شنبه 17 آبان 1382

جام زهر!! ارزيابی سياسی عملکرد ايران در پذيرش امضای پروتکل الحاقی NPT، داريوش سجادی

صرف نظر از شيرينی يا تلخی طعم پذيرش پروتکل الحاقی برای ايران نتايجی که تاکنون از نبرد جهانی اعلام شده ايالات متحده آمريکا با تروريسم بين الملل عائد جمهوری اسلامی شده مبين خوش اقبالی دولتمردان تهران از ناحيه عملکرد ناپخته سياستگذراران کاخ سفيد است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

dariushsajjadi@yahoo.com
موافقت با امضای پروتکل الحاقی آژانس منع گسترش سلاح های اتمی توسط جمهوری اسلامی ايران هر اندازه برای مخالفين برون مرزی و موافقين افراطی درون مرزی اين کشور تلخ بود اما در مجموع اين اقدام متضمن توفيق دولتمردان تهران در کنترل و مديريت بحران صورت گرفته عليه ايشان در عرصه جهانی بشمار خواهد رفت.
پانزده سال بعد از آنکه آيت الله خمينی با پذيرش قبول قطعنامه 598 شورای امنيت سازمان ملل متحد طی پيام 29 تير ماه سال 67 خود خطاب به مردم ايران اظهار داشت:
« من باز می گويم که قبول اين مسئله (قطعنامه 598) برای من از زهر کشنده تر است، ولی راضی به رضای خدايم و برای رضايت او اين جرعه را نوشيدم»
اکنون اين صدام حسين است که با از دست دادن حکومت خود و متواری شدنش در دهليزهای ناشناخته عراق می تواند با کامی تلخ اين سوال را از خود بپرسد که:
«اين چگونه جام زهری بود که خمينی آنرا نوشيد اما نهايتاً حکومت من از دست رفت و جمهوری اسلاميه خمينی کماکان مستقر و استوار در جغرافيای ايران طلايه داری می کند؟!»
هر چند در آن تاريخ مخالفين جمهوری اسلامی ايران با تکيه بر اين تحليل که تداوم جنگ ايران و عراق استراتژی بقا و ماندگاری حکومت خمينی است، قبول قعنامه 598 از جانب ايران را آغاز شمارش معکوس سقوط رژيم ملايان حاکم بر ايران معنا می کردند.
پانزده سال بعد از آن تاريخ يکبار ديگر مجموعه مخالفين برون مرزی جمهوری اسلامی ايران اصرار دارند تا قبول امضای الحاقيه پروتکل NPT توسط دولتمردان جمهوری اسلامی ايران را شُرب جام زهری ديگر توسط پايوران حاکم بر ايران تلقی نمايند.
هر چند اصرار آيت الله خمينی بر تداوم جنگ تا پيروزی نهائی بر رژيم صدام حسين اکنون اين زمينه را مهيا می کرد که وی پذيرش قطعنامه 598 را با عنوان جام زهر توصيف کند،اما ظاهراً رهبران فعلی جمهوری اسلامی اينبار ضمن برخورداری بيش از دو دهه تجربيات ملکداری توانستند تا پيش از اعلام موافقتشان با امضای پروتکل الحاقی منع گسترش سلاح های اتمی با اتخاذ سياست سکوتی که نفياً و اثباتاً مويد هيچگونه موضعگيری نسبت به اين پروتکل نبود، فرصت تفسير « زهرنوشی» در قبال پذيرش اين الحاقيه را از مخالفان خود بگيرند.
صرف نظر از شيرينی يا تلخی طعم پذيرش پروتکل الحاقی برای ايران نتايجی که تاکنون از نبرد جهانی اعلام شده ايالات متحده آمريکا با تروريسم بين الملل عائد جمهوری اسلامی شده مبين خوش اقبالی دولتمردان تهران از ناحيه عملکرد ناپخته سياستگذراران کاخ سفيد است.
سقوط حکومت طالبان در افغانستان
سقوط رژيم بعث عراق
در کنار قلع و قمع مناسبات سازمانی گروه تروريستی مسعود رجوی ره آورد مبارزه جهانی آمريکا با تروريسم بين الملل بود که قبل از واشنگتن کام کارگزاران جمهوری اسلامی ايران را شيرين کرد که با هزينه ايالات متحده اکنون از شر سه دشمن همجوار و مزاحم خود فارغ شده اند!
زيرکی اصلی روحانيون حاکم بر ايران آنجا بود که در کانون مبارزه آغاز شده واشنگتن با طالبان حاکم بر افغانستان و حکومت صدام حسين و در موقعيتی که جمهوری اسلامی ايران نيز هدف بعدی واشنگتن برای مبارزه با تروريسم اعلام شده بود، با بلوف تلاش جهت ساخت سلاح اتمی، جبهه متحد آمريکا و اروپا را متقاعد به رايزنی مسالمت آميز با خود کرد.
داستان از آنجا آغاز شد که در سال 81 هاشمی رفسنجانی در مقام امامت جمعه تهران بدون مقدمه ای قبلی ناگهان و غير مترقبه به استقبال از برخورداری جهان اسلام از بمب اتمی رفت!
اين موضعگيری بديع غوغائی در کريدورهای سياسی و مطبوعاتی جهان غرب خصوصاً نزد محافل وابسته به رژيم اسرائيل ايجاد کرد و مسبب ايجاد دلنگرانی هائی جدی از ناحيه تمايل يا برخورداری ايران از بمب اتمی شد.
چند ماه بعد از آن و در آستانه لشگرکشی ايالات متحده به عراق بود که رئيس جمهور خاتمی در جشنهای بيست و سومين سالگرد پيروزی انقلاب اسلامی، با اعلام رسمی موفقيت ايران در كشف و استخراج ذخاير اورانيوم در 200 كيلومتري شهر يزد و ايجاد تاسيسات توليد تركيبات اورانيوم در شهرهاي اصفهان و كاشان، جهان خارج را مواجه با يک سورپرايز اتمی کرد!
متعاقب همين خبر بود که ايالات متحده و دولت تل آويو دست به شهرآشوبی زده و جنجال بزرگی را عليه ايران و تلاش مخفيانه اش جهت ساخت بمب اتمی ايجاد کردند.
جنجال بزرگی که علی الظاهر دولتمردان تهران نيز در خفا از دامن زدن به آن چندان ناخرسند نمی شدند.
ده ماه بعد از ادعای ايران مبنی بر توفيقشان در غنی سازی اورانيوم، مجموعه فشارها و مذاکرات فشرده ديپلماتيک منجر به آن شد تا پس از سفر سه وزير خارجه کشورهای فرانسه و انگلستان و آلمان به تهران نهايتاً جمهوری اسلامی بعد از اخذ تضمين از اروپا جهت مساعدت رسانی فنی به ساخت تاسيسات صلح آميز هسته ای موافقت خود با امضای پروتکل الحاقی آژانس منع گسترش سلاح های هسته ای و تعليق پروسه غنی سازی اورانيوم را اعلام نمايد.
اين موافقت در حالی صورت گرفت که يک هفته بعد از آن هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با شبکه خبری المنار اعلام کرد:
«ايران هنوز غنی سازی اورانيوم را آغاز نکرده، در واقع ما در مرحله آماده سازی آن هستيم و هيچگونه عملياتی شروع نشده و آنچه که ما بر سر آن توافق کرديم اين بود که صبر کنيم تا آژانس بين المللی انرژی اتمی نسبت به شفاف بودن برنامه های هسته ای ايران قانع شود، در واقع هنوز فعاليتی انجام نشده که متوقف شود»!
دو روز بعد از اظهارات هاشمی نيز حميد رضا آصفی سخنگوی وزارت خارجه ايران در نشست مطبوعاتی هفتگی خود با خبرنگاران در پاسخ به سوالی مبنی بر اينکه:
«با توجه به اظهارات البرادعی آيا روند عنی سازی اورانيوم مختل خواهد شد؟»
پاسخ داد:
«روند غنی سازی اورانيوم در مراحل بسيار مقدماتی است و ما روند غنی سازی را که زير نظر آژانس و در چارچوب پادمان آژانس بوده داوطلبانه معلق می کنيم تا حسن نيت ما ثابت شود»
اين در حاليست که پيش از اين نيز انجمن فيزيک ايران ضمن صدور بيانيه ای با رد ادعای توانائی غنی سازی اورانيوم توسط ايران اعلام داشت:
« ادعای دستيابی ايران به فناوری هستهای و استفادههای صلحآميز از آن، نبود حمايت از زيرساختهای ضعيف موجود و گاهی تخريب آنها، بیتوجهی به تربيت نيروی انسانی متخصص در زمينههای علوم و فناوری هستهای، حمايت نكردن از تحقيقات در اين زمينهها و فقدان آيندهنگری لازم همگی حكايت از سست بنيان بودن اين ادعا دارد و ما را از تبعات ناشی از ادعای دستاوردی كه نداريم نگران میكند»
بازی بلوفی که دولتمردان تهران از يک سال پيش با تکيه بر ايجاد وحشت اتمی از ايران آغاز کردند هر چند دارای ريسک بالائی بود اما اکنون روحانيون حاکم بر ايران می توانند در محافل خصوصی خود شادمانه از توفيقشان در مديريت موفقيت آميز بحران به نفع خود سخن بگويند.
ظاهراً تهران در جنجال اتمی اخير توانسته در بازی سياسی خود با آمريکا و اروپا با دستانی کاملاً خالی از طرف مقابل خود امتيازات بزرگی را کسب کند:
ـ تبديل گفتمان جنگی آمريکا و متحدينش با خود به گفتمان سياسی و مجاب کردن ايشان به تن دادن به قواعد بازيهای ديپلماتيک با ايران.
ـ خلاصی يافتن ايران از سه دشمن محلی با مزاحمتهای تاريخی با هزينه آمريکا. (صدام ، طالبان و رجوی)
ـ خريد زمان به نفع خود بمنظور درگير شدن واشنگتن در مبارزات انتخاباتی رياست جمهوری سال 2004 و احياناً ايجاد بازی مجددی با کانديداهای اين انتخابات بر سر تحويل زندانيان سرشناس القاعده به يکی از کانديداهای دمکرات يا جمهوريخواه در آمريکا(مشابه بازی آزاد سازی ديپلماتهای آمريکائی در تهران در مبارزات انتخابات رياست جمهوری بين رونالد ريگان و جيمی کارتر)

