زیتون - احسان نادرپور: «کلابهاوس در زیتون» ستونی است روزانه که به اتاقهای سیاسی این شبکه اجتماعی سرک میکشد...
حسن مصطفوی خمینی شد
از صبح دیروز هنوز ترکشهای ماجرای توصیه رهبر جمهوری اسلامی به حسن خمینی به در و دیوار کلابهاوس مانده. اتاق «حسن خمینی، انصراف خود خواسته، دستور ناخواسته، کدامیک؟»، اتاقی که اصولگرایان راهاندازی کرده بودند، یکی از اتاقهای پرحاشیه صبح تا ظهر کلابهاوس فارسی بود. هر چند توی این اتاق اصلاحطلبان هم حضور داشتند و با هم بر سر این موضوع بحث میکردند. از یک طرف ارزشیها میگفتند اساسا چرا حسن خمینی توصیه «پدرانه»ی «مقام معظم رهبری» را رسانهای کرده و حاشیه ایجاد کرده است! آنها معتقد بودند سید حسنی را که تجربه اجراییاش محدود به ساخت قصری در «مرقد حضرت امام راحل» میشود ، چه به ریاست جمهوری و انتشار عمومی خبر مخالفت رهبری. به گفته آنها او با این کار بهانه به دست رسانههای خارج از کشور داده است تا به این «بهانه» ادعا کنند رهبری در انتخابات دخالت میکند.
در همین گیر و دار یکی از کاربران موسوم به ارزشی میگفت «اصلاحطلبان دروغگو هستند» و آنها هستند که فساد را به جامعه آوردند ولی رو بازی نمیکنند. البته حرفهایش جایی جالبتر شد که تاکید کرد جریان انقلابی برعکس اصلاحطلبان برای حذف رقیبهایش «پرستو» نمیسازد! و خود او هم وقتی در شبکههای اجتماعی این حرفها را میزند به «ارتش سایبری» بودن متهم میشود و به گفته او این در حالی است که خودش با اسم و رسم و مشخصات کامل در این فضا حضور دارد. البته این هم بماند که به صفحه این خانم که نگاهی انداختیم جز مخلوطی از چند حرف و عدد چیزی به عنوان اسم و رسم نیافتیم.
مطهرنیا، یکی از فعالین اصلاحطلب که حضور فعالی در اغلب اتاقهای سیاسی دارد، در دفاع از حسن خمینی صحبت کرد و پیشنهاد عجیبی داد. او گفت شما میگویید سید حسن رای نداشت و به نفعش شد که در انتخابات شرکت نکرد. برای اینکه به شما ثابت شود سید حسن رای داشته است از مردم میخواهیم که پای صندوق بیایند و اسم سید حسن خمینی را بنویسند و هرچقدر آرای باطله شد یعنی رای سید حسن بوده است!
جواد امام هم که از توهین ارزشیها به سید حسن و دو بار بیرون کردنش از اتاق توسط مدیران اتاق کمی عصبی بود گفت: خوشحالم که بالاخره قبول کردید سید حسن؛ «خمینی» است چون قبل از این به او «مصطفوی» میگفتید. اگر بخواهید اینگونه اسمگذاری کنید پس آقای خامنهای هم فامیلیاش چیز دیگری است.
جواد امام میگفت ارزشیها معتقدند سید حسن روغن ریخته را نذر امامزاده کرده. حالا اگر این هم باشد پس برویم ببینیم امامزاده واقعا کیست؟ این فعال اصلاحطلب گریزی هم به ماجرای بهروز وثوقی زد و گفت: «بهروز وثوقی آن پستش را بعد از اعتراضات مردم پاک کرد چون فهمید اشتباه کرده و ممنوعالکاریاش ربطی به خاتمی و میرحسین ندارد. او اساسا ۴ ماه قبل انقلاب از ایران خارج شد و آقای خاتمی ۴ سال بعدش بر سر کار آمد». البته او اشارهای به این نکرد که چرا بعد حدود ۴۴ سال دولتهایی رفتهاند و آمدهاند اما باز هم خبری از بازگشت بهروز وثوقی به ایران نشد.
چی بگیم نگیرنمون؟
اما همزمان با اتاق حسن خمینی یک اتاق دیگر هم راه افتاده بود که اسم جالبی داشت: «چی نگوییم که دستگیر نشویم؟»
افراد حوزه رسانه و فعالین سیاسی، اجتماعی و دانشجویی در این اتاق از تجربیات خودشان در این زمینه میگفتند. نقطه اشتراک حرفهای همه آنها این بود که زیاد ربطی به این ندارد که «چی میگیم؟ چی نمیگیم؟ یا چجوری بگیم دستگیر بشیم؟ بالاخره اگر بخوان دستگیر میکنند.»
به قول یکی از حاضرین اتاق شاید یک نفر که یکبار با بیبیسی مصاحبه کرد، بازداشت شود، از طرف دیگر یکی هر هفته مصاحبه کند و بازداشت نشود. اما حتی همین هم به این معنی نیست که آن فرد دوم قطعا بازداشت نمیشود؛ بلکه برای او هم در روز مبادا پرونده خواهند داشت.
یک شرکتکننده دیگر با بغض و صدای لرزان میکروفنش را باز کرد و از سربازان گمنامی گفت که احتمالا در اتاق هم حضور دارند. او از این گفت که برادران چگونه با تماسهایشان اعضای خانوادهاش را تهدید کردهاند و زن و بچههایش را ترساندهاند. از اینکه وسط مسافرت به چالوس مجبورشان کردند که به خانه برگردند تا حضورشان فضای چالوس را با اغتشاش همراه نکند. او میگفت: «روزی محمد نوریزاد مرا در دادسرا دید که ماموران من را میبردند. به آنها گفت ببریدش. ببریدش یک نوری زاد دیگر درست کنید. حالا من به سربازان گمنام حاضر در این اتاق میگویم که به هدفتان رسیدید و یکی رادیکالتر از نوریزاد را تحویل جامعه دادید!»
فائزه تمام رکوردها را جابهجا کرد ...
اما گل سرسبد رومهای شب گذشته طرفهای عصر باز شد. یک اتاق که توسط تحریریه سایت انتخاب به راه افتاد و همه اخبار دیگر را به حاشیه برد. «گفتگوی آزاد با فائزه هاشمی رفسنجانی» عنوان اتاقی بود که دسته دسته مشتاقان را به خود فرامیخواند. فقط کافی بود تا تیتر بعضی از حرفهایش همزمان به توییتر برود تا همه گوشهایشان تیز شود که در اتاق گفتوگوی فائزه هاشمی خبرهایی هست. در روزی که همزمان احتمال فیلتر کامل کلاب هاوس قوت میگرفت و اپراتورهای تلفن و اینترنت مخابرات دسترسی به این اپلیکیشن را بسته بودند، کلاب هاوسیها رکورد قبلی خودشان را که اتاق ۸ هزار نفریِ گفتگوی ظریف و جهرمی و یک بار دیگر برای عبدالناصر همتی، رییس بانک مرکزی بود، شکستند. همزمان پس از پر شدن ظرفیت اتاق اول، چند اتاق دیگر هم تشکیل شد که در آنها صدای اتاق اصلی پخش زنده میشد. پس از ساعاتی ظرفیت اتاق دوم هم ۸ هزار نفر را پر کرد و اتاق سوم با جمعیتی بیش از ۲هزار نفر شنونده به پخش زنده این گفتگو پرداخت و همزمان در اسپیس توییتر هم این برنامه پخش زنده شد. کاربران توئیتر از حدود ۲۰ هزار شنونده فعال نوشتند. در اینستاگرام هم مخاطبان لایو فائزه بیش از ۴۸ هزار نفر براورده شد. حالا میشود گفت فائزه در کلابهاوس صدهزاری شده؛ عددی که استادیوم آزادی را برای کلابهاوسیها تداعی کرد؛ رکوردی که به نظر نمیرسد به این زودیها کسی بتواند آن را حابهجا کند.
حقیقتا هرکدام از حرفهای فائزه هاشمی برای یک روز کشور خوراک رسانهای مهیا میکرد و میتوانست تیتر روز روزنامهها باشد. فائزه تقریبا هیچ سوالی را هم بیجواب نگذاشت و بیش از ۶ ساعت بیوقفه حرف زد. هر چند اکثر شنوندهها میگفتند هر جا صحبت از پدرش، اکبر هاشمی رفسنجانی میشد، او تاختنهایش را کنار میگذاشت و از پدر حمایت میکرد. خودش هم اعتراف کرد:«بابامه دیگه».
نکتهای که شاید بیش از هر چیزی این اتاق را از سایر اتاقهای پرمخاطب متمایز میکرد، عدم محدودیت گردانندگان اتاق در اجازه صحبت دادن به پرسشگران بود. افراد از طیفهای مختلف و رسانههای گوناگون اجازه پرسش داشتند. فائزه هاشمی هر چند خسته شده بود اما تمام آن ۶ ساعت را ماند تا به پرسشهای همه جواب بدهد. شوخیهای فائزه هاشمی و نحوه صحبت کردنش باعث شد کسی زیاد احساس خستگی نکند. در جایی از صحبتها یاسر هاشمی به وسط بحث آمد تا از علت نامزدی پدرش در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ بگوید. او گفت پدر تا لحظه آخر نمیخواستند نامزد انتخابات شوند و یک موی بدنشان راضی به اینکار نبود. فائزه بعد از حرفهای یاسر گفت: «البته پدرم مویی هم تو بدنش نداشت!»
هنگامی که مورد اتهام قرار گرفت که از تحریمها و ترامپ دفاع کرده است، آب پاکی را روی دست منتقدان ریخت و بارها و بارها اجازهی تحریف نظرش و مغالطه حریفان را گرفت و تاکید کرد که مخالف تحریم است اما معتقد است عامل اصلی تحریمها «سیاستهای غلط و رفتارهای تهاجمی ماست. چرا حرف نمیزنیم که سیاستهای خود ما غلط است؟ چرا به آمریکا فقط گله میکنیم؟». فائزه گفت واکسیناسیون و مسائل پزشکی تحریم نیستند و مردم هم این را میدانند:«مردمی که آمدند اعتراض کردند آیا گفتند مرگ بر آمریکا؟ مردم دارن شعار میدن که دشمن ما همینجاست. دروغ میگن آمریکاست»
خوب است مروری بر تیترهای مهم حرفهای فائزه هاشمی در گفتگوی دیشب بیاندازیم:
ـ حتی اگر برادرم محسن، نامزد این انتخابات باشد که او را قبول دارم، باز هم در این انتخابات شرکت نمیکنم و رای نمیدهم.
ـ شرکتنکردنام در این انتخابات به دلیل رد صلاحیتهای شورای نگهبان نیست؛ شورای نگهبان رد کرده و میکند اما اعتراضم به اصلاحطلبان است که برای ماندن در قدرت شاخصهای اصلاح طلبی را رها کردهاند.
ـ دلیلم برای رای ندادن به بنبست رسیدن اصلاحات است. وقتی رای دادن به نتیجه نمیرسد، رای ندادن یک استراتژی و یک اقدام فعالانه است.
ـ رایدادن به بیخاصیتها، همان انتخاب بین بد و بدتر است و البته دولت روحانی در برخی موارد آزار هم رسانده.
ـ احمدینژاد به من پیشنهاد معاون اولی برای انتخابات ۱۴۰۰ داد، من قبول نکردم، چون سال ۸۸ را نمیتوانم فراموش کنم، درخواست ائتلاف هم داد، که آن را هم قبول نکردم. ایشان را سلامت نمیدانم، حرف آقای میرحسین در مورد ایشان درست بود، توی دوربین زل میزند و دروغ میگوید.
ـ در بسیاری از احزاب مثل حزب خودمان (کارگزاران) روند دموکراتیک نیست. حدود یک سال و نیم است در حزب حضور ندارم، خودشان کاندیدم کردن و خودشان به شورای مرکزی انتخابم کردند.
-پدرم پیشنهادم را برای مصاحبه رد کرد، گفت تو «خط»ات خراب است.
ـ من در زندان با بهاییان آشنا شدم، بهترین افراد زندان بهاییان بودند، بعد نوکیشان و بدتر از همه ما شیعیان بودیم. من با دین افراد کاری ندارم، اما باید به عنوان یک شهروند به همهی حق آزادی بدهیم.
ـ من اگر میخواستم حجابم را کنار بگذارم آنقدر شجاعت داشتم همین الان هم این کار را بکنم مثل حرف زدنم، نیاز به قانون نداشتم.
ـ دین ابزار سواستفاده شده است.
ـ با ولایت فقیه مشکلی ندارم؛ با مطلقه بودن مشکل دارم. مطلق بودن چیز خطرناکی است؛ حکومت مطلقه عملا فلسفه تفکیک قوا را نابود میکند.
ـ اگر به سال ۵۷ بازگردیم انقلاب نمیکنم.
ـ در مرگ پدر هنوز ابهام داریم و معتقدیم طبیعی نبوده این مرگ.