 |
|
|
|
|
|
|
 |
|
|
|
|
||
|
||||||
 |
 |
 |
|
|||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
|
||||||
|
|
|
|
|||
HASSAN NAZIH
C/O A.D.G.E. CONSEILS
13, Bld de la République
92250 LA GARENNE COLOMBES
FRANCE
FAX : 01 47 60 22 79
اگر فردا جمهوري اسلامي سرنگون گردد دولت جانشين آن كو و كجاست؟
بدون كمترين ترديد اين سئوال ميليون ها مردم نگران، پريشان، سرگردان، گرفتار ترديد و تأمل براي قيام عليه جمهوري اسلامي است، سئوال موجه و منطقي و برحق هر ايراني از شخصيت ها، سازمان ها، تحليلگران سياسي خصوصاً از مديران و برنامه سازان راديو و تلويزيون ها و نويسندگان نشريات برونمرزي.
لزوم تدارك و معرفي دولت آلترناتيو غيرقابل ترديد و انكار بوده، مهم ترين مسئله عاجل و حياتي از لحاظ ملي و بين المللي است كه بايد همه دست اندركاران مسائل ايران در داخل و خارج كشور مستمراً و دقيقاً بر آن بيانديشند با حداكثر احتياط و دورنگري، با «پيش بيني ها» و «پيش گيري هاي» همه جانبه بر آن بپردازند تا از بروز اختلاف و تنش و تشنج كه مخل تفاهم و آرامش عمومي در دوره انتقال حاكميت خواهد بود جلوگيري كنند.
رسانه هاي گروهي مي توانند و بايد پيشگام اين اقدام حياتي كشورمان باشند وسيله برگزاري ميزگرد، با تشويق و ترغيب هم ميهنان براي مشاركت و اظهارنظر و نيز ارائه پيشنهادهاي خود كه اتخاذ تدابير كارساز براي ايران فردا اقتضاد دارد.
بنظر ميرسد حتي تشكيل چند دولت آلترناتيو (به عنوان چند داوطلب يا كانديدا) با معرفي جامع و كامل اعضاي هر يك (به شيوه احزاب سياسي در انتخابات) نه فقط خالي از اشكال خواهد بود بلكه امكان گزينش مناسب ترين آن (يك دولت موقت) را فراهم خواهد ساخت. از عواقب نامطلوب ناشيه از ناشايسته يا قابل انتقاد بودن احتمالي كانديداها جلوگيري خواهد نمود.
مهم ترين نتيجه و اثر اين اقدام اساسي و حياتي متزلزل ساختن هرچه بيشتر مقامات جمهوري اسلامي (خصوصا در آستانه انتخابات مجلس هفتم) از يك سو، اميد و نيرو بخشيدن به مردم اسير در زنداني به مساحت ايران از سوي ديگر خواهد بود. بعلاوه «ابهام» قابل درك و اساس محافل سياسي را در سطح جهان در مورد اپوزيسيون كشورمان مرتفع خواهد ساهت.
تدارك و معرفي دولت آلترناتيو (دولت جانشين) با مشاركت اشخاص حائز نيكنامي سياسي، اجتماعي، اداري، داراي سابقه مقاومت و مبارزه روياروي خميني و اخلاف او، برخوردار از اعتماد و اعتقاد اكثريت مردم، صاحب صلاحيت هاي علمي، عملي، فني، و تجربي براي «ايرانمداري» راه «براندازي» را بطور بي سابقه اي بخوبي روشن و هموار خواهد نمود، يأس و نااميدي مردم چشم به راه رهائي را پايان خواهد داد.
مديران و سخنگويان راديو و تلويزيون ها مي توانند و بايد ايفاي نقش زيربنائي و اساسي را در اين راستا بر عهده داشته باشند.
نويسنده قسمت عمده برنامه هاي تلويزيوني را ديده و مي بينم ولي همواره آرزو داشته و دارم كه برنامه اي هم تحت عناوين زير مي داشتند:
· براي رهائي مردم از زنداني به مساحت ايران تدابير و برنامه هاي عملياتي اپوزيسيون در داخل و خارج ايران چيست؟
· براي اداره موقت كشور چه اقداماتي بايد بعمل آيد؟
· تدارك يك هيئت اجرائي ائتلافي به منظور اداره موقت كشور براي بعد از سرنگوني جمهوري اسلامي يك ضرورت فوري و حياتي است.
· در برنامه خاص ما، مبني بر تدارك آلترناتيو و معرفي شخصيت هاي صلاحيتدار علمي، عملي، تخصصي، اداري مقيم داخل و خارج كشور كه مورد اعتماد اكثريت مردم هستند همكاري كنيد.
· مهم ترين وظيفه اپوزيسيون، بر پايه سيستم هاي احزاب و سازمان هاي سياسي در دنيا، «تدارك دولت جانشين دولت حاكم فعلي» است كه همه بايد ظرف يك ربع قرن در انديشه تحقق آن مي بوديم كه متأسفانه نبوديم و نيستيم.
***
مرا مي بخشيد از اينكه عرض ميكنم متأسفانه راديوها و تلويزيون ها و نشريات ما به اين مسائل مهم و حياتي و سرنوشت ساز نپرداخته يا فقط اشارات مبهم و كوتاهي داشته اند.
به اعتقاد و باور من «براندازي جمهوري اسلامي» بدون كمترين ترديد، قطعاً و الزاماً تدارك قبلي و سريع «هيئت مديره يا شوراي ائتلافي اداره موقت مملكت» و معرفي هرچه سريع تر آنرا مي طلبد (دولتي كه نبايد متعين به نظام سياسي سمبوليك اعم از جمهوري يا پادشاهي باشد تا اختلاف و نفاق برنيانگيزد)، حل هزاران مسئله مهم و سنگين دوره انتقال حاكميت را تحت الشعاع نوع نظامي اعم از پادشاهي مشروطه يا جمهوري غيرمسئول (در واقع جمهوري مشروطه) قرار ندهد
در شرايط بسيار حساس و خطير و استثنائي فعلي ايران قصور و كوتاهي و غفلت در اين مسئله بزرگ مطلقاً جايز نيست سهل است، گناهي بزرگ و نابخشيدني خواهد بود، زيرا غفلت و كوتاهي و بي تفاوتي در اين موضوع اساسي علاوه بر افزودن بر عمر حاكميت ويرانگر جمهوري اسلامي پيآمدهاي بسيار خطرناك غيرقابل مقابله را اگرچه احتمالي به دنبال خواهد داشت از قبيل:
1 ـ اشغال نظامي ايران وسيله آمريكا و بريتانيا، بر اثر تحريكات مغرضانه و موضع گيري هاي شرارت آميز مقامات رژيم عليه آمريكا (خصوصاً در خيمه شب بازي هاي رژيم در رابطه با آژانس بين المللي انرژي اتمي).
2 ـ شورش هاي خودجوش انفجاري و انقلابي فاقد رهبري و فاقد نقشه و برنامه در گوشه و كنار كشور.
3 ـ هرج و مرج، زد و خورد و كشتارهاي انتقامجويانه سراسري كه امنيت و آرامش و آسايش مردم را سلب خواهد نمود.
4 ـ غارت و تخريب بانك ها، مؤسسات دولتي و غيردولتي، فروشگاهها، انبارهاي مواد غذائي و مصرفي.
5 ـ و بالاخره بروز خطر تجزيه ايران!
كشور ما در هيچ تاريخي در معرض اين حد از خطرات عظيم قرار نداشته و تكليف اجتناب ناپذير همه ما هم براي مقابله و جلوگيري از اين پيآمدهاي خانمان برانداز، هرگز سنگين تر از اين نبوده است. اجازه مي خواهم خاظرنشان سازم كه:
بزرگترين علت و عامل ماندگاري يك ربع قرني جمهوري اسلامي عليرغم ضعف مطلق و شكنندگي دائمي آن از سال 1358 تا حال عدم توجه اپوزيسيون بر لزوم «تدارك هيئت حاكمه جانشين» است و حال آنكه ايران از ذخائر انساني و سرمايه هاي كلان توانائي و شايستگي و صلاحيت هاي علمي، عملي و فني براي ايرانمداري برخوردار است. ايران دچار قحط الرجال و قحط النساء براي مديريت آن نبوده و نيست. در ميان هزاران نفر از زنان و مردان مقيم داخل و خارج كشور نه يك بلكه چندين دولت «آلترناتيو» حائز جميع شرايط آن بالقوه وجود دارد كه لازم است به اقتضاي يك ضرورت حياتي براي مردم ايران از قوه به فعل آمده در سطح ايران و جهان ارائه و معرفي شوند تا خداي ناكرده بيگانگان براي دولت جانشين دولت جمهوري اسلامي در ايران هم به مانند آنچه در افغانستان و عراق اتفاق افتاد ضمن اشغال نظامي كشور «نسخه پيچي» ننموده، دولت دست نشانده اي را به ملت ايران اگرچه موقت تحميل نكنند و آقاي توني بلر به آرزوي چيدن ميوه حمله بيمورد و سودجويانه خود به عراق در ايران توفيق حاصل نكند.
ما ايرانيان مي توانيم و بايد اراده ملي را براي «حل ملي» مسائل داخلي و خارجي كشورمان مستقلاً و متفقاً با تفاهم و همبستگي بر كرسي بنشانيم. امكان و فرصت و بهانه هرگونه مداخله خارجي را اجازه ندهيم.
مناسب ميدانم به آگاهي شما برسانم كه «قطعنامه خلع يد جمهوري اسلامي از ايران» كه در شماره شانزدهم فروردين ماه 1380 در كيهان لندن منتشر و بازتاب گسترده و مساعدي يافت، بتدريج و به مرور زمان در نتيجه تبادل نظريات وصول پيشنهادهاي سازنده به تأسيس «پايگاه خلع يد جمهوري اسلامي از ايران» انجاميد.
هيئت مؤسس پايگاه چند ماه پيش آمادگي داوطلبانه خود را به سهم خويش براي تشكيل «دولت ائتلافي انتقال حاكميت به مردم» ضمن اطلاعيه اي اعلام نمود تا براي انجام يك وظيفه بزرگ و حياتي در برابر ملت اسير در زنداني به مساحت ايران، خصوصاً به منظور جلوگيري از خطراتي كه به كوتاهي اشاره شد عمل كرده باشد، بي آنكه اين اقدام و حركت ضرور و سرنوشت ساز مورد انتظار مردم جان بر لب رسيده و به ستوه آمده در انتظار رهائي را، در انحصار گروهي «پايگاه خلع يد» تلقي نمايد.
در اين راستا، برنامه اي را به شرح زير پيشنهاد و تقاضا مي كنم كه وسيله تلويزيون ها و راديوها و نشريات به آگاهي هم ميهنان در خارج، خصوصا داخل ايران با دعوت و ترغيب آنان به اظهارنظر و اقدام برسد:
اول ـ در مرحله قبل از سقوط رژيم
1 ـ «تدارك دولت ائتلافي انتقال حاكميت به مردم ايران».
2 ـ «الزام پنج مقام ارشد رژيم بر استعفا و اعلام انحلال جمهوري اسلامي»، «رژيم فاقد مشروعيت و ماهيت ايراني و دست نشانده بيگانگان» با راه پيمايي هاي آرام، حمل پلاكاردها شامل شعارهاي انحلال انحلال انحلال.
3 ـ «الزام پنج مقام مذكور بر انجام رفراندم (در صورت خودداري از استعفا و انحلال رژيم با سؤال شفاف «ابقاي جمهوري اسلامي آري يا نه» با راه پيمايي هائي به ترتيب بالا (با شعار رفراندم، رفراندم، رفراندم). لازم و مناسب ميدانم اشاره نمايم كه شعار «رفراندم» و سئوال موضوع «همه پرسي» بايد در همه جا و همه حال تعيين و اعلام شود كه منحصرا «انحلال جمهوري اسلامي آري يا نه؟» مي باشد و بايد طي تمامي تظاهرات در داخل و خارج كشور در پوسترها و تراكت ها منعكس گردد.
4 ـ دعوت و ترغيب يكصد و ده نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي (كه اخيرا به منظور اعتراض بر نقض حقوق زندانيان سياسي به روزه سياسي متوسل شده اند كه شايسته سپاس و قدرداني است) به استفاده از حق و اختيار مندرج در اصل 59 قانون اساسي رژيم براي همه پرسي با هدف پايان دادن بر حاكميت ضدبشري جمهوري اسلامي.
(اصل 59 ـ در مسائل مهم اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي ممكن است اعمال قوه مقننه از راه همه پرسي و مراجعه مستقيم به آراء عمومي با رأي دو سوم نمايندگان مجلس صورت گيرد).
5 ـ «تدارك قيام ملي» با رهبري ائتلافي كل اپوزيسيون همسو و همگام (در صورت استنكاف عمال رژيم از تمكين بر استعفا و انحلال يا رفراندم) قيام ملي طبق اعلاميه جهاني حقوق بشر به عنوان «آخرين علاج» براي مردم اسير در كشورهاي آلوده (فساد و استبداد) صريحاً تجويز و پيش بيني شده است».
6 ـ «تشكيل كميسيون بررسي مسايل امروز و فرداي ايران» شامل:
الف ـ برگزاري تريبون هاي بحث آزاد،
ب ـ تشكيل سمينارهاي تخصصي و فني در مسايل دوره گذار،
پ ـ تشكيل كميسيون تدوين طرح قانون اساسي و تهيه مقررات فوري و اضطراري براي قطع و فصل مشكلات دامنگير مردم در دوره انتقال حاكميت. (در پيش نويس قانون اساسي مناسب خواهد بود انشاء فصل مربوط به نوع نظام آينده ايران به مجلس مؤسسان و همه پرسي محول گردد)
8 ـ تشكيل كميسيون جلب همبستگي حمايت و امداد تعاوني مؤسسات بين المللي غيردولتي (از رسانه هاي گروهي و سازمان هاي حقوق بشري) براي انعكاس گسترده تر جنايات و تعديات و فجايع جمهوري اسلامي بمنظور برخورداري از كمك هاي معنوي و انسان گرايانه آنها و تسريع سرنگوني رژيم.
دوم ـ در مرحله بعد از سقوط رژيم جمهوري اسلامي:
تأسيس فوري مجلس امناي مردم يا «كنگره ايران» كه سمبول وحدت و تفاهم و همبستگي ملي خواهد بود، به صورت «مجلس شوراي ملي موقت» شامل عده اي بين سيصد تا پانصد نفر مركب از نمايندگان دانشجويان دانشگاهها پيشتازان رهائي ايران از فساد و استبداد، نمايندگان احزاب، سازمان ها، گروهها، اتحاديه هاي كارگري و كارمندي، انجمن ها، نمايندگان اقوام و تيره هاي ايراني تبار، عشاير، اقليت هاي ديني، نمايندگان نيروهاي مسلح (ارتش، سپاه، بسيج، شهرباني و ژاندارمري) به اضافه شخصيت هاي ملي و معتمد مردم اعم از زنان و مردان شامل نخبگان علمي و فني، صاحبان تخصص و تجربه در امور سياسي، اقتصادي، قضائي، نظامي، فرهنگي و اجتماعي از بين دانشگاهيان، كانون نويسندگان، جامعه حقوقدانان، كانون وكلاي دادگستري، پزشكان، مهندسين، بازرگانان، اصناف، پيشه وران و مديران معتمد و نيكنام و سرشناس دولتي از تهران و سراسر كشور و خارج از كشور.
مجلس امناي مردم تا زمان تشكيل مجلس مؤسسان به همكاري با دولت انتقال حاكميت ادامه خواهد داد.
ترتيب دعوت به مجمع امناي مردم (كنگره ايران)، وظايف آن، تشكيل دولت ائتلافي موقت و وظايف و برنامه كار آن. ضمن اعلاميه ديگري به اطلاع هموطنان خواهد رسيد.
* * *
با رعايت شرايط بسيار حساس و اضطراري و وخيم كشورمان از راديو تلويزيون ها تقاضا ميكنم موافقت فرمايند، برنامه پيشنهادي حتي الامكان با تكثير و توزيع آن و نيز تشكيل ميزگردها و همچنين اختصاص بخشي از صفحات نشريات به نوعي «اقتراح و نظرخواهي» مورد بحث و بررسي و تبادل نظريات ظرف روزها و هفته هاي آينده قرار گيرد و ترتيبي اتخاذ شود كه در حداقل مدت يك يا چند «دولت آلترناتيو» براي انتقال حاكميت و اداره موقت كشور با مشاركت صاحبان تخصص و تجريه و لياقت و كارداني و حسن شهرت بوجود آمده به آگاهي مردم ايران و جهان و رؤساي كشور آنان برسد.
مناسب خواهد بود توجه عاجل كليه سازمان ها و شخصيت هاي سياسي در طيف جمهوريخواهان و مشروطه خواهان به موضوع تدارك آلترناتيو جلب شود كه براي دست يابي به يك تفاهم جدي و عملي و ائتلافي در اساسي ترين و حياتي ترين مسئله كشورمان فوق العاده مفيد و مغتنم خواهد بود.
تحصيل و تحقق و تأمين «آلترناتيو» بدون كمترين ترديد اولاً راه براندازي جمهوري اسلامي را پيروزي دانشجويان پيشتاز راه آزادي را هموارتر خواهد ساخت ثانياً از خطراتي كه برشمردم قطعاً و مسلماً جلوگيري خواهد نمود. پيشنهاد ديگري دارم زير عنوان «كاروان هوائي همدردي و همدلي با مردم ايران» كه نحوه تدارك و راه اندازي آن متعاقباً به اطلاع خواهد رسيد.
با اغتنام فرصت مناسب و لازم ميدانم از جميع هموطنان تقاضا كنم به منظور تقويت مباني همبستگي، وحدت و اقتدار ملي كه اهميت فوق العاده در شرايط بسيار وخيم كنوني كشورمان دارد از بحث و جدال بيمورد و بيفايده با اتلاف اوقات ارزنده براي هيچ پيرامون چهره هاي تاريخي پنجاه سال اخير خصوصاً در مورد دكتر مصدق و شاه و رويدادهاي گذشته قويا جلوگيري فرمايند كه فقط مبارزه و مقاومت و مسالمت مصالحه را به نفع رژيم اشغالگر ايران متزلزل و منحرف ميسازد.
و نيز خواهشمندم با رعايت اوضاع فوق العاده خطير و شكننده ايران و اتفاقات روزمره نامطلوب و خطرناك بنده را از نظريات و پيشنهادهاي اصلاحي، تكميلي، يا انتقادي خود به نشاني و فاكس زير لطفاً مطلع فرمايند تا متفقاً بتوانيم به «وحدت چاره جوئي»، «وحدت برنامه» و «وحدت عمل» برسيم.
با تجديد تشكر و احترام
حسن نزيه
پاريس ـ آبان ماه 1382
