از زمستان بی بهار ۱۳۵۷ یک کشور شاهنشاهی با تمدنی کهن، گرفتار شبکه تروریستی مُلایان در شبستانهای مخوف مساجد شد و مُلک و مملکت به تاراج رفت. جنازه حُکومت فاسد و خونریز الله بر زمین با چهرههای منفور، رذیل خیانت پیشه روی زمین مانده.
از آن واقعه شوم و حمله خمینی و مُلایان به قدرت و ثروت ایران تا امروز (سالروز مرگ خمینی)، تجربه جمهوری وقیحان و جمهوری تروریستی اسلامی در ایران با شکست، خفت و خواری روبرو شده است. اما دوستداران آینده ایران، و نسل جوان، میتوانند در این بازار مکاره سیاست و سیاسیون متحجر با افکار بیات شده، شخصی را بیابند و برگزینند که فارغ از بلوای ۵۷ و شرکت کنندگان در مجمع جنایت و خیانت و راهگشایان اهریمن و دیو مُلا و شیفتگان تروریسم اسلامی و جمهوری هردمبیل باشد.
از آن روز، هر وقت در این مملکت، یک قدم در جهت دمکراسی و آزادی برداشته شد، مُشتی کفن پوش عقب مانده و چماق به دست و اوباش به خیابان آمدند. دیگر داخل و خارج ندارد، چون ۵۷یها هنوز به آن فاجعه فخر میفروشند عصازنان و کودکانه، غر میزنند!
ماموریت مُلاها، ویرانی ایران بوده و هست و توسعه فقر و تحقیر ملی. شعارهای سال۵۷ نشانه وقاحت و بلاهت و بی اخلاقی است، شعارهای مدح تروریسم و خمینی. خمینی قبرستانها را آباد کرد. مردم جو گیر نپرسیدند جمهوری اسلامی یعنی چه. برخی با وقاحت و به دروغ میگویند کتابهای خمینی نبود که بخوانیم! اما کتاب تروریستی مانند جزنی را یافتهاند تا بخوانند و یا سلاح هم یافتهاند!
خمینی هندی الاصل مجموعهای از هیتلر، لنین، چاوشسکو، استالین و... سرمشقهای او در رذالت و جنون. فردی بود جانی و فاقد تمدن و شعور و اخلاق. یک هیچ بود. هیچ وعده او و بلواگران ۵۷ عملی نشد. اعدام، انزوا، جنگ، کشتار، ویرانی، بی اعتباری ایران
در بلوای۵۷، ایران بر باد رفت. یک تراژدی بود با کارگردانی دیگری و مردم ایران نقش سیاهی لشکر را بازی کردند. شاه فقید هم اراده ماندن نداشت. بلوای۵۷ یک ضرورت و غضب تاریخ بود، یک رنسانس، تا ایرانیان شناخت بهتری از مُلا و آخوند و مذهب پیدا کنند!
۵۷، یادگار سیلی سرد زمستان است. بی تعارف، وحششیانه ترین و احمقانه ترین بلوای جهان بود. برگشت به ۱۴۰۰ سال قبل بود با کمک جمعی کاسب کار و مرتجع و جنایتکار و تروریست. ایران را حراج و ویران کردند. به نوعی تب انقلابی گری و تقلید از حرکتهای تروریستی اسما آزادیبخش گرفتار بودند اما سوار موج خرابکاری و اغتشاش و هرج و مرج راه بودند. صدمه زدن به ملک و مملکت برایشان جاذبه داشت.
کسی غصه ایران نداشت و ندارد. چندکشور در جهان، تاریخ بیش از ۱۰۰۰ سال دارد؟ ایران، مصر، چین، ژاپن، یونان، هند، اتیوپی. حال مُشتی تروریست و کمونیست و اسلامی و تجزیه طلب را به هزاره چکار!؟ شدند آفت جان و کیان و میهن حالا شدند آزادیخواه! دلشان به یک سری ترور خوش بود. آرمانی نداشتند. نوعی فرهنگ استبدادی و ذهن مطلق اندیشی نهادینه شده در این بیسوادها. خشونت کلام و رفتار دارند. وقیحاند. زیر پرچم داس و چکش؛ کدام آزادی؟ هنوز هم، فرق بین کمونیسم و لیبرالیسم را نمیدانند!
