وزارت امورخارجه معتقد به مذاكره با ايران است.

سرانجام آمريكا مجبور شد كه سازمان را خلع سلا ح كند و خودش از آنان در قرارگاه اشرف محافظت كند. و حتي سلا حهاي فردي آنان را بگيرد.

البته جديدآ با توجه به وجود نيروهاي القاعده در ايران مقامات ايراني پيشنهاد تحويل آنان در ازاي اخراج سازمان از عراق را دارند. آمريكا شديدا در روي تحويل القاعده پافشاري مي كند ولي ايران هم سران مجاهدين را مي خواهد ولي بعيد بنظر مي آيد كه آمريكا بدين معامله تن بدهد و اين نه بدليل رعايت اصول است كه آمريكا نشان داده پاي بند نيست بلكه دافعه بيش از حد جمهوري اسلامي است و اينكه جورج بوش تصميم گرفته است كه تغييراتي را در حكو مت ايران انجام دهد.
در اين راستا واشنگتن تصميم به بستن دفاتر شوراي ملي مقاومت گرفت كه ضربه سياسي ديگر بر پيكر سازمان بود كه در حساس ترين شرايط تاريخ معاصر ايران هنوز خودشان زير ضربه هستند و موجوديتشان هم زير سوال است.

چند نكته سوال بر انگيز

1عليرغم اد عاهاي مسعود رجوي در مورد نقش زنان در ارتش و با وجود اينكه فرمانده ارتش آزادي بخش زن است در موقع امضا قرداد تسليم بدون قيد و شرط مهدي براعي از طرف سازمان آنرا امضا كرد.
2.در تمام طول عمليات حملات عليه مقر هاي سازمان مجاهدين خوانده ميشد( در تلويزيون آزادي) در حاليكه قبل از اين قرارگاهها،به عنوان قرار گاه ارتش آزادي بخش در چند سال اخير خوانده ميشد.
3. كل نير وهاي سازمان با خانوادها 5000 نفر بود. پاياني بود بر تبليغات سازمان در مورد بزرگ نمائي قدرت نظامي سازمان و ارتش. و ويدئو هاي مانو هاي نظامي كه ارتش را درحد يك ارتش كلاسيك نشان مي داد. مثلايك لشگرارتش آزادي بخش در استعداد يك گروهان ارتش كلاسيك بود ( 100نفر).

آيا تنها مردم ايران غريبه هستند ؟

تمامي اطلا عات ريز و درشت در مورد سازمان و سران آن و باحتمال قوي محل اختفاي مسعود رجوي را آمريكاو انگليس و فرانسه دارند . بسياري از مدارك سازماني و مالي بدست فرانسوي ها افتاد. جمهوري اسلامي هم اطلاعات زيادي از سازمان دارد مانند تعداد نفرات و استعداد نظامي و اختلافات داخلي. در اين ميان تنها مردم ايران هستند كه غريبه شده اند. سازمان در سكوت كامل خبري بسر مي برد و گويا هيچ اتفاقي نمي افتد. چرا مردم ايران غريبه هستندو سازمان هيچ اطلاعاتي به مردم نمي دهد. تنها يك سايت وجود دارد كه انهم خبر هاي عليه رژيم را منتشر مي كند تا مسائل سازمان را. مثلا تمامي تمركزاخبار در افشاي مسائل اتمي جمهوري اسلامي است4
اشتباه محاسبه رجوي در اين بود كه براي تغيير رژيم بايد به نيروي مردم متكي بود و با شناخت واقع گرايانه از تاكتيك هاي اصولي و مناسب استفاده كرد5

شوك زدگي مجاهدين و اشتباه محاسبه در معا دلات بين المللي و نقش سازمان

حمله پليس فرانسه

فرانسه كه در جنگ اخير، عراق را كه در آن منافع اقتصادي داشت به آمريكا واگذار كرده بود اين بار نمي خواهدكه ايران را هم از دست بدهد .
فرانسه با حمله به مقر هاي سازمان چند تا خط را پيش مي برد.
1.تقويت جناح كالين پاول بر عليه محافظه كاران نو كه مي خواهند از مجاهدين بعنوان يك اهرم فشار عليه ج.ا. براي تعيين تكليف نهائي استفاده كنند.
2.كنترل مجاهدين در فرانسه براي حفظ را بطه اقتصادي و سياسي با ايران و مهار كردن نقش احتمالي آنان در تحولات در اروپا.
3. كنترل مجاهدين به مفهوم قدرت دادن به الترناتيو سلطنت .

بسياري از مسولان سازمان كه اقامت فرانسه را داشتند بعد از سقوط صدام به فرانسه بر گشته بودند ( در حدود 120 نفر از رده هاي اصلي) . اين در حالي بود كه 3500 نفر ديگراعضا مجبور بوند در عراق بمانند. حضور آنان مي توانست موج جديدي از فشار هاي سياسي را بر عليه ج.ا. راه بيندارد. قدرت سازماندهي سازمان دربر پائي تظاهرات در اروپا مي توانست موانعي براي دولت فرانسه و اتحاديه اروپا كه خواهان عادي شدن روابط اقتصادي با ايران ( در تقابل با سلطه آمريكا در ايران) بودند ايجاد كند.

حمله سراسري نير وهاي امنيتي و پليس فرانسه كه هر چند بر عليه قوانين حقوق بشر و پناهندگي بود باعث شوك جدي به مجا هدين شد. دستگيري مريم رجوي يك ضربه شديد به حيثيت سياسي سازمان و بخش سياسي آن شوراي ملي مقاومت بود. كه همواره خودش را به عنوان دولت سايه و ا پوزيسون جانشين معرفي ميكرد. البته تا قبل از اين بطور غير رسمي از طرف دولت فرانسه بعنوان اپوزيسيون ايران به رسميت شناخته شده بود5 . مريم رجوي كه خود را رئيس جمهور مقاومت و جانشين مي دانست به يكباه با تو هين اميز ترين صورت دستگير شد.
در تصاوير منتشر شده از مريم رجوي در حاليكه دست بند به دست به وزارت كشور برده ميشد بوضوح شوكه شدن و نا باوري را در چهره وي ميشود مشاهد ه كرد. كما اينكه بعد از آزادي هم وي ديگر از سخنراني هاي آتشين و طولاني بر عليه ج.ا. بعد از زندان و در جمع هواداران خبري نبود. وي تنها به گفتن اين جمله بسنده كرد كه فعاليتهاي سازمان قانوني بوده است و قوانين هيچ كشوري را نقض نكرده است. . يكي از شرايط ازادي مشروط مريم خودداري از گفتگو با 17 تن از اعضاي اصلي تشكيلات سازمان بود.

سازمان كه ستون فقراتش ضربه خورده بود واكثر اعضايش دستگير شده بو دند باخط تظا هرات و اعتصاب غذا و خودسوزي به اقدام تبليغاتي براي جلب حمايت افكار عمومي و فشار به فرانسه دست زد.سازمان كه قبلا توانسته بود در يك اعتصاب غذاي موفق 40 روزه در سال 1365 دولت فرانسه را كه تعدادي از اعضاي فعال را به آفريقا تبعيد كرده بود وادار به عقب نشيني كند. اين بار هم بدون در نظر گرفتن شرايط تاريخي جهان و موضع ضعيف فرانسه در جهان ،دست به تحركات تبليغاتي زد. در جريان خود سوزي 3 هوادار جان خود را در يك غير اخلاقي ترين كار تشكيلا تي از دست دادند.
سازما ن كه مدعي بود كه آنها هستند كه شرايط را بر رژيم ديكته مي كنند در يكي از حساس ترين لحظات تاريخ ايران در استانه 18 تير نه تنها نقشي ايجاد نكردبلكه فرانسه سازمان راقفل كرد.

شكسته شدن تو هما ت
. رفتار فرانسه با مريم رجوي نشان داد كه دولت فرانسه حتي در اندازه هاي سالهاي 60 و حتي 70 هم روي انان حساب باز نمي كند.
مريم رجوي كه عليرغم تمامي سابقه سازي هاي سازمان در مورد وي در مبارزه وي در زمان شاه تا بحال به زندان نيفتاده بود .اين بار چند روزي را در زندان موقت بسر برد شايد اين چند شب اقامت در بازداشتگاه يك كشور اروپائي به وجدان وي اين تلنگر را زده باشد كه منصف باشد.
وي در بحث هاي داخلي سازمان بيرحمانه به اناني كه در زندانها مجبور به توبه شدند حمله مي كرد. با اين فرق كه بازداشتگاه وزارت كشور فرانسه با حضور مطبوعات در بيرون زندان كجا و زندانهاي جمهوري اسلامي كه نمونه رفتار خوبش برخورد با خانم كاظمي خبرنگار در زندان ،كجا؟
حبس 15 روزه در زندان فرانسه اميدوارم كه تلنگري به توهمات وي و ديگر رهبران سازمانزده باشد ؤ انان را بيدار كرده باشد كه براستي چه مي كنند؟ كجا هستند و پايگاه واقعي اجتماعي شان كجاست ؟

بد نيست به شكست تبليغاتي سازمان در بين ايرانيان خارج كشور ،اي نمونه جمع اوري امضا براي فشار به دولت فرانسه را اشاره كنم. در يك حركت تشكيلاتي اعضا شروع به جمع آوري امضا كردند كه در تمامي تلا ش براي جمع آوري امضا ها، سازمان نتوانست در خار ج از كشو ر بيش از 4 تا 5 هزار امضا از بين چندين ميليون ايراني خارج كشوري جمع كند . آنهم در عصر اينترنت. در حاليكه سازمان در سالهاي 1984-85 تظا هرات چندين هزار نفري را د ركشورها در جو اختناق آن دوران،ر خارج كشور براحتي سازماندهي مي كرد.
در اين ميان دو تن از اعضاي سازمان كه پاسپورت انگليسي هم داشتند توسط دولت سوريه بر خلاف موازين بين المللي تحويل ايران شدند وسازمان تلاشي وسيع را براي دستور كار قرار گرفتن تحويل اين دو به ايران شد كه ادامه كار تحت الشعاع دستگيري اعضاي سازمان توسط پليس فرانسه شد و عملا به فراموشي سپرده شده است.
البته اين حركت فرانسه در كوتاه مدت باعث شد كه سازمان كه در جريان جنگ و مسائل عراق و شكست صدام كاملا منزوي شده بود دوباره روي آنتن خبر گزاري ها برود . گذشت 6 ماه نشان مي دهد كه سازمان همچمنان نتوانسته سازماندهي كند.

سوال از مسعود رجوي در مورد فرانسه

رجوي در تحليل هايش در عراق ضمن برر سي شرايط زمان شاه و كارتر و خميني و جنگ و هر م هاي معروفش كه بطلا ن انها قبلا هم ثابت شده است . 5
وي مي گويد “سازمان امنيت فرا نسه به شاه گفت اگر مي خواهد مي تواند خميني را در نوفل لو شاتو ترور كند “ وي ادامه مي دهد“ شاه قبول نكرد“ .وي با لبخندي مغرورانه كه در تمام نشستها در ان وقتي كه طرف مقابل را ارزيابي مي كند زياد ديده ميشود گفت “( محمد رضا) شاه بچه شاه بود در خارج د س خوانده بودو نمي توانست “ .
خو ب شما كه ميدانستي فرانسه به فاحشه سيا سي در اروپا مشهور است و به شاه چنين پيشنهادي را داده بود فكر نكردي كه چرا نبايد با شما چنين معامله اي را بكند؟ تازه اگر بياد بياوريم موقع پرواز تو به عراق كه تو آنرا “ پرواز تاريخساز“ خواندي ابريشمچي صحبت از معامله و تحويل دادن در سويس مي كرد.

عمليات انتحاري انساني يا عمليات بر عليه انسانيت ؟

داشتن نير وهاي جان بر كف براي پيشبرد هر مرامي مي تواند يك برگ برنده باشد در دست هر سازماني و دولتي. خواه گروههاي فلسطيني ويا بسيج و يا جنگجويان عراقي كه الان عليه اشغالگران مي جنگند ولي هدف مهم است . آيا براي رسيدن به هدف به هر وسيله اي بايد دست يازيد؟
سازمان در سالهاي اخير نشان داده كه در اين راه رسيدن به هدف از استفاده از هر راهي ابائي ندارد.

عمليات خودسوزي هوادارن هر چند سازمان را به آنتن هاي خبرگزاري ها برد (يكي از شاخص هاي موفقيت سازمان بر اساس معيارهاي سازمان) ولي يكي از ماكياوليتسي ترين حركاتي بود كه سازمان به آن دست زد. از آنجا كه خط خودسوزي دافعه ايجاد كرد و با نكوهش جهاني روبرو شد سازمان بسرعت از ادامه آن جلو گيري كرد.14
خود سوزي و عمليات انتحاري مال زماني است تمامي راهها بسته شده باشد، نه در عصر ارتباطات در قرن 21 كه وجدانهاي آزاد (كه نمونه اش را در تظا هرات جهاني صلح ديديم) در كنار انسانهاي مورد ستم قرار مي گيرند. خودكشي يعني نا اميدي كامل و شكستن بن بست مانند آن دانشجوي چكسلواكي در سال 1968 كه در پراگ در اعتراض به اشغال كشورش توسط شوروي خودش را به آتش كشيد. در آن دوران راديوي با موج كوتاه تنها منبع خبر گيري بود.

آيا بعد از گذشت 18 سال از آغاز جنگ مسلحانه عليه جمهوري اسلامي نمي توان بدور از جنجال به سوالهاي زير پاسخ داد؟
ايا واقعا عمليات انتحاري مجاهديني كه دستغيب ( امام جمعه شيراز) و صدوقي امام جمعه يزد و احسان بخش امام جمعه رشت وخامنه اي 6و ملكوتي ( امام جمعه تبريز) آيا واقعا رژيم را بي سر كرد؟ بر اساس تحليل سازمان قرار بودبا ترور سران رژيم ، نظام را بي آينده كنند و به قيام توده اي در شهرها بينجامد. همانطور كه رژيم بيهوده مي كوشد سازمان را بطور نظامي نابود كند از انجا كه سازمان داراي تفكر وبينش خاص است ( البته در حال حاضر يك فرقه مذهبي است ) همانطور هم نمي شود كه تفكر كهنه و برداشت قشري از اسلام را با ترور نابود كرد.

آيا انفجار 7 تيردر حزب جمهوري اسلامي كه در آن بهشتي و منتظري بسياري از رده هاي رژيم كشته شدندبا عث نشد كه ميليونها نفر براي تشيع جنازه آنان به خيابانها ي تهران بيايند7.
بهشتي مرد قدرتمند نظام ( رئيس ديوان عالي كشور) چنان در اثر افشا گري هاي نيرو هاي مترقي منزوي شده بود كه درست در روز26 خرداد 1360 درمسجد شاه تهران سخنراني داشت جمعيتي بالغ بر 30 نفرد رسخنراني اش شركت كرده بودند.
در پزشك قانوني بود در روز 7 تير بود كه هادي غفاري به سيد احمدخميني گفت “ ميروم هر چه منافق در محل هست را بكشيم. “
آيا سعيد افجه اي از بچه هاي دادستاني كه كچوئي ( رئيس زندان اوين) را كشت ولي نتوانست
لا جوردي را بزند و خودش را از پشت بام دادسرا به پائين پرت كرد و كشته شد باعث سر نگوني نظام شد؟ يا نفرات بعدي كه بجاي كچوئي رئيس زندان اوين شدند انساني تر از وي عمل كردند.
.كشته شدن كاظم گلزاده غفوري جوان 22 ساله در حمله با كلا شينكوف به ساختمان مجلس در سال 1360 در اعتراض به رژيم را چه كسي مي تواند پاسخ دهد؟ حمله به ساختمان مجلس آيا يك عمليات كور نظامي نبود؟ كاظم چند روز بعد اعدام شد.

.آيا تاثير مثبت بر روند آزادي و دموكراسي مردم ايران داشت؟

عمليات انتحاري د رزمان شاه

دردهه 50 با اوج گيري جنبش مسلحانه چريكها و مجا هدين قبل از دستگيري خودشان را به وسيله سيانور مي كشتند و يابه ميان ساواكيها مي رفتندتا با كشيدن ضامن نارنجك خودشان و آنها را درعمل انتحاري مي كشتند. دلايل مشروعيت اين كار
اولا - براي اينكه سالم به دست دشمن نيفتند كه زير شكنجه هاي وحشيانه ساواك اطلا عاتي را كه باعث دستگيري ديگران ميشد بروز بدهند.15 براي ساواك خواند ن كتاب و يا كمك مالي ناچيز هم نمي توانست شما را از شكنجه معاف كند و جرمي باب داشتن اسلحه داشت13. ساواك در دوران حكومت وحشت نزديك به 500 هزار نفر را بازجوئي كرده بود .شنيدن اسم ساواك بحد ي كه باعث ترس و اضطراب شود.
من معتقدم كه تمامي رهبران سياسي و سازمانها در سالهاي اول انقلاب اگاهي چنداني از اوضاع سياسي بين المللي نداشتند . در آن موقع معادلات را با فرمول ساده“ سياه و سفيد ديدن “حل مي كردند. و البته جهان هم به چنين دستاوردها در رعايت حقوق انسانهاو دموكراسي (بطور نسبي ) نرسيده بود.
ولي درقرن 21 درحاليكه در جهان گوشهايي براي شنيدن و دستهاي بسياري براي همدردي است عمليات خودسوزي يك جنايت است.


سوال از مسعود رجوي در مورد امپرياليسم

بنيان گزاران سازمان معتقد بودند كه امپرياليزم به سركردگي آمريكا دشمن اصلي مردم ايران و جهان است . آمريكا بدليل دخالت آشكار در سرنگوني حكو مت قانوني و دموكراتيك انتخاب شده مصدق در ايران و حمايت از حكومت شاه د رايران و ديكتاتورهاي منطقه مورد خشم نيروهاي انقلابي و مردم بود.
حوادث انقلاب 57 و زد وبندهاي پشت پرده آمريكا براي جلوگيري از تعمق و راديكاليزه شدن خواسته هاي مردم در انقلاب ( كه هنوز بسياري از اين مطالب آشكار نشده است )و تصرف و گروگان گيري سفارت امريكا8 كه مورد حمايت همه نيروهاي مردمي كنجمله مجاهدين بود ( سال 58) و تا ماهها نيروي اصلي سازمان صرف گرم نگهداشتن شعار هاي ضد آمريكائي بود.
در زمان شاه هم سازما ن چند تن از نظاميان آمريكا در تهران را ترور كرده بود.
در زمان سفر نيكسون به ايران هم سازمان بمبي را در اعتراض به سفر وي در تهران منفجر كرده بود.
اينكه چگنه و بر اساس چه تحليلي آمريكا از دشمن اصلي به فرعي مبدل شد 9
در اين راستاي تحليل است كه تسليم به آمريكا يك حركت اصولي تلقي مي شود.
تسليم بدون قيد و شرط به نير وهاي آمريكا و تحويل قرا گاه اشرف به لشگر 4 آمريكا يك ننگ ابدي براي سازمان مجاهدين است ..من منظورم اين نيست كه بايستي در عراق با ارتش آمريكا مي جنگيدند ميگويم از 1991 جنگ خليج فارس و باز گيري كويت تا سال 2003 1به مدت 12 سال وقت داشتيد كه مواضعتان را تصحيح كنيدو از عراق خارج شويد. هر چند در همان زمان تصرف كويت در نشست مسعود با خوشحالي ابراز كرده بود كه ديكر ما مي توانيم از طريق دريا هم به ايران حمله كنيم . !! .

سوال من اين است“ آيا مجازبوده وهستيم كه بطور تاكتيكي از دشمن اصلي يعني آمريكا(تحليل سازمان در زمان شاه وبعد از انقلاب) كمك بگيريم تا دشمن مقطع فعلي يعني رژيم ولايت فقيه رو زمين بزنيم.؟ اگر تحليل عوض شده كه شده چرا كسي توضيحي به هوادارن و مردم نمي دهد؟

سال 82 كه سازمان در عراق قفل شده است آيا اين يك ساده انديشي نبود.
انگار امپريالسيت بچه است يا احمق كه ما به اون كلك بزنيم.

آيا اين همه تلا ش كه رجوي در اين دو دهه در خارج از كشور براي نزديكي به آمريكا كرد 11 را روي تصحيح مواضع و نزديكي به نيروهاي مترقي داخل كشور مي كرد نتيجه بهتري هم براي سازمان و هم براي متحد شدن صفوف مردم ايران نمي داد.

براستي كسي در سازمان مجاهدين پيدا ميشود كه بخواهد به تاريخ و مردم ايران پاسخ بگويد؟ قبل از اينكه كاملا اسم آنها از طرف مردم در رديف احزابي مانند حزب توده قرار گيرد.12

آيا كسي هست از درون سازمان كه صداقت را داشته باشد و بگويد چرا سازمان به بن بست كنوني رسيده است. شهيد مهدئ بخارائي از اعضا برجسته زير مركزيت سازمان در مصاحبه تلويزيوني قبل از اعدامش مسئله دار شدن خود را در رابطه با اينكه چگونه سازمان با تشكيلات 100 هزار نفري چنيني رويه اي را اتخاذ كرده است.
آيا زمان آن نرسيده است چهر ه هاي خوشنام و با سابقه سازمان نظير مهدي تقوائي همرزم شهيد احمد ر ضائي كه مدتهاست از مسعود رجوي جدا شده اند براي روشن شدن نسل انقلاب بنويسند.


پاورقي
1. از انجا كه سازمان فعلي به رهبري مسعود رجوي؛ مجاهدين مشهور است ازين كلمه استفاده مي كنم والا با توجه به نقضهاي مكرر اصول اوليه بنياد گزاران سازمان مجاهدين استفاده از اسم مجاهدين سو استفاده سياسي مي باشد.
2. مهدي بخارائي از نيروهائي كيفي سازمان بود كه بدليل پايگاه اجتماعي كه داشت از شرريط اجتماعي بخوبي آگاه بود. وي بچه خزانه تهران بود. وي در زمان شاه بعد از دستگيري مدت 6 ماه در زير شكنجه بود ولي تا وقتي كه مادرش را به ملا قات وي نياورده بودند فكر مي كردند وي لال است. مادرش ميگويد چه بر سر بچه م آورديد كه حرف نمي زنه كه همين مسله باعث ميشه دوباره شكنجه ازاول شروع شه . وي قبل از 30 خرداد بدليل اختلاف موضع با مسعود رجوي به كنار گذاشته شده بود واسلحه سازماني اش از وي گرفته شده بود. وي هيچ گونه حمايت سازماني نداشت تا اينكه دستگير شد. وي در اوين حتي با اينكه شكنجه شده بود در دادسرا به پاهاي وي پابند زده بودند. وي در اسفند 57 وقتي كه سازمان در بنياد علوي ( بنياد پهلوي سابق) در ميدان ولي عصر تهران بود گفت ما ا ازينجا بيرون مي كنند مارو دستگير مي كنند و به اتهام نا مسلماني مي كشتند و در ان موقع ما مي گفتيم بابا چطوري اخه آدم به حاكم شرع بگه من مسلمونم كه نمي كشه كه . گفت ما اينها را از زندان مي شناسيم.

2مانند احمد چلبي كه گفته بود نيروهاي منظم زير زميني در اختيار دارد و يكي از دلا يل اصلي انحلال ارتش و پليس در همان مراحل اوليه نيز همين مسئله بود.
3 ضديت و دشمني مقامات رژيم و مجاهدين منحمله رجوي ريشه در زندان زمان شاه دارد و قدمت طولاني داشت. ولي بخودي خود اين دشمني دليل بر حقانيت يك از طرفين بر عليه ديگري نمي تواند محسوب شود.
4كه بالطبع مجاهدين مي دانند كه افشاي خبر هر چند در راستاي تضعيف سياسي رژيم است ولي آيا در راستاي منافع ملي ايرانيان هم هست با توجه به اينكه بسياري از مردم و نيروها ي سياسي با توجه به صف بندي اتمي منطقه ؛ اسرائيل و هند و پاكستان و قزاقتسان و روسيه معتقدند ايران هم بايد دانش هسته اي داشته باشد.
5 تكيه به نيروهاي خارجي كه منافع مليشان در اولويت با منا فع ملي ما قرار دارديك اشتباه محاسبه تاريخي است و مانند نيروهاي سلطنت طلب كه در حوادث 18 تير امسال (82) با تبليغات بي مايه از طريق راديوهاي ( تلويزيوني)خوده نه تنها به تضعيف نظام كمك نكردند بلكه بسياري از نيروهاي جوان را به بيراهه كشاندند و به نظام هم كمك كردند. آخه رژيمي كه جنبش مسلحانه و مجاهدين را پشت سر گذرانده كه در مقابل حركات بدون رهبري و سازمانيافته مانند دانشجويان بسيار پخته تر عمل مي كند.
6 وي مدعي بود كه سازمان در راس امرو تحولات منطقه است و دنيا بر اساس خط سازمان مي چرخد. د رسال 1365 در صحبتي با حميد از فرماندان بخش ارتش داشتم از من پرسيددنيا چه خبر؟ من گفتم دنيا دست آمريكايئهاست و اون گفت نه دست سازمان است (در اوج جنگ ايران و عراق) . و من حرفش را جدي نگرفتم تا اينكه بعد ها با چند تن از فرماندهان لشگر در مقاطع مختلف صحبت كردم و ديد م واقعا به اين امر باور دارند. مثلا مي پرسيد از خلق قهرمان چه خبر؟ انگار كه يك مجموعه واحد به اين نام فعال است و درپاي راديو مجاهد (با پازيت هاي وحشتناك ) منتظر كسب خبر است .

7 در مسجد ابوذر در ميدان راه آهن تهران كه در ضبط صوت كار گذاشته شده بود و باعث فلج شدن دست راست خامنه اي شد (تابستان 61)
8 شهيد قاسم مولوي را د رشب 6 تير ديدم گفت فرداقراره تهران را بگيريم گفتم تو مطمئني گفت آره ؟گفتم چه جوري؟ گفت قراره كه فردا همه نيروها بيان بيرون . من ديگر قاسم را نديدم تا اينكه خبر اعدام وي را د رهمان شبي كه فرزندش به دنيا آمده بود را شنيدم. وي كارمند هوانيروز بود. روز 7 تير پس از انفجار جمعيت بسياري توي خيابانه آمدند . سازمان هيچگاه اين انفجار را رسما بعهده نگرفت ولي هاشم كلاهي از هواداران سازمان بود كه گويا مسول دعوت كردن اعضا براي جلسات حزب جمهوري اسلامي بود. در همان روز حادثه مامورين سپاه اعضاي خانواده هاشم كلاهي فرنگي كاررادر منزلشان دستگير كرده بوند.
د ر اثر تشابه اسمي .
9 سعيد متحدين يكي از اعضاي سازمان بود كه مسوليت شعار ها را در جلوي سفارت آمريكا بعهده داشت.
10 من در حال حاضر آن كارها را درست نميدا نم ولي حتما اگر در آن شرايط بودم كار انقلابي مي دانستم (سال 54) منظور من در چه نشستي و بر اساس چه تحليلي به اين نتيجه رسيدند و چرا ان را از مردم و حتي هوادارن خود مخفي نگه مي دارند.

11 رجوي معتقد بود از آنجا كه رفسنجاني مي خواهد به آمريكا نزديك شود (تحليل سال-68 67) و رژيم و خودش را حفظ كند بايستي با تمام قوا ازين كار جلوگيري كرد . متن هاي حمايت از سازمان توسط نمايندگان كنگره و تروريست خواندن رژيم در اين راستا صورت مي گرفت.
در سال 68 يك هيئت از كنگره آمريكا به قرار گاه اشرف آمدند و از نزديك با بعضي از تاسيسات و افراد سازمان بازديد كردند. پاپيز بود و بر عكس صبچگا ه هاي معمولي تانكها هم در يكي از واحدها به نمايش در آمده بود كه قدرت سازمان را نشان دهد.
ويدئوهاي مانورهاي سازمان (ارتش ) قبل از اينكه به تلويزيون سيماي مقاومت برسه براي نمايندگان كنگره آ مريكا ارسال ميشد.
12 صرفنظر از سرانجام عبرت اور حزب توده و رهبري آن بي شك نمي توان منكر نقش حزب توده در سازماندهي و آگاهي مبارزه طبقاتي و تئوريك بويژه در زمان شاه شد.

13 متاسفانه بدليل نقض سيستماتيك حقوق بش در زندا نهاي ايران و شكنجه هي فيزيكي و رواني ( شكنجه سفيد ) و عملكرد رژيم كار بجا ئي رسيد است كه سلطنت طلب ها هم مدعي رعايت مسائل انساني در زندانها بودند . در اين رابطه بد نيست به مصاحبه و دادگاه شكنجه گران منجمله تهراني در سال 57 اشاره كرد كه بدون شكنجه به جنا يات خود اعتراف مي كردند.

14 بسياري از نيوهاي مترقي و روزنامه نگاران خارجي نمي توانستند اين را باور كنند .

15 به گفته حنيف نژاد تمامي اعضاي دستگير شدگان مجاز بودند زير شكنجه نام اعضاي مسول را افشا كنند. (بدليل شكنجه هاي وحشيانه )ولي حق نداشتند اسم زير دستان بويژه هوادان (سمپات هاي معمولي )را لو بدهند. يعني كاري كه در پائيز 60 ببعد بر عكش شد . تعدادي از رده هاي سازمان حتي بدون كتك خوردن اسامي زير دستان خود را لو دادند. بدليل عدم آموزش صحيح و پيش بيني واق بينانه از شرايط زندانها و نحوه بر خورد با آن.و بعدا هم به بازجوئي و يا شكار دوستان خود پرداختند.

www.didgahino.blogsky.com
www.negah-ma.persianblog.com

مقالات | بازديد 1669 | نظر 7 | دنبالک 0 | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالاي صفحه 
دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/785

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سازمان مجاهدين قرباني بلند پروازي مسعود رجوي، سعيد سلطانپور' لينک داده اند.
نظرات
[parviz - December 11, 2003 07:02 PM]

Peopl"s Mojaheden never going to be destroyde.Soltanpor is a big lier don not blive evreythings he says. we love rajave and mojaheden.
bay.

[parviz - December 11, 2003 07:01 PM]

Peopl"s Mojaheden never going to be destroyde.Soltanpor is a big lier don not blive evreythings he says. we love rajave and mojaheden.
bay.

[Dr. Hossein Fatemi - November 26, 2003 12:56 AM]

Die Organisation Volks-Mojahedin hat keine Chance in zukünftige Iran.Kommunisten hanen auch nicht.Demokraten werden in Iran gewinnen
Es lebe Freifeit.

[فروغ آزادی - October 31, 2003 01:44 AM]

برای اینکه مدعیان بدانند:

گر مجاهدین را از در برانند از پنجره وارد می شوند و اگر پنجره را ببندند از زیر زمین نقبی خواهند زد تا به هدف خود برسند (که خصیصه ذاتی هر انقلابیی چنین است - کسانی که همیشه از زیر ضربات مرگبار با نیروی ایمان سالم بیرون آمده اند.)

مطالب زیر را از یکی از سایت های هوادار مجاهدین به نام آوای جنگل avayejangal.com در اینجا درج می کنم.

گزيده يي از بازتاب كنسرت بزرگ دورتموند
درهمبستگي و حمايت از پناهندگان ايراني
و جنبش دانشجويي در داخل كشور
29/7/82

گرد هم آيي عظيم ايراني در دورتموند در آلمان
سايت ميدل ايست آنلاين 28/7/82

زير نويس عكس: مخالفان ايراني تصاوير رجوي را بلند كرده اند

نزديك به بيست هزار ايراني در يك گرد هم آيي سياسي فرهنگي عظيم كه توسط انجمن دوستداران هنر و فرهنگ در سالن معروف وست فالن هالن در شهر دورتموند آلمان تشكيل شد شركت كردند.

قطعات برجسته از موسيقي ايراني بهمراه قطعات منتخب موسيقي پاپ و موسيقي يوناني سخنراني هاي كوتاه سياسي توسط اعضاي پارلمانها و شخصيت هاي سياسي و نويسندگان كشورهاي مختلف را در كشوري كه بزرگ ترين جامعه ايرانيان در اروپا را در خود جا داده است همراهي مي كرد.

شركت كنندگان حمايت خود از مقاومت ايران و رهبر آن مريم رجوي و همبستگي خود با جنبش دانشجويي در ايران را اعلام كردند. آنها همچنين از حقوق پناهندگان ايراني بخصوص 27 ايراني كه اخيرا حق پناهندگي سياسي آنها در آلمان, عليرغم برخورداري از اين حق بمدت بيش از يك دهه, باتهام فعاليت عليه دولت ايران از طرف دولت آلمان پس گرفته شده حمايت كردند.

فراخوان رجوي بتحريم انتخابات آينده مجلس در ايران با استقبال گرم حاضرين مواجه شد, همچنين دعوت رجوي به اجراي يك همه پرسي در ايران بمنظور تغيير رژيم تحت نظارت سازمان ملل متحد مورد استقبال گرم قرار گرفت. او در پيام خود كه يك نماينده آن را قرائت كرد گفت «چنين رفراندومي راه حل مشكلات ناشي از رژيم نامشروع آخوندي بوده آخرين فرصت براي يك راه حل مسالمت آميز جهت جايگزين ساختن ديكتاتوري مذهبي حاكم بر ايران با يك رژيم دمكراتيك محسوب مي شود.» وي همچنين از دولتها و سازمان هاي بين المللي مانند سازمان ملل متحد خواست به حمايت از پيشنهاد وي بر خيزند.

سناتور آمريكايي سام براون بك در يك پيام مستقيم از طريق ماهواره خطاب به اين گردهم آيي گفت: «زماني كه فهميدم دو كشور فرانسه و آلمان در اتحاديه اروپا اقدام باتخاذ اقداماتي عليه پناهندگان ايراني كرده اند نگران شدم. اين كشورها بجاي اعمال فشار بر آخوندهاي بنيادگرا, به سركوب پناهندگان سياسي و مخالفين ايراني رو آورده اند. اين علامت اشتباهي به كساني مي فرستد كه حق مردم ايران براي حاكميت ملي و مردمي و زيستن در اجتماعي دمكراتيك و غير مذهبي طي 24 سال گذشته را ناديده گرفته اند. حق پناهندگي نبايد تبديل به وجه المصالحه با آخوندهاي حاكم بر ايران بشود. من از دعوت به همه پرسي در ايران تحت نظارت بين المللي و نه تحت نظارت دولت حمايت مي كنم.»

عضو شوراي ملي فلسطين حماده فراعنه گفت : «ايرانياني كه رودر روي سركوب ايستاده اند مستحق احترام هستند و نه اينكه مقاومت آنها و سازمان مجاهدين خلق متهم به تروريسم شوند.»

فخري قعوار رئيس سابق انجمن نويسندگان عرب رژيم ايران را رژيمي خارج از زمان توصيف كرد كه تلاش مي كند ايرانيان را به قرون وسطي بر گرداند.»

دو گروه هنري غربي بي 3 و هرمس باضافه هنرمند معروف ترك مصطفي صندل و خواننده يوناني ننا وانتستانو در اين گرد هم آيي شركت كردند. امير آرام, حسام و منوچهر از برجسته ترين هنرمندان ايراني نيز در برنامه شركت داشتند كه در ميان نور پردازي ليزري در اين سالن عظيم مورد استقبال گرم قرار گرفتند».


تظاهرات مجاهدين براي حمايت از مقاومت ايران

خبرگزاري فرانسه 26/7/82: «- دورتموند(آلمان) -بنا بر يك اطلاعيه مجاهدين خلق در آلمان, بيش از 20,000 ايراني , بگفته بر گزار كنندگان, روز شنبه در دورتموند (غرب) جمع شدند تا حمايت خود از سازمان مجاهدين خلق ايران (اپوزيسيون) , و رئيس جمهور آن مريم رجوي ابراز دارند.

شركت كنندگان در اين گردهم آيي همچنين همبستگي خود با جنبش دانشجويي در ايران و با حقوق پناهندگان ايراني بخصوص 27 ايراني كه بنا بر اطلاعيه وضعيت پناهندگي آنها توسط دولت آلمان پس گرفته شده اظهار داشتند.

برگزار كنندگان اضافه كردند فراخواني از جانب مريم رجوي براي بايكوت انتخابات «رژيم آخوندي ايران» و ترتيب دادن يك همه پرسي با هدف «تغيير سيستم مذهبي تحت نظارت سازمان ملل متحد» براي نخستين بار در اين گردهم آيي مطرح شد.

برگزار كنندگان گفتند سناتور آمريكايي سام براون بك عضو كميسيون خارجه سنا از طرق تصاوير ويدئو بشكل مستقيم از آمريكا براي تظاهركنندگان صحبت كرد.

اين سناتور جمهوريخواه و يك سناتور دمكرات برد شرمن اخيرا دو طرح لايحه در راستاي حمايت قاطع از اپوزيسيون ايران و تشديد تحريم هاي اقتصادي عليه ايران كه همين حالا هم تحت يك تحريم شبه كامل آمريكا قرار دارد به كنگره آمريكا ارائه كرده اند».

هزاران ايراني در آلمان براي مجاهدين خلق تظاهرات ميكنند

خبرگزاري فرانسه 27/7/82« دورتموند, آلمان, 18 اكتبر – هزاران ايراني روز شنبه در شهر دورتموند آلمان در حمايت از رهبر نهضت مقاومت ايران, مجاهدين خلق, كه در فرانسه به اتهام ارتباطات تروريستي تحت بازجويي ميباشد, تظاهرات كردند.

مجاهدين خلق در بيانيه گفتند تظاهركنندگان-توسط خود سازماندهندگان 20000 تخمين زده ميشدند-همچنين از دانشجويان مقاومت و حقوق بهتر براي پناهندگان, بخصوص 27 ايراني, كه وضعيت پناهندگيشان توسط مقامات آلمان پس گرفته شده, حمايتشان را اعلام كردند.

يك درخواست از طرف رهبر نهضت, مريم رجوي, براي جمعيت خوانده شد, كه در آن خواسته شده بود انتخاباتي كه توسط ”رژيم روحاني ايران” است بايكوت شود و براي يك رفراندوم تحت نظارت سازمان ملل با هدف تغيير ” سيستم خداسالاري” (مترجم: ولايت فقيه) فراخوان داد.

سناتور ايالات متحده سام براون بكSam Brownback, عضو كميته روابط خارجه سنا, بطور زنده جمعيت را از طريق ارتباط ويديويي از آمريكا مورد خطاب قرار داد.

بران بك, يك جمهوريخواه, و براد شرمن Brad Sherman دمكرات دو لايحه به كنگره داده اند كه در آن حمايتي قوي از مقاومت سياسي ايران, و همچنين تحريمات اقتصادي سنگينتر بر تهران, كه در حال حاضر تقريبا تحت تحريم تجاري كامل آمريكا قرار دارد, درخواست شده است...

مجاهدين خلق – توسط ايالات متحده, اتحاديه اروپا و ايران يك ”سازمان تروريستي” دسته بندي شده- انجام هر كار خطايي را انكار كرده, بطوريكه رجوي گفت هرگز قانون فرانسه را نقض نكرده اند.


حدود 20.000 ايراني براي اپوزيسيون تظاهرات مي كنند

خبرگزاري فرانسه (واير آلماني زبان) 27/7/82: «بنا به گفته برگزار كنندگان بيش از 20.000 ايراني در دورتموند در حمايت از جنبش اپوزيسيون ايراني مجاهدين خلق و رهبر آن خانم مريم رجوي تظاهرات كردند. طبق اظهارات مجاهدين در آلمان كه به اين تجمع دعوت كرده بودند, تظاهركنندگان حمايت خود از جنبش دانشجويي ايران كه در اواسط امسال عليه دولت تهران به خيابانها ريختند را اعلام كردند. در اين اعتراض همچنين فراخوان رجوي به بايكوت انتخابات و رفراندوم براي تغيير رژيم در ايران زير نظر سازمان ملل خوانده شد.

: بنا به گفته برگزار كنندگان بيش از 20.000 ايراني در دورتموند در حمايت از جنبش اپوزيسيون ايراني مجاهدين خلق و رهبر آن خانم مريم رجوي تظاهرات كردند.


مخالفين ايراني به يك رفراندوم براي تغيير رژيم فراخوان ميدهند

خبرگزاري آسوشيتدپرس 27/7/82: «دورتموند, آلمان- هزاران ايراني مخالف و هوادارانشان از سراسر دنيا تا اولين ساعات يكشنبه در دورتموند تظاهرات كردند و خواستار يك رفراندوم براي تغيير رژيم در كشورشان شدند.

شاهين قبادي, يك سخنگوي شوراي ملي مقاومت ايران, كه اين برنامه را سازماندهي كرده بود گفت« زمان آن فرا رسيده است كه مردم ايران از طريق برگزاري يك رفراندوم در مورد آينده خود تصميم بگيرند.»

اين اجتماع كه تركيبي از كنسرت و سخنراني بود بيش از نه ساعت, از شنبه شب تا يكشنيه صبح بطول انجاميد

اين جمعيت كه سازماندهان آنرا 20 هزار نفر ارزيابي كردند, هنگامي كه پيام خانم مريم رجوي, همرديف گروه تبعيدي مسلح مجاهدين خلق كه آنها را به مقاومت عليه « رژيم ديكتاتوري مذهبي» فرا ميخواند را شنيدند با كف زدن ابراز احساسات نمود.

در پيام خانم رجوي آمده بود « اين رژيم با تمام قوا درتلاش براي متوقف كردن شما و ساكت كردن صداي شما است. به مبارزه تان ادامه دهيد.»

رجوي كه گروه او خواستار سرنگوني رژيم مذهبي ايران است در فرانسه به اتهام دخالت در طرحهاي تروريستي عليه دفاتر ديپلماتيك ايران تحت تحقيقات قرار داشته و در ماه ژوئن براي مدت كوتاهي زنداني شد. خانم رجوي انجام هر گونه عمل خلافي را تكذيب كرده و متعهد شده است كه با مقامات در ( تحقيقات-م) همكاري كند.

...سناتور سم براون بك, يك سناتور جمهوريخواه از كانزاس و از اعضاي كميته خارجي سنا كه در كنگره براي حمايت بيشتر از تبعيديان ايراني اعمال فشار كرده است در يك ارتباط ماهواره اي گفت كه او از فراخوان به رفراندوم حمايت ميكند.

او همچنين به تحقيقات در فرانسه اشاره كرده و گفت « اين بوضوح پيام غلطي » خطاب به مخالفين رژيم مي فرستد».


20000 ايراني خواهان تغيير رژيم در وطن خود شدند

خبرگزاري آسوشيتدپرس (واير آلماني زبان) 27/7/82: «دورتموند ( اي پي), حدود 20000 ايراني در مراسم بزرگي در دورتموند خواستار دموكراسي و رعايت حقوق بشر در وطنشان شدند. شب شنبه رئيس جمهور شوراي ملي مقاومت ايران, مريم رجوي, در پيامي كه در مراسم خوانده شد, خواستار يك رفراندوم با هدف تغيير رژيم تحت نظر سازمان ملل شد. او ضمنأ مردم ايران را به بايكوت كردن انتخابات اعلام شده توسط رژيم ملايان كه در سال 2004 برگزار مي شود, فراخواند.

سام براون بك, سناتور جمهوريخواه آمريكايي, نيز در يك سختراني كه زنده پخش مي شد, حمايت خود را از رفراندوم اعلام كرد: « اكثريت اتفاق آراي مردم ايران درخواست چنين رفراندومي را دارند.» او به حاضران در دورتموند اطمينان بخشيد, كه در آمريكا از آنها و مبارزه شجاعانه آنها براي يك ايران آزاد حمايت مي شود.

در ميان سخنرانيهاي بيشمار مهمانان, هنرمندان از اقصي نقاط جهان برنامه ( Benefiz- Veranstaltung ) اجراء ميكردند».

كنسرت بزرگ براي پناهندگان: ايرانيان تبعيدي در آلمان جشن مي گيرند

خبرگزاري داخلي آلمان ddp 26/7/82: «دورتموند - خبرگزاري ddp - ايالت نوردراين وستفالن - حدود 20000 ايراني تبعيدي روز شنبه در سالن وستفالن دورتموند براي يك كنسرت بزرگ در حمايت از پناهندگان ايراني گردهم آمدند. نمايندگان انجمنها و جوامع ايراني از اروپا, آمريكاي شمالي و استراليا همبستگي خودشان را با خواسته مردم ايران براي دموكراسي و حقوق بشر ابراز داشتند. يك سخنگوي سازماندهندگان گفت علاوه براين از دولت آلمان خواسته شد كه در روابط خود با ايران قويا بر رعايت حقوق بشر پافشاري كند.

مريم رجوي كه از سوي مقاومت ايران بعنوان رئيس جمهور اعلام شده است در اين گردهمايي شركت نداشت ولي در يك نامه سرگشاده هموطنان خود را فراخواند كه انتخابات پارلمان كه براي 20 فوريه 2004 اعلام شده است را بايكوت كنند. به گفته وي اين راي گيري تنها يك «نمايش انتخاباتي از سوي رژيم ملايان» ميباشد. رجوي بجاي آن خواستار يك رفراندوم تحت نظارت ملل متحد در ايران گرديد. وي گفت كه تنها از اين طريق ميتواند يك تغيير رژيم صورت گيرد».


هزاران نفر ايراني براي پشتيباني از رهبر سازمان مجاهدين خلق

راديو آمريکا 27/7/82:. برنامه ريزان اين تظاهرات ميگويند, بيش از 20هزار نفر روز شنبه در دورتموند گرد هم آمدند تا به پيام مريم رجوي رهبر اين سازمان گوش فرا دهند. وي در پشتيباني از جنبش دانشجويي در ايران سخن گفت و خواستار تحريم انتخابات که رژيم روحاني ايران آن را برگزار خواهد کرد, شد.

سام براون بك سناتور آمريکايي نيز پيامي از طريق ارتباط تصويري خطاب به جمعيت حاضر در تظاهرات ارسال داشت. ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا سازمان مجاهدين خلق را در فهرست سازمانهاي تروريستي قرار دادند».

فراخوان رهبران سازمان مجاهدين خلق براي برگزاري همه پرسي در ايران، در برنامه هنري و سخنراني براي حمايت از پناه جويان ايراني در آلمان

راديو فردا 27/7/82: «در برنامه كميته نوبنياد حمايت از فرهنگ و هنر، شامگاه شنبه پيام هائي از مريم و مسعود رجوي رهبران سازمان مجاهدين خلق پخش شدكه در آن نسبت به برگزاري همه پرسي در ايران ابراز حمايت شد. در اين برنامه موسيقي و سخنراني، بيش از 5 هزار نفر شركت داشتند. امير طلائي، يك مسئول كميته فرهنگ و هنر در مصاحبه با راديوفردا مي گويد ما از هواداران شوراي ملي مقاومت، وابسته به سازمان مجاهدين خلق هستيم و عكس هاي مريم و مسعود رجوي به عنوان نمايندگان مبارزه هاي مردم ايران و مظاهر مقاومت ايران در سالن آويخته است».

Sat Oct 18, 4:30 PM ET

ايرانيان تصاوير مريم رجوي، رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران را در يك كنسرت غير انتفاعي در حمايت از پناهندگان ايراني با شركت هنرمندان ايراني و اروپايي در دست دارند، شنبه 18اكتبر 2003 در دورتموند، آلمان. هزاران ايراني در دورتموند عليه رژيم مذهبي در ايران تظاهرات كردند و خواستار دموكراسي و احترام به حقوق بشر در وطنشان شدند. (عكس از مارتين ميسر ، آسوشيتدپرس)


تظاهرات اپوزيسيون ايران

خبرگزاري آنسا (ايتاليا)26 مهر82 : دورتموند 18 اكتبر- حداقل 20000نفر (به گفته سازمان دهندگان) در يك سالن ورزشي در دورتموند براي برگزاري يك تظاهرات و بيان مشكلات اپوزيسيون عليه رژيم ايران گرد هم آمدند. تظاهرات (كه از خيلي از جوانان تشكيل شده بود) شاهد حضور گروه هاي موسيقي ايراني, يوناني, آلماني و اركستر سمفونيك بلغار بود. همچنين اين برنامه را اعضاي مخالفين ايراني و شخصيت هاي سياسي آلماني, آمريكايي و ايتاليايي همراهي مي كردند.

در برنامه امشب اعلام شد كه انتخابات سياسي در ايران كه براي 21 فوريه آينده برگزار خواهد شد بايستي با يك رفراندوم بر عليه رژيم تهران جايگزين شود».


20هزار ايراني دريك گردهمايي تغييررژيم دركشورشان را درخواست كردند

روزنامه فرانكفورترروندشاو 28/7/82:

زيرنويس عكس:

دوپسرجوان تلاش ميكنند ازجلواركستربلغاري را كه درسالن وست فالن هاله دورتموند برنامه اجرا ميكنند ببينند.

دريك اركسترغيرانتفاعي تعداد بيشماري موزيسين براي پناهنده هاي ايراني شركت كرده بودند.

درهمين حال حدود 20هزار ايراني دريك گردهمايي تغييررژيم دركشورشان را درخواست كردند».

خبرهاي كوتاه : حدود 20000 ايراني دردورتموند

فرانكفورترآلگماينه28/7/82: «حدود 20000 ايراني دردورتموند براي كشورشان دمكراسي وحقوق بشردرخواست كردند. رئيس شوراي ملي مقاومت ايران, خانم رجوي درروزشنبه درپيامي كه دراين جمع خوانده شد درخواست كرد كه يك رفراندام تحت نظارت سازمان ملل با هدف يك تغييررژيم انجام شود.علاوه بران وي فراخواني براي تحريم انتخابات پارلماني سال 2004 را داد(dpa)».

كنسرت براي دمكراسي، 20000 ايراني

روزنامه روهرناخرشتين 25/7/82: «انتظار مي رود كه حدود 20000 ايراني در روز شنبه 18 اكتبر از ساعت 1600 براي يك كنسرت همبستگي بنفع پناهندگان و دانشجويان ايراني در سالن وست فالن دورتموند گرد هم بيايند .

موسيقي كلاسيك و پاپ در برنامه قرار دارند .

محمد شمس آهنگساز بزرگ ايران ، همراه با اركستر سمفوني بلغارستان و يك اركستر سنتي ايران ، آثارش را ارائه خواهد داد . خوانندگان پاپ عبارتند از مصطفي صندل ، نناونت سانو ، بي تري ، بنجي ( ار اند بي ) و هرمس هاوس بند .

برگزار كننده انجمن دوستداران فرهنگ است ، اين انجمن مي خواهد با برگزاري اين كنسرت از دمكراسي در ايران حمايت كرده ، به تلاشهاي باج خواهانه ملايان اعتراض كند و براي حراست از حق پناهندگي كوشش كند .

در ليست سخنرانان رئيس حزب سوسيال دمكرات دروتموند گونتر وگ من نيز قرار دارد .

20000 ايراني در وستفالن هالن بزرگ

روزنامه وست دويچه آلگماينه28/7/82: «قريب 20000 پناهنده ايراني در روز شنبه در يك كنسرت بزرگ در وستفالن هالن بزرگ گردهم آمدند. هدف اين كنسرت حمايت از پناهندگان ايراني و پشتيباني از شوراي ملي مقاومت ايران بود.NWRI بازوي سياسي مجاهدين خلق است كه در ليست سازمان هاي تروريستي اتحاديه اروپا قرار گرفته است.

در بين سخنرانان ميهمان كه از انبوه كشورها آمده بودند يورگن وگمن, رئيس حزب سوسيال دموكرات دورتموند هم حضور داشت, رژيم ملايان در ايران را محكوم كردند.

اين مراسم توسط ” انجمن دوستداران فرهنگ و هنر“ برگزار شد. محمد شمس, آهنگساز ايراني اركستر بلغاري را رهبري كرد. علاوه برآن با ظهور خواننده پاپ تركيه مصطفي سندل هم در ميان استقبال هاي فراوان برنامه به پايان رسيد».

Sat Oct 18, 4:31 PM ET

ايرانيان پرچم ملي خود را در يك كنسرت غيرانتفاعي هنرمندان ايراني و اروپايي در حمايت از پناهندگان ايراني به ااهتزاز درآوردهاند، شنبه 18اكتبر 2003 در دورتموند، آلمان. هزاران ايراني در دورتموند عليه رژيم مذهبي در ايران تظاهرات كردند و خواستار دموكراسي و حقوق بشر در وطنشان شدند. (عكس از مارتين ميسر ، آسوشيتدپرس)

اپوزسيون ايراني در دورتموند گردهم آمدند

وست دويچه آلگماينه (آلمان) 27/7/82: «حدود 20000 ايراني در روز شنبه در يك كنسرت بزرگي در حمايت از پناهندگان ايراني و در حمايت از شوراي ملي مقاومت ايران, در سالن وستفالن هالن دورتموند گردهم آمدند..

تعداد زيادي از سخنرانان, كه در بين آنها رئيس حزب سوسيال دموكرات دورتموند, يورگن وگمن حضور داشت, رژيم ملايان در ايران را محكوم كردند: ”شكنجه ها و مجازاتهاي وحشيانه در آنجا جزء دستور روز است“. NWRI بازوي سياسي مجاهدين خلق است. اين مشكلي ندارد: اين سازمان توسط اداره حراست تحت نظر است و توسط اتحاديه اروپا بعنوان سازمان تروريستي طبقه بندي شده است.

در بين شادماني 20000 نفر پيام مريم رجوي, رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران خوانده شد: : او خواستار بايكوت كردن انتخابات اعلام شده 2004 در ايران شد, و همچنين خواستار يك رفراندوم با هدف تغيير رژيم تحت نظر سازمان ملل شد.


هزاران تن از هواداران سازمان مجاهدين خلق ايران در تظاهراتي در شهر دورتموند در غرب آلمان شرکت کردند- راديو فرانسه 27/7/82: «هزاران تن از هواداران سازمان مجاهدين خلق ايران عصر ديروز در تظاهراتي در شهر دورتموند در غرب آلمان شركت كردند. شركت كنندگان در اين تظاهرات شعارها و پلاكادرهايي مبني بر پشتيباني از مسعود و مريم رجوي رهبران اين سازمان و همچنين پشتيباني از جنبش دانشجويان در ايران و پناهنجوياني كه در اروپا در خرج اخراج قرار دارند با خود حمل مي كردند. مريم رجوي با فرستادن پيامي از مردم ايران خواست تا انتخابات پارلماني آينده را تحريم كنند. وي همچنين برگزاري رفراندومي زير نظر سازمان ملل متحد براي تغيير رژيم در ايران را خواستار شد. سناتور آمريكايي سام براون بك از طريق تصوير ويدئو براي تظاهرات كنندگان بطور مستقيم پيام فرستاد . اين سناتور جمهوريخواه همراه با سناتور دموكرات برات شرمن اخيرا با تصميم طرحي از كنگره آمريكا خواسته اند كه كمك به مخالفان حكومت اسلامي ايران را افزايش دهند».

[ایران امروز - October 30, 2003 11:03 PM]

سلام
این فنا شدگان معلوم نیست ره به کجا خواهند برد.
من این نوشته را نخواندم ما می دانم نقد گروهی که فاشیست تمام عیار است ارزش خواندن دارد.
www.30yasat.blogsky.com

[ali - October 29, 2003 10:46 PM]

Mamnoon aghaye Soultanpoore aziz,jaleb va mofid bood.Amma zemnan tozih o tarikh-haye avvale maghaleh ghadri gong beh nazar meayand

Az sho'arha va amalkardhaye dictatorha az pahlavi gerefteh ta khomeini va sharon va Rajavi va Bush va...:"hadaf vasileh ra tojeeh mekonad","ya ba mayee,ya zedde ma","beh har tarighe momken bayad...felan kar ra kard","beh har gheymati bayad beh felan hadaf resid" va gheyreh.In avakher Hossein Khomeini(abdol-na'sheh) niz az hamin farmayeshat dar Aragh va Washington,farmoodeh-and va aghaye noorizadeh ham keh shab o rooz barayeshan kaf mezanad,va hala keh cheshmeman beh ettehad-e (besyar beh ja va gooya ,va dar no'e khod,meymoone!!) in hazrate aghazadeh,ba aghazadeh Pahlavi,ba dallali va aghedi Ledeen va Pipes va amsale anha ,roshan shodeh!Mobarakeh beh sare imam va ala-hazrat valla


http://www.iranian.com/Satire/Cartoon/2003/June/wor.html


http://www.iranian.com/Satire/Cartoon/2003/May/3a.html

[Mazdack - October 29, 2003 07:55 PM]

سازمانی که دردرون شکیلات خود بهر نامی چه روابط آهنین وچه معوقعیت حساس نتواند روابط دمکراتیکی داشته باشد خواه ناخوا پس از گرفتن فدرت همان روش دیکتاتوری و عدم اعتماد بمردم را ادامه خواهد داد.نه تنها در سازمان مجاهدین بلکه در تهام سازمانهای سیاسی ایران این برخوردهای توتالیتر و انسجام وتمرکز قدرت وجود دارد و بهمین جهت نتیجه اش هم تقریبا یکی است یعنی روی کار آمدن دیکتاتورها ویا بن بست سازمان و غیره.چه مسعود چه منصور یا چه گوارا هیچ کدام از این قاعده مثتثنی نیستند.اصولاهیچ سازهان یا گروهی را در تحولات ایران نمیتوان از اشتباه مبرا نمود.اها باند مسعود بعلت سوءاستفاده از نام بنیان گذاران سازمان که مورد احترام اکثریت مردم ایران بود و هست ضرباتی بیشتر ی را باموضع گیریهای بیخردانه که هم حاکی از عدم وارد بودن این باند با تمام ادعاهاشان در بازیهای بین المللی وعدم شناخت از جاهعه ایران وارد آوردند.اینها حتی نصایح افراد صادقی مثل بنی صدر را از روی غرور بی خود به تمسخر می گرفتند.هر ایرانی این مسله را به آسانی می فهمد که رفتن به عراق در آن شرایت یعنی خورکشی سیاسی و توهین به مردم ایران ولی مسعودخان بجز حرف خودش برای دیگران ارزشی قائل نبود.اینها تازه باید مثل رفسنجانیها ... بمردم حساب پس دهند.

Copyright: gooya.com 2016