پنجشنبه 6 آذر 1382

آيا باز هم مردم ايران به جمهوری اسلامی مشروعيت می دهند؟ يک هموطن

بدون شرح وتفسیر زائد مواردی را فهرست وار ذکر میکنم . از خواننده گرامی دعوت میکنم چنانچه استدلالات در این نوشته را صحیح یافت با به عهده گرفتن نقش روشنگرانه، دیگر افراد را در حد توان خویش آگاه کرده ومانع از استمرار حکومت ریا وتزویر و ضد انسانی آخوندهای مرتجع و انگل صفت گردد.
1- در عین احترام به عقائد کسانی که شرکت در انتخابات را به مردم توصیه میکنند باید بگویم که با توجه به دلائل زیر متا سفانه اشتباه میکنند وتاوان این اشتباه را ،هم خود وهم مردم ایران میپردازند؛ همانطور که از سال 76 تاکنون تاوان رای دادن به خاتمی و اصلاح طلبان را میپردازند.

2- لطفاً گول اصلاح طلبان و مقالات و سخنرانی های آنان و هر موضع و انتقادی که دارند را به این دلائل نخورید:
الف - عملکرد آنان با گفته ها و وعده هایشان مغایر است و از خرداد 76 آنان و رییس جمهورشان جز وقت کشی در احقاق حقوق مردم و انجام وعده ها کاری نکرده بلکه به گفته فرمانده سپاه باعث شدند گروهای واقعاً مخالف حکومت تحت تاثیر فضای بعد از خرداد 76 از پوسته های محافظتی و امنیتی خود بیرون آمده و خود را در معرض شناسایی ودید دستگاه امنیتی رژیم قرار دهند.

ب - آنان پیروان راستین خمینی و همان خط امامی هایی هستند که سفارش او را برای حفظ حکومت اسلامی به گوش جان شنیده اند؛
میدانید که خمینی فتوا داد که برای حفظ نظام اسلامی می توان در صورت ضرورت، احکام اسلام را زیر پا گذاشت.
ضمناً تمام اصلاح طلبان حکومتی خود از بر پا کنندگان و اعوان و انصار همین نظامند و نظام را به نوعی فرزند خود میدانند.
پ - اگر در اعمال و گفتار آنان دقت کرده باشید پی خواهید برد آنان هیچگاه به طور مطلق از حقوق انسانی و شهروندی ، صرف نظر از عقیده و مرام دفاع نکردند ؛ بلکه این سخنان پوششی برای تزئین چهره آنان بعنوان مدافع حقوق انسان و آنهم فقط در دفاع از همرزمان و یاران خودشان بود.
لطفاً آمار بگیرید جبهه مشارکت چند بار در بیانیه ها ،روزنامه، سخنران®! 0; ها وسایت خود از عباس عبدی یا دیگر یاران خود دفاع کرده؟ گویی تنها عباس عبدی زندانی است و لا غیر.
ت - اهل سیاست میدانند که مخالفت اصلاح طلبان با نظارت استصوابی از آنجایی شروع شد که بر نام خودشان قلم قرمز کشیده شد وگرنه قبل از آن نظارت استصوابی از نظر آنان خیلی هم خوب بود وهیچ اعتراضی دیده نشد.
ث - واقعیت اینست که دعوای اصلاح طلب و محافظه کار در ایران بر سر دو چیز است :
1 - مقدار سهم در قدرت
2- شیوه اداره نظام به شکلی که از هم نپاشد و تداوم یابد
از روزی که محافظه کاران پستهای کلیدی را اشغال کرده وچپها را از حکومت بیرون راندند مبارزه برای کسب مجدد قدرت از سوی آنان آغاز شد و تنها معبر آنان برای رسیدن به قدرت مردم بودند. ولی برای جلب نظر و آراء مردم چه باید کرد؟ و جواب این سوال تدارکی بودکه در 2 خرداد 76 نتیجه داد.اگر امروز به انتخابی بودن خود وانتصابی بودن طرف مقابل اشاره میکنند و بر رای مردم تکیه میکنند نه از جهت ارزش قائل بودن برای مردم است بلکه مردم پله های نردبان ترقی آقایانند .آیا مردم باز گول میخورند وبه وعده ها وتطمیع وتهدیدها اعتنا میکنند؟

3-اصلاح طلبان دزدانی با چراغ آمده اند وکالای گزیده میبرند واز روشهای مدرن وپیچیده در سیاست استفاده میکنند
متاسفانه برخی ! از مخالفان جمهوری اسلامی آگاهانه یا از سر اعتماد به اصلاح طلبان از روشهایی مثل رای دادن و تغییرات تدریجی در ایران حمایت میکنند تا شاید از فضای به وجود آمده بهره مند شده و رخنه ای در رژیم ایجاد کنند. بر اثر تجربه اکنون واضح است
که قدرت چه در دست اصلاح طلب و چه محافظه کارباشد شرایط اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی ایران تفاوت فاحشی نمیکند.
بنابر این بهتر است همه ایرانیان یکبار برای همیشه تکلیف خود را با این حکومت معین کنند وحرف آخر را از الان بگویند.
آیا نزدیک به 8 سال زمامداری دولت و مجلس اصلاحات و وجه المصالحه قرار گرفتن مردم ایران در جنگ قدرت دو جناح در ایران هنوز جای تردید باقی مانده است ؟آنچه برای هر دو گروه مهم است داشتن ق! درت و حفظ نظام است ونه چیزی دیگر.

4 - گفته های حجاریان را وتئوری معروف او یعنی فشار از پایین ( در واقع جلو انداختن مردم و دانشجویان ) و چانه زنی از بالا (یعنی امتیاز و سهم از قدرت گرفتن) را حتما فراموش نکرده اید. و اکنون که پروژه او و همکارانش در مرکز مطالعات استراتژیک به اینجا ختم شده او به داشتن یک اقلیت اصلاح طلب در مجلس هفتم هم راضی است تا در معادلات قدرت غائب نباشند.
پروژه و خط سیر سیاسی اصلاح طلبان هیچگاه در جهت منافع مردم نیست و درشدید ترین موضع گیریها علیه حاکمیت از حذف خود از قدرت خشمناک است ونه دغدغه ایران یا ایرانی داشتن.
5 - صرف نظر از قربانی شدن سربازها ، اسبها ،فیلها و در صورت نیاز رخها در این بازی شطرنج گونه اصلاح طلبی و محافظه کاری این شاهها و وزیران دو طرف بازی هستند که پروژه تداوم عمر جمهوری اسلامی را پیش میبرند. این یعنی شیره مالیدن نخبگان آخوندی بر سر تمام گروههای روشنفکری و سیاست پیشه ایرانی که در پروژه خاتمی مغبون شدند وبه خیالی واهی مبلغ بی اجر و مزد او شدند.
آیا باز هم ملت ما به تحریک روشنفکران ، هنرمندان و مبارزانی مثل خانم عبادی ( شيرين عبادي:دواي درد ما قهر كردن با صندوق‌هاي رأي نيست، آخرين اظهارات شيرين عبادي در جمع دانش آموختگان ايران اسلامي ) در مشروعیت بخشیدن به جمهوری اسلامی گذشته را فراموش و دل به وعده ها میدهد یا از ترس تسلط بدترها به مجلس ! به بدها راضی میشود؟
اگر چنین شود باید گفت که اکثریت مردم ما چه درست وچه نادرست ،جمهوری اسلامی را میخواهند وآن را مشروع میدانند و اگر ما از تصمیم آنها راضی نیستیم و فکر میکنیم در اشتباه هستند تنها راه ما تلاش برای ارتقا سطح دانش سیاسی و فرهنگی مردم ایران است.

بدین قرار چنانچه موارد ذکر شده در بالا صحیح باشد بر اساس تجربیات قبلی میتوان نتیجه گرفت رای دادن در جمهوری اسلامی:
1 - تنها موجب مشروعیت یافتن آن میشود.
2 - تغییر مثبتی در شرایط کلی مردم ایجاد نمیکند
3 - پروژه استمرار و تداوم حاکمیت جمهوری اسلامی را تکمیل میکند

حال باید منتظر بود و دید اینبار مردم چه میکنند اگر چه حاکمان این جمهوری آنقدر پست و فرومایه اند که ابائی از تقلب در انتخابات و تدارک رای ساختگی ندارند .

یک هموطن

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

مقالات | بازديد 823 | نظر 14 | دنبالک 0 | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالاي صفحه 
دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/1683

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آيا باز هم مردم ايران به جمهوری اسلامی مشروعيت می دهند؟ يک هموطن' لينک داده اند.
نظرات
[خُسن آقا - November 28, 2003 12:32 AM]
[parivash - November 27, 2003 10:16 PM]

Entekhabat na na na na na na na naaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa

[faranak - November 27, 2003 08:03 PM]

Tabrik, Tabrik
sadeghe khalkhali e jalad be darak vasel shod\bayad jashn begirim

[ladan - November 27, 2003 07:57 PM]

mardome iran torokhoda dobare goole in eslah talabaro nakhorid, in eslah talaba faghat mikhan ke in rejim e kasife akhoondio negah daran, aslan tanha chizi ke barashoon mohem nist hamon mardom hastand. mohafeze kar o eslah tabal har do saro tahe yek karbas hastan, har do talash mikonan in nezamo hefz konan, dobar gool khordid raftid raee dadid, age bazam berid raee bedid malom mishe az mardom e iran khar tar baz khodeshe

[امیر - November 27, 2003 06:50 PM]

چگونه در انتخابات شرکت کرده آن را تحریم کنیم!من فکر میکنم دوران تحریمهای آنچنانی(انزواوناامیدی)گذشته است.پس مادر انتخابات شرکت میکنیم(ازهرطریقی مثل بوق زدن...)تا اون تحریم کنیم!

[hamid - November 27, 2003 04:27 PM]

kamelan ba nazare shoma mowafegham,,dorood bar shoma.

[علي - November 27, 2003 04:02 PM]

براي ((هموطن ))
راي ندادن يک عمل سلبي است(يعني انجام ندادني).فرض کنيم حق با شماست.حالا بعد از راي ندادن بفرماييد چه عملي انجام دهيم؟انقلاب کنيم؟؟چند بار؟؟خودمان را به کشتن دهيم؟براي کي؟براي رضا پهلوي؟براي رجوي؟شما در ايران زندگي مي کنيد؟مي دانيد اداره يک خانواده چقدر سخت است؟مي دانيد اگر خيلي ها يک روز سر کار نروند زندگيشان فلج مي شود؟مي دانيد گذشت در حق ديگران مدتهاست فراموشمان شده است؟واقعا باورتان شده که راي براي يک حکومت مثل اکسيژن هوا براي موجود زنده است؟مگر در دموکرات ترين کشور هاي دنيا بيش از 50درصد مردم راي مي دهند؟گذشته از آن اگر طبق گفته خود شما حکومت راي بسازد مي دانيد چه مي شود؟ آنوقت باورتان مي شودکه هم تئوري بي اعتباري حکومت در اثر راي ندادن که شما ارائه مي دهيد بر باد است هم همين چهار تا نماينده اصلاح طلب در مجلس نخواهند بود.منطقي باشيد.اگر شعار مملکت را درست مي کرد بايد زمان مشروطه مملکت درست ميشد.

[علي - November 27, 2003 04:02 PM]

براي ((هموطن ))
راي ندادن يک عمل سلبي است(يعني انجام ندادني).فرض کنيم حق با شماست.حالا بعد از راي ندادن بفرماييد چه عملي انجام دهيم؟انقلاب کنيم؟؟چند بار؟؟خودمان را به کشتن دهيم؟براي کي؟براي رضا پهلوي؟براي رجوي؟شما در ايران زندگي مي کنيد؟مي دانيد اداره يک خانواده چقدر سخت است؟مي دانيد اگر خيلي ها يک روز سر کار نروند زندگيشان فلج مي شود؟مي دانيد گذشت در حق ديگران مدتهاست فراموشمان شده است؟واقعا باورتان شده که راي براي يک حکومت مثل اکسيژن هوا براي موجود زنده است؟مگر در دموکرات ترين کشور هاي دنيا بيش از 50درصد مردم راي مي دهند؟گذشته از آن اگر طبق گفته خود شما حکومت راي بسازد مي دانيد چه مي شود؟ آنوقت باورتان مي شودکه هم تئوري بي اعتباري حکومت در اثر راي ندادن که شما ارائه مي دهيد بر باد است هم همين چهار تا نماينده اصلاح طلب در مجلس نخواهند بود.منطقي باشيد.اگر شعار مملکت را درست مي کرد بايد زمان مشروطه مملکت درست ميشد.

[Vesta - November 27, 2003 03:44 PM]

I am agree with you..

[Vesta - November 27, 2003 03:44 PM]

I am agree with you..

[mehran - November 27, 2003 03:06 PM]

من با نظر شما کاملا موافقم و به خاطر تفکرتان به شما تبریک می گویم.

