شيرين عبادي - سنجش يک گزاره*
[email protected]
خانم عبادي گزاره مشخص « اسلام با دمکراسي سازگار است » را مکررا بيان مي دارند.قبل از هر چيز متواضعانه جستار حائز اهميتي را متذکر مي گردم که غالبا در فضاي گفتگوهاي انتقادي ايراني غائب است. مهمترين پيش نياز انتقاد از « گفته عبادي » - اعلام « منظر و جهت گيري انتقاد » است. مثالي مي آورم :
در بررسي موردي ما حداقل از ۱۰ زاويه گوناگون مي توان گفتار عبادي را مورد ارزيابي قرار داد.
۱ - روشنفکري ديني
۲ - فقه اسلامي
۳ - حقوق بشر
۴ - جامعه شناسي سياسي
۵ - فلسفه
۶ - انديشه سياسي
۷ - مطالعات راهبردي
۸ - جامعه شناسي توسعه
۹ - علم حقوق
۱۰ - گفتگوهاي انتقادي و تحليل گفتماني
۱۱ - و ....
به فهرست فوق مي توان - حوزه هاي مشخص تري براي پوشش بيشتر « فضاي گفتگوي انتقادي » و يا رويکردهاي موجزتري از « منطق گفتگويي » را افزود. نکته حائز اهميت آنکه - تحليل و ارزيابي کلام عبادي - توسط هر يک از ۱۰ متخصص بالا - بفرض آنکه با بکارگيري منطق تخصصي و روندنماي صحيح صورت پذيرد - به نتايجي کاملا مغاير با سايرين منجر خواهد شد. به بيان ديگر صاحبنظر متخصص در حقوق بشر - انديشه سياسي - فلسفه - علم حقوق و جامعه شناسي سياسي احتمالا بيان عبادي را « منفي و ناصحيح » و در مقابل کارشناس مطالعات راهبردي (مثلا در حوزه دمکراتيزاسيون) - روشنفکر ديني - کارشناس فقه و استاد تحليل گفتمان ( با چيرگي بر مباحث گفتماني خاورميانه) کلام خانم عبادي را « مثبت و به جا » ارزيابي خواهند نمود.
سخن بر سر يک واقعيت غيرقابل انکار است و آن اينکه متخصصان شاخه هاي متفاوت علوم - با سنجه ها ، پيمانه ها ( مدول) و روندنماهاي متفاوتي يک جمله واحد را تحليل مي کنند و لذا اين روند به توليد نتايجي مي انجامد که لزوما سازگار با ديگر نتايج سايرين نيستند.
فکر مي کنم رويکردي که گفتار خانم عبادي - در وبلاگ سردبير خودم متن اصلي و توضيحات - را نقد مي کند - بيشتر از حوزه گفتگويي شهروندان سطح شهرها مايه مي گيرد تا مباحث تخصصي اتاقهاي دربسته دانشگاه و صد البته اين بهيچوجه عيب محسوب نمي شود. توجه کنيد که ۹۹٪ از گفتگوهاي عادي شهروندان ( شامل گفتگوهاي انتقادي حوزه عمومي ) - در اتوبوسها - وسايل حمل نقل عمومي و هنگام خريد از فروشگاهها و يا نوشيدن کافه - اصولا به روشهاي مکشوفه در علوم بشري بي توجهند به اين معنا که گوينده خود را ملزم به ابراز نظر در خصوص « موضوعي مشخص» با بهره گيري از « روند نمايي مشخص » و سپس « اعلام نتايجي مشخص » نمي بيند (۱)
در اينجا سعي مي کنم ، « گزاره خانم عبادي » را از منظري مشخص مثلا « علم راهبردهاي سياسي با گرايش به کاربرد نظريه بازيها » بررسي کنم.
۱ - promote your pawn into a queen
خانم شيرين عبادي در صفحه گسترده « بازي سياسي ايران امروز » - حاوي مقداري ارزش « نسبي » است. ( فرض کنيد ارزش نسبي رخ يا قلعه برابر ۵ پياده - اسب و فيل ۳ پياده و وزير ۹ پياده مي باشد - روي لغت نسبي تاکيد مي شود ) - پديده اعطاي جايزه نوبل به شيرين عبادي - را در اين مرحله هم ارز - وزير شدن پياده اي محاسبه ميکنيم که تا خانه ۸ پيش رفته است ( مثال تقريبا مشابه در پوکر : رقيب شما در Flush است و با اطمينان از موقعيت خود ، پا به پاي شما که Full House يا Straight Flush هستيد - bet مي کند) (۲)
حال شما با « شيرين عبادي » جديدي مواجه هستيد که مي بايست بر اساس قواعد ارزش نسبي جديد - ارزش گذاري شود. ( فاز Reevaluation )
جالب است بدانيد بي اهميت ترين پرسش در مرحله Reevaluation اين است که « آيا اسلام اساسا با دمکراسي سازگار است يا خير ؟ - آيا شيرين عبادي واقعا اسلام را با دمکراسي سازگار مي داند يا خير ؟ - آيا شيرين عبادي ذاتا دمکرات است يا خير؟ » (۳) در اين مرحله ما بايد پاسخي براي پرسشهاي کاربردي زير بيابيم.
۱ - کاربردهاي جديد - شيرين عبادي جديد - چه خواهد بود؟ با b-tree - درخت دوتايي (باينري) جلو مي رويم :
۱-۱-۱ : عبادي مجموعه حرکتي پيشين خود را ادامه مي دهد ( گرچه حتي اگر بخواهد نمي تواند و از اين پس تصميم گيريهاي شخصي وي متاثر از جايزه خواهد بود ) در اين حالت بايد محاسبه کنيم - اگر رويدادهاي زندگي سياسي سابق عبادي مجددا تکرار شود چه خواهد شد. ( منظور از واژه چه خواهد شد دقيقا اين است که يک رويداد event - براي ما چه ميزان درآمد ايجاد خواهد نمود و يا چقدر هزينه خواهد برد - چرا که در نظريه بازيهاي سياسي اصولا جز دستگاه هزينه - درآمد - معيار قابل محاسبه و توجه ديگري موجود نيست) - مثلا بايد محاسبه کنيم که اگر عبادي با پرونده جديدي نظير نوارسازان درگير شود و به زندان افتد ( با توجه به مقدار ارزش جديد ) - طراحي استراتژيک ما و توقع ما از ميزان درآمد اين استراتژي چگونه خواهد بود. همانطور که مي دانيد اساسي ترين جزء بازيهاي سياسي کسب و کاربرد اطلاعات در طراحي راهبردي است - لذا اينجا ما به اطلاعات و طراحي راهبرد پيشاپيش مثلا براي مورد بازداشت يا تعقيب قضايي خانم شيرين عبادي توسط نهادهاي قانوني يا شبه قانوني ايران نيازمنديم.
۲ -۱ -۱ : شيرين عبادي مجموعه جديدي از رويکردهاي سياسي را برخواهد گزيد ( اعتقاد شخصي من اين است) - نخست بايد دوجين استراتژي جديد ارائه گردد. در اين مرحله بلافاصله ارتباطات خانوادگي - شغلي و سياسي او و همچنين گرايشات و تماسهاي او در داخل و خارج از کشور مورد بررسي قرار مي گيرد چرا؟ چون بدون ترديد اعطاي جايزه نوبل به شيرين عبادي - مورد توجه رقبا و يا موتلفين ما در بازي سياسي ايران نيز قرار مي گيرد. رقيب نيز بلافاصله شروع به طراحي راهبرد جديدي عطف به موقعيت جديد خواهد ساخت . بر اساس نظريه بازيها - راهبردهاي ما به احتمال بسيار قوي با راهبردهاي حريف تلاقي و برخورد خواهند نمود. حتي بدون محاسبه دقيق مي توان گفت : « نقاط تلاقي راهبردهاي ما و حريف در مثال شيرين عبادي عموما پيرامون وي متمرکز خواهد بود».
حال کسب بيشترين مقدار درآمد با کمترين هزينه در يک بازي سياسي ( متضمن طراحي بهترين راهبرد) نيازمند پيش دستي در تشخيص استراتژي بازي حريف ( مثال خوب پوکر ) است که جز با پيش بيني موقعيت آتي خانم عبادي ميسر نيست. به بيان ديگر ما مي دانيم که حريف توجه راهبردي خود را به شيرين عبادي معطوف خواهد نمود - لذا اگر بتوانيم موقعيت نسبتا دقيق عبادي را در ماههاي آينده تخمين زنيم - به احتمال بسيار - خواهيم توانست راهبردهاي حريف را نيز پيش بيني کنيم. در مثال مشخص خانم عبادي مثلا بايد به پرسشهاي زير پاسخ داد :
۱-۲-۱-۱ : اعطاي جايزه نوبل به عبادي - چه تاثيري بر کانون نويسندگان ايران و ۲ طيف عمده رقيب در آن خواهد گذارد.
۲-۲-۱-۱ : چه فرصتهاي جديدي در اختيار دوستان جوان خانم عبادي ( مثلا طيف صدر) قرار خواهد گرفت ؟ آيا آنان قادر به استفاده از موقعيت جديد و طراحي راهبردي که حوزه تاثير اجتماعي شان را وسعت بخشند خواهند بود ؟
۳-۲-۱-۱ : ديگر فعالان سنتي ( نزديک به حکومت و نيروهاي ملي مذهبي ) نظير طالقاني - شيد و ... در چه سطحي از ائتلاف با عبادي قرار خواهند گرفت؟
۴-۲-۱-۱ : جبهه مشارکت چقدر به او نزديک خواهد شد ؟ ( به عبارت ديگر تلاش مشترک عبادي و طيف تجديد نظرطلب در شوراي مرکزي مشارکت - چقدر در برابر بنيادگرايان شوراي مرکزي و بدنه موسس حزب مشارکت - موفق خواهد بود؟ ) - ديگر سازمانهاي سياسي داخل و خارج ايران چه برخوردي را با پديده عبادي ارائه خواهند داد؟
۵-۲-۱-۱ : شيرين عبادي تا چه سطحي خود را با چالشهاي تاريخي حقوق بشر در ايران : پرونده اميرانتظام - قتل عام ۶۷ و ۳۵۰ ترور سياسي درگير خواهد ساخت ؟ در صورت خودداري وي از ورود به اين حيطه چه راهبردي بايد مورد توجه قرار گيرد - در صورت ورود او به اين مجموعه واکنشهاي احتمالي رقبا چه خواهد بود؟
۶-۲-۱-۱ : ارتباطات خارجي خانم عبادي - چه در شکل مستقيم و چه از طريق دوستان ايشان در فرانسه - سوئد و ايالات متحده - به چه سطحي از تماس با بازيگران بين المللي ارتقاءخواهد يافت.
و ....
همانطور که ملاحظه مي کنيد اعطاي جايزه نوبل به شيرين عبادي از منظر طراحي راهبردي - محقق را با صدها و هزاران - پرسش روبرو مي سازد. بي توجهي به هريک از حالات حتي کم احتمال و ناياب بازي ( مثلا Royal Flush در پوکر ) و حالتهاي ديگر - گاه بازيگر را با فاجعه اي غيرقابل جبران روبرو مي سازد.
در مثال - وبلاگ سردبير خودم - يک گزاره از شيرين عبادي مورد توجه قرار گرفته است تا رويکردهاي آتي او در صحنه سياسي پيش بيني شود. ( نفس اين رويکرد نوعي پيشرفت از محاورات معمولي و رايج به شمار مي رود و قابل تقدير است) - اما در سنجش گزاره فوق مي بايست - شاخصهاي ديگري نيز مورد بررسي قرار گيرد تا نتيجه ما مقرون به صحت گردد (۵).
همانطور که پيشتر گفتم « اينکه عبادي اسلام و دمکراسي را سازگار مي داند» بهيچوجه داراي اهميت نيست. مهم آن است که دريابيم چرا شيرين عبادي گزاره فوق را از روزاعطاي جايزه نوبل بارها تکرار نموده است تا بتوانيم ( همانطور که نويسنده سردبيرخودم در تلاش است(۶)) - رويکردهاي سياسي آتي عبادي را پيش بيني کرده و راهبردهاي خود را نظم بخشيم.
در قسمت پاياني اين نوشته بصورت خلاصه به برخي از عواملي که مي تواند عبادي را به تکرار گذاره فوق واداشته باشد - بصورت بسيار گذرا اشاره مي کنم :
احتمال ۱ - بکارگيري تاکتيک سالامي
تاکتيک سالامي و سالامي پنهان Salami Tactics & Stealth Salami ـ(۷) بصورت مداوم توسط بازيگران سياسي در کشورهاي مختلف بکارگرفته مي شود. يک احتمال اين است که شيرين عبادي - به تجربه دريافته است - به راحتي مي توان با بکارگيري اين تاکتيک - محافظه کاران تندرو - ميانه رو و عملگرا را به رويارويي با يکديگر واداشته ، سپس يکي پس از ديگري حذف کرد. ( رجوع به تفاوت رويکرد روزنامه هاي جمهوري اسلامي و کيهان با روزنامه انتخاب و سايت بازتاب در خصوص عبادي اين گمانه را تقويت مي کند)
احتمال ۲ - موانعي براي حضور در حوزه عمومي
در ايران - بازيگران سياسي بدون ابراز درصدي ( زياد و کم آن مورد بحث نيست) وفاداري به موازين رسمي و حاکم - قادر به کنش گري در حوزه عمومي (public sphere ) نمي باشند. به بيان ديگر اگر گفتماني از اساس با گفتمان رسمي فاقد وجه تشابه باشد - بلافاصله سرکوب و خفه مي شود. برايتان مثالي مي زنم : در سالهاي اخير نيروهاي ملي مذهبي ( مثلا عزت الله سحابي و تقي رحماني ) پر رونق ترين محدوده زماني حضور در اخبار و رسانه ها را تجربه نموده اند. نام آنان غالبا در صدر اخبار سايتها و روزنامه ها قرار دارد نکته در اينجاست که سحابي و رحماني با ابراز وفاداري به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران (حتي اگر اعتقادي به آن نداشته باشند ) - اين امکان حضور خارق العاده در حوزه عمومي را توليد نموده اند - فرض کنيد يکي از اعضاي سازمان کوموله در سنندج بازداشت و حتي اعدام شود - يقينا مجموعه اخبار و گزارشهاي رسانه هاي داخلي و بين المللي در خصوص او از چند سطر تجاوز نخواهد کرد. هر تحليلگر سياسي حتي درجه سه در غرب بخوبي مي داند : « اصلاح گرايان در ايران نيز مانند شوروي قبل از فروپاشي براي بقا مجبور به تظاهر به پاره اي باورهاي رسمي مي باشند » - عبادي نيز از اين قاعده مستثني نبوده و براي ادامه فعاليت خود ناگزيز از بيان چنين گزاره هايي است.
احتمال ۳ - سندروم استکهلم The Stockholm Syndrome ت(۸)
شيرين عبادي مانند بسياري از روشنفکران ايراني - به سندروم استکهلم مبتلاست. به اين معنا که تداوم رفتارهاي سرکوبگرانه و خارج از قواعد بازي سياسي - او را در مواردي به عوارض اين سندروم از قبيل هراس از مداخله عوامل خارجي ( مداخله بشردوستانه) و همچنين هراس از تکرار وقايع خونين ده ۶۰ واداشته است. توضيح بيشتر در خصوص ميزان شيوع اين سندروم در ايران و تاثير آن بر بازيگران سياسي را به فرصتي ديگر وامي گذارم و تنها متذکر مي شوم بر اساس احتمال ۳ درست مانند مورد سيد محمد خاتمي - مي بايست هر روز منتظر تکرار موارد هم نوايي بيشتر خانم عبادي با ادبيات حکومتي - اسلامي در ايران بود.
احتمال ۴ - اسب تروا Trojan
اسب تروا - شيوه اي است که غرب براي تاثيرگذاري بر تحولات منجر به دمکراسي در لهستان و پاره اي ديگر از کشورهاي اروپاي شرقي بکاربرد. يک بازيگر سياسي دمکرات را انتخاب مي کنيد و او را چنان برجسته مي سازيد که اصلاح طلبان کنوني ( کمونيست هاي سابق) براي جلب حمايت ملي و بين المللي با استفاده از رانت حکومتي خود ( بدليل حضور در نهادهاي پرقدرت و داخلي حکومت) - فرد مورد نظر شما - را تا دروني ترين نهادهاي محرم حکومت همراهي و دعوت کنند - پس از استقرار اسب در دروني ترين لايه - بلافاصله انفجار صورت گرفته - خودي و غيرخودي در هم خواهند آميخت و موجوديت عيني نظام ( که دقيقا بر پايه همين تقسيم بندي خودي - غيرخودي مبتني است) زايل خواهد شد.
احتمال ۵ - يک استراتژي پنهان ( Stealth Strategy )
شيرين عبادي در محاصره گروهي از استراتژيستهاي زبده قرار دارد. آنان به او مي گويند چه بگويد و از بيان کدامين موارد خودداري کند. اين گمانه را مي توان بر اساس موارد ذيل توضيح داد :
الف - استراتژيستها بخوبي مي دانند ، جايزه نه صرفا بدليل توانايي هاي عبادي اهداء گرديده است - بلکه در پس آن نوعي توضيح راهبردي وجود دارد.
ب - جايزه امسال حتي قبل از تعيين عبادي قرار بود (۱ - به يک مسلمان ۲ - و يک زن : يعني يک زن مسلمان اهدا شود ) رويکرد اهداءجايزه به يک زن مسلمان راهبرد - گرايش بسيار مشهودي از روشنفکران اروپايي است - که بر خلاف نظريه پردازان آمريکايي ( هانتيگتون و فوکوياما) بر کارايي مدلهاي دمکراتيزاسيون بومي و نسبيت فرهنگي اصرار مي ورزند. کميته صلح نوبل گرايشي از روشنفکري اروپايي را نمايندگي مي کند که عقيده دارد : « براي توقف آدمخواري در جنوب آفريقا - ختنه دختران در شمال آن قاره - سنگسار زنان در ايران و افغانستان و برده داري در يمن » - نبايد « مداخله بشردوستانه » نمود - بلکه با پذيرش واقعيت سنگسار و همخواني آن با فرهنگ « ايران و خاورميانه عربي » به مرور و با نرمش - ارائه نسخه نويني از اسلام بدون سنگسار را موجب شد.
خانم عبادي به خوبي مي داند از سوي کدام طيف روشنفکري غربي برگزيده شده و استراتژيستهاي همراه ايشان - خود را ملزم به تبعيت از ديدگاههاي اهدا کنندگان جايزه مي دانند - تا اين ائتلاف و تعامل همچنان ادامه يابد. برگزاري ميتينگ پارک لاله در اعتراض به حمله آمريکا - ارتباطات گسترده خانم عبادي در اسکانديناوي ( تعدد سفرهاي ايشان به سوئد که از سفر ايشان به شهرهاي مهم ايران بيشتر است) - هم آوايي و تماس او با گرايشي خاص از روشنفکري اسکانديناوين مبين اين فرض است. ضمنا از ياد نبريم که در حقيقت روشنفکر چپ اسکانديناوي نيز - براي جلب توجه از طريق وسعت بخشيدن به چالش هاي ترانس آتلانتيک - نيازمند شيرين عبادي است.
همانطور که مي بينيد براي اصرار خانم عبادي بر « سازگاري اسلام و دمکراسي» احتمالات بسيار بيشتري از آنچه در بالا آوردم را مي توان يافت.
نيما راشدان
توضيحات :
* اين يادداشت ، به طرح بحثي پيرامون نوشته « وبلاگ سردبير خودم» با عنوان آيت الله شيرين عبادي مي پردازد. [لينک مطلب]
۱ - خصوصيت فرهنگ شفاهي فارسي که اکنون در شکل وبلاگ پياده سازي implementation مي شود - نادقيق و مخدوش بودن آن به لحاظ معيارهاي علوم دقيق است. در اينباره در فرصتي بيشتر توضيح خواهم داد که پياده سازي ويرايش نشده فرهنگ شفاهي (در غياب ابزارهاي علوم دقيق) - گرچه وسعت حوزه عمومي و حوزه عمومي نو ( public sphere و modern public sphere ) را به شکل قابل ملاحظه اي افزايش مي بخشد ( دقيقا چيزي که پروژه دمکراتيزاسيون ايران از قرن ۱۷ ميلادي به آن احتياج مبرم دارد ) - اما در عوض عوارض جانبي آن به شکل رواج شکلي از گفتگوي نادقيق و کوچه بازاري مکتوب رخ مي نمايد که البته در دراز مدت با تجاري شدن رسانه هاي مکتوب ( سابقا غيرتجاري و مستقل) و چيرگي عقل ارتباطي اين نقيصه نيز برطرف خواهد شد.
۲ - البته توجه داشته باشيد بازي سياسي در عالم واقعيت - بازيهاي سياسي ۲ نفره با جمع جبري صفر نيستند و ما غالبا با بازيهاي چند نفره - فازي لاگيک - هيپربوليک - همپوشان و در يک فضاي چند بعدي پيچيده سر و کار داريم ولي بهرحال صفحه را براي ساده تر شدن به مثال ملموس پوکر تقليل مي دهم و براي محاسبه هزينه - درآمد از بازي شطرنج که براي خواننده قابل درک است استفاده مي کنم.
۳ - بخوبي مي بينيد پرسشهايي که ۱۲۰ سال است فضاي گفتگوي روشنفکري ايران را اشغال نموده است. کاملا بي اهميت - بي فايده و غيرکاربردي است.
۵ - گرچه پيش بيني قطعي نتيجه ممکن نيست چون اولا اصل عدم قطعيت هايزنبرگ قابل تعميم به مجموعه رفتارها و پديده هاي دنياي سياست نيز هست و ثانيا رفتارهاي سياسي نيز از چالش دورفتار ذره اي و موجي نور پيروي مي کنند - به اين بيان که يک پديده ذره اي از منظري ديگر موجي به نظر مي رسد. ( در دستگاهي شبيه پلانک اين تناقض رفتارهاي سياسي قابل توضيح است)
۶ - توقع باور سازگاري اسلام و دمکراسي از شيرين عبادي سخت است و لذا تحليلگر ناخودآگاه متوجه ضرورتي مي شود که وي را به اين سو رانده است.
۷ - مثلا نحوه عمل کمونيستها در مجارستان در سالهاي ۴۶ تا ۴۹ و يا آيت الله خميني در ايران ۷۹ تا ۸۵.
۸ - سندروم استکهلم واژه اي است که در پي يک گروگانگيري بانک در سال ۱۹۷۳ - در شهر استکهلم وارد ادبيات سياسي گرديد - بطور خلاصه عبارت است از احساس همدردي و هم آوايي گروگانها با گروگانگير - آنان گروگانگير را تنها منجي خود مي پندارند و حتي احساس ناخوشايندي به پليس و نيروهاي نجاتبخش دارند.
چه شيرين؟
تا قبل از اينکه شيرين عبادی جايزه نوبل را از آن خود کند، ۹۰٪ مردمی که در ذهن از او يک قهرمان ساختند، نه تنها نام شيرين عبادی را نشنيده بودند �...
فرسنگ ها زیر دریا
November 1, 2003 08:22 AM
اولا با نوشتن يک جمله نميشود مقاله به اين بلندی را نقد کرد. بيچاره انسانهاي حقير و ورشکسته ای که با مشاهده موفقيت ديگران ( مثلا راشدان که هم سن و سال ماست )- بلافاصله عقده های حقارت زندگی ناچيز خود را به ياد آورده - سعی می کنند - به شيوه مالوف رفيق کيانوری مرحوم - تخريب کنند. آقای شبح شما که لالايی بلديد در اين مدت وبلاگ نويسی آيا يک جمله که دو کلمه حرف حساب در آن باشد نوشته ايد؟ شاهکار آقای شبح را در آدرس شبح ببينيد.
متاسفانه استفاده از نظريه بازیها فقط در عنوان صورت گرفته است. پيداست نگارندهی مقاله به منظور مرعوب کردن خوانندهگان خود فقط سعی میکند از کلمات و واژههای دهان پر کن استفاده کند. بیچاره Borel واضع Games Theoryاگر اين مقاله را بخواند انگشت به دهان خواهد ماند!
اين گونه نوشتهها وقتی خوب خوانده شوند دريافته ميشود که هياهوی بسيار هستند برای هيچ! نه از گذشته صحبت کردهاند نه از آينده! نه جيزی را تحليل کرده است نه حدسی در مورد آينده زده است. نه استراتژی در آن مشخص است نه پیآف Payoff!
مالفان اينگونه مقالات به خوبی میدانند که مقالهی آنها منجر به هيچ نتيجهیی نمیشودآنها فقط میخواهند با اين سبک نگارش پرطمطراق خود را بسيار مطلع و باسواد نشان دهند و در زمان عمل سياسی مورد توجه قرار گرفته از اين نمد برای خود کلاهی درست. کلاهی که البته سرانجام بر سرخودشان خواهد رفت!
جناب physic زياد جدی نگير. طرف يک روزنامه نگاره ادعا نمی کنه که يک مححققه. روزنامه نگارها در نوشتن مقاله دو وظيفه دارند. 1)جلب اعتماد مخاطب با هر وسيله ای از ابراز فضل در علوم مختلف (مثل اين بنده خدا) تا وانمود کردن به داشتن اخبار و ارتباطات کمياب (مثل جناب نوری زاده). چرا که اگر مخاطب به نويسنده مطلب اعتماد نکند که مقاله خوانده نمی شه. 2) ايجاد يک شور آنی با بافتن مطالب مربوط و بی مربوط به هم. اگه می خواهی يک روزنامه نويس رو از يک محقق تشخيص بدی به مطالب سال گذشته انها سر بزن و ببين چی می گفتند چی پيش آمد.
physics phd student
ehtemalan hanooz khabar raje be Physic quantom va Max Pland be daneshkadeye shoma nareside baad az 60 saal - hala yek kam sabr konid miresad.
daneshjoo
aghaye raashedan cheghad kosoo migooyid. fek kardi ye nafar dar miyoone khaanandehaa peyda nemishe ke vaaghan physique e quantum balad baashe taa befahme rabte asle adam e ghat'iate be elme siaasat, rabte gooz be shaghighast va maa dar fizik chizi be esme 'planck system' nadaarim? va planck vaghti masaleye gosaste budan e energy e mode haaye navasaani e moje electromeghnaatis o kashf kard roohesham az asle adam e ghat'iat ke 25saal badesh tavassot e heisenberg matrah shod khabar nadaasht . jigar joon vaaghan ke be ghole
'game theory expert' aayatollahi bish nisti.
fek kardi baa in harfaa mellat o mabhoote "savad" et mikoni? ke chi aakhe. mage cheghad baa inkaar pool dar miaari aakharesh? age vejhe am hast ke be joz aadame bisavaad kasi baavaresh nemikone.
خانم کمند مشکل از شماست که سواد خواندن مطلب را نداری - مهم نيست چون قرار نيست که همه همه چيز را بفهمند که ...
masalan aghaye rafsanjany ,, 2 sale pish goofteh:
RAFSANJANI SAYS MUSLIMS SHOULD USE NUCLEAR WEAPON AGAINST ISRAEL
TEHRAN 14 Dec. (IPS) One of Iran’s most influential ruling cleric called Friday on the Muslim states to use nuclear weapon against Israel, assuring them that while such an attack would annihilate Israel, it would cost them "damages only".
"If a day comes when the world of Islam is duly equipped with the arms Israel has in possession, the strategy of colonialism would face a stalemate because application of an atomic bomb would not leave any thing in Israel but the same thing would just produce damages in the Muslim world", Ayatollah Ali Akbar Hashemi-Rafsanjani told the crowd at the traditional Friday prayers in Tehran.
,,1 mahe pish migoft ke eslam be ma ejaze nemide az selahe atomy estefade konim,,eshkale shary dare !!!!rode boor shody mage na?
Kamand
Chizaye khandeh dar har rooz inghadr etefagh miofteh ,,ke iin yeki tooye oon gom ast,masalan tahlilhaye aghaye rafsanjany ra donbal kon,,rode boor mishy ,hame ba ham bekhandim
چه اتهامهايی به اين راشدان بيچاره می زنند که روحش هم ازش بی خبره: روشنفکر تحليل گر، ...بابا اين راشدان يک ژورناليست ساده است مطالبی رو می نويسه که فقط برای همان روز که نوشته خوبه. برين مطالب چند مان پيشش رو بخوانيد و تحليل های تابستانی اش رو از خنده روده بر می شين.
ﻧﻳﻤﺎﻯ ﮔﺮﺍﻤﻰ! ﻤﻗﺎﻟﻪﺍﺕ ﺑﺴﻳﺎﺭ ﺸﻳﺮﻳﻦ ﺠﺎﻤﻊ ﻭ ﻋﻠﻤﻰ ﺑﻭﺩ. ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺮﺍﻤﻳﻦ ﻋﺯﻳﺯ ﻜﻪ ﺼﺎﺪﻗﺎﻨﻪ ﺧﻭﺍﺳﺗﻪ ﺒﻮﺪ ﻛﻤﻰ ﺳﺎﺪﻩ ﺗﺭ ﺑﻨﻮﻳﺴﻳﺪ ﻋﺮﺾ ﻤﻰﻜﻧﻢ ﺍﮔﺭ ﺑﺎ ﻭﻗﺖ ﻛﻤﺖ ﻤﺎﻫﻰ ﻳﮏ ﻤﻗﺎﻠﻪ ﺍﻳﻧﭽﻧﻳﻥ ﺳﻧﮕﻳﻨﻰ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺪﻗﺖ ﺑﺨﻮﺍﻨﻰ ﺒﻪ ﻤﺮﺍﺗﺐ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﭽﻧﺪ ﺼﺪ ﺼﻔﺣﻪ ﻣﻁﺎﻠﺐ ﺴﺎﺩﻩ ﻮ ﭘﻳﺵ ﭘﺎ ﺍﻔﺗﺎﺪﻩ. ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺠﺎﻯ ﺍﻔﺗﺧﺎﺮ ﻤﻦ ﺑﻪ ﻋﻧﻭﺍﻦ ﺪﺒﻳﺭ ﺳﺎﺒﻖ ﺪﺒﻳﺮﺴﺗﺎﻦ ﻫﺎﻯ ﺗﻬﺭﺍﻦ ﺍﺳﺕ ﻜﻪ ﻔﺭﺯﻧﺪﺍﻧﻢ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﻧﺪﻳﺷﻤﻨﺩﻨﺩ ﻭ ﺪﺮ ﻔﮑﺮ ﺠﺒﺮﺍﻦ ﺧﻂﺎﻯ ﻤﺎ. ﺪﻋﺎﻯ ﺧﻳﺭ ﻤﻦ ﺑﺪﺭﻗﻪ ﺭﺍﻫﺗﺎﻦ. ﭘﻳﺮﻭﺰ ﺑﺎﺷﻳﺩ.
Jenabe YE NAFAR
Az mardom goofty,mishe begy manzoret az mardom kieh,,rasty age yek refrandom bargozar beshe ,,baz ham mardom hamon ra mikhan ke shoma goofty? az refrandom natarsin,,didy ke to zanjan che esteghbaly az rahbar shood,,chera mitarsin? ye refrandom ta ma javona dige gool nakhorim,,ma mikhaiem khodemon raiee bedim,,
اقای gameexpert شما که کامنت گذاشتی مثل اينکه خوابت می امده و اصل مطلب را نخواندی - اصلا در مقاله شيرين عبادی بازيگر نيست - بلکه يک حال پيش آمده در وسط بازی دو نفر ديگر است - در ضمن فارسی ات را هم خوب کن Payoff همان هزينه است.بحث تخصصی بيشتر داشتی برای من ايميل بفرست شما را راهنمايي می کنم
be name khoda
jenbe rashedane aziz
in rah ke miravi be torkestan ast
hame midonan
man ham midonam
to ham midoni
ke
inha hame shero ver
kodam jayezeye solhe nobel, jayezeyi ke be nikson rayis jomhore amricabedan taklifesh roshane
to ham alaki sabon be delet nazan jomhorie eslami ro amrica nayavarde ke hala bekhad mesle saddam bebare
inaro mardom avardand
va
mardom
ham
mibaran
na gharbzadehaye jigoli mesle to ke ba kerem karamel bozorg shodand va toye tovalete farangi...mikonan
vasalam
salam agha(khanome) nima
omidvaram khob bashi
man aslan hoseleye khondan arajife joje shagerde hajariyono nadaram midonam rafti ketab khondi tarjome mikoni bara ahmaghaye mesle khodet va az ham terif mikonid .
ama pesar jan
ye nasihat mikonam gosh kon
man adame mohemi nistam mesle to ham marof nistam ama onghadar hastam ke rozshomari bara hamle amrica be irano nadaram. va behet begam mano amsale man che to iran che kharej eftekhar mikonan be iran va ye moye gandideye hamin masolin bekefayate feliro ba sadta bosh o
pahlavi dozde gharn va shoma tole padohaye gharb avaz nemikonam
khodahafezeto nabash age mikhaid intori bashd
آقاي راشدان
1- در مقالات اخيرتان و بخصوص اين مقاله جاي conclusion خالي است.
2- کمي "مطلق گرايي" در نظراتتان مشهود است. رنگ "خاکستري" را فراموش نکنيد.
پيروز باشيد.
salam bar aiatollah Nima Rashedan. har ki chizaye gholombe solombe va ghalat o gholoot ro be khord e mardom bede aiatollah e lazem nist ke hatman amame dashte bashe. avalan ke vaghti ye padida ro adam mikhad ba game theory model kone bayad kheili daghigh bashe va tamam e strategy set va payoff e har harekat ro baraye har bazikon moshakhas kone. aslan maloom nist ke in game ro khanoom e ebadi ba ki dare bazi mikoneva hadaf az in model sazi e sar ta pa ghalat chie. mamoolan game bayad hal beshe va hal shodan e game ine ke Nash equilibrium esh peida beshe. dar payan dobare migam ke ba chizaye gholombe solombe goftan eghalat o gholoot age kasi bekhad credit vase khodesh be dast biare behesh hich farghi ba dynasour haye hozeye elmie nadare.
آقای راشدان عزيز
خدا را سپاسگزارم که اين
ملک از لحاظ افراد منطقی
و تحليل گر خالی نمی ماند.
و بابت تحليلهای خوبتان
از شما سپاسگزارم ولی شما را به خدا
کمی به زبان ساده تر بنويسيد
بنده وامثال بنده در ايران
خيلی همت کرده باشيم يک
مدرک ليسانس (در مورد من
ليسانس فيزيک)گرفته اند
و با اين اشتغالات روزمره
(که" اگر غم نان بگذارد" )
فرصت مطالعات عميق و آکادميک
در حوزه های ديگر را نداريم.
و با اين محدوديت نوشتاری
در ايران راه برون رفت
را در اينترنت ديده ايم.
حال اگر از مطالب شما هم
چيزی دستگيرمان نشود در
آن حال بايد به روزگارمان
گريه کرد.
کماکان منتظريم و آرزوی
بهروزی برای همه ايرانيان را داريم
قربانت رامين از تهران
Dear Nima
I always follow all your articles and tell you the truth I think those are the most practical and right to the point articles that I read and when I saw that your prediction regarding NPT came to reality now I hope that your prediction regarding how people will get rid of this regime also comes to reality good luck and kepp the good work please take care of your website it is a long time that it is not available.
tahlilha va barrasihaye elmi shoma jaye tahsin va tagdir darand har chand khashe khannandegane naa ashena be tahlilhaye elmi ro barangikhte. mokhatabane shoma bishomarand va angize va shoge khod ra baraye agahsaziye ma az dast nadahid. dar zemn dar hamkari ba CIA ro injaneb ham hemayat konid. movafag bashid
Dear firend
Your discussions are not scientifisc,It is mos tly like ZABIHOLAH MANSORI translatonsions,this is not a big deal per se,as any country need different kinds of critics who a write in different styles
but are you aware of your own lack of knowledge,it yes , that is okay
By the way with making a simple thing seemed different it doesnot make it scientific
اگر به زمان اجازه دهيم چند صباحی ديگر نيز بگذرد .
خواهيم ديد که هر گفته و هر حرفی را که خانم عبادی بر زبان می رانند ..موجب تفسير و تعبیر و نقد خواهد گرديد . امروز هر برگ از روزنامه برون مرزی را که می گشايی
چیزی دز مورد ايشان نوشته است . در اين ميان دو ديدگاه
از آقای داريوش سجادی و شما لا اقل بگونه ای ديگر تحرير گشته . نمونه نخست که در غالب سندروم خود بزرگ بینی افراطی ما ايرانی ها و استدلالالتی در اين زمينه بود . گويا به ذايقه مديران ارشد سايت محترم گويا خوشايند نيامد و به دلايلی سريعا حذف گرديد . در حاليکه بر اساس
سرفصل بيان گرديده از سوِی اين سايت قضاوت در مورد نوشتار ها تا حدودی که لطمه به اخلاقيات نزند از اختيار گردانند گان آن بيرون است . بگذريم شايد دلايل ديگری برای بايکوت کردن نويسنده ای منتقد و دگرگون نويس وجود دارد که ما از آن بيخبريم . در مورد آنچه شما به دايره سنجش وانهاده ايد مختصرا عرض می کنم . که از کدام اسلام سخن می رانيد . اسلام اين دويست سال .
اسلام بنی اميه و اسلاف آنها ؟ اسلام دکتر شريعتی؟ اسلام دکتر آغاجری ؟ شاِد هم اسلامی که در صدر اسلام و خلفای
راشدين در جامعه بدوی آن زمان نمايشی از عميق ترين و عينی ترين دموکراسی خود و بعد از خود را در وادی عربستان پياده کرده بود . در اين مختصر نمی توان اصولا
به بيانی علمی پرداخت . ولی همين بس که به هيچ صورت نيز نبايد گفتار های خانم عبادی را در اين مقطع زمانی
بعنوان دکترين نامبرده . به بزرگ نمايی نشست .
در جواب آن دوستي كه خواسته بود بداند آيا واقعا آقاي راشدان گفته است كه حاضر است با آمريكا و CIA همكاري كند دوست دارم بگويم بله ايشان اين حرف را زده و اتفاقا حرف خوبي هم زده. اگر ما نميتوانيم به تنهايي خودمان را از شر اين رژيم لعنتي نجات بدهيم چه اشكالي دارد كه از ديگران كمك بگيريم. مگر وقتي در جنگ جهاني دوم شارل دوگل با انگليسيها و آمريكاييها براي نجات فرانسه همكاري ميكرد كار بدي ميكرد؟ خواهش ميكنم كمي فكر كنيم. به جاي جوابهاي ساده و تكراري بدون پشتوانه بهتر نيست وقتي همه درها بسته است, درب جديدي پيدا كنيم. اين كشور لعنت شده به اندازه كافي با شعارهاي چپگرايانه احمقانه نفله شده است. ديگر بس است. نبايد اجازه بدهيم افكار ايدئولوژيك و منسوخ شده چپ اروپايي كه هنوز بسياري از روشنفكران خارج نشين ما, درست در حالي كه در مواهب جامعه ليبرال دموكراسي زندگي ميكنند, دلشان براي آنها ميتپد سرنوشت ما را از اين هم كه هست بدتر كند. خلاصه كلام اينكه اگر روزي لازم باشد من هم مثل نيما راشدان ترجيح ميدهم به جاي تحمل ذلت و خواري دست به اقدام بزنم و مستقيما به آمريكاييها و هر كس ديگري كه شما دوست داريد اسمش را بگذاريد جهت سرنگون كردن اين رژيم با كمال افتخار كمك كنم. فكر هم نميكنم كه در اين راه تنها باشم. به قول سعدي:
به راه باديه رفتن به از نشستن باطل
كه گر مراد نيابم به قدر وسع بكوشم
در جواب آن دوستي كه خواسته بود بداند آيا واقعا آقاي راشدان گفته است كه حاضر است با آمريكا و CIA همكاري كند دوست دارم بگويم بله ايشان اين حرف را زده و اتفاقا حرف خوبي هم زده. اگر ما نميتوانيم به تنهايي خودمان را از شر اين رژيم لعنتي نجات بدهيم چه اشكالي دارد كه از ديگران كمك بگيريم. مگر وقتي در جنگ جهاني دوم شارل دوگل با انگليسيها و آمريكاييها براي نجات فرانسه همكاري ميكرد كار بدي ميكرد؟ خواهش ميكنم كمي فكر كنيم. به جاي جوابهاي ساده و تكراري بدون پشتوانه بهتر نيست وقتي همه درها بسته است, درب جديدي پيدا كنيم. اين كشور لعنت شده به اندازه كافي با شعارهاي چپگرايانه احمقانه نفله شده است. ديگر بس است. نبايد اجازه بدهيم افكار ايدئولوژيك و منسوخ شده چپ اروپايي كه هنوز بسياري از روشنفكران خارج نشين ما, درست در حالي كه در مواهب جامعه ليبرال دموكراسي زندگي ميكنند, دلشان براي آنها ميتپد سرنوشت ما را از اين هم كه هست بدتر كند. خلاصه كلام اينكه اگر روزي لازم باشد من هم مثل نيما راشدان ترجيح ميدهم به جاي تحمل ذلت و خواري دست به اقدام بزنم و مستقيما به آمريكاييها و هر كس ديگري كه شما دوست داريد اسمش را بگذاريد جهت سرنگون كردن اين رژيم با كمال افتخار كمك كنم. فكر هم نميكنم كه در اين راه تنها باشم. به قول سعدي:
به راه باديه رفتن به از نشستن باطل
كه گر مراد نيابم به قدر وسع بكوشم
man ehtemal midam ke hadsaaye shoma momkene ke dorost bashe,vali kheili mashkukam!!paydaro movafagh bashid
هنگامی که گفتارهای شمارا می خوانم با خود می اندیشم اگر در ایران زندگی می کردید و واقعیت زندگی در ایران را لمس می کردید آیا این چنین مطالبی را بر زبان می آوردید یا خیر ؟ شخصیت یک خانم محترم راکه سالها در ایران زندگی کرده و به فرهنگ ایرانی آشناست نمی توان براحتی تحلیل کرد و نظرات عجیب و قریب خود را که زبان علمی - تحلیلی نیز بر آن حاکم نیست و بیشتر به دق دل خالی کردن می ماند ، به خلقی ارایه نمود . البته اظهار نظر برای هر کسی آزاد است ، اما نام تحلیل علمی و از این قبیل چیزها بر آن نگذارید . ما به روش های شناخت نیازمندیم نه به شناخت های نا مطمئنی که چیزی عایدمان نمی کند. بهتر نیست به جای این گفتارهای تند راه های شناخت بهتر مسایل را به زعم خود نشان دهید تا ما هم چون شما به تحلیلی با اندیشه خود دست یابیم .با تشکر
Tahlil elmi dar yek keshvar keh da dast vahshiha asir ast,mesle ab sardi baraye teshne ye daghzadeh ast,omidvaram bishtar talash konid.
درساتو تو دانشگاه خوب می خونی ها !
be raiiset aghaiane eslahtalabe dakheli begu kur khandeiid
مسائل خود باندازه کافی پیچیده هستند.جناب راشدیان برای چه کسانی مقاله می نویسید.یه بابائی نظری روشن وساده مطرح کرده و برداشت خودش را ساده بطوری که مردم عادی متوجه بشوند بیان داشته حالا دوست عزیز شما اگر احساس مسئولیت میکنید و یا بهتون بر خورده و ویا بهر دلیلی میخواهید جواب بدهید زبانی برپزینید که قابل فهم برای اکثریت باشد.در ضمن باید بگم که از شما بعید بود با این روش نوستن.چون در بقیه مقالات شما مثل کسی که دربدر دنبال توالت میگردد قلم میزدید.
One day Mulla Nasraddin was acting in the role of a judge. A complainant come to Mullah and says his side of the story. Mulla listens and syas you are right. A couple hours latter the other( defender) come to see the Mullah. Mullah again listens to his side of story and says you are right. After he leaves , Mullah's wife asks him about the case. She says how come both sides told you a tolly opposite story and you said both were right. Mullah turned his face to his wife and said you are right. In masal bedan avordam keh shabahateh Agha Nima Rashidan ra ba Mullah moghayeseh be koonam. Nima Rashidan is the little barking dog of the parished PAHLAVI regime. But he knows openlly supporting Pahlavi is not to going to work.So he is trying to come back from the back door as Trojan Horse ( which he knows very well) I think he had told about his personality a couple months ago, by saying that he will work with CIA and others to come to power. He thinks tha t he is going to be another Vaslaw Havel or Nelson Mendela. This supid does not know that neither Havel not Mendela did not compromise when it came to the principles. Whether Islam is compatable with freedom, liberty, democracy is very complicated to talk. Are we talking the Isalam of Muhhamamd ( which was very prograssive at his time) or we are talking the Islam of bunch of Akhoonds.I do believe that Khatami is a traditional Muslim and does not understand the Soul of the Mohhammad. We can not judge the past with our current yard sticks. Do not forget, Old and Bew Testaments(Torah and Injil) are full of contradictory . These books are full of horror, rape, sodomy, jealousy, murder etc but the Europe, USA, Canada and other modern societies are based on these two great religions.Professor Sir Nevill Mott of the Cambridge university says one day he asked one of his jewish freid how hereconciled his conception of God with that described in the thirty-first chaper of the Book of Numbers,where Jehovah commands the Israelites to kill all the men of the Midianites , but to keep the girls for themselves. " Ah' he said." God has grown up since thoese days" . I do belive those people that attacking Islam and those that are supporting the Islam based on the literary reading of Koran are made of the same fabric. Both saides are just ignorant of the passage of the time.
حالم از طیف الیت و روشنفکر در ایران به هم میخوره.تنها روشنفکر ایران دهخدا بود.وگرنه شماها میخواهید ادای چگوارا رودرارید.
سلام دوست گرامي - نوع ادبيات و نوع تحليلهاي شما كه من آنرا "ضربتي" ميخوانم براي من خيلي جالب است و اصولا به سايت گويا قسمت خبر مرتب سر ميزنم تا از مقالت شما استفاده كنم كه معمولا خبري نيست. امروز و سرنوشت من بسيار مشابه شما ميباشد. به هر حال بسيار دوست دارم كه در صورت امكان بيشتر بنويسي و يا سايت خود را فعال كني، دوست گرامي من مانند بسياري ديگر جواني خود را به يك چشم بر هم زدني از دست دادم، با نماز با نگاه نكن به دختره با غيبت نكن و ... با مطهري با شريعتي ... حرفهاي مفت ... امام نظرشان اين است... به خودم و گذشته خودم كه (اتفاقا حداقل مزدوري نبوده و هر چه كردم با خودم كردم و نه ديگران) كه نگاه ميكنم حالم به هم ميخورد، ريش و پشم و چشمان به طرف پايين و كثافت و .... به هر حال موفق باشيد و بيشتر بنويسيد
Khili khob bud,
اقای راشدان من فقط می خواستم از شما سوال کنم که مطلبی که از شما در تير ماه در همين گويا نيوز چاپ شد مبنی بر اعلام آمادگيتان در "همکاری باCIA و ديگر مراکز اطلاعاتی" ايا واقعيت داشت. من شخصا شوکه شده ام چون هيچ جا هم نديده ام که تکذيب کنيد.
Dear Neema;I read your article concerning Ms. Ebadi. I would like to thank you for your thoughtfulness. May our country men and women also open their eyes and see that without a strategy we will never be able to deal with the "system". Your article explains what our strategy should be.Thank you
Hi
It was great analysis ,i think "EHTEMALE 2" is closer to reality, but of course it is a EHTEMAL....
ممنون نيما !! منتظر مقاله شما بودم. نميدانم چرا ادرس وب شما کار نميکند؟ از اين هم خوشم امد که پيش بينی شما در مورد پروتوکل الحاقی رارد به وقوع می پيوندد و فقط دغدغه آقايان اين است که بازرسی ها نبايد شامل بيت رهبری و ...... هم شود. باز هم ممنون از مقاله. اگر در مورد وب سايتتان توضيحی بدهيد ممنون ميشوم. سبز باشيد.......
hamishe tahsinet karde budam Agha Nima
khosham oomad ajoolane mesle kheili ha, ghezavat nakardi ke badan majboor beshi pas begiri.
az tehlile elmi va sanjideh shoma, mamnun.