به قول نویسنده گرامی مان جناب سید مجتبی واحدی «خامنه ای هر چی نداره، به جاش طبعِ شوخ داره»!
نتیجه ی طبع شوخ، با مزگی است!
با مزگی هم که می دانیم از کجا نشات می گیرد: از تضاد آن چه شخص می کند با آن چه شخص می گوید!
مثلا دیده اید که پدری، با آرزوی این که بچه اش چیزی شبیه به «آرنولد» شود، اسم او را می گذارد «رستم»! بعد بچه هه، وقتی بزرگ شد، می شود یه آدم فزرتی که دماغ اش را بگیری پس می افتد! خب آدم به این موضوع نخندد پس چه کار بکند؟!
یارو ۴۰ سال است که کشور در دست اش است. دستکم ۳۰ سال از این ۴۰ سال را رهبر ج.ا. با قدرت و اختیارات تام و تمام بوده است.
مملکت در این مدت از عرش به فرش سقوط کرده و تبدیل به فلاکت خانه ای شده که خودِ «جمهوری اسلامی چی» ها هم به آن معترف ند.
حالا در چهلمین سال تولد این موجود چندش آور و عجیب الخلقه، رهبر جان، به صرافت افتاده تا ساختار کشور عوض شود! هاهاهاها! بعد هم امر کرده که در طول این مدت به مشاجرات سیاسی دامن زده نشود، و «جمهوری اسلامی چی» ها، جگر همدیگر را ندرند!
یکی نیست به این سید بی نوا بگوید که آن دستور چند ماه پیش ات، در باره ی تدوین الگوی پیشرفت در ۵۰ سال آینده به کجا رسیده است و چند نفر تا به حال این «الگو» را زاییده اند، تا مدیران برجسته ی ج.ا. بر اساس این الگو، ساختار کشور را در عرض ۴ ماه عوض کنند!
اعدادی هم که «آقا» به عنوان ماه و سال پیشنهاد می کند، خودش حکایتی با مزه است! مثلا برای تغییر ساختار کشور ۴ ماه پیشنهاد، پیشنهاد که نه، امر فرموده اند! چرا مثلا ۳ ماه یا ۵ ماه امر نفرموده اند؟
۴ ماه لابد قافیه اش با ۴۰ سال جور در می آمده است که آن را به ذهن مبارک آورده اند!
یعنی ما که در طول ۴۰ سال هیچ غلطی جز نابود کردن کشور نتوانستیم بکنیم، حتما و حتما در طول ۴ ماه می توانیم مملکت را آباد کنیم، تا دل شما «دشمنان» بسوزد و چشم تان کور شود!
باری منتظر تغییر ساختار کشور می مانیم و در این فاصله اگر مردم در اثر نرسیدن گوشت و مواد غذایی لازم به بدن شان دچار بیماری های ناشی از سوء تغذیه نشدند لابد از نتایج درخشان این تغییر بهره می بریم!