امروزه هم طنز روزگار آنجاست که یک چپ تودهای یا یک چریک تروریست شدهاند مدافع حقوق بشر. نعره میکشند که «آزادی سیاسی در قبل از ۱۳۵۷ نبوده!» اما کسی نباید بپرسد که کعبهشان کجا بوده؟ دنبال شوروی استالین؛ چین مائو؛ کره شمالی؛ کامبوج پل پوت؛ آلبانی انور خوجه؛ لیبی قذافی؛ عراق صدام، فلسطین یاسر عرفات بودند. آن جاهای ظمتکده برایشان بهشت موعود بود. اما پس از ۵۷ همگی به همان کشورهای غرب رفتند! حقه بازی و شارلاتانی ۵۷یها، شاخ و دم دارد؟
به قول مقام امنیتی ساواک " الان، کمونیستها و تروریستهای مارکسیست ایرانی طرفدار روس و چین و صدام که عاشق دیکتاتوری پرولتاریا بودند؛ امروزه شدند آزادیخواه! اما بحث آزادی از آنها سلب است. آزادی در مغز حضرات بلوای۵۷ چه معنایی دارد!؟ کدام آزادی مد نظرشان بود؟ این تفنگ چیها که دنبال انگلستان، آلمان، آمریکا و فرانسه و نروژ نبودند. اینها - کمونیستهای پیرو چین و شوروی و اشلامی - لطف فرموده دم از آزادی و دمکراسی نزنند. بویی از انسانیت نبردند. در عمل خیانت به مارکس است که یک چپ پیرو دیکتاتوری پرولتاریا دم از دمکراسی بزند. اصلا حرفها و کردارشان موجب شرم انسان است. مصالح و منافع ایران برایشان ابدا مهم نبود! ". حق با آن باشرف وطن پرست است. یا یک تجزیه طلب که در یک حزب بومی طرفدار بعث، سلاح به دست گرفته و حاضر نیست ۱ کلمه علیه فساد و دیکتاتوری و توحش یک قبیله وحشی تجزیه طلب در کردستان عراق، یک واژه به زبان نیاورد اما امروزه شده است آزادیخواه!
نه در مارکسیسم، نه در اسلام، امکان برقراری دمکراسی، وجود ندارد این دو گروه توجهی به مصالح و منافع ایران نداشته و ندارند اسلام ناب محمدی و نماینده امام زمان خیالی، شده بلای جان مردم جوجه کمونیست و حاجی ۵۷ی عقده، نسبت به شاه دارند با بیشرمی میگویند امکان تحصیل زنان نبوده
یک آزادی میخواستند برای خرابکاری، تروریسم، آشوب و توحش بیشتر میخواستند کل ایران را بمب گذاری کنند و به آتش بکشند از سعه صدر شاه در عفو قاتلش حرف نمیزنند حیدراوغلی، میرزا کوچک، پیشه وری و ارانی فرهنگ آزادی داشتند؟ بازرگان، منتظری، نواب، خلخالی صلاحیت حرف زدن از آزادی دارند؟
نخست وزیر را ترور کردند و ۳۳ سینما را آتش زدند، خواستند شاه مملکت را بکشند و شاهزاده را بدزدند، و نویسنده را کُشتند؛ آزادی در چه نبوده؟
بچه مسلمانهای شیفته تروریسم اسلامی هم همان حرفهای کمونیستها را تکرار میکنند «آزادی سیاسی در قبل از ۱۳۵۷ نبوده!» و ناسزا گفتن به شاه هم مُد بوده و هست. اما نسل جوان آگاه و مترقی و نوجوی ایران، تفکری دیگر دارد و در خیابانهای ایران، فریاد بر میآورند که " رضا شاه روحت شاد! /ای شاه ایران، برگرد به ایران؛ مملکت که شاه نداره، حساب و کتاب نداره! و... ".
این حضرات جوجه مسلمان هم میخواستند همه جا را به آتش بکشند و خون بریزند. عامل شوروی بودند. مانیفست و برنامه و طرح و نظم و سیستمی هم که نداشتند! همان اوج ریاکاری و انحطاط فکری یک آدم بُله، مات و مه مانند بازرگان را تکرار میکنند که میگفت قرار از اول، اسلام بوده! همین! یاران بی شرم مصدق السلطنه، فاسد ترین و خونریزترین حکومت الله بر زمین را ساختند و به تاریخ ایران، خیانت کردند!
ملاهای اطراف خمینی تبلیغ تروریسم و خون کشی میکردند. هوچی و آدمکش و آشوب طلب بودند. روز ورود خمینی، مشابه حمله اعراب به ایران بود. برگشت خمینی با خیانت برخی افراد دولت آخر شاه و دولت موقت ممکن بود، افراد ذوب در ولایت (*مصدق) یک مُرده!
البته دستگاه مُلایان شیعه در دوره قاجار جز فساد اخلاقی و مالی و ثروت اندوزی و خیانت و خرافه پروری کاری نداشتند. در قصص العلما هست که شیخ جعفر نجفی آب دهانش را به چشم کور میمالید شفا مییافت. موسی شفتی مجتهد اصفهان؛ عملا شاه بی تاج و تخت اصفهان بود!. و ۲۰۰۰ مغازه داشت و ۴۰۰ کاروانسرا...
اما از مُلایان چه نفعی به مردم ایران رسیده؟ کدام فاجعه را نادیده بگیریم؟
۱. همسوئی با شاهان خونریز صفوی؟
۲ نقش در جنگهای ایران و روس در دوران قاجار؟ مُلاها، شاهان قاجار را به عهدنامههای ترکمانچای (۲۱فوریه ۱۸۲۸) و گلستان (۲۵ اکتبر۱۸۱۳) با روس واداشتند!
۳. تصمیم مُلایان به انضمام ایران به عثمانی؟
۴. خیانت به انقلاب مشروطه؟
۵. خلق گروههای تروریستی اسلامی در ۱۳۵۷؟
۶. امروزه هم مُلایان بی غیرت و ولایت فقیه فرومایه شیعه، و فروش ایران به روسیه و چین؟ سرتاپای جمهوری اسلامی مُلاها در اختیار روسها است. فعلا در مدار روسیه و چین برای دشمنی با آمریکا، حرکت میکنند. ابراهیم رئیسی هم عازم مسکو است. اصولا قبله آقایان کرملین است!
بماند که چین در قبل از ۱۳۵۷ در ایران حامی تروریسم بود. مثلا محسن رضوانی، از سازمان انقلابی حزب توده ایران. با مقامات چینی دیدار کرده و تصمیمگیرنده نهایی و کارگردان اصلی سیاستهای سازمان انقلابی و حزب رنجبران بوده. در مقابل توصیه رهبران حزب کمونیست چین که در سیاست حزب رنجبران مداخله میکردند. ظاهرا چین سیاست حزب محسن رضوانی (کنفدراسیونی) را در حمایت از نظام اسلامی مورد انتقاد قرار میدادند، به امید دریافت کمک ماهیانه دههزار دلار از چینیها به منظور تشکیل یک گروه اجیرشده از پیشمرگههای کرد بار دیگر به چین میرود. اما دوستان چینی دست رد بر سینهاش میزنند.
امروزه هم، رفقای جمهوری اسلامی ولایت فقیه شیعه: چه کسانیاند؟ ۱. چین با دولت کمونیستی سوسیالیستی تک حزبی؛ ۲. کره شمالی با جمهوری تک حزبی؛ ۳. کوبا با دولت کمونیستی؛ ۴. ونزوئلا با جمهوری سوسیالیستی دیکتاتوری؛ ۵. روسیه با دیکتاتوری دیوانه و جنایتکار جنگی؛ و سوریه با رئیس جمهوری جلاد و سرکوبگر.
و این نکته نشانگر آن است که رژیم سفیه وقیح (*ولی فقیه) با هرچه ضد تمدن غرب و دمکراسی باشد، رفیق است! رژیم اسلامی شیعه اثنی عشری با کمونیسم؛ دو روی یک سکه است. الان که اختاپوس مذهبی شیعه و سنی در ایران، این سفلگان و اراذل و مایه ننگ بشریت، زبان در کام دارند تا منافع را حفظ کنند و از منبرهای شوم، دم از امام زمان خیالی بزنند و برای امام فلان و بهمان و عاشورا و...، با داستانهای خیالی و خرافات و موهومات، جامعه را به گریه و زاری و عزاداری به اسم دین، وادار کنند!
ایرانیان شدند جامعهای تماشاگر و بی واکنش و زبان در کام گرفته و تنبل در تفکر. اما «عمامه» سمبل و نشان بارز جهل، جنایت، خیانت، دروغ، دغل، فقدان شرف و آبرو، بی اخلاقی، دزدی، بی وطنی، عوامفریبی، خرافات و موهومات، ظلم، خودبزرگ بینی، آفت، ویروس، بدبختی، ویرانی، شرارت، رذالت، تاریکی، فقر، محرومیت، است... عمامه دارها چه؟ جانی، سرکوبگر، تاراجگر، فاسد!
. راز تاریخ از همه محترم تر است و در رستخیز تاریخ، غوغای بت پرستان و جنجال غوