او خطاب به مردم گفت: مردم! زندانیان سیاسی دارند در زندانها می پوسند. وطن‌تان غارت شد. تا وطن مان که پدر و مادر ماست و به آن خیانت می شود چنین سرنوشتی دارد هر کار دیگری خیانت است.

من الان سالم با افتخار وارد زندان می شوم و مسئولیت جان من به عهده شخص خامنه ای است. من در اوج شرف و افتخار دارم حبس می کشم. تا روزی که جمهوری اسلامی باشد هر روز سیاهتر از روز قبل است. نه گذشته داریم و نه حال و نه آینده.

پاکترین و رشیدترین فرزندان این میهن یا توسط اراذل این حکومت به شهادت رسیدند. و یا در زندان هستند. امروز سرزمین تان را به چین و روسیه می فروشند.

اخطار به سران حکومت

من یقین دارم که از مذاکرات وین چیزی در نمی آید. خود مردم باید اراده کنند.

به تمام مسئولان قضایی و تمامی مقامات اخطار می‌کنم که از سرنوشت ساواکی های شاه درس بگیرند. بدانید خشم توفنده مردم بشکه باروتی آماده انفجار است. شما را تکه تکه خواهند کرد. بدانید ظلم کردن به مظلومین، عواقب سنگینی دارد.

مردم! بدانید زندانها اکنون پر از زندانیان سیاسی است. حکومت دروغ می‌گوید. آنها به من که یک فعال مدنی هستم می‌گویند زندانی امنیتی. اینها یک منتقد پاک را به یک برانداز تبدیل کردند.

در مملکتی که یک دراکولای آدمکش رئیس جمهور آن است و آدمی با آن سوابق رهبر آن است و یک لات سوت بلبلی در رأس قضائیه آن است و یک دزد رئیس دستگاه مقننه آن است هیچ انتظاری در آن نباید داشت.

کمال جعفری یزدی خطاب به حکومت و دستگاه قضائیه آن گفت: دست از ظلم و جنایت بردارید. دیر یا زود به غلط کردن می افتید. من هرگز درخواست مرخصی نکردم. مرخصی حق من است. من باید آزاد باشم. نه فقط من بلکه همه زندانیان سیاسی باید آزاد شوند.

او ادامه داد: خسارت من باید سرنگونی کثیف‌ترین حکومت تاریخ یعنی رژیم خونخوار جمهوری اسلامی باشد. کسی که از منفورترین دیکتاتوری تاریخ حمایت می کند منفورترین موجود روی زمین است و خوشبختانه اکنون سه یا چهار درصد بیشتر نیستند.

دکتر کمال یزدی خطاب به مردم گفت؛ دیگر از اینها نترسید! اینها مشتی ترسوی بی خاصیت هستند که کسی برایشان باقی نمانده است.