پنجشنبه 7 خرداد 1383

سابقه روابط جمهوريخواهان آمريكا با محافظه‌كاران ايراني، رويداد

طبق تحليل نويسنده كتاب «سياست دو بوش»، رئيس جمهوري آمريكا براي حل مسائل عراق بايد به سوابق روابط آمريكا با ايران توجه كند
مطلبي كه در پي مي‌خوانيد مقاله‌اي است از «رابرت پري» خبرنگار آسوشيتدپرس و نيوزويك در سال‌هاي دهه 1980. او در اين مدت بر روي مسائل ايران متمركز شد و اطلاعات جالب توجهي از فعاليت‌ها و روابط ايران در حوزه سياست خارجي كسب كرد. پري كه كتاب «سياست دو بوش» را در دست تاليف دارد، در اين مقاله به سابقه روابط جريان محافظه‌كار حاكميت ايران با جمهوريخواهان آمريكا در سال‌هاي پس از انقلاب پرداخته و در پايان به مسائل اخير دو كشور و از جمله ماجراي «احمد چلبي» رئيس كنگره ملي عراق پرداخته است. «رويداد» با هدف ارائه اطلاعات جهت تقويت تحليل‌هاي مخاطبانش اين مقاله را منتشر مي‌كند.
عنوان اصلي:«بوش و اسرار ايران و عراق»

رابرت پري*

قبل از اينكه اوضاع عراق پيچيده‌تر شود، جورج بوش پدر بايد جورج بوش پسر را بنشاند و درباره تاريخ روابط خارجي ايران، عراق و حزب ليكود اسرائيل با او صحبت كند. حتي اگر اين كار غيرقانوني باشد، حالا زماني است كه جورج بوش پدر بايد وارد شود.

اتهام اخيري كه به احمد چلبي در رابطه با جاسوسي و در اختيار قرار دادن اطلاعات آمريكا به ايران زده شد، آخرين كار اشتباهي بود كه جورج بوش انجام داد. جورج بوش خاورميانه را «آنطور كه مي‌خواهد» مي‌بيند نه «آن طور كه خاورميانه خود مي‌خواهد باشد.» تا زماني كه جورج بوش پسر نداند كه فضاي داخلي منطقه چيست، هميشه آن جارا مه‌زده مي‌بيند و هر بار يك اتهام به يك نفر مي‌زند كه اوضاع را از دست او خارج كرده است. جورج بوش درحال حاضر واقعيت زده شد و مانند فيلم «پدرخوانده»، وقت آن است كه «دون كورلئونه» به پسر خود مايكل، حقايق را بگويد. جورج بوش پدر (رئيس جمهوري اسبق آمريكا) هم بايد در حال حاضر بايد خود همين كار را انجام دهد. در غير اين صورت، خاورميانه مثل منطقه مين‌گذاري شده است و بوش پسر نمي‌داند مين‌ها كجا خاك شده‌اند و هر بار ممكن است پاي خود را روي يكي از آنها بگذارد.

براي مثال، وقت آن است كه بوش بداند مهره سوخته او، احمد چلبي، كه يك شيعه عراقي است و با ايران رابطه خوبي دارد، به دنبال چه اهدافي است و برنامه‌هاي خود را چگونه پيش مي‌برد؟ عراق با حاكميت سني اقليت 8 سال جنگ خونين با ايران داشته و خيلي طبيعي است كه ايران بخواهد يك حكومت شيعه صلح‌آميز در كنار خود ببيند. در حال حاضر، چلبي به حمايت ديپلماتيك بيشتري براي پيشبرد اهداف خود نياز دارد.

همانطور كه آمريكا براي شروع به كار ماشين‌ جنگي خود در عراق از چلبي كمك گرفت، بايد اين موضوع را با مقامات اسرائيل نيز درميان مي‌گذاشت. يكي از مقامات امنيتي آمريكا اطلاع داده كه حزب ليكود اسرائيل حمايت زيادي از چلبي براي برقراري روابط مناسب با آمريكا كرده است و نومحافظه‌كاران آمريكايي رابطه بسيار خوبي با او دارند. بايد دانست چرا نومحافظه‌كاران آمريكايي و محافظه‌كاران حزب ليكود از چلبي حمايت مي‌كنند ولي سازمان سيا و وزارت خارجه آمريكا او را «جاسوس» مي‌نامند.

حكايت اين كه چرا ايران رابطه خوبي با يك عراقي دارد كه اسرائيل او را حمايت مي‌كند نيز در تاريخ نهفته است كه بوش پدر از آن خبر دارد. ايران و اسرائيل روابط خود را چه قبل از انقلاب ايران و چه بعد از آن، حفظ كرده‌اند. از زمان تاسيس حزب ليكود در سال 1980 توسط «مناخيم بگين»، رابطه دو كشور ضعيف شد ولي قطع نشده است. حتي با شعارهاي ضداسرائيلي كه در سرتاسر ايران به گوش مي‌رسد.

اسرائيل روي كمك ايران در مقابله با اعراب خيلي حساب كرده است. بدون كمك ايران اعراب اسرائيل را به انزوا خواهند كشيد. تنها راه حفظ اسرائيل در منطقه حمايت از ايران است. ضمن اين كه اسرائيل و ايران يك دشمن مشترك داشتند: «عراق و صدام حسين.»

اسرائيل و ايران هر دو با هم از تصميم آمريكا براي سرنگوني صدام استقبال كردند. بوش پدر مي‌داند كه جنبش نومحافظه‌كاران آمريكايي كه از دهه 1970 آغاز شده، به ريگان كمك كرد تا در سال 1980 به رياست جمهوري آمريكا برسد. در آن زمان دموكرات‌ها همصدا شده بودند كه دشمن اصلي آمريكا، شوروي است. ولي اين نومحافظه‌كاران بودند كه دريافتند شوروي ديگر به آخر خط رسيده.

پس از فروپاشي شوروي، نومحافظه‌كاران شعار ضدشوروي خود را تغيير داده و بر ديگر اهداف آمريكا متمركز شدند: مانند كشور چين. درعين اينكه به دولت آمريكا فشار مي‌آوردند كه سياست‌هاي خودرابا حزب ليكود اسرائيل موازي نگه دارد. پس از جنگ خليج فارس در سال 1992، بوش پدر سعي كرد خود را به نزديك‌ترين قدرت مخفي منطقه نزديك كند و براي اين كار عربستان سعودي را درنظرگرفت.

درهر حال، بوش پسر از درك روابط پيچيده كارهاي پدر خود غافل است. تمام تفكر بوش پسر از سياست خارجي به قبل از انتخابات باز مي‌گردد. آن هم درسال 1998 كه با هلي‌كوپتر بر فراز اسرائيل پروازكرد و از نوار غزه ديداركرد. آن زمان بوش پسر فقط گفت:« خيلي اوضاع بدي است.، به نظرم بهتر است هر چه زودتر اوضاع بهترشود.»

بوش پدر از اوضاع خاورميانه اطلاعات زيادي داشت. از ارتباط اسرائيل و شاه ايران در سال 1976 مطلع بود. پس از انقلاب روابط ايران و اسرائيل قطع شد اما به زودي به حالت قبل بازگشت. در حالي كه روحانيون محافظه‌كار ايران شعارهاي خود را نثار آمريكا و اسرائيل –شيطان بزرگ و كوچك- مي‌كردند، مي‌دانستند كه به تجهيزات و تسليحات آمريكايي كه شاه در اختيار داشت و در آينده به كار آنها مي‌آمد، نياز دارند. حتي در زمان گروگانگيري در سفارت آمريكا در تهران، مناخم بگين چند بار لاستيك هواپيماي جت به ايران فرستاد.

اسرائيل خطر حمله سياسي رئيس جمهور وقت آمريكا، «جيمي كارتر» را به جان خريد و معامله فروش لاستيك جت با ايران را انجام داد چرا كه در آن زمان همراه بودن با ايران به نفع امنيت ملي اسرائيل بود. اسرائيل نياز داشت براي برقراري تعادل قدرت در منطقه به سمت ايران برود. حتي درزمان جنگ عراق با ايران كه به توصيه دستگاه اداري دولت كارتر انجام شد. در غير اين صورت، عراق به عنوان قدرت برتر منطقه قد علم مي‌كرد و صدام حسين ديگر كنترل شدني نبود.

دولت بگين باورداشت كه كارتر بيشتر مدافع فلسطيني‌هاست چرا كه فشار زيادي به آنها وارد مي‌كرد كه از كرانه باختري خارج شوند. «ديويد كيمچ»، افسر اطلاعاتي اسرائيل در گزارش خود چنين آورده بود:«بگين داشت در حوزه سياست خارجي به مسلخ سياستمداران واشنگتن قدم مي‌گذاشت.»

در سال 1967، توافق دو رئيس جمهور مصر و آمريكا باعث شد تا اسرائيل در منطقه بماند اما اعلام كند كه اورشليم را نگاه خواهد داشت و كرانه باختري را تخليه نخواهد كرد اما به فلسطيني‌ها اجازه مي‌دهد كه دولت مستقل داشته باشند. اين اقدام آمريكا، محصور كردن اسرائيل بود. حزب ليكود به قرارداد كارتر عمل كرد چرا كه كارتر گفته بود اگر در دور دوم انتخابات پيروز شود، قرارداد خود را از جانب مصر لغو مي‌كند و اسرائيل مي‌توانددوباره به سياست‌هاي خود بازگردد.

يك افسر ديگر اسرائيلي به نام «آري ين مناشه» اعلام كرد كه حزب ليكود در سال 1980 اين قرار را با اعضاي كاخ سفيد گذاشته كه ارتباط جمهوريخواهان با ايران را برقرار كند.جورج بوش پدر در آن سال(1980) و در مذاكرات ايران و آمريكا در پاريس حاضر بود. اما در زمان رياست جمهوري خود، هيچگاه به اين موضوع اشاره نكرد.

درآن زمان خبرنگار «شيكاگو تريبون» بر اساس مداركي موثق اعلام كرد كه جورج بوش پدر در پاريس با مقامات ايران و در خصوص قضيه گروگانگيري، ملاقات داشته است.

«ديويد آندلمان» رابط خبري نيويورك‌تايمز در آن زمان از متن مذاكرات مطلع بود اما اعلام كرد كه هيچ وقت مذاكره جمهوريخواهان با بوش پدررا فاش نكرده چرا كه دوستي محكمي بين اوو بوش در آن زمان برقرار بود.

پس از درخواست كنگره براي مدارك مذاكرات پاريس و به دنبال گزارش روس‌ها در سال 1993، مدارك مذاكرات پاريس در اختيار كنگره قرار گرفت.

در آن زمان و پس از گزارش روس‌ها، اين دستور صادر شدكه هيچ مطلبي از مذاكرات پاريس به بيرون درز نكند. درسال 1993، «اسحاق شامير» نخست وزير اسرائيل اعلام كرد كه مذاكرات عجيب پاريس درست بوده بدين علت ريگان توانست 52 گروگان خود را آزاد كند.

بحث ارتباط جمهوريخواهان و ايران همينطور در هاله‌اي از ابهام ماند اما در سال 1981 اسرائيل دو محموله بزرگ تسليحات به ايران فروخت و دولت ريگان كه بوش پدر هم در آن حضور داشت، اجازه اين كاررا صادر كرده بودند. آمريكا البته در آن زمان بازار خوبي داشت و به هر دوطرف سلاح مي‌فروخت.

انتخابات 1980 رياست جمهوري ريگان و معاون اولي بوش پدر به بروز جنبشي به نام «نومحافظه‌كاران» منجر شد.

در آن زمان نومحافظه‌كاران علاقه زيادي به حمايت از اسرائيل داشتند. «اليوت آبرامز» و «پل ولفوويتز» به عنوان مشاوران دولت‌هاي «ريگان- بوش» پدر در امر سياست خارجي به كاردعوت شدند. آبرامز مسوول خاورميانه و شوراي امنيت ملي شد و ولفووتيز، معمار ساختار حكومتي عراق و دستيار وزير دفاع شد.

آي.لوئيس كه در آن زمان او نيز آرشيتكت نظام عراق بود، درحال حاضر مسوول دفتر «ديك‌چني» معاون رئيس جمهوراست و «ريچاردپرل» مشاور وزير دفاع دولت ريگان بود كه در حال حاضر در پنتاگون نيز قدرت زيادي دارد.

بسياري از مسائل عراق و به ويژه وجود سلاح‌هاي كشتار جمعي در عراق از اطلاعات احمد چلبي است. بعد از حمله به عراق مشخص شد كه بسياري از حرف‌ها او گزافه‌گويي بوده است. بسياري فكر كردند چلبي دروغ گفته تا با حمايت آمريكا به عراق برود و حكومت كند. اما اتهامات فعلي نشان مي‌دهد كه چلبي با ايران همكاري داشته تا آمريكا همان كاري را بكند كه ايران نتوانست:«سرنگوني صدام».

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

«باب وودوارد» درمقاله خود در «وال‌استريت ژورنال» در مصاحبه‌اي با بوش پدر اعلام كرد پدر زمان جنگ عراق بوش پسر پيش پدر خود رفته و از او پرسيده كه چه بايد بكند. گرچه هيچ جواب مشخصي از بوش پدر از مشروح مذاكرات نداده، اما مشخص است كه حرف‌هاي زيادي به او نگفته است. بهترين راه براي بوش پسر درباره بحران خاورميانه اين است كه پيش پدر برود و تاريخ 12 ساله ايران، عراق و اسرائيل را از او جويا شود.

*«رابرت پري» خبرنگار آسوشيتدپرس و نيوزويك در سال‌هاي 1980 بود و بسياري از موضوعات بين ايران و آمريكا را كار كرد و اطلاعات خوبي به دست آورد. وي در حال حاضر به نگارش كتابي در خصوص «سياست دو جورج بوش» مشغول است. منبع: كنسرسيوم نيوز

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/8207

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سابقه روابط جمهوريخواهان آمريكا با محافظه‌كاران ايراني، رويداد' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016