با اين تفاصيل چنانچه بتوان توفيقات مزبور دولتمردان جمهوری اسلامی در بحران اتمی اخير را تشبيه به نوشيدن جام زهر کرد! در بيان ماهيت و چيستی چنين جامی و پاسخ به اين پرسش که اين چگونه جام زهری است؟ می توان تاسی به عمر خيام کرد که:
جامی است که عقل آفرين می زندش!

16/آبان/82
آمريکا

در مقاله صانعان جام زهر تفصيلاً به اين مطلب پرداخته شده:

مقالات | بازديد 4583 | نظر 73 | دنبالک 0 | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالاي صفحه 
دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/1080

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جام زهر!! ارزيابی سياسی عملکرد ايران در پذيرش امضای پروتکل الحاقی NPT، داريوش سجادی' لينک داده اند.
نظرات
[nyma - November 10, 2003 05:13 PM]

salam;harfhaye ishan doroste ba in farz ke sysatmadaran dar America va Europe ro khar ya gav farz konym va akhoond ro mojody tyzhoosh;ke mydanym hych kodam dorost nyst

[علي-تهران - November 10, 2003 04:29 PM]

آقاي سجادي

سلام. خسته نباشيد. نظر من البته متفاوت از نظر شماست و ذكر آن به گونه اي تكرار نظرات ديگران است. بد نيست براي امتحان هم كه شده يك بار مثل بيشتر آدم هاي ديگر فكر كنيد. اين همه فاصله آن هم در همه موارد شايد به نفع خلق و پردازش انديشه هاي شما نباشد. به هر حال مختاريد. در مورد نوشيدن جام زهر اين را يادمان باشد كه ديگران به منظور مردن اين جام را مي نوشند و حكومتداران ايران هر بار براي حفظ ادامه حيات شان آن را نوشيده اند. البته نوع حيات اين گروه احتمالا" در رده حيات انگلي يا چيزي پست تر از آن قرار مي گيرد.

[aria - November 10, 2003 03:31 PM]

aghaye SAJADI
vaghti 3 bare motovali ba chenin vakoneshi az tarafe khanandegan rooberoo mishi, digar che esrari dari ke maghalehayat ra dar GOOYA benevisi
hadaf az neveshtan roshangarie khanandegan ast, pas chera say mikoni baraye kasani benevisi ke neveshteha va tahlilhaye to ro ghabool nadaran? aya behtar nist ke in ghalamat ra dar rooznameye KAYHAN bekar begiri

[aria - November 10, 2003 03:21 PM]

baraye chaharomin bar neveshteye man az tarafe site GOOYA pak shod, man nemidanam dalile inkar chist

[حامد - November 10, 2003 02:31 PM]

1ـ اجازه دهيد حاكميت ايران را همچون 190 حاكميتي كه در جهان كنوني وجود دارند بنگريم و با اين پيش فرض مقاله جناب سجادي را نقد كنيم. بي ترديد هر يك از اين بازيگران به اهرمهاي مختلفي براي كسب مشروعيت داخلي و بين المللي متوسل مي شنود. اين اهرمها مي توانند اخلاقي يا سياسي باشند معذلك گويا تنها اين ايران است كه بعقيده و بزعم منتقدين مقاله به كثيفترين روشها متوسل مي شود. دور نبود آنگاه كه دموكراتيك ترين رزيمهاي سياسي جهان ( آمريكا و انگليس) چنين يكجانبه به جنگ افكار عمومي رفتند و كسي هم تكان نخورد.
2ـ چنانچه تدبير و زيركي سياسي حاكمان ايران همچنان ادامه داشته باشد و همراه با اجماع جهاني در مقابله با منع اشاعه سلاحهاي كشتار جمعي شود و ترديدهاي حاضررا بزدايد آنگاه ابتكار عمل براي مواجهه با خطرات تسليحاتي اسرائيل نمود عيني تري يافته و جهان ناچار خواهد بود تا با تهديد اين كشور مقابله نمايد اين موضوعي است كه در مقاله جناب سجادي نيز مغفول مانده است.

[حمید - November 10, 2003 08:35 AM]

داستان مهیج و جالبی بود و بدین منظور میباید آقای سجادی را بخاطر داشتن قوهء تخیل خارق العاده اش تحسین نمود! آقای سجادی اما اگر بجای سیاست به حرفهء فیلم و سناریو نویسی میپرداخت شاید شانس موفقیتشان در زندگی بمراتب بیشتر میبود.
واقعیت اما این است که رژیم جمهوری اسلامی، مقدم بر هر مشکلی (با آمریکا، اروپا و بقیه دنیا) با مردم ایران مشکل دارد. این مشکل نیز دیر یا زود، چه جمهوری اسلامی سلاح اتمی داشته باشد چه نداشته باشد، به نفع مردم ایران و با پیروزی آنها حل خواهد شد. متأسفانه رابطهء جمهوری اسلامی با آمریکا، اروپا و سایر موجودات کرات دیگر نیز چندان به حل مشکل عاجل این حکومت (که همانا نداشتن مشروعیت مردمیست) کمکی نخواهد کرد. اگر اینجور روابط میتوانست کمکی به حال خراب مستبدان کند، شاه آنگونه نمیشد که شد!

[علي حيدري - November 10, 2003 04:43 AM]

مقاله آقاي سجادي , صرفنظر از جبهه گيري آن بر له رژيم و بعضي از مطالب که با واقعيت تطبيق ندارتد, حاوي تکاتي مفيد و آموزنده اي است که شايد تعميق در آن شايسته باشد.
قبل از اينکه به تشريح اين نکات بپردازم بيان چند مطلب براي مقدمه ضروري است :
1- رژيم جمهوري اسلامي کنوني تداوم حکومتي نيست که مردم آن را بعد از سرنگوني شاه انتخاب کردند. با تغييراتي که در قانون اساسي در طي اين چند سال بوجود آمده روح قانون اساسي کلا از آنچيزي که قانون گذاران آن دوره در مد نظر داشتند دور شده است ( کافي است به جزييات هر جلسه دقت شود تا ديد که قانون اساسي فعلي چقدر از مبدا خود منحرف شده است).
بنيانگذاران اين رژيم نيز, اندکي در اوايل به مخالفت برخاستند (بني صدر, يزدي, قطب زاده و .......) آن را ديگر به رسميت نشناختند و بقيه هم بعد از مدتي ( منتظري و .......) از آن دوري گرفتند. علاوه بر نيروهايي که با کمک به اين رژيم در اولين مرحله قلع و قمع شدند ( مجاهدين خلق , فداييان , حزب توده).
2- از اهداف و ايده هايي که از آن دم ميزدند ديگر از دور نيز نشاني نيست (صدور انقلاب , جامعه توحيدي و هزاران شعار صد تا يک غاز).کساني که سفارت آمريکا را اشغال کرده بودند به اشتباه خود اعتراف کردند و دارند ديه آن را در زندان پس ميدهند (از ماست که بر ماست ), طبق نظر سنجي خود اين رژيم %70 از دانش آموزان پايبند به مذهب نيست و در صد آمار دزدي , فحشا, اعتياد در جمهوري اسلامي به يقين چندين برابر سابق است . در اسلامي که ربا حرام است سيستم بانکي ايران بدون آن ورشکسته ميشود علاوه بر آن که نرخ بهره در بازار 120% است .
3- يکي از دست آوردهاي اين رژيم دور کردن توده مردم از دين و روحانيت است , در هر ايام يک روحاني در شهر و روستا از احترام خاصي قائل بود, در حال مردم هيچ فرصتي را از دست نميدهند براي متهم کردن اين افراد به دزدي, رشوه خواري و کلا تمام مشکلات . قبل از انقلاب در مساجد , در دانشگاهها, مردم عامه , دانشگاهيان را با عناوين تشيع علوي و صفوي و هزاران القاب و انعام فريب ميدادند , الان ديگر کسي فريب اين حرفها را نميخورد که هيچ تئوريسين هاي آنان نيز به شک و ترديد افتاده اند (ببين سروش و امثالهم ).
4- روحانيتي که افتخارش آن بود که در طول تاريخ مستقل از حکومتها بود و براي همين هيچ وقت جيره گير حکامان نبود الان بايد مستعمره بگير اين رژيم باشد و تمام اعمال آن را مهر شرع بزند.
5- به همان اندازه که در ترفندي و حيله گري براي بقاي عمرشان پيروز بوده اند (آقاي سجادي هم معترف همين حقيقت هستند) به همان اندازه نيز در نابود کردن اين مملکت و ملت نيز موفق بوده اند. حقشان واقعا جايزه نوبل است در خرابي و ويراني .

با اين اوصاف نکته هايي که ميتوان از مقاله آقاي سجادي دريافت اين است که اين عجوبه هايي که من آنها را مجموعه اي از قاسطين , مارقين و ناکثين مينامم با استفاده از زور و زر و تزوير ( فکر کنم آقاي سجادي خيلي با اين کلمات باده مستانه ميزند) ميخواهند يکبار ديگر بقاي پليد خود را نجات بدهند .
پس در اين مورد هر فرد ايراني مسئول بايد از خودش سوال کند : اگر موفق به اين کار شوند پس نقش اپوزيسيون در اينجا چيست؟ آيا نه اين که موفقيت آنان نه از با هوشيشان است بلکه از ضعف انسجام يک گروه آلترناتيو .
چزا مخالفان اين رژيم نيروهايشان را در خنثي کردن همديگر بکار ميبرند؟
آيا از ضعف ما نيست که نميتوانيم از فرزندان اين آب و خاک , که بعلت فقدان شور سياسي رهبرشان , هم اکنون ممکن است بعنوان کالاي تجاري از طرف آمريکا با ايران استفاده شوند, دفاع کنيم؟
آيا ما مقصر نيستيم که با آن همه نيرويي که در خارج از کشور وجود دارد لابي ايجاد کنيم که فکر سازش سياسي با دولت ايران را ا ز سر هر دولتي بيرون ببرد؟
بايد بخاطر داشته باشيم که همين دولت آمريک بود که از طرفي سکوهاي نفتي جمهوري اسلامي ( سرمايه ملت ايران ) را نابود ميکرد و از طرف ديگر به آن اسلحه ميفروخت . دولتهاي اروپايي ( در صدر آن انگليس ) هم که در ذاتشان است که اقتصاد را بر همه مسائل ترجيح بدهند و حقوق بشررا به قراردادهاي ميلياردي را بفروشند.
هنوز صداي شاه احمد در تالارهاي بروکسل ميپيچد که التماس ميکرد که آمريکا و ارو پا دست از حمايت طالبان بر دارند ولي نه صداي احمد شاه و نه شيوه و فغان مردم افغانستان بود که موجب سرنگوني طالبان شد ( طالباني که خود آمريکاييها بر سر کار آورده بودند).
پس بنابراين آقاي سجادي حق دارد از پيروزي ديپلماسي اين عجوبه ها سخن بگويد , او تاريخ را ديده است و تا وضعيت به همين ملال باشد و اپوزيسيون نامنسجم و پريشان باشد و تا انقضاي تاريح مصرف اين رژيم نيامده است (همان طور که براي کسان ديگر آمد : صدام , طالبان و غيره ) احتمال بقاي اين رژيم بالا است .
اميد است که مقاله آقاي سجادي زنگ خطري باشد براي گروهها و مردم آزاد انديش.


[ابراهيمي از شيراز - November 10, 2003 04:42 AM]

جناب آقاي دكتر مانوكيان
من نظر آقائي كه با نام منطق جواب دادند را بيشتر از نظر شما ميپسندم. مردم، تقريبا تمامي طبقات و دسته جات را در صد سال گذشته امتحان كرده اند و حالا به اين نتيجه رسيده اند كه بايد خودشان وارد عمل شوند كه اين فقط مربوط به ايران نيست و حتي به مجالس انگليس و كانادا نيز ميرسد و اين نشان ميدهد كه حكومت مردم دارد كم كم در اين كشور جان ميگيرد . اين لفظ بي تربيت را نميدانم چه كسي اختراع كرد اما بايد بدانيد كه هر كس زبان خودش را دارد و در مورد مسائل مربوط به انسانها نيز خود انسانها هستند كه در عرصه زندگي دكتراي خود را ميگيرند و احتياج به تخصص و يا مدركي نيست ولي زبان انسانها فرق ميكند شايد لفظ بي تربيت را شازده ها ساخته اند تا خود را جدا از مردم و بالاتر از آنها بدانند و بسياري از ما نيز با اينكه شازده نيستيم اما اين رويه را بعنوان يك رويه درست قبول كرده ايم و مثلا در يك كشور مدرن زندگي ميكنيم و سعي ميكنيم خود را از ديگر هموطنان خود دور نگه داريم تا نكند ما را هم از دسته اينها بدانند در صورتي كه بالا برويم و پائين بيائيم ما از همين مردميم و حتي درست مثل آنها هستيم . بي تربيت دانستن يك عده دو توهين نسبت به آنها حساب ميشود يكي اينكه اين لفظ درباره آنها بكار ميرود و ديگر اينكه بكار برنده اين عبارت ميخواهد طرف مقابلش را تحقير كند و مهمتر اينكه اگر كسي به شما توهيني نكرده شما حق توهين به او را نداريد و ثانيا چه اجباري وجود دارد كه مردم بايستي به شكلي خاص صحبت نمايند اين هم كه شد ديكتاتوري . بنابراين بيائيد تا ريشه ديكتاتوري را خشك كنيم و ديكتاتوري هم از همين چيزهاي كوچك شروع ميشود و اين مسئله را ما مردم داخل كشور با تمام وجود احساس كرده ايم و اينگونه كه من ميبينم اگرچه در اين سالها بسياري از ايرانيان خارج از كشور زندگي خود را در دانشگاهها و مراكز علمي بوده اند اما مردم داخل تمام آن مطالب را بصورت عيني لمس كرده اند و به قول معروف شنيدن كي بود مانند ديدن و اين است كه مردم داخل تقريبا يكدست ميباشند اما در خارج به انواع مختلف به هم ميتازند. و مطلب آخر اينكه از نوشتار شما برمي آيد كه مقالات قبلي آقاي سجادي را نديده ايد اگر اينطور است برويد و آنها را مطالعه كنيد

[منطق - November 10, 2003 03:17 AM]

آقای دکتر مانوکیان
من هم با شما موافقم و طرفدار خویشتن داری و ادب و نقد منطقی هستم. از طرفی این موضوع را از نظر دور نمی دارم که بعصی اوقات پیشینه یک نویسنده نقش بسزایی در درک مطلب دارا می باشد. این موظوع حتی در مطالعه مقالات علمی و دانشگاهی نیز نمود دارد. به نظر من شما نباید نظردهندگان را لمپن بنامید. من شخصا از بعضی طنزها و شعر ها لذت بردم و آقای سجادی هم در صورت تامل بیشتر بی نصیب نخواهد ماند. در پایان توجه شما را به بحثهای مجلس عوام انگلیس یا کانادا جلب می کنم. افراد با آزادی متحیرکننده ای و گاه خیلی بی ادبانه و بی منطق دولت را نقد می کنند. ناگفته پیداست این نشانه مردم سالاری است. چراکه همه دکتر یا مهندس نیستند ولی هرکسی شیوه ای برای ابراز نظر خود دارد. مردم ما یکبار به عالمین وکالت دادند چیزی عایدشان نشد برای همین تصمیم گرفتند خودشان وارد صحنه شوند. برای همین است که امروزه در کوچه و بازار تهران همه با جسارت تجزیه و تحلیل سیاسی می کنند. و این تکامل فکری در انتخابات های اخیر نمود یافته اند. البته مطلب شما هم خیلی مفید بود و من استفاده کردم.

[دکتر روبرت مانوکیان - November 10, 2003 12:46 AM]

به نظر من این نظرات ( منظورم تمام نظراتی ست که مخاطبان پای مقالات نویسندگان در گویانیوز می گذارند) نویسنده را در مقام متهم قرار می دهد!
نویسنده به دلیل خلق یک مقاله متهم می شود به انواع مواردی که اصولا ربطی به مقاله اش و نقد آن ندارد.
در اینجا دو فرضیه مطرح می شود: یا مخاطب ایرانی نمی داند که چگونه باید در باره یک مقاله اظهار نظر کند و فرهنگ نقد در او رشد نیافته ویا مخاطبانی که در اینجا نظر می دهند مخاطبانی هستند که از نوع خاصی هستند!!
تا زمانی که منتقدان واقعی به خود جرات ندهند انتقادات و اظهار نظر های خالی از بغض و کینه و اتهام و با معیار های علمی و یا حداقل مرسوم و با رعایت احترام نویسنده،را زیر مطالبی که می خوانند ننویسند ، مخاطبان دیگری که به اظهار نظرهایی از نوع اظهار نظرهایی که در اینجا نوشته شده می پردازند به خود اجازه هر گونه داوری را می دهند.

نکته دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم همین است که
وقتی نگارنده یک مقاله با اسم واقعی و تکیه برآثار قبلی مقاله می نویسد ایا بهتر نیست پیش از داوری در باره وی نگاهی به آثار قبلی وی انداخت و آیا برای بسیاری از این پیام ها جایی بهتر از ای میل به خود نگارنده نیست؟ چه اصراری به اینکه سوالات ابتدایی ، اتهامات کودکانه و ناسزاهای لمپن وار را به معرض دید همگان گذارد؟ و مایه یاس نویسندگان و سر افکندگی ایرانیانی شد که فرهنگ سیاسی جامعه اشان را چنین نازل می بینند؟

پس ای دوستان و عزیزان پیش از آنکه نظری در باره یک مقاله که نویسنده اش با علم به اینکه به جای افتخار توهین بر وی روا خواهد رفت( زیرا که برای نقد یک مقاله لزوما نباید با القاب توهین آمیز با نویسنده برخورد کرد ، می توان صد در صد با مقاله نویسی مخالف بود اما با رعایت احترام فضای بحث و نقد را به سمت گره گشایی مسائل و نکات مود اختلاف و جلب مشارکت دیگران کشاند)
یک بار متن را به دقت و بدون استرس بخوانید و بعد اشکالات و نظرات خود را حلاجی کنید و سپس با علم به اینکه آیا جای اظهار نظر شما در اینجا هست و آیا این اظهار نظراهمیتی در این بحث دارد یا نه اقدام به نوشتن ان کنید زیرا برای بسیاری از این حرفها ای میل بهترین راه پاسخ است.
به امید آنکه این چنین تحلیل هایی موردنیاز مباحث سیاسی ست باداوری بهتری از سوی مخاطبان فرهیخته روبرو شود
با احترام فراوان
از طرفه: دکتر روبرت مانوکیان استادیار اقتصاد سیاسی دانشگاه شفیلید

[hody - November 9, 2003 09:42 PM]

na aghaye azadmanesh bytarbyaty moghoof.taklife majnoonoshoara ham ke maloomeh.ama sajjady ra doost daram zyra tavanesteh khoob va bad - bisavad va basavad- bitarbiat va batarbiat ro be jane ham biandzeh ta baraye khode ma iroonyha ham maloom beshe ke bila dy bila choghondar.behtare hame be jaye khyalpardazy va entezare bihoode berim zendegy kardan ro yad begirim che too amrica va che too iran ya harjaye digeh basheh.

[omid - November 9, 2003 09:20 PM]

Jenabe Sajjadi,
Mellate khod-shifteh va hakemane zirak !!

شوراي نگهبان طرح استفساريه‌ي قانون مطبوعات را خلاف موازين شرع و مغاير اصل 57 قانون اساسي شناخت.

به گزارش خبرنگار پارلماني خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، شوراي نگهبان طرح استفساريه تبصره 7 ماده 9 قانون اصلاح قانون مطبوعات مصوب 1379 را در جلسه‌ي مورخ 7/8/82 بررسي شد و اين‌گونه اعلام نظر كرد:« با توجه به مرقومه‌ي مقام معظم رهبري به رياست محترم مجلس شوراي اسلامي در خصوص قانون مطبوعات كه در روز يكشنبه مورخ 16/5/79 مطرح گرديد، طرح مذكور خلاف موازين شرع و مغاير اصل 57 قانون اساسي شناخته شد.»

[lol - November 9, 2003 07:25 PM]

khob
dustan kafyeh
engar be zaban haye mokhtalef in Ahjaye sajadi fahmidan ke dasteshun ROO hast va dome khoroos peyda
hala bayad montazer bashim bebinim in AGHA, ba che esme mosteary, maghale badi khod ra taghdim dargah hazrate Aghayeshan mikonad.
lol

[Irany - November 9, 2003 07:16 PM]

چرا همواره بر علیه مردم و بر له حاکمان می نویسین ؟ ملت خودشیفته و حاکمان تیزهوش و خیرخواه؟؟ چرا؟

[amir - November 9, 2003 06:10 PM]

maloom hast chee mygy

[hamid - November 9, 2003 05:17 PM]

dostani neveshte bodand agar aghaye sajadi ba mardoom bood , mitavanest khademe khobi bashad , chera ke ba maghalatesh shori bepa karde, ama khedmate in dostam arz mikonam, hata age ye zakhme kochak ro daste adam bashad , age kasi roye zakhm feshar bede dade adam dar miad , cherese be zakhmi ke ham delemoon va ham badaneye jameamoon az in hokomat bardashte , pas sade maloome mardomm faryad mikeshand bar sare in mardake nadan , be nazare man honare ishan ine ke bavar karde an chizi ke miparaste va barash ghalam mizane haghighate vase hamin khob minevise , khalgh ham mikone , ma ham age be khodemoon iman biarim mitavanim be torfatol eini in hokomat ro az mian bardarim , ama afsoos ke hame be fekre khodeshonand , az opozisione khareji gerefte ta baghie , hata mardoome kocheo bazar , hame be fekre nane shabeshoonan , na farda shoon , age be fekre farda nabashim , ey mardoom farda hamin noone shabi ke be mokafat dar miarido be fekreshidam nakhahid dasht , az ma goftan

[parandeh - November 9, 2003 04:24 PM]

Man nemidonam chera shoma nazarat baziha ra mesle man hazf mikonid. in ke nashod rasm javonmardi. Shoma ham ba aghaye sajadi saretoon to ye akhore.

[بي‌نام - November 9, 2003 03:38 PM]

Just to say hello!

[hassan - November 9, 2003 04:39 AM]

nirogah ha v tashkilat atomi iran ra 20 sal ast rosha misazand v hanoz hich natijehay nadadeh? chera tizhoshan hokomati nemitavanand bad 20 dor rikhtan pol mardom chiz be dard bokhori tahvil ma bedahand? aaya amrikcai ha gasosos dar bin rosha nadarand v aaya roshay khayn inghdr masom hastand ke hich etlati beh amrikaiha nadadehan keh tiz hoshan e hokomati beh tavannd sar amrikaha ra kolah bogzarand. fekr mikonam kolah amsal shoma bish az andazeh baray mardom bi pashm ast.

[anis - November 9, 2003 03:01 AM]

آقاي سجادي يعني اين باوركردني كه كارگزاران حكومت درگفتاروعمل درداخل وبطوركلي درطي 24سال گذشته در موقعيت هاي مختلف اينقدرابلهانه واحمقانه رفتاركرده باشند كه مملكت رابه اينجايي كه مي بيني كشانده باشند ولي فقط دراين موردخاص اينقدرزيركانه عمل كنند ؟اين چيزهايي كه تونوشتي بعيداست ازمغز عليل اينها تراوش كند به جزاينكه خود آمريكايي،فرانسوي وآلماني هادرطراحي اين نقشه كمكشان كرده باشند.درسياست كه همه چيز ممكن اتفاق بيافتد!درست آقاي سجادي!؟

[m.s - November 9, 2003 02:01 AM]

Jenab Aghaye Sajjadi
ba tshakkor az mghaleh jalebetan fekr mikonam hoshyartar az aan baashid ke baa khaandane bazi az khozabelati ke dar baareh shoma neveshtehand fekr konid ke nazare ghaleb afradi ke salamate aghl darand va ein maghaleh ra khandehand aangooneh ast.

[Iranian - November 9, 2003 01:43 AM]

Iin maghaleye aghaye sajadi dar site Emrooz niz darj shode, peida konin X ra......

[كشوري - November 9, 2003 12:51 AM]

من هم با آقاي سجادي موافق هستم چون نظام مقدس اسلامي ايران با زيركي تمام جام زهر را با يك گوني بهن بالا كشيد و بدينصورت آمريكاي جهانخوار را بر سر جاي خود نشانيد.

[aram - November 9, 2003 12:28 AM]

دوستان عزيز.شما را به خواندن مقاله هوشمندانه و پر مغز آقاي علي پژوهنده تحت عنوان(خداي خون آلود) در قسمت جامعه در همين سايت گويا دعوت مي كنم.

[aria_bahmani - November 9, 2003 12:02 AM]

از انصاف نبايد گذشت.تحليل هاي آقاي سجادي در نوع خود بي نظير است.تعدد خوانندگان و نظرات داده شده نشان از توفيق ايشان در حساس كردن افكار عمومي دارد.ايشان در مقام "هوديني "دنياي تفسير سياسي آنچنان شعبده اي نشان خوانندگان مي دهد كه جماعتي را انگشت به دهان و متحير به جا مي گذارد.مقايسه ايشان با كساني مانند زيبا كلام(ژيگول اسلامي)و....دور از انصاف است.مقالات مششعانه ايشان چيزي در حد شاهكار شعبده سياسي و طنز است.توصيه مي كنم مقالات ايشان راsave كنيد و چند ماه ديگر دوباره بخوانيد تا به مهارت ايشان در طنز سياسي پي ببريد.

[ممرحاخ - November 8, 2003 11:59 PM]

آقای سجادی عزیز
من مقاله های شما را میخوانم. این بار که این مقاله تان را خواندم، بلا فاصله 2 سئوال برایم پیش آمد. بی فتور آن را نوشتم. شاید تکراری باشد و خوانندگان دیگر آن را پرسیده باشند.
1) آمریک 2 کشور همسایه ایران، افغانستان در شرق و عراق در غرب را اشغال کرده است. شما این را حسنی برای ایران میدانید. شما با چه فرضی این نتیجه گیری را کردید؟
2) کارنامه حکومت در ایران بسیار منفی است. این را که قبول دارید. حال اگر این حکومت توانسته است با دیپلماسی هوشمندانه، دشمن تاریخی خود (آمریکا) را سرگردان کرده، آیا حسنی برای ملت ایران دارد؟ جواب این سئوال نه است. زیرا هیچ نقطه روشنی در خدمات این حکومت برای مردمش وجود ندارد. بنابراین، چرا جای یک نتیجه گیری در مقاله شما خالی است و آن این است که حکومت، این دیپلماسی را نه برای منافع مردم، بلکه برای بقای خود به کاربرده است.

[aram - November 8, 2003 11:43 PM]

اقدام سايت گويا در درج نظرات خوانندگان مقالات اقدامي بديع پسنديده وقابل ستايش است اما متاسفانه اخيرا مسئولين اين سايت اقدام به حذف برخي از نظرات ميكنند كه هدف اوليه تضارب آراء و نظرات را مخدوش مي كند و عملا تبديل به نوعي سانسور شده است.اميد است كه مسئولان محترم سايت به توضيح دلايل خود در اين رابطه بپردازند تا از ايجاد هر گونه شبهه جلوگيري شود.

[Bekhan be nam-e Ira - November 8, 2003 10:33 PM]

Salam Mr Sajjadi
Ma'loom hast chi migid? in darvari ha chiye? baba veghahat ham haddi darad!!! shoma khial kardid ke ba ghafel-e koora taraf hastid, dastbardar az in bisharmi.
Hazrat-e ali fekr kardid in hame badnami va bicharegi az chist va shoma in 25 sal badbakhti va bicharegi ra mahsool-e che midanid? ke morattab az esteratexzhi rezhim defa' mikonid? be ghovl-e Abbas-e Ma'roufi Badnami Badnamist ranandey-e ghatar-e Jomhoori Islami hich ka ra mobarra nemikonad hal mikhahad oun ranande Gandi bashad, in lajanzar jay-e nejat nadarad.
Moratta az sakhtar-e fekri rezhim hemayat mikonid kami be dovr-o bar-e khodetan negah konid, bebinid inha ba ma chekardand ? bar sar-e farzandan-e Iran che amad? 25 sal tahghir-o tahdid-o tars!!! fekr konam shoma ham dar Iran zendegi kardeied kodam hokoumakt ba mardomash chenin mikonad? hadeaghal hokoumathay-e Dikatatori be pooshak va azadihay-e shakhsi shahrvandan kari nadarand. shoma az che harf mizanid? Aghay-e khomeini har kasi ra masoul karde bood ke baray-e digar jasoosi konad, tars az digari aman-e hame ra boride ke nakonad, mardom hatta dar mohit-e shakhsi khod ham azad nistand che dar aroosihashoon che dar mehmanihashoon, hal boro be soragh-e gozineshhay-e digar, vaghe'an Jomhoori Islami ye ma'joon-e tamam ayar ast .
Man bar nevisandegan-e rezhim az jomle Mr Mohebbiyan va..... khorde nemigiram hadeaghal az shoma ba'eid ast vali khob shoma ham ye kargozar hastid mesl-e Hamid Mowlana, vali yadat bashad be ghovl-e Arastoo: har ensan-e vareste faghat dar yek hokoomat-e shayeste shahrvandi khoob kahhad bood.

[ عبيد زاكاني - November 8, 2003 10:17 PM]

اسبي را به ابلهي سپردند تا مراقبت كند. رندي از راه رسيد و به حيله اسب را برد. مالك اسب از شنيدن اين ماجرا به خشم آمد. ابله گفت هيچ غم مدار كه دزد را فريب دادم و عن قريب است كه اسب را بازآورد. مالك سبب پرسيد. گفت من با زيركي افسار اسب را باز كردم و اسب بدون افسار را قيمتي نيست.

[ایرانی - November 8, 2003 10:15 PM]

چرا همواره بر علیه مردم و بر له حاکمان می نویسین ؟ ملت خودشیفته و حاکمان تیزهوش و خیرخواه؟؟ چرا؟

[Iranian - November 8, 2003 09:21 PM]

Ye soal?
Jenabe sajadi ,mishe begin chera shoma dar maghalateton , mellate iran ra zire soal mibarin va siasatmadarane iran ra zirak minamin?,,
To ra be har ki miparasty ,baramon tozih bede,,shayad ye dalili dary?
Montazere maghaleye shoma hastam ke iin 2 roykarde moravet ra tozih bede.

[Rotbehaye Iran - November 8, 2003 09:07 PM]

Jenabe Sajadi
Iin hame ziraki ke shoma goftin in nataiej ra daeshteh ast;
1-Iran rotbeye aval dar farare maghz-ha ra dar donya dare
2-Iran rotbeye dovom az nazare tahdid konandeye solhe jahany arzyabi shode
3-Iran rotbeye aval az nazare saraneye motad dar jahan ra dare
4-Be gofteye moshavere raeis jomhoor dar Iran 3 million zane faheshe ast ,yani hodode 10% ,ke az iin jahat yeki az balatarin amarha ra dar donya darim
5-Haftehe pish elam shod ke keshvare servatmandy manande Iran az lahaze ereye khadamate behdashty ,rotbeye 100 ra darad,

6-Iran rotbeye aval ,dar zendady kardane roznameh-negaran dar khavare mianeh ra darad.

Man ham dost daram mesle shoma mosbat fekr konam,vali har che negah mikonam ma dar arzesh-haye ghalat rotbehaye nokhost dar donya ra darim,va dar khadamate mosbat rotbehaye akhar...

Shoma be onvane motofakere Irany,,siasatmadarane ma ra bahosh ,va ma iraniha ra khod shifteh midanin..shayad ellate iin hame rotbeh ke goftam ,khod shiftegy ma ast va na siasathaye rahbarane ma,,bavar konam?

[علي حيدري - November 8, 2003 08:55 PM]


کامنت اين آقا (يك ايراني - November 8, 2003 06:22 PM] )من را ياد آن شعر معروف عباس ميرزا انداخت. چادر را خوب نگاه داريد تا خداي ناکرده معصيتي نشود, حالا اگر مملکت به ... رفت مسئله اي نيست .
ميبخشيد نشرش عباس ميرزائي بود ولي منظور را خوب ميرساند.

[وطن پرست - November 8, 2003 08:48 PM]

آقای سجادی احتمال میدم که نظرات دیگرون رو بخونین و به همین دلیل عرض میکنم که با نتیجه گیری مضحکتون(با عرض معذرت صرفا قصد داشتم نظر واقعیم رو گفته باشم)مخالفم و در مورد خودتون هم اگر احیانا قصد داشته باشین بدونین که آیا واقعا آبرویی براتون مونده یا اینکه کسی شما رو تحت عنوان یک ایرانی واقعی و دلسوز میشناسه(هر چند که واست مهم نیست)باید عرض کنم که خیلی باید متاسف باشی(چون من که با عرض معذرت رغبت نمیکنم واست متاسف باشم)...
پاینده وطن ما ...ایران

[ آرمان - November 8, 2003 08:44 PM]

گوبلز (وزير تبليغات هيتلر) در مورد سياست موثر تبليغاتي معتقد بود كه دروغ را بايد آنقدر بزرگ گفت كه نتوان آنرا باور نكرد.
جناب سجادي! تلاش شما براي تقليد ناشيانه از گوبلز دير آغاز شده است. كار پيشكسوت و استاد شما يعني اكبر شاه به رسوايي كشيده است. راستي ميداني كه گفته ميشود كه اكبر شاه منفورترين سياستمدار!!؟؟ تاريخ ايران است.
هان اي دل عبرت بين ازديده عبر كن هان
ايوان مدائن را آيينه عبرت دان.

[Omid - November 8, 2003 08:40 PM]

Mr Sajjadi
You are in hurry, wait..there was same intrepratation when we occupied US embassy, It is strange that you think US attack to afganistan and Iraq and..is duo to Iranian policy , Oh my God ,you are so intelligent..wait,wait,,
Good Luck

[سيد غلام غلامي - November 8, 2003 08:34 PM]

نميدانم واقعا آقاي داريوش سحادي واقعيتهاي سياستهاي بين المللي را نميتوانند ببينند يا اينكه خداي نخواسته ميخواهند خربزه هاي درشت بدهند زير بغل اين بيچاره ها كه نميدانند چگونه با غول آمريكا طرف شوند. به نظر ميرسد كه موضوع خربزه درستتر باشد تا ناآگاهي آقاي سجادي. اگر اين دومي درست باشد بايد يك جور ديگري در باره آقاي سجادي فكر كرد بلكه حتي قبول كرد كه مقاله به پول است و نتيجه مقاله هم به پول. برو خربزه بده زير بغلشان تا دستشان بند بشود و من بهتر بتوانم كارم را انجام بدهم. باباجانم كدام تدبير و كدام درك سياسي و كدام بلوف و كدام هوشياري سياسي؟ طالبان بيچاره ها در يك كلاف سردرگمي گير كرده بودند و پاهايشان در پوست گردو بود و خودشان هم نميدانستند چه ميكنند تا چه رسد به اينكه خطري براي ايران باشند. اينها اگر ميگفتند طالبان طالبان منظورشان آن بود كه ملا عمر ميگفت من ولي امر مسلمينم و سني بود. اينها ميگفتند كسي كه سني است نبايد ولي امر بشود. همين. تمام دشمني اينها با طالبان برسر همين سني بودن طالبان بود نه برسر چيز ديگري. كدام خطري از جانب طالبان ميتوانست ايران را تهديد كند آقاي سجادي.

[hody - November 8, 2003 08:29 PM]

afarin bar ghalame pake khatapooshash bad.dariuooshe sajjady- good or bad- jaleb va shenidanyst even for bads.khoobe ke all of us -god or bad-be fekre roozy bashim ke dige zende nistim ke too internet khoob ya bad bashim

[مجتبي - November 8, 2003 07:25 PM]

قابل توجه آقايان: hamid و حسني
من نوشته ام “اكثر اين افراد” و ادعا نكرده ام كه همه اظهار نظرات از خارج بوده است.
در بين اظهار نظرها مطالب خوبي هم وجود دارد و اصولا انتقاد من از كساني بوده است كه تحمل مطالب نويسنده را نداشته و به وي توهين كرده اند.

[hamid - November 8, 2003 06:29 PM]

az neshanehaye erghe meli aya maghame avale etiad dar jahan , maghame avale farare maghzha va va va hast ke eftekhare nezamist ke aghaye sajadi va in dosti ke khodash ra yek irani moarefi karde ast az an defa mikonand mibashad ? agar innast erghe meli , dostan man vatanforosham

[يك ايراني - November 8, 2003 06:22 PM]

جناب سجادي
در دوره اي كه مخالف خواني مد شده است واقع گرايي و واقع بيني خريداري ندارد.
نسل امروز ما هر چقدر از روش هاي تحقير كننده حاكميت متنفر باشد باز هم سره را از ناسره تشخيص مي دهد.
خوشحالم هنوز كسي پيدا مي شود كه كمي عرق ملي دارد و حاضر نيست براي خوشامد ديگران ممكلتش را بفروشد.
پيروز باشيد و از تهديدها و فحشها نهراسيد.

[حسنی - November 8, 2003 06:06 PM]

آقای مجتبی مگر کسی در جمهوری اسلامی ایران به اینترنت دسترسی نداره که فهمیدی همه این نظرات را از خارج نوشتن؟ من فکر میکردم تو ایران اینترنت اومده باشه.

[hamid - November 8, 2003 06:05 PM]

ba khandane matlabe doste azizam iraj , be in nokte eshare mikonam , man daneshjoye foghelisanse fizik hastam , dar iran manabe sarshare enreji khorshidi va bad hast ke dolate iran agar vaghean donbale enerji jaygozin hast roye anha kar konad , ke enerjihaye sad darsad pakand , pas ye rigi to kafshe jomhori be estelah eslami hast

[ایرج - November 8, 2003 05:57 PM]

آقای محترم. خیلی کوتاه.
شما چرا اینقدر به جزییات می پردازید؟
متوجه نیستید جریان چیست؟
شما چرا از برنامه هسته ای اسلام سیاسی و مافیای قدرت دفاع می کنید؟
شما قطعنامه اژانس را در مورد رژیم توتالیته حاکم
مورد شک و تردید قرار دادید. نظر شماست. ولی تاریخچه
این پروژه اتمی در زمان جنگ سرد از امریکا به شاه خائن دیکته شد. بخاطر لولو خورخوره در شمال ایران.
شرکت زیمنس آلمان کلی پول در اورد. این پروژه در زمان
نابودی رژیم مافیایی شاه متوقف شد بعدا از طرف مافیای اسلامی با کمک مافیای اتمی روسیه ادامه داده شد. از پول مردم ایران کلی چاپیدند و هیچ نفعی هم برای ما نداشت.
تفاله های اتمی هراران سال در اروپا خطر به وجود آورده. در ایران ما احتیاجی به نیروگا های اتمی نداریم. این تصمیم را باید ملت ایران با بحثی قانع کننده و در یک رفراندم بگیرد.
ما ذخایر انرژی برای تولید انرژی بیش از اندازه داریم.

ایرج رشتی

[hamid - November 8, 2003 05:53 PM]

mojtaba jan , man ba deghat tamame enteghadato khondam , ama gheir az parei mavared aksare enteghadat manteghi bood , va ba dalayeli mostanad , age shoma ham nazari bar zede anha darid ba dalil esbat konid , dar vaghe nazare shoma vaghean dor az mantegh bod , chera ke dar har do jome shoma be estelah matalaki bood , ke zabane mantegh nadarad , tike endakhtan ba kenaye zadan fargh darad , khedmate shoma arz mikonam ke hadeaghal man az iran farari nistam , pas yeki az be estelah kenayehaye shoma bimantegh bood , bashad digari

[hamid - November 8, 2003 05:46 PM]

ahgaye sajadi aziz, az enteghad va gheire khodari mikonam ke sokhane tekrarist dar jame nazarate reside , faghat miporsam ke age emkan darad bejaye tafsire rokhdad ha lotf konid bazi az etefaghate ayande ra pishbini namaiid ke hadeaghal man be zekavate zehni va shame siasi shoma iman biavaram , dostan , didane nazarate aghaye sajadi ham khali az lotf va hekmat nist , ke ba donbal kardane khate seyre afkare ishan mitavan be bazi az tablighat va zede tablighate nezame feli pish az anjameshan behtar fekr kard , ba tashakor az gooya .

[مجتبي - November 8, 2003 05:01 PM]

ببينيد مدعيان آزادي و دمكراسي چگونه با نظرات يك شخص ديگر برخورد مي كنند. خدا را شكر كه اكثر آنها از جمهوري اسلامي ايران فرار كرده و به خارج گريخته اند.

[villej - November 8, 2003 04:15 PM]

Dear gooya news readers,
To have some fun, I propose creating of the following humorous web site
dedicated to Sajadi’s analyses
www.WeLoveIRI-PoliticalAnalystDariushSajadi.com

as the guy is trying to turn into Saeed Al-Sahaf of IRI. V
Any volunteer!? V

[omid - November 8, 2003 04:11 PM]

aghaye sajjadi ostade varoone kardane haghayegh va amele mozd begire molla hast.in nokte ra be vozooh dar tamame neveshte haye ishan mitavan did har vaght ke maghaleyi az ishan ra mikhanam nesbat be hame chiz shak bi mored peyda mikonam

[هوشيار ايراني - November 8, 2003 02:35 PM]

سلام، من در وبلاگم در حدود يك سال پيش در نقد نوع انديشه و نوشتار آقاي سجادي مطلبي مفصل را منتشر كردم و اينبار قصد آن ندارم كه همان مطالب را دوباره بيان كنم. اما آنچه اينبار پس از خواندن مقاله ايشان باعث شد كه قلم به دست بگيرم و بنويسم اين حس است كه بله آقاي سجادي شايد درست بگوئيد شايد روحانيون حاكم واقعا چنين بلوف ها و بازي هائي مانند بمب اتمي ، پناه دادن به سران القاعده و .... را صورت دادند تا از تكاپو نيافتاده در ميدان برخورد با آمريكا پرپيمانه حاضر شوند. اما در اين ميان نكاتي مطرح است و آن اينكه 1- چرا شما تنها به سود چنين اقدامات ريسكي اشاره كرده ايد و نه خطرات آن...اينگونه كه شما نوشته ايد انگار كه تنها زرنگ هاي دنيا مشاوران هاشمي رفسنجاني هستند و چون خط اين بازي از واشنگتن تا پكن و مسكو از مشاوران متفرق هاشمي داده شده است، لذا شما در حقيقت با اين نوشته داريد براي خودتان كف مي زنيد...( اين را مي گويم تا خواب آناني كه در تهران چشم اميد و دلخوش به نوشته هايتان دارند، كمي از سرشان بپرد) در اين مورد به همين بسنده مي كنم چون قصد ندارم كه به شما و رفقاي خوش نشينتان در مركز مطالعات استراتژيك راه نشان دهم)
2- نگوئيد عجب فكر بكري دارد هاشمي رفسنجاني، بلكه بگوئيد عجب مارمولكهائي هستيد شما و امثال شما چون صادق زيبا كلام، كه براي نام و نان در دنيا هر آنچه را كه داريد در خدمت قدرت قرار داده ايد. بله! شما راست مي گوئيد آمريكائي ها هنوز نمي دانند كه با چه مارمولكهائي طرفند. اما يادتان باشد آن روزها را كه هاشمي رفسنجاني راه به راه آدم روانه مي كرد و به آمريكائي ها پيغام مي داد كه بيائيد با من مذاكره كنيد و آنان هم جواب رد مي دادند و مي گفتند كه شما مشروعيت نداريد، آري يادمان هست كه در آن روزها همين خود شما چه حالي داشتيد و دنيا جلوي چشمتان سياه شده بود و به پرت و پلاگوئي افتاده بوديد. حالا هم پنهان نكنيد! واقع امر را به همه بگوئيد تا بدانند كه چراداريد باد توي توبره هاشمي مي كنيد تا در پشت ميز مذاكره اي كه آبدارچي اش شمائيد، به آمريكائي ها بگوئيد كه ديديد از ما بلف خورديد. آقاي سجادي، اگر اين همه هوش و ذكاوت را براي ملت و نه قدرت حاكم به كار مي گرفتيد شايد نوبلي از سوي ملت متعلق شما مي شد ولي افسوس كه آناني كه گوشت و پوست و استخوان خويش را از جمهوري اسلامي مي دانند و به آن نيز مي بالند، خوش خدمتي حاكماني كه به آنان نام و نان داده اند، چشمشان را كور كرده است.

[aria-bahmani - November 8, 2003 02:34 PM]

نسبت دادن اين چنين بازي ذكاوت مندانه اي كه به مات شدن ديپلماسي غرب به ويژه امريكا انجاميد فقط و فقط از داريوش سجادي بر مي آيد وبس(با نگاهي به مقالات گذشته شان ).اگر چنين ذكاوت و هوشمندي در ساختر تصميم گيري رژيم وجود داشت كه جايگاه ما در جامعه جهاني اين نبود كه هستيم.واقعيت مسئله پذيرش پروتكل بيش از اينكه نشان از ذكاوت و هوشمندي ديپلماتيك داشته باشد ميزان خوف مافياي حاكم را از عكس العمل غرب بويژه امريكا نشان مي دهد.رژيم هاي طالبان و صدام بر خلاف نظر آقاي سجادي قبل از سر نگوني تهديد جدي براي امنيت سلطه مافيايي ايران نبودند بلكه سر نگوني آنها حيات انگلي اين رژيم را به مرگ محتوم نزديك تر كرد.در حقيقت ارتش صدام در تقابل و رويارويي با امريكا بعنوان خط مقدم حكومت ملايان عمل كرد و شكست آن عملا فروريختن و تسليم خط مقدم جبهه ملايان بود و هنوز هم اينها تلاش مي كنند كه با زمين گير كردن امريكا در عراق وگشايش جبهه جنگهاي نا منظم و چريكي براي خود فرصت سازي كنند و زمان چالش نهايي را به عقب بيندازند.فشارهاي حاصله از نوعي اجماع بين المللي در رابطه با حكومت آخوندهاست كه باعث شده جبروت فاشيستي رهبر فرزانه در عرض يك شبانه روز آنچنان فرو ريزد .بنا بر اين نسبت دادن اين زبوني و خوف به عقلانيت و هوشمندي ديپلماتيك بيشتر به يك جوك مي ماند تا واقعيت.توصيه من به آقاي سجادي اينست كه حتي در تحريف واقعيات هم بايد جانب اعتدال را رعايت كنند .

[حسین محبیان - November 8, 2003 02:04 PM]

تحلیل ایشان از اساس غلط و به هیچ وجه با واقعیات همخوانی ندارد. ایشان بافته های ذهنی را جایگزین واقعیات ساخته است . به عنوان نمونه اگر برنامه هسته ای ایران یک بلوف بوده است چگونه می توان خراب کردن تاسیسات 30 ÷میلیون دلاری قبل از یکی از سفرهای البرادعای توجیه کرد؟به علاوه اگر ملاها از چنین درایت دی÷لماتیکی برخوردار بودند لااقل میتوانستند اتا این اندازه از روس ها در مورد نیروگاه بوشهر بازی نخورند. حقیقت این است مذاکرات تهران یک افتضاح تاریخی برای ملاها بود و حتی بدتر از ÷ذیرش قطعنامه598. ملاها ÷یس از مذاکرات تهران وارد روند اجتناب نا÷ذیر امتیازدهی هایی خواهند شد که در نهایت به سقوط شان خواهد انجامید.آقای سجادی بهتر است خود راد برای چنین روزی آماده کند.

[Mohsen - November 8, 2003 01:08 PM]

Let's suppose you are right to say this was planed, was it really wise to put the country at risk just for
تبديل گفتمان جنگی آمريکا و متحدينش با خود به گفتمان سياسی
How could Iran force US for
مجاب کردن ايشان به تن دادن به قواعد بازيهای ديپلماتيک با ايران.
Do you really think people believe that as a

result of such a wise policyخلاصی يافتن ايران از سه دشمن محلی با مزاحمتهای تاريخ (صدام ، طالبان و رجوی)was achieved ?

[parviz - November 8, 2003 01:03 PM]

Well one more thing I need to add, Saddam also had his share of lackies whose only job was to distort his disasters, such that they would look like triumphs. We have not forgotten his words after losing in Kweitt, "we beat back the armies of 32 countries". The last example of these lackies was Mohammad Said-al-Sahhaf, who made himself the joke of history. It is also amusing for me to read comments people make about Mr. Sajjadi and his analysis, at least sending him a message: "KHAR KHODETI". That is also the point al-Sahhaf heard when time came,loud and clear

[رامين - November 8, 2003 12:39 PM]

جناب آقاي سجادي
داستاني از عبيد زاكاني مي گويم:
از نوخاسته اي حكايت كنند كه در بيابان بر مغولي گرفتار آمد.مغول بر او تيغ كشيد نوخاسته فرياد بر آورد اي آقا خداي را (با من آن كاركن) و مرا مكش مغول بر او رحم آورد و بر قول او كار كرد روز ديگر نوخاسته با همگنان مي گفت كه من بسا داهيم(تيز هوشم)


سياست مداري سران جمهوري اسلامي مرا ياد اين حكايت انداخت.

[aria - November 8, 2003 12:23 PM]

aghaye SAJADI
ghabool kon ke khodeto kardi mazhake
khahesh mikonam ye tajdide nazari dar afkar va aghayedet bekon, hichvaght dir nist

[ba hosele - November 8, 2003 12:18 PM]

aghayoon va khanoomhaye aziz.chera kasi mesle aghaye Sadjadi nabayad harfe khodesh ra bezanad.site gooya male hameye mardome iran ast.hezbollahi,mosharekati,saltanat talab,jomhoorikhah vahatta gorooh haye farhangi va gheyre farhangi!va behdashti va gheyre behdashti.bezarid bebinim har kodoom az ina harfeshoon chie.khahesh mikonam

[Mahboob - November 8, 2003 11:24 AM]

حـذف نظـر اینجانـب که در آن با دلیل و بـدون خروج از ادب از درج نظرات سـجادی انتقاد شـده اود از طـرف مسئولین گویا سـئوال بر انگبز اسـت. در حالیکـه نظرات دارای کلمات رکیک و ناسزا حـذف نمیشـود.
مـن برای این سـایت نـزد دوسـتان تبلیغ بسـیار کـرده و آنرا Home Page خودم قرار داده بودم کـه بنظر میرسـد بایـد تجدید نظر کرد.
بر مسئولین گویا لازم اسـت که سـیاسـت خود را برای کاربران روشـن و دلایل حـذف را بیان کننـد.

