Tuesday, Mar 23, 2021

صفحه نخست » همبستگی سکولار ایرانیان، «آشتی ملی» خاتمی و جمهوریخواهان، نیکروز اعظمی

Nikrooz_Azami_2.jpgاین روزها در میان ایرانیان سخن از همبستگی بسیار است اما نه از سوی جمهوریخواهان حامی «جمهوریت» نظام بلکه از سوی مخالفان رنگارنگ و سکولار نظام اسلامی. لزوم همبستگی درونی مردمان یک فرهنگ به چه منظور است؟ وقتی گفته می‌شود «همبستگی درونی مردمان یک فرهنگ» بی درنگ فرهنگ‌های دیگر در چهارچوب همبستگی درونی‌شان، به ذهن متبادر می‌شود. بنابراین همبستگی درونی مردمان هر فرهنگی حاوی منافع و مصالح مختص به همان فرهنگ است. یکی از پایه‌های تفکیک فرهنگ‌ها از یکدیگر باز می‌گردد به همین «منافع و مصالح مختص»‌شان. با یک مثال موضوع را پی می‌گیریم؛ در همان دوران آغازین بلبشو در عراق، دو خبرنگار سوئدی در عراق دستگیر شدند. سوئد این کشور همیشه آرام، آرام و قرار ش را از کف داد، چپ و راست و میانه مطرح نبود عموم مردم از همه قشر و طبقه بشدت نگران بودند و فعالانه این قضیه را دنبال می‌کردند تا خبری از هموطنان خبرنگار خودشان کسب کنند. از این تجربه و تجربه‌های بیشمار دیگر که در گوشه و کنار این جهان رخ می‌دهند می‌توانیم به تعریفی از همبستگی برسیم. همبستگی یعنی همدردی و احساس مشترک مردمان یک کشور یا یک فرهنگ در قبال تهدید هر زیانی که قرار است بر وی وارد گردد. از این تعریف می‌توان فهمید که همبستگی بسیار فراتر از منافع گروهی عمل می‌کند.

ایرانیان بموازات پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی، همبستگی درونی‌شان نیز در هم شکسته شد و جای آن را سیاست «اتحاد اسلامی» گرفت. سیاست «اتحاد اسلامی» جمهوری اسلامی مبتنی شد بر منافع اسلام و از این حیث منافع ملی در قلمرو ایران برباد رفت. جمهوری اسلامی در سیاست داخلی به دلیل الویت قرار دادن منافع اسلام بر منافع ملی، بر منافع و حقوق شهروندی خدشه وارد ساخته و شهروندان را مجبور کرده تا رفتارشان را بگونه‌ای تنظیم کنند که در چهارچوب منافع اسلام بگنجد. بر حسب سیاست «اتحاد اسلامی» و منافع اسلام آنهم از نوع شیعی، سیاست خارجی جمهوری اسلام هم مبتنی شد بر «صدور انقلاب اسلام» و آتشی که از پی آن در منطقه ما شعله ور شده، حزب الله لبنان و تروریست‌های اسلامگرا مسلح شده، بر طبل فعالیت‌های هستی کوبیده و همه اینها، مخارج هنگفتی را به قیمت فقر و فلاکت مردم بر روی دست ایران گذاشت. اکنون ایران جمهوری اسلامی کشوری ست که در همه زمینه‌ها از آخر اول است.

در این ۴۳سال به میزانی که منافع اسلام در چهارچوب «اتحاد اسلامی» تأمین می‌شده بر منافع ملی ایرانیان ضربه وارد آمد. نتیجتاً اینکه منافع اسلام بر منافع ملی فائق آمد و اتحاد اسلامی بر همبستگی ملی رجحان گرفت و همین باعث بحران فزاینده در جامعه ایران شد. اکنون زمان انتخاب برای ما فرا رسیده می‌خواهیم در صف اتحاد اسلامی قرار بگیریم و از «جمهوریت» نظام دفاع کنیم یا در صف همبستگی ملی و سکولار ایرانیان؟ همبسته شدن در چهارچوب منافع ملی ایران یعنی تاختن بر حکومت اسلامی که سیاست اتحاد اسلامی را پیش می‌برد. بر اساس تعریف و توضیح ما از همبستگی ملی، هیچ گروه خاص ایرانی منجمله جمهوریخواهان نمی‌توانند بواسطه گروه معین خود حاملان چنین همبستگی باشند. چنین برداشتی صرفاً در چهارچوب فرقه گرایی گروهی تعریف می‌شود.

محمد خاتمی در ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ طی سخنانی در دفتر کارش پیشنهاد «آشتی ملی» را داده بود. این پیشنهاد که بطور آشکار و نهان مورد حمایت گروهی از جمهوری خواهان که من آنها را جمهوری خواهان شبه سکولار می‌نامم، قرار گرفت و «قند در دل‌شان آب شد». آشتی ملی خاتمی زمانی مطرح شد که جمهوری اسلامی از سوی دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا زیر فشار حداکثری قرار گرفته بود. منشأ این فشار حداکثری هم از ادامه نزاع میان جمهوری اسلامی و امریکا سرچشمه گرفته که این نزاع نیز نتیجه سیاست ضد امریکایی و «صدور انقلاب اسلامی» جمهوری اسلامی بوده است. «آشتی ملی» خاتمی در میانه‌های چنین تخاصمی در خدمت نظام اسلامی و تقویت و تداوم آن است و این نمی‌تواند منجر به برچیده شدن سیاست ضد امریکایی و ضد اسرائیلی جمهوری اسلامی بیانجامد که جمهوری اسلامی با این سیاست به بقاء خود ادامه می‌دهد. بنابراین «آشتی ملی» صرفاً بنفع نظام اسلامی بوده و برایش مقبولیت اجتماعی می‌خرد. همانطور که ملاحظه می‌شود هم نظام و هم جامعه در بحران عمیق ساختاری بسر می‌برند. تنها راه حل غلبه بر بحران تشکیل همبستگی سکولار ایرانیان بعنوان یک نیروی سوم در خارج از قدرت اسلامی حاکم که همه طیف‌های ایرانیان را شامل گردد، می‌باشد. جمهوریخواهان سکولار که «پیمان نوین» را تأیید کردند تلاششان جهت ایجاد همبستگی سکولار است و موضع اخیر رضا پهلوی، هم جمهوریت مردم را تأیید کرده و هم باعث تقویت طرفداران این مدل نظام سیاسی در ایران شده. اما تعیین نوع نظام به پس از جمهوری اسلامی موکول می‌شود تا مردم بتوانند آزادانه به مدل دلخواه خود رأی دهند. بنابراین آن دسته از جمهوری خواهان که همچنان دل در گرو آن دارند تا از «دور گردون» این نظام، موسوی‌ها بر وفق مرادشان بچرخند تا «جمهوریت» نظام را نجات دهند عملاً خط فاصله دارند با همبستگی سکولار ایرانیان بعنوان نیروی خارج از نظام دینی. نتیجه اینکه این گروه از جمهوری خواهان که در «جمهوریت» نظام فعالند در خارج از نظام و همبستگی سکولار ایرانیان کاملاً انفعالند و بنفع نظام اسلامی و ادامه آن گام بر می‌دارند.

نیکروز اعظمی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy