Tuesday, Mar 29, 2022

صفحه نخست » با مُلای بُمب اتمی، چه کنیم؟

Atom.jpg عرفان قانعی فرد - جهان بشریت پس از رفتن شاه فقید از ایران و انتقال قدرت به مُلایان شیفته تروریسم (Terrorism)، شاهد بزرگ ترین فاجعه‌های بشری توسط گروه‌های تروریستی وابسته به دستگاه خلافت اسلامی و اختاپوس مذهبی در ایران بودند. اما این بار همه انگشت حیرت به دهان مانده‌اند که با مُلای تروریست موشک پران و دارای بمب هسته‌ای چه باید کرد؟
گزارش‌های متفاوت درباره غنی سازی از سی آی‌ای (CIA) به گوش می‌رسد، که کمی با موساد (Mossad) متفاوت است. نهادهای امنیتی آمریکا بحث ماه و سال را مطرح می‌کنند، اما اسرائیل بنا به نفوذ محلی و ماموران بومی بر بحث روز و هفته، پای می‌فشارد که بزودی رژیم مُلایان شیعه در تهران، صاحب بمب اتمی می‌شوند.
از نظر امنیتی، غنی سازی (Proliferation) خارج از بازی قدرت‌های بزرگ، خطرناک است و رقابت هسته‌ای را موجب می‌شود. سازمان‌های اطلاعاتی امنیتی جهان بر روی ۲ موضوع درباره ایران، از تحلیلگران کمک گرفتند. که آیا مُلایان دارای جاه طلبی و فزون خواهی هستند؟ و یا اصلا مجهز به چنین امکانات و استعدادی هستند؟

و از دیگر سو نهادهای جاسوسی و مراکز ضدتروریسم (CTC) و یا ضد غنی سازی (CPC) به این باور رسیدند که چه باید کرد را تجربه کنند: قدم اول امکان حمله نظامی و قدم دوم تحریم‌های اقتصادی و قدم سوم کمک به تغییر رژیم (Regime Change). تا با هر سه قدم، بتوان جاه طلبی و سودای مُلایان را کنترل کرد. دیگر مساله گذشته و تمایل شاه فقید به استفاده از انرژی هسته‌ای (Nuclear Power) که تلاشی برای رشد و اعتلا و مدرن سازی ایران معاصر بود، در نظر گرفته نشد. زیرا شاه، ضامن امنیت و آرامش منطقه‌ای بود اما دستگاه مُلایان، بر آتش افروزی، جنگ، ویرانی و سیه روزی در منطقه افزودند تا نمایندگان امام زمان جعلی، جهان را فتح کنند و به زور سر نیزه و ترور، کل بشریت را مسلمان و پیرو ولی فقیه کنند. اما جز تباهی خاورمیانه، ره به جایی نبردند.
بنابراین، بحث زمان حال و آینده در نظر گرفته شد. در برابر چشم نهادهای امنیتی جهان، رژیم مُلاها و دستگاه تروریستی سپاه پاسداران (IRGC) در بین سالهای ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۳ (سال سقوط صدام) به شدت در پی ساخت بمب هسته‌ای بودند. از پاکستان تا کره شمالی هم کمک گرفتند.
حال در منطقه‌ای آشوب زده و ناامن و رژیمی خشن و خطرناک با رفتارهای غیر عقلانی و دشمن صلح و بشریت و ثبات سیاسی، و هوچی گری ایدئولوژی به نفوذ در جهان می‌اندیشد و قصد نابودی اسرائیل دارد. به گوش هر که در عالم هم رسیده که ابزار اصلی آن استبداد دینی بدنام و منفور در ایران هم تروریسم بوده و هست. اما می‌خواهد با بمب اتمی هم ضامن قدرت و ثروت خود باشد تا مافیای تبه کاران و خلافکاران، سالهای بیشتری بر اریکه قدرت بمانند. در نگاه‌شان، به کشور دارای قدرت هسته‌ای و بمب اتمی، حمله نمی‌شود! چیزی که کابوس و وحشت مُلایان شده است.
اوکراین و لیبی و صدام را دیده‌اند که اگر کنار بگذارند، دیگر چیزی برای عرضه برای جامعه ندارند. گرچه از همان روز نخست زمستان بی بهار ۱۳۵۷، جز تروریسم و سرکوب و خفقان و سانسور و شارلاتانیسم، ره آوردی برای ایرانیان و جامعه بشری نداشته و ندارند.
در کره زمین و جامعه بین الملل، ۸ کشور آزمایش جنگ‌افزارهای هسته‌ای خود را علنا اعلام کردند. که ۵ کشور، عضو پیمان منع گسترش جنگ‌افزارهای هسته‌ای (NPT) و اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل (UN) هستند. چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا، آمریکا و سه کشور پاکستان، کره شمالی و هند هم عضو پیمان‌ منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای نیستند اما مشهور است که جنگ‌افزار هسته‌ای دارند. و در منطقه خاورمیانه هم اسرائیل مجهز به جنگ‌افزار هسته‌ای از نوع مدرن است.
در دوران دمکرات‌ها، نهادهای اطلاعاتی آمریکا گفتند که ایران در سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۸ ساخت بمب اتمی را کنار گذاشته. اما بعدها، موساد افشا کرد که جمهوری اسلامی در برجام هم تقلب کرده و بطور زمینی همچنان در حال ساخت بمب اتمی است. و بعدها اعتراف وزیر اطلاعات (محود علوی) و تهدید او به چنگ زدن، شک‌ها را کنار گذاشت. و خود رئیس جمهور وقت (حسن روحانی) هم گفت که غنی سازی را به ۶۰٪ رسانده‌اند که تا ساخت بمب، چند درصدی بیشتر فاصله ندارد (۹۰٪)!
اساس تلاش نهادهای امنیتی و نظامی آمریکا و اسرائیل هم در جهت عدم دستیابی رژیم مُلایان شیعه به بمب هسته‌ای بوده و هست. و هر از گاهی، برنامه‌های آنها را فلج می‌کنند تا روند غنی سازی مختل شود. ایران فعلی، جایگاهی در سیستم بین المللی قدرت‌های بزرگ ندارد. توان همکاری با جهان مدرن و متمدن را ندارد. اما چون جهان از فضای تک قطبی به سوی چند قطبی (Multipolarity) در حرکت است، جمهوری مُلای شیعه اثنی عشری، به کُرنش دربرابر کمونیسم روسیه و چین پرداخت تا مانند کره شمالی در آن مدار شرق حرکت کند و مثلا هم سلطه آمریکا (American Primacy) را به چالش بکشد و هم به شیوه دیگری، بقای حکومت ولی فقیه سوم (احتمالا فرزنده خامنه‌ای) هم تضمین شود.
در دوران قبل از ترامپ، به قرارداد هسته‌ای (JCPOA) لرزان تن داد و آن هم طرح چپ‌های حکومتی (اصلاح طلبان) بود تا قدرت حفظ شود. اما قدرت‌های بزرگ جهان نمی‌خواهند با کشوری منفور، ویران، ناتوان و منزوی و اما مدعی و پرخاشگر و ویرانگر، همکاری کنند. از دیگر سو آمریکا گرفتار سیاست داخلی خود است و هم لابی اسرائیل در این کشور، قدرت سیاست گذاری دارد و نه عربستان و نه اسرائیل به عنوان دو قدرت منطقه‌ای، تمایلی به برجام ۲ نداشته و ندارند. زیرا بهتر از آمریکا، توحش و تخریب رژیم مُلایان و دستگاه‌های تروریستی آن همانند واجا (MOIS) و سپاه قدس (Quds Force) را دیده و بررسی کرده‌اند. از همه مهم تر، جمهوری اسلامی علاوه بر تهدید منطقه‌ای و سرچشمه فتنه، تهدیدی علیه آمریکا و موجودیت اسرائیل است.
نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل در داخل کشور، و نهادهای نطامی و امنیتی آمریکا در دورتادور ایران، در حال پردازش داده‌ها، و تهیه گزارش‌های روزانه‌اند. هر دو هم رابطه‌ای با ایران ندارند. حال ایران دارای تکنولوژی و امکانات هسته‌ای که قبلا هم به دنبال ساخت بمب بوده و از دیگر سو در آغوش روس و چین خسبیده است و کشور را دو دستی به مستعمره آنها تبدیل کرده‌اند، انتظار چه همکاری سازنده و موثری با جهان بین الملل می‌توان داشت؟
چه پیش بینی سی آی‌ای را بپذیریم و چه موساد را - که اختلاف‌شان در تقویم و زمان است - پرسش اصلی به حال خود باقی است: با مُلای دارای بمب اتمی، چه باید کرد؟ منافع و مصالح کل منطقه و اسرائیل و آمریکا و نظم جهانی هم به خطر می‌افتد. در جهان ایده آل، کشور دارای شبکه تروریسم که گروه‌های تروریستی (proxies) خود را به موشک و پهباد، مجهز ساخته با بمب اتمی چه خواهد کرد؟ در نظام توحش ولایت فقیه، اثری از تمدن که دیده نمی‌شود. مصر و کشورهای حوزه خلیج فارس هم جبهه موفقی با اسرائیل تشکیل داده‌اند تا با تقویت و جلب همکاری،. چاره‌ای امنیتی بیاندیشند. زیرا کشوری دارای دمکراسی که صاحب بمب اتمی نمی‌شود، یکی از وحشتناک ترین استبدادهای جهان از نوع دینی و یکی از تروریست ترین کشورهای جهان امروز صاحب بمب می‌شود. و فکر کردن به همین موضوع هم موجب وحشت بشر مدرن قرن ۲۱ شده است. کشوری که اساس دیپلماسی آن بر دشمنی با آمریکا و اسرائیل بنا نهاده شده و می‌خواد که شیعه گری را در خاورمیانه و آفریقا و آمریکای لاتین با کمک نهادهای خرابکار و جنایتکار توسعه دهد و دشمنی‌هایش را هم ادامه می‌دهد و سخن بایدن، به لطیفه‌ای نهانی و شوخی بی وقت شبیه است. از تروریست و حامی تروریسم، چه تعهدی باید گرفت؟
شاید چاره درد در قدم سوم است و همانا تغییر رژیم باشد. اما در دایره امکانات و ممکن‌ها، چه را باید سنجید؟ که را باید دید؟

عرفان قانعی فرد - تحلیلگر خاورمیانه در مرکز ضدتروریسم



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy