پيتر بروكس
تفسير سي ان اس نيوز (CNSNews.com)
31 اكتبر 2003
شامپاين و خاويار را فعلاً باز نكنيد. توافق اخير اتحاديهي اروپا با ملايان ايران برسر ”برنامهي انرژي هستهاي صلحآميز“ شان بعيد است كه آخرين چيزي باشد كه در مورد پيمانشكنيهاي هستهاي تهران ميشنويم.
آري، به نظر ميرسد كه اين توافق گامي در جهت درست باشد. اما مصالحهي اتحاديهي اروپا ممكن است استراتژي تهران مبني بر دور نگاه داشتن جامعهي بينالمللي (و در انزوا قرار دادن آمريكا) و مخفيانه شتافتن به سمت خط پايان سلاحهاي اتمي را تقويت كند (اسرائيل ادعا ميكند كه ايران تنها تا يك سال ديگر به سلاح اتمي دست خواهد يافت.)
بهعلاوه، از طريق مصالحه با اتحاديهي اروپا، تهران مانع از آن ميشود كه دعواي اتمي در شوراي امنيت سازمان ملل، كه ممكن است به راحتي ايران را مورد تحريم قرار دهد و به چشمانداز معاملهي تجاريِ در راه با اروپاييها صدمهي جدي بزند، مورد بررسي دقيق قرار گيرد. از اين منظر مصالحهي ايران به هيچ وجه سخاوتمندانه به نظر نميرسد.
مسئله اين است كه اين مصالحه بوي توافق سال 1994 با كرهي شمالي را كه به چارچوب مورد توافق معروف است ميدهد. در آن مصالحه، پيونگيانگ توافق كرد كه به ازاي مساعدت كلان نفتي و انرژي اتمي غيرنظامي برنامهي تسليحات هستهاي اش را تعطيل كند. (سخن آشنايي به نظر ميرسد؟) اما ظرف چهار سال كرهايها تقلب را آغاز كردند. (چهار سال ديگر هم طول كشيد تا ما متوجه قضيه شديم.)
اگر مراقب نباشيم عاقبت در ايران نيز با همان موقعيتي مواجه خواهيم شد كه اكنون در كرهي شمالي مواجهايم. به چند دليل بايد در مورد ايران عصبي باشيد:
كشورها كاري را ميكنند كه بيشترين نفع را براي خودشان داشته باشد، و سلاحهاي اتمي پرستيژ و نفوذ سياسي زيادي را سبب ميشوند. و سلاح اتمي متعادلكنندهي بزرگي در سياست بينالمللي است: تهران را هنگامي كه روي بمب نشسته باشد بسيار دشوارتر ميتوان مجبور كرد كه از حمايت از گروههاي تروريستي ازچمله القاعده، حزباله و حماس دست بردارد.
ايران كه از لحاظ ذخاير عظيم نفتي سومين كشور جهان است، داراي انرژي ارزان فراواني است و نياز صلحآميزي به نيروگاههاي هستهاي ندارد. يك برنامهي انرژي هستهاي صلحآميز و برنامهاي كه ويژهي تسليحات اتمي باشد مانعةالجمع يكديگر نيستند. سوحت توليدي يك برنامهي غيرنظامي را ميتوان به مواد شكستني مورد مصرف در سلاحهاي اتمي تبديل كرد.
زياده از حد هم به مراقب اتمي سازمان ملل، آژانس بينالمللي انرژي اتمي ايمان نداشته باشيد. آژانس بينالمللي برنامهي اتمي صدام را نتوانست تا بعد از جنگ اول خليج [فارس] پيدا كند -- با آنكه 10 سال وقت صرف جستوجوي آن كرده بود. دليلي وجود ندارد كه تصور كنيم شانس بهتري براي كشف كردن برنامهي اتمي مخفي ايران خواهند داشت.
بدتر از همه آن است كه برنامهي اتمي ايران دوراهي امنيتي ناخوشايندي را براي ساير كشورهاي خاورميانه ايجاد ميكند. چرا؟ هرگاه يكي از كشورهاي اين منطقه با بهبود وضعيت نظامياش خود را ايمنتر ميكند، همسايگاناش احساس امنيت كمتري كرده سعي ميكنند چارهاي بيانديشند. مسابقهي تسليحاتي اين گونه آغاز ميشود. مانند چشم و همچشمي بين همسايهها است، منتها با بمب اتمي.
اين مسئله ما را به عربستان سعودي سوق ميدهد. تازهترين شايعه آن است كه سعوديها دارند با پاكستان در مورد برنامهاي اتمي همكاري ميكنند. برخي اين مسئله را غيرممكن ميدانند و استدلال ميكنند كه رياض سلاح نهايي، آمريكا، را به عنوان حامي خود دارد. اما موضوع به اين سادگي نيست:
- روابط عربستان-آمريكا در حال حاضر تنشآلود است. 15 نفر از 19 هواپيمارباي 11 سپتامبر اهل عربستان سعودي بودند، و اين پادشاهي تأمين كنندهي اصلي بودجهي تروريزم و اسلامگرايانِ سوداگر نفرت است. واشنگتن رياض را در جبههي تروريزم سخت تحت فشار قرارداده است. اگر شاهزادهاي سعودي بوديد، كاملاً امكان داشت به اين فكر بيافتيد كه چه خوب ميشد دفاعتان را خودتان تأمين ميكرديد و شرّ آن آمريكاييها را يك بار و براي هميشه از سر خود كم ميكرديد.
- از آن سوي خليج فارس عربستان سعودي (عرب سنّي) به ايران (پارسي شيعه) با سوء ظن مينگرد. سعوديها كه به نحوي حساس از آرزوي ايران براي تسلط بر خليج [فارس] آگاهاند ممكن است با حيرت و شك بيانديشند كه: با رفتن صدام چه كسي جلوي ملايان را خواهد گرفت؟ و بازهم شاهزادهها ممكن است داشتن يكي دو بمب اتمي را در جيب پشتي شان ايدهي خوبي مجسوب كنند.
بياييد در ادامهي اين بجث سري هم به اسرائيل بزنيم. آيا تلآويو از اين همه عصبي است؟ حتماً ميگوييد آري – و درست هم ميگوييد. سياست ملي ايران خواهان نابودي دو شيطان بزرگ است: آمريكا و اسرائيل. و اسرائيل بهخوبي در حيطهي برد موشكهاي شهاب3 ي داراي قابليت اتمي ايران قرار دارد.
آيا اسرائيل ميتواند اين خطر را چاره كند؟ قطعاً. نهايتاً هماو بود كه در سال 1983 با حمله به رآكتور اوسيرك برنامهي اتمي صدام را فلج كرد. اما عراق خيلي نزديكتر از ايران است، و هواپيماهاي جنگي اسرائيلي مجبور خواهند بود از آسمان عراق يا عربستان سعودي عبور كنند تا به ايران برسند. با آنكه غيرممكن نيست، مأموريتي بسيار دشوارتر از حمله به اوسيرك خواهد بود.
و اما ايالات متحده؟ منافع آمريكا نميتواند بازيچهي هوسهاي اتحاديهي اروپا قرارگيرد. واشنگتن تا زماني كه اثبات شود توافق انجام شده به وساطت اتجاديه اروپا، بهراستي، دستآوردي براي عدم گسترش سلاحهاي هستهاي و نه براي برنامهي هستهاي ايران بوده است، بايد نسبت به نيات ايران در رعايت آن شكاك بماند.
تا مطمئن شدن از اين مسئله، بهتر است شامپاين و خاويار را روي يخ نگاه داريم.