آن دو نفری که موقع شنیدن سخنان این فاش کننده ی حقایق نا گفته، چشم هاشون از حدقه بیرون زده بود، طفلکا مونده بودند که چجوری ابراز احساسات کنند از شدت داغ بودن این ماجرا!

اما من دو سه تا سوال برایم پیش آمد که گفتم الان که این طرف در میان اپوزیسیون، سکوت رادیویی تا دو سه ماه دیگر برقرار شده و همه رفته اند مثل مجسمه ی رودن دست زیر چانه زده اند که خب حالا حرف ها را زدیم، چیکار باس بکنیم، باری توو این دوره ی سکوت، این سوال ها رو مطرح کنم، یهو لال از دنیا نرم.

اول این که کانتینر مذکور، در کجا قرار داشته؟

مثلا مثل کانتینر کارگران کنار خیابان آذربایجان قرار داشته یا وسط باغ پاستور؟

دوم این کانتینر ی که موکت هم نداشته و محافظان حضرت امام، آن را موکت کاری کرده اند، آيا دارای مبال هم بوده؟

جناب عالی که لابد مثل امامان دوازده گانه پی پی پوپو کاکا نمی کنید و خانم های تان هم که از آن جا ی شان بچه نمی زایند بلکه بچه به روایت احادیث صحیح و قوی و مسلم، از ران شان بیرون می آید، ولی آب ی که نوش جان می کنید، آیا تبدیل به جیش می شود که باید دفع شود یا این هم نه؟

اگر آری، جیش مبارک را کجا تخلیه می فرمودید که ما برویم خاک آن جا را توتیای چشم کنیم؟ و بدون آفتابه آیا عمل استبراء برای تان سخت نبوده است؟

اگر کانتینر محل سکونت تان کنار خیابان آذربایجان بوده، آیا تشریف می برده اید کنار دیوار کاخ و آن جا را مزین می فرموده اید؟

یا اگر در باغ بودید، همان نزدیکی های کانتینر، عبا و قبا را بالا می زده اید و بول مبارک را رها می نموده اید....

اما سخن آخر...

آسد علی مشنگ

به خاطر آبروی خودت هم که شده، دو تا بزن در دهان کسانی که راست یا دروغ تو را کانتینر خواب معرفی می کنند. دو تا بزن در دهان کسانی که تو را یا علی گو موقع به دنیا آمدن معرفی می کنند. به طور کلی دو تا بزن در دهان کسانی که تو را مشنگ گیر آورده اند و هر روز مشنگ تر از پیش ات می کنند.

مبارزه با دشمن مشنگی مثل تو برای ما خجالت آور است. دستکم در عالم دشمنی کاری بکن که ما نگوییم دشمن ما چنین آدم ضایع ی است....