خودشیفتگان یا نارسیست های آسیب رسان عرصه سیاست را قبضه کرده اند. سیاست عرصه نمایشگری های خودبزرگ پندارانه، خودنمائی ها، جاه طلبی ها و شهرت طلبی های بیمارگونۀ سیاست بازان شده است و فضای اندکی برای فکر و عمل سیاستمدارانه و روشنفکریِ سیاسی باقی مانده است. دروغگویی، عوامفریبی و وقاحت خوره وار به جان سیاست افتاده اند. افراد خود شیفته با ایگوی قوی ( در معنای مَنّیت و از خود راضی بودن) و عشق افراطی به خود در صد بالائی از علاقه مندان به سیاست به ویژه سیاست بازی را در بر گرفته اند. رفتار این افراد بازتاب غلبه تمایل ها، انگاشت ها و نیازهای شبه غریزی و غریزی است که تصورغیرواقعی ازخود و واقعیت را به جای واقعیت می نشانند. علاقه و تمایل به فرادستی ، قدرت طلبی و سلطه جوئی از ویژگی های آشکار و چشمگیراین افراد است. اغواگری ها و ویژگی های سیاست و قدرت عوامل تشدید کنندۀ نشانه های خودشیفتگی بدخیم اند، در واقع رابطه ای دو سویه بین خودشیفتگی بدخیم و سیاست و قدرت وجود دارد.
اختلال و نابسامانی شخصیتیِ خودشیفتگی و عشق افراطی به خود بسیاری از سیاست بازان را به شکل و شمایلی دیگر از " نارسیس" یا نارسیوس در افسانه های یونان در آورده است، اینان با تصور دست یابی به تصویرشان، خود را درمانداب تصور خویش غرق می کنند، با این تفاوت که نارسیس فقط خودش غرق شد اما سیاست بازان مردم را نیز با خود درباتلاق حضور و رفتار سیاست بازانه، قربانی می کنند. نارسیسِ جوان و زیبا سرانجام تغییرشکل یافت و به گل ( گل نرگس) تبدیل شد، اما سیاست بازان نارسیست نه به گُل نرگس که به داسی برای تاراج زیبا ترین گل ها بدل می شوند.
برخی از رهبران سیاسی در جهان که به درجاتی نشانه های شخصیت نارسیستیک( خوش خیم) داشتند گام های مؤثر و ارزشمندی در عرصه سیاست برداشتند و به عنوان سیاستمدارن تاثیر گذار و پیشرو مطرح شده اند.
نشانه های بیماری:
(Narcissistic personality disorder)
خود شیفتگی در حد معینی حس و ویژگی ای ست که درهمه انسان ها، به ویژه کودکان وجود دارد اما زمانی بیماری و نشانه بیماری می شود که در روابط خودشیفته با دیگران و محیط ایجاد اختلال و مشکل کند و پدیده ای بدخیم شود. خودشیفته نه فقط برای خود، برای اطرافیان خود مشکل می آفریند و آنان را می آزارد.
در کنار بهم ریختگی وعدم تعادل بیوشیمیائی در بدن( به ویژه در مغز)، عوامل ژنتیک و عوامل محیطی که درهر بیماری روانی می تواند ازعلل بیماری و یا تشدید کننده آن باشد، قدرت، پول، مورد ستایش و توجه قرار گرفتن، زیبایی و حس" خود ویژه" بودن در بروز این بیماری نقش ایفا می کند.
این ها پاره ای از نشانه های ای بیماری هستند:
1
Grandiosity in Behavior or Fantasy
بزرگ نمایی وبزرگ جلوه گری در رفتارو پندار و خیال آفرینی های عظمت طلبانه از علایم اختلال خودشیفتگی ست.
خود شیفته دچار توهم خودبزرگ بینی ست و امروزه نه فقط در کاخ های سلطنتی و ریاست جمهوری ها حتی در
آسايشگاه ها و بيمارستان های روانی فراوانند، کسانی که با خدا در ارتباط اند، پيامبر،امام و سیاست بازان ديوانه و ديوانه های سیاست بازند.
احساس و پنداشتِ عمیق خود بزرگ بینانه و نوعی بینظیر بودن، از مشخصه های خودشیفه است. وقتی این دست خواستهها ی خودشیفته تامین نشود، به ویژه خود بزرگ بینی وی در تضاد با واقعیت قرار می گیرد، در نتیجه روابط فردی و اجتماعی وی را دچاراختلال و مشکل می کند. خود شیفته در تصویر ذهنی تحریف شده ای که از خود دارد خود را کامل می پندارد و هیچ ایراد و انتقادی به خود نمی بیند. انتقاد ناپذیری و خشم در برابر انتقاد و حمله به انتقاد کننده و منتقد خود را تحقیر کردن و نادان دانستن از شاخصه های این بیماری ست. در بروز مشکلات نقش خویش نمی بیند و دیگران را مقصر می داند. خودشیفته انگیزهای برای کاهش علایم اختلالی ندارد و با هرگونه تغییر در رفتار سرناسازگاری دارد. خود شیفته ازاعتماد به نفسی شکننده برخورداراست. برتری طلب است و چنانچه حس کند منافع اش به خطر افتاده از تحقیرو لجن مال کردن و حتی نابودی دیگران، حتی نزدیک ترین کسانِ خود ابائی نخواهد داشت
2
Grandiose sense of self- importance and Self- aggrandizement
پراهمیت پنداشتن خود، خود بزرگ انگاری وغلو کردن در توانایی خود و خودویژه و خاص پنداشتن خود از علایم اصلی این اختلال است. خود شیفته انسان های دورو برش را وسیله و ابزاری می بیند برای رساندن وی به خواست و هدفی که دنبال می کند. همه چیز را برای خود می خواهد. آدم ها را نردبانی می بیند که می باید از آن ها بالا برود، یا حق خود می پندارد بر شانه های دیگران خود را تحمیل کند تا قَد کشد وبه خواست اش دست یابد. سوء استفاده گر است و اگر کسی به خواست های او گردن نگذارد طرد وحذف می شود. اینکه گفته اند خودشیفته حاضر است سرفرزندش را زیرپایش بگذارد تا دستش به آن چیزی که می خواهد برسد، دور از واقعیت نیست.
3
Lack of Empathy
فقدان همدلی وقلب واقعیت برای اثبات خود از نشانه های خودشیفتگی ست. نادوست ترین افراد خودشیفتگان هستند. پذیرش و تمکین به افکار و خواست های خودشیفته از نگاه او دوستی معنا می شود، نقد و مخالفت با آن ها عین دشمنی ست. با مفاهیم شرم و وفاداری بیگانه است. برای عشق ورزی و یکدلی توان و ظرفیتی محدود دارد.
4
Need to Admiration
نیاز به ستایش و تلاش برای جلب توجه و مرکز توجه قرار گرفتن از دیگر نشانه های خودشیفته است. همگان می باید با خود شیفته مهربان باشند و تابع و مطیع وی. روحیه و رفتار طلبکارانه دارد و فکر میکند همیشه حق با اوست، ویژگی مراد ومرشدی دارد و به دنبال مرید و بچه مرشد است.
.....
درمان خود شیفتگی بسیار سخت است. قدم نخست برای دستیابی به درمان این است که فرد به بیماری خود آگاه باشد، آگاهی و بینشی که در میان خود شیفتگان به سختی پدید می آید. خود شیفته فکر نمی کند مشکلی دارد و نمی پذیرد که به نوعی اختلال شخصیتی مبتلا است، بهمین دلیل فاصله گرفتن از تمایلات و ویژگی های خود شیفتگی کار آسانی نیست. همکاری با روانپزشک ودرمانگر گامی امیدوارکننده خواهد بود. دارو درمانی همراه با روان درمانی باعث کاهش برخی نشانه های بیماری خواهند شد.
******
The Top 13 Famous Narcissists In The Past And Present (innertoxicrelief.com)
10 Monumental Malignantly Narcissistic Sociopaths - Listverse
Famous Narcissists: You'll Never Guess #5 | Depression Alliance