[آرش - November 8, 2003 11:23 AM]

اگر واقعاً سردمداران جمهوری اسلامی تا این حد درایت داشتن قاعدتاً باید وضعیت بهتری از این داشتن که در اینجا 95% نظر دهنده ها به آنها بد و بیراه بگویند. آقای سجادی آیا شما واقعاً به دموکراسی اعتقادی دارید؟

[داريوش - November 8, 2003 08:25 AM]

داريوش سجادی کيست ؟
عامل مزد بگير جمهوری اسلامی ؟
به راستی چرا بايد او را آنچنان که هست ارزيابی نکنيم ؟ چرا بايد وقتی به درون انديشه های مسموم ملتی که بعد از آنهمه آسيب و ضربه که تا کنون ديده و هنوز راضی به قبول و باور مالي خوليای خود بزرگ بينی و خود فريب دادن نيست ...... می رود و حقايق تلخ را می گشايد ! بايد او را وابسته و مزد بگير و غيره و غيره بدانيم .
آيا رزيم طالبان شاخی برای ما نبود ؟
آيا رزيم صدام چون شمشير داموکلس بر تمامی آينده ما سايه نينداخته بود ؟
کالبد شکافی آنچه آمريکا تا به امروز به انجام آن پرداخته و نتايج حاصل از آن صرفنظر از اينکه بخواهيم رزيم رو به زوال جمهوری اسلامی را موجه جلوه دهيم ... آيا جز به نفع اين رزيم بوده است ؟ يا خير .
بنا براين . اگر ادعای طرفداری از دموکراسی را داريم و اگر قدرت شنيدن نظرياتی دگرگون با انديشه های خود را داريم . نبايد از کنه مطالب ايشان ناراحت شويم . چرا که به گونه ای ملموس حقايقی را بيان مي کند و ما را به انديشه وامی دارد .
پذيرش يا عدم پذيرش نظريات حکمرانان آزانس بين المللی انرزی اتمی ...... را بايد با درايت بيشتری به ارزيابی نشست . آنجا که ما برای تلنگری بی محتوا به نام خليج فارس آنهمه سينه درانی می کنيم . چگونه است که بايد بر چنين فشاری ..... تحمل بار کسانی را داشته باشيم که می دانند دولتهای غربی جز به منافع حود نمی انديشند . و نتيجه مختوم جکومتی که با مردمش يکی نيست جز با همت و دست همين مردم رقم نخواهد خورد . .

[villej - November 8, 2003 06:49 AM]

Did you talk again!!!?? Have some dignity and be silent you moron. No regards

[Kouhyar - November 8, 2003 05:54 AM]

regardless of the outcome of the whole story for the Iranian goverment I should say that I can not see such a power of prediction in Rafsanjani at least...just note to his wrong participation in previous Majlis election..a man with this power of prediction should have avoid taking part n such a clear debate..so there seems to be some sort of exaggration also in some part of your article...thank you

[Kouhyar - November 8, 2003 05:49 AM]

Ofcourse there is some point that I share with you.This atomic crisis distracted the world's attention from Human right .but we can not be quite sure of the final results this might be just a good start for outsiders to put Mollas under more pressure we should stay and see what happens next...Election is in 4 months they need our votes...they really need it in such a time

[aria-bahmani - November 8, 2003 04:49 AM]

مطالعه مقالات دیگر جناب مستطاب سجادی گاها مرا دچار خشم می کرد(بطور مثال مقاله حکمت هلاک حکیم) ولی خواندن مقاله حاضر و تقلای وافر سجادی برای وارونه نشان دادن حقایق موجبات خنده و انبساط خاطر شد.تلاش مضاعف جناب سجادی در قلب واقعیات روشن مسبوق سابقه است و ایشان ابایی ندارند در ازای دریافت سهم الامام شان به آنچنان وقاحتی به ستایش از جمهور خران و ددان و دیوان بپردازند که اگر کسی نداند با خواندن افاضات داریوش خان تصور می کند که حلقه ای از نخبگان عالم سیاست در بیت رهبری انچنان امریکا را در بازی سیاسی مات کرده اند که کمیته سه گانه سیاست خارجی را متحیر و انگشت به دهان کرده است.حتی سر سپرده ترین عناصر قلم به مزد در تهران نیز از این چنین خوش رقصی و عشوه گری برای حاکمان تهران ابا داشتند.بعید نمی دانم که اینچنین افراط کاری سرانجام به کام چابلوس طلب حاکمان خوش آید و ایشان را به مقام شامخ ملیجکی دربار ام القراء اسلام منسوب کنم.ولی این جور مناصب عاقبت خوشی ندارد .توصیه دوم من به ایشان اینست که با توجه به استعداد شگرف شان در طنز نویسی دست رفاقت به آقای نبوی یا هادی خرسندی بدهند .......من قبلا نیز به آقای سجادی توصیه مشفقانه کردهام که قلم به مزدی آشکار و دفاع از حاکمیت مافیایی ایران رسم شرافتمندی نیست .فروختن ذهن و قلم بدتر از تن فروشی ایت و نکبت و بدنامی حاصل از آن شبح تمام عمر اوست.....ولی کو گوش شنوا؟

[علي حيدري - November 8, 2003 04:40 AM]

هنوز طعم شيريني يا تلخي توافق سعد آباد در دهان مجريان آن از بين نرفته است که رئيس آژانس بين المللی انرژی اتمی محمد البرادعی روز سه شنبه به روزنامه اسپانيائی ال پائيس اظهارميکند که گزارشی که جمهوری اسلامی ماه پيش ,زير فشار ضرب الاجل ,ارائه داد نشان می دهد تهران در گذشته مفاد پيمان منع گسترش جنگ افزار اتمی را رعايت نکرده است.
سفر آقاي روحاني به روسيه لغو ميشود.
روسيه بعد از ديدار پوتين با برلوسکوني ارسال سوخت اتمي را به تعويق مي اندازد.
کم کم شک و شبهه ها شروع ميشوند که شايد اين چام زهر واقعا به کسي خورانده شده است .
و براي همين بر حسب تصادف 2 مقاله در اين مورد و تقريبا يکي کپي ديگري در له آن در روي اينترنت منتشر ميشود : يکي در سايت امنيتي بازتاب به سرکردگي آقاي دکتر سردار مهندس ژنرال رضايي با عنوان :
"اولين آزمون براي حماسه‌سازان سعدآباد-به قلم مدير مسئول"
و ديگري همين مقاله به قلم آقاي سجادي.
آقاي سجادي به نظر من در انتهاي مقاله خود بايد ذکر ميکرديد که هر گونه ارتباط بين 2 اين مقاله اتفاقي است .

[lol - November 8, 2003 03:56 AM]

lol
migam ke.
bala berid, paiin biaiid, jam, jame zahre
hich karish ham nemishe kard.
montazere entekhabat bashid.
vaghti tahrim omumi shod, jame zahre vagheyy nooshe janetun
lol

[mamali - November 8, 2003 03:00 AM]

Dear Aziz roo siah Agha-yee Sajadi!!
What a petty! What a sham for that Educated Iranian in this blessing country. I’m unemployed and am leaving on my basic needs, but should never get any help from Bonyad Alave. The yellowish coloured faces of the poor Iranian are more stronger than the logic you are bringing to keep those who are providing the greenish pieces of paper in response happy as you feel.
If you were following the policy of the government to make Iranian busy in dealing the crices and the articles that were highlighted in the Iranian Newspaper or " Rozbemozdan Hokumati " you should reword your article and let the truth come across especially during the month that you believe all the five senses of humanity should face the ALLLLLAHHHH. I'm not a believer but believe in something that you need to think about it very thoroughly. “ Truth ”.
The Iranian have collected enough experiences for their whole lifetime. To feel the disaster, please make a round trip to a closet city to Tehran to see the real attitude of the Iranian toward the leader and Islam-e-nab-Mohammadi. Any further from Tehran ” Madinatol-nabi ” will see who is governing and controlling the country.

Salamat Bashid

[مهرداد - November 8, 2003 02:58 AM]

بدون شك ايشان عامل جمهوري اسلامي است

ادبيات سياسي قوي ايشان ايكاش در خدمت مردم بود

ولي افسوس كه در خدمت ضدمردم است

[افشين - November 8, 2003 02:15 AM]

جناب آقاي سجادي
اگر جاي شما بودم و قدري به حافظه و شخصيت ديگران احترام مي گذاشتم به جاي نوشتن مقاله جديد و ماله كشيدن بر نظرات معمولا" آميخته با غرضتان ، سكوت اختيار مي كردم و به دنبال كار مناسب تري مي گشتم.

برايتان متا’سفم

[shabnam - November 8, 2003 01:49 AM]

Dear Dostar
Man ra ham dar gam va taasofetan sharik bedanid.

[shabnam - November 8, 2003 01:44 AM]

Regimi ke na poshtvane meli darad na mahbobiyate jahani , ta key mitavanad ba tarfand va bazigari be bagaye khod edame dahad? shayad in barbarhaye hakeme iran kami bishtar az ham maslakane khod dar Iraq va Afganestan omr konand ama chizi ke baraye donya va be khosos mardome iran ayan shode in ast ke digar kasi tarafdare jaheliyat nist va gorone vostaye Iran be sar amade ast. Bashid va bebinid in gahramanane magalehaye shoma chegone ba khefat o khari az iran biron khahand shod!!

[dostar - November 8, 2003 01:42 AM]

Dear Mr Sadjadi
I am sorry to say that your analysis is similar to those empty-minded in Iran that have ruined the country with its near future. How on earth, you forget so many other distaterous outcomes and stick to some petty results. You are assuming The American are dumn and the Iranian leaders are clever like you. I am just so sorry for you and for the site of Gooya which give a special place for your articles. I am really sorry.

Copyright: gooya.com 2016