[mazdack - November 27, 2003 02:53 PM]

درود بر شما هموطن بیدار و شریف که دست این جنایتکاران را خوب خوانده اید.هیچ انسان شریفی که خواستار حکومت دمکراتیک وآزاد میباشد در این شرایط گول خیمه شب بازیهای اسلامیان را نخواهد خورد.همانطوریکه این هموطن عزیزمان بحق مطرح کرده اند جنگ های حیدر نعمتی بین جناحهای مختلف حکومت نه برای آزادی و برقراری حکومتی سکولار و دمکراتیک بلکه بر سر گرفتن قدرت و حفط بیضه اسلام و حکومت قتل و غارت و شکنجه و سفاکی است.سرگذشت درد آور رادمردانی چون باطبی ها و هزاران انسان شریف و آزاده این سرزمین که گناهی جز آزادیخواهی و انساندوستی نداشتند بما بعنوان انسانهای آزاده و انسان دوست حکم میکند که با تمام قوا با این شیاطین و ستمگران بیرحم بمبارزه ای بی امان پرداخته و لحظه ای رسالت خویش را قربانی ترفندهای این ددمنشان پلید ننمائیم.کسانی که مردم را به رای دادن تشویق می کنند و شورای تهران را مثال می آورند بخوبی میدانند که اصلاح طلبان همچون دوستان خویش در جناح باصطلاح مخالف همه از یک قماشند و اختلافشان در چگونه چاپیدن و سواری گرفتن از مردم است.رای مردم هیچ چیزی را عوض نخواهد نمود ولی مشروعیت بشدت لطمه خورده رژیم را دوباره احیاء خواهد نمود و این ددمنشان حار حارترخواهند شد.هموطنان عزیز باطبی ها به کمک ما نیازمندند و تحریم انتخابات فرمایشی کمک بزرگی به زندانیان عقیدتی که زیر فشار و شکنجه این جانیان بسر میبرند خواهد نمود.زیرا درصورت نه گفتن اکثریت قابل توجه مردم جهانیان و سازمانهای بین المللی با توجه به عدم مشروعیت رژیم فشارهای خودرا بیشتر خواهند نمود و نیروهای اپوزیسیون بهتر میتوانند افکار عمومی را برعلیه این تروریستها سازماندهی کنند.درآن صورت رژیم یا مجبور به تسلیم است ویا سرکوب که در هر صورت بوق پایانی خویش را نواخته.باید آگاه بود که افکار عمومی جهان را ماباید به مسائل کشورمان جلب کنینم نه اینکه توقع داشته باشیم که آنها دنبال مسائل ماباشند. باید فریاد زد و عملا نارضایتی و بیزاری خود را از هر چه که به اسلامیان حاکم مربوط میشود بوضوح و بدون کوچکترین ابهامی نشان داد.افکار جهانی را باید متوجه نارضایتهای خود کرد.ووقتی 75% مردم با نه گفتن به رژیمی مشروعیت داخلی نظام را زیر سوءال ببرند هیچ دولتی برای منافع خودش حاضر به داد و ستد با این ددمنشان نخواهد بود و در روابط بین المللی بعنوان نماینده ملت شناخته نخواهد شد و نمایندگان واقعی مردم درآن صورت میتوانند از سازمانهای بین المللی برای وادار به تسلیم نمودن رژیم کمک بگیرند و درآن صورت است که رژیم دیگر تنها بامردم ایران طرف نخواهد بود.بنابراین تحریم انتخابات یکی از اصولی ترین وسیله مبارزاتی کنونی است و استفاده نکردن از این وسیله اشتباهی بزرگ است.زمانی است که تاریخ را میتوانیم بنفع آزادی از بند استبداد و برقراری یک حکومت مردمی رقم بزنیم آگاه باشیم که شرکت نکردن در این خیمه شببازیها آخرین ضربه را بر حکومت ترور و وحشت فرود خواهد آورد و پشیمانی فردابخشودنی نخواهد بود چه حزب توده و اکثریت را کسی نخواهد بخشید ولو اینکه بارها اعتراف به خیانتشان بکنند.

[خُسن آقا - November 27, 2003 01:56 PM]

با حرفهای شما کاملا موافقم. به اميد اينکه هموطنان به اينگونه هشدارها توجه کنند و تحريم را ميسر کنند
اين صفحه اِينتر نتی را برای تحريم انتخابات راه اندازی کرده‌‌‌ام:

تحریم انتخابات

[خُسن آقا - November 27, 2003 01:54 PM]

تحریم انتخابات

شما هم نظرتان را بنويسيد


















Copyright: gooya.com 2016