ف. م. سخن - خبرنامه گویا
کافر همه را به کیش خود پندارد! این ضرب المثل در بسیاری جاها به کار می آید از جمله در جمع مخالفان جمهوری اسلامی. پای صحبت بعضی ها که می نشینیم، جز غم و درد و اندوه چیز دیگری نمی شنویم؛ غم و درد و اندوهی که عامل اش کسی جز جمهوری اسلامی نیست.
بر سر تا سر ایران گرد مرگ پاشیده اند. همه ی سر ها در گریبان است. زندان ها پر از زندانیان است. از پشت دیوارهای شکنجه گاه ها، فریاد شکنجه شدگان به آسمان است. مردم در کار نان شب شان مانده اند. پدرها با چشمان گریان به بستر می روند. مادرها برای گذران زندگی دست به هر کاری می زنند.
خلاصه در جمهوری اسلامی هر چه هست بدبختی است و نکبت است؛ سیاهی است و فلاکت است...
ناله ها که به اتمام رسید، ضجه ها که پایان یافت، سر ها که با سه چهار تا گیلاس ویسکی و کنیاک گرم شد، شام که از هضم رابعه گذشت و موسیقی روشنفکر پسند کم کم جایش را به «قادری» و «همتی» داد و نوبت جوک تعریف کردن و جفنگ بازی رسید، تیرگی شب تار جای خود را به روشنایی می دهد و هوای پر از دود و سرب تهران تبدیل به هوای قشنگ «تهرون» می شود. در این حالت، صحبت از سفر به ایران و رفتن به شمال و جای شما خالی سری به خرم آباد و مهاباد زدن به میان می آید.
دیگر نه از میله های زندان خبری هست، نه از فریاد جگر سوز شکنجه شدگان. هر چه هست زیبایی ست و خوبی ست و «هیچ جا ایرون نمیشه» ست!
اگر نخواهیم خود را گول بزنیم و ادای مردم نابود شده در زیر چکمه های فاشیسم را در آوریم، جمهوری اسلامی به آن بدی ها هم که فکر می کنیم نیست! فقط کافی ست به شخص شکایت کننده کمی فرصت دهیم تا مکنونات خود را بیرون بریزد، آنگاه خواهیم دید که ایشان با اشتیاقی وافر سالی دو سه ماه به «فاشیسم کده ی آخوندی» می رود و می آيد و هر بار هم سه چهار چمدان سوغات از وطن می آورد.
در این جا باید گفت بدا به حال فسیل شدگان! بدا به حال گول خورندگان و خود را گول زنندگان! بدا به حال کسانی که باور کرده اند «همه ی مردم» «تا عمق جان» «خواهان نابودی جمهوری اسلامی» هستند.
بر انگشت شمار متفکران واقعی و واقع اندیش است که این حقیقت را هر جا که هستند بیان کنند و کسانی را که در خواب به سر می برند بیدار کنند و به آن ها بفهمانند که جمهوری اسلامی به آن بدی که شما فکر می کنید نیست و هستند بسیارانی که لفظا مخالف حکومت اند و قلبا بی خیال آن. اگر حکومت عقل در سرش باشد و کاری به کار زندگی مردم نداشته باشد، ده ها سال دیگر بی هیچ مشکلی بر ایران حکومت خواهد کرد گیرم مملکت به ورشکستگی و افلاس افتاده باشد.
باور کنیم که «بسیاری از مردم» به رغم همزبانی با مخالفان، مخالف واقعی و قلبی حکومت نیستند و به راحتی با حکومت کنار می آیند. فریب نخوریم و خود را فریب ندهیم. فاصله فکری میان ایرانیان بسیار است؛ بسیار بیش از آن چه مخالفان واقعی و قلبی حکومت تصور می کنند.