امروزه کمتر کسی وجود دارد که نداند کشورمان ایران از کمبودهای شدید اجتماعی و فرهنگی و نبود آزادی به معنای واقعی رنج میبرد.همچنین به واسطه ی حضور بنیادگران مذهبی در رأس امور،سرعت پیشرفت فرهنگی-اجتماعی ایران به شدت کند شده است.
با این حال مردم ایران همواره در تکاپو بوده اند تا از زیر یوغ اسارت بیرون آمده و در سایه ی آزادی و عدالت هم روابط اجتماعی خود را گسترش دهند هم با جهانِ مدرن امروز به ارتباط بپردازند.
برای رسیدن به جامعه ای دموکراتیک راههای گوناگونی وجود دارد که به عقیده ی اکثریت روشنفکران کم هزینه ترین و بهترین راه گذار به دموکراسی و حصول به جامعه ای آزاد کمک گرفتن از «جامعه مدنی» است. آنها بیان میکنند: توسعه و استقرار مردم سالاری در ایران در گرو شکل گیری و رشد جامعه مدنی به همراه پیدایش دگرگونی های اساسی در درون دولت است.
همچنین صادق زیباکلام استاد دانشگاه اظهار میکند: «ما تنها زمانی توانستیم تغییراتی به وجود بیاوریم که با قدم های کوچک و آهسته حرکت کردیم،جنبش های شتابزده و رادیکال باعث عقبگرد ما در تمامی عرصه ها خواهد شد.»
البته مبنای حرکت های جامعه، سخنان روشنفکران متظاهر یا واقعی نیست اما به صورت منطقی، بهترین راه برای ایجاد تغییرات در کشور استفاده از روش های مسالمت آمیز و به طور مشخص «جامعه مدنی» است.
به این سبب که اکثر مردم ایران دید روشنی از جامعه مدنی ندارند باید در آغاز مفاهیم ابتدایی مدنی مشخص گردند و سپس رابطه ی آن با انتخابات مشخص شود.
در این مقاله سعی داریم به تعریف دقیقی از جامعه مدنی در ایران،چالش های پیش روی این جامعه در مقابل مقوله ی انتخابات و مهمترین سوالات مدنی در ارتباط با انتخابات بپردازیم.
١-جامعه مدنی در ایران؛ واقعاً مدنیت تا چه اندازه میتواند مفید باشد؟
جامعه مدنی در ایران با سردرگمی های بسیاری همراه است و افراد صاحب نظر در این باره به دو دسته تقسیم میشوند ؛دسته ی اول به دلیل عدم وجود قانون یا حمایتی برای حیات و بقای جامعه ی مدنی در ایران،وجود این جامعه را به طور کل منکر میشوند و دسته ی دوم آن را در عین مستقل بودن از نهاد دولت یا خانواده حائلی میان آن دو میدانند.نظر نگارنده ی این مقاله به دسته ی دوم نزدیک تر است و به همین سبب این نوشته با فرض وجود جامعه مدنی در ایران نوشته شده است.
درباره ی ریشه های تاریخی جامعه مدنی در جهان بحث های متعددی وجود دارد که در حوصله ی این مقاله نمی گنجد اما در مورد مدنیتِ ایرانی تقریبا تمامی تاریخ پژوهان بر این اندیشه هستند که پیشینه ی جامعه مدنی در ایران به دوران صفویان باز میگردد.جامعه ی مدنی در ایران به طور جدی بعد از مشروطیت به فعالیت هایی در لباس روحانیان و بازاریان دست زده است.در این مقاله مراد از واژه ی جامعه ی مدنی،دوران پس از انقلاب اسلامی این جامعه است.
در تعریفی ساده،جامعه مدنی قلمرو گفتمانها و روندها، فعالیتها و جنبشها و نهادهای اجتماعی سازمانیافته، خودمختار و داوطلبانهای است که به خاطر هدفی مشترک، نظمی حقوقی و یا مجموعه ای از قراردادها و ارزشهای هماهنگ شکل میگیرد.
تحلیل جامعه مدنی در ایران با شاخص های جامعه شناسی کلاسیک و روش های معمول امکان پذیر نیست به همین دلیل این جامعه تا حدودی غیر قابل پیش بینی عمل میکند.با این وجود سعی داریم تا جایی که امکان پذیر است جامعه مدنی در کشورمان را تبیین کنیم.
به این دلیل که جامعه ی مدنی در ایران به رسمیتِ قانونی شناخته نمی شود و اصولا هیچگونه قانونی در مجموعه قانون اساسی ایران وجود ندارد که حضور یا بقای این جامعه را اثبات یا رد کند بسیار معمول است که بگوییم جامعه مدنی ایرانی به اندازه ی نمونه های غربی خود کارایی لازم را ندارد و در برهه ای از زمان در تنگنا هم قرار گرفته است.
مهم ترین علت عقب افتادگی جامعه مدنی در ایران حکومت ایدئولوگ و اقتدارگرای آن بوده اما از یاد نبریم جامعه مدنی در ایران از سویی با تهدید ها و از سویی با ظرفیت های عظیم مردمی مواجه است.
با اینکه جامعه مدنی در ایران از ابتدای به وجود آمدن دستخوش تغییر،سیاست بازی و چالش های فراوان شده است اما با توجه به شرایط ایران کنونی و ایرانِ پس از مشروطه،این جامعه رشد مناسب و شجاعانه ای را به خود دیده است به همین سبب این جامعه به معنای واقعی کارکرد مناسب خود را در طول تاریخ خود نشان داده است.
٢-جامعه مدنی و انتخابات؛ کدام چالش ها اساسی ترند؟
در ایران جامعه مدنی نهادی به دور از هرگونه وابستگی دولتی و حکومتی است و اساساً جامعه مدنی اگر کوچکترین وابستگی به دولت یا حکومت داشته باشد با بنیادهای بودجه گیر دولتی که کارایی لازم را ندارند اشتباه گرفته میشود پس جامعه مدنی در ایران با اقتصاد مردمی شکل میگیرد و در نهادی مستقل به حیات خود ادامه میدهد.
راهکار های جامعه مدنی بسیار گسترده است اما همه ی این راهکار ها ویژگی مدارا جویی را در خود جای داده اند.در تمام طول تاریخ راهکار جامعه مدنی برای پیشبرد اهدافش مقابله ی مدارا گونه و به دور از نزاع بوده است از جمله در دوران افلاطون،جامعه مدنی برای رسیدن به آرمان شهر به کار گرفته میشده و در دهه های ٤٠ و ٥٠ میلادی جامعه ی مدنی راهکاری برای مقابله با تمامیت خواهی های نظام های سوسیالیست به کار برده میشده است.
امروزه جامعه مدنی در کشورهای که دولت های پر قدرت و دموکراتیک دارند به نوعی راهکاری برای کاهش قدرت و نفوذ دولت قلمداد میشود.
در کشور ما ایران از آن جهت که یک دولتی رسمی و یک تشکیلات بنیادگرای اسلامی که به مراتب از دولت رسمی هم پر قدرت تر است،وجود دارد،رویکرد جامعه مدنی در قبال این دو متفاوت خواهد بود.
درباره ی کاهش نفوذ تشکیلات بنیادگرا توسط جامعه مدنی،راهکارهای اندکی وجود دارند همچنین به دلیل آنکه اصولاً انتخاباتی در گزینش افرادِاین تشکیلات اتفاق نمی افتد،صحبت از مقوله انتخابات در مواجهه با این تشکیلات بی فایده است.
اما در مورد دولت رسمی راهکار های بیشتری وجود دارد که از جمله ی آن میتوان به انتخابات اشاره کرد.
به نظر میرسد راه غلبه بر سلطه ی اقتدارگرایان و ایدئولوگ های این نظام پناه بردن به جامعه مدنی است که تنها راه اعمال نفوذ جامعه مدنی انتخابات است.
به شرط آن که از تقلب،آزاد نبودن،مهندسی و... در انتخابات ایران صرف نظر کنیم و این ایده که «صندوق شکسته ی وزارت کشور تنها راه نجات ماست» را نهادینه کنیم باید این اذعان را داشته باشیم که جامعه ی مدنی وظیفه ی حضور در انتخابات را دارد ولی اگر این حضور بدون مطالبه گری باشد قطعا کارایی مناسب را نخواهد داشت.در رابطه با انتخابات جامعه مدنی باید به ترتیب زیر عمل کند؛
ابتدا باید نامزد«هایی» که حداقل در سخن و البته سوابق مناسب تر بود «همان گزینه ی بد از بین بد و بدتر»را در جلسات خود با اعضا برگزیند و سپس حداکثر تلاش خود را در کمک به انتخاب شدن آن به عمل آورد « میتواند با برگزاری نشست های و ترییون های آزاد باشد» سپس در صورتی که آن نامزد«ها» انتخاب شد مطالبه های خود را به او بیان دارد.
مطالبه گری های جامعه مدنی نیز باید در حدود اختیارات فرد«افراد» انتخاب شده باشد و آرمان گرایانه انجام نشود اما صرف مطالبه گری باید حتماً جدی گرفته شود.
متأسفانه در ایران تاکنون جامعه مدنی حضوری پر قدرت در انتخابات نداشته است و همچنین دولت رسمی نیز هیچگونه اقدامی برای کمک به گسترش این جامعه نداشته است اما امید داریم با توجه به نزدیک بودن انتخابات در اردیبهشت ١٣٩٦ جامعه ی مدنی ما برنامه ای مناسب برای حضور در انتخابات داشته باشد.
از یاد نبریم در مواقعی از زمان بهترین تصمیمی که جامعه مدنی میتواند بگیرد عدم حضور و در واقع تحریم انتخابات است اما درباره حضور یا تحریم انتخابات باید دلایل منطقی در نشست های اعضا ارائه گردد تا جمع بندی مناسبی حاصل شود.
حال که به بررسی دو محور اصلی درباره جامعه مدنی و رابطه آن با انتخابات پرداختیم باید به مهمترین پرسش هایی که جامعه مدنی در مواجهه با انتخابات وجود می آورد،بپردازیم:
جامعه مدنی به عنوانِ نهادی سیاسی یا اجتماعی باید در برابر انتخابات عمل کند؟
درباره ی این پرسش دو دیدگاه وجود دارد؛
عده ای بیان میکنند از آنجا که مرزهای اجتماعی و سیاسی قابل تفکیک نیست،جامعه مدنی با هر عنوانی که در انتخابات شرکت کند از آن هر دو برداشت سیاسی و اجتماعی خواهد شد پس اصولاً پرداختن به این موضوع فاقد ارزش است.
عده ای دیگر میگویند چون جامعه مدنی ساختاری قدرت طلبانه و در پی قدرت ندارد پس حضور سیاسی در انتخابات نیز معنایی مستقل و درست نخواهد داشت پس جامعه ی مدنی باید با در نظر گرفتن منافع اجتماعی در انتخابات شرکت یا شرکت در آن را تحریم کند و به طور کل در برابر انتخابات وجوهِ اجتماعی بیشتری نسبت به وجوه سیاسی داشته باشد.
صحنه ی تاریخ ایران پس از تاسیس و تعریف جامعه مدنی همواره محل مقابله ی سیاست و مدنیت با یکدیگر بوده که عمدتاً جامعه ی سیاسی از این مقابله پیروز خارج شده است با این حال آیا حضور جامعه ی مدنی در انتخابات کمک به پررنگ کردن سیاست در جامعه و سلطه ی سیاست بر مدنیت است؟
این پرسش در زمانهای گوناگون پاسخ های متفاوتی دارد؛همانطور که در مقاله نیز اشاره شده است جامعه ی مدنی باید با در نظر گرفتن تمامی جنبه های زمانه و بررسی منطقی به جمع بندی راجع به حضور یا عدم حضور در انتخابات دست یابد اما شوربختانه تاکنون بستر مناسبی برای جامعه مدنی به وجود نیامده است که با خیالی آسوده و قاطع در انتخابات شرکت کند و اغلب در زمانهای انتخاباتی این جامعه به انزوا کشیده شده است.
جامعه مدنی به عنوان یک نهاد توسعه گرا، اختیارطلب یا رفاه خواه، باید در انتخابات شرکت کند؟
پاسخ هر سه مورد است؛جامعه مدنی باید به گونه ای برنامه های خود را سامان دهد تا به طور همزمان تمامی ابعاد این جامعه رشد مناسبی داشته باشند البته فراموش نکنیم بستر های این رشد باید توسط اعضا با مطالبه گری از اشخاص انتخاب شده مهیا شوند.
جمع بندی:
در چهار سال گذشته وضعیت جامعه مدنی ایران کمی بهبود یافته است و از تب و تاب های احساسی آن کاسته شده است.این جامعه باید هر چه زودتر به جمع بندی مبنی بر شرکت یا عدم شرکت در انتخابات ٩٦ برسد و تمامی افراد همدل و یکصدا به این تصمیم احترام گذارند از یاد نبریم همکاری و همصدایی دو فاکتور جداناشدنی از روح جامعه مدنی هستند.
توضیحات:
١-این مقاله به هیچ عنوان قصد توهین به یک شخص،جریان،نهاد یا گروه را ندارد و فقط و فقط به منظورِ روشنگری نگاشته شده است.
٢-وجود،بقا و رشد جامعه ی مدنی در ایران امری ضروری است که با صبر،مدارا و مقاومت این مهم به دست می آید.
٣-در این مقاله تعدادی از جملات از افراد یا مقالات دیگر نقل به مضمون شده است.
منابع:
• یادداشت «شدن جامعه مدنی و مدنی شدن جامعه» از احسان شریعتی
• مقاله «جامعه مدنی» از قاسم کرباسیان
• برنامه ی خشت خام،نوبت چهارم،گفت و گوی حسین دهباشی با صادق زیبا کلام
• مجله دانش پژوهان/مقاله با عنوان«جامعه مدنی در ایران»
• مقاله ی «درآمدی بر جامعه مدنی در ایران»به قلم هوشنگ امیر احمدی