Monday, Oct 9, 2017

صفحه نخست » آواز خواندن مسيح علی‌نژاد و لنگ كفش پرتاب كردن منتظر الزيدى! ف. م. سخن

B75FC635-8540-4AB4-96A6-9FB21A7A8E52.jpeg من معمولا دو بار در دو روز پى در پى در باره ى موضوع واحد مطلب نمى نويسم، اما اكنون عرصه ى وب فارسى، صحنه ى جنگ تن به تن هواداران مسيح علينژاد، با مخالفان انتشار فيلم آواز خواندن او در نزد خاتمى شده، و از اين درگيرى مى توان به عنوان اهل رسانه يا مخاطب اهل رسانه چيزهايى آموخت.

نكته ى اول اين است كه جنگ چنان شدت گرفته كه تنها صداى چكاچاك كى برد ها به گوش مى رسد و آن چه شنيده نمى شود، دليل وقوع اين جنگ است.

مسيح هم تا اينجا سكوت كرده، لابد به اين خاطر كه آب ها از آسياب بيفتد و اوضاع خود به خود آرام شود.

ما در اين مطلب كوتاه، همه چيز را در خوش بينانه ترين حالت نگاه خواهيم كرد و منفى باف نخواهيم بود.

همايون خيرى -روزنامه نگار- از مسيح، در باره ى ديدارش با خاتمى سوال كرده. نكته اى كه مسيح به آن اشاره كرده و پاى فشرده رسمى بودن مصاحبه بوده، به عبارتى به گفته ى مسيح، مصاحبه با خاتمى مهمانى خانوادگى نبوده است.

و اين تنها جوابى ست كه ما در پاسخ به پرسش آقاى خيرى مى خوانيم:
مصاحبه رسمى بوده است.

حال در ميان دعوا مرافعه، عده اى مى گويند مخالفان اصلاحات چنين مى گويند و موافقان چنان، اين ها همه فرع ماجراست و اصلا ربطى به موضوع آواز خواندن مسيح على نژاد در حضور خاتمى ندارد.

باقى چيزها هم ظاهرا همه بر حدس و گمان استوار است.

كاش مسيح كه زحمت نوشتن اين همه مطلب را بر خود هموار مى كند به اين سوال كوچك هم پاسخ مى داد كه:
آيا خاتمى از تصويربردارى در لحظه آوازخوانى مطلع بوده است يا خير؟

اين موضوع حل شود، بسيارى از مسائل حل خواهد شد و آتش درگيرى ها فروكش خواهد كرد. هر چند به تجربه ديده ايم آتش چنين جنگ هاى مجازى يى زودتر از آن كه تصورش را مى كنيم فرو كش مى كند و دوباره نخودْ نخودْ هر كه رود خانه ى خود؛ تا درگيرى يى ديگر و شور و جنبش مجازى يى ديگر.

در اين همهمه، عده اى از دوستداران مسيح، با چنان زبان و چنان منطقى به حمايت از او برخاسته اند كه گويا حفاظت از او را براى مصلوب نشدن بر عهده دارند. دفاعيات شان به جاى اين كه مخاطب را جذب كند، آن ها را در هم مى كوبد، و بعد ماشين قلمى مخاطبان در هم كوبيده شده، به راه مى افتد تا خدمت هواداران مسيح برسد! خودِ مسيح هم ظاهرا مشغول سبك سنگين ماجراست و مسووليتى در قبال تندخويى هاى حواريون ندارد!

تا يادم نرفته و جهت حملات به سمت من تغيير نكرده عرض كنم كه در دو سو، افراد منطقى، كاركشته، اهل قلم حضور دارند كه به آرامى حرف خودشان را مى زنند و جواب شان را مى گيرند، گيرم در آن ميان، برخى از هواداران، شيلنگ تخته اى بيندازند به طرف پر و پاى آنان.

اما اصل ماجرا كه مرتبط با اين سوال است همچنان پوشيده مانده:
آيا خاتمى از تصويربردارى در لحظه آوازخوانى مطلع بوده است يا خير؟

جواب اين سوال را كه بگيريم، يك موضوع مشخص مى شود:
كار مسيح به عنوان خبرنگارى كه به صورت رسمى و نه خانوادگى و خصوصى براى مصاحبه با خاتمى دعوت شده درست بوده است يا خير.

اگر خاتمى خبر داشته، پس درست بوده است.
اگر خاتمى خبر نداشته، پس درست نبوده است.

سوال بعدى كه مطرح مى شود اين است:
آيا كار يك خبرنگار اين است كه در حضور رييس جمهور كشورش، آواز بخواند؟! يعنى در جايى كه جلسه رسمى ست و مثلا سران كنفرانسى در جايى گوش تا گوش نشسته اند، خبرنگار براى اثبات تئورى هاى خبرى اش، مى زند زير آواز؟! يا كشور ما يه جور خاص است كه با بقيه ى ممالك فرق دارد و هر كس هر كار دلش خواست مى كند و حالا مگه چى شده؟! مگر خاتمى كف نزده و مسيح را تشويق نكرده! تو چرا پستان به تنور مى چسبانى؟! آواز خواندن فرضى، آيا كار خبرنگار سياسى است يا فعال سياسى؟!

و بالاخره سوال آخر كه جواب اش از همه سخت تر است:

حتى اگر خاتمى خبر داشته، اين بار نه از زاويه روزنامه نگارى، بلكه از نظر اخلاقى، انتشار اين فيلم، در «زمان حاضر» و «وضعيت حاضر» صحيح بوده است يا خير. وضعيتى كه همه از آن آگاهيم و مى دانيم حكومت منتظر است تا بر بار پرونده ى خاتمى بيفزايد.

*****

اما ربط كار مسيح به منتظر الزيدى، خبرنگار مسلمانى كه ٩ سال پيش به طرف بوش لنگ كفش پرتاب كرد:
روزنامه نگار كارش نوشتن است! حال نوشتن با قلم است يا نوشتن با نور است يا نوشتن با امواج مغناطيسى بر روى نوار.
فعال سياسى كارش با روزنامه نگار سياسى متفاوت است. فعال سياسى كارهايى بيش تر از نوشتن انجام مى دهد، مثل لنگ كفش پرتاب كردن زيدى، و آواز خواندن علينژاد!
اگر خبرنگارى مثلا عضو فِمن ها باشد، اگر برود وسط كنفرانس لباس اش را در بياورد كار غلطى كرده است، به هر دليل كه مى خواهد باشد.

اين كارها تاثيراتى بر روى جامعه ما يا حتى جامعه ى جهانى مى گذارد.

دست همگى درد نكند.

تمام قاطى كردن ها و فعاليت همزمان و موازى با هم، به عنوان سياسى كار و روزنامه نگار، كار را فراتر از تركيب كمّى اين دو مى بَرَد و حالت ناخوشايندى، هم به كار روزنامه نگٰار، و هم به كار فعال سياسى مى دهد.

اگر در اين ميدان پر همهمه گوشى براى شنيدن صدا باشد، به اين موضوع در مطلبى جداگانه خواهيم پرداخت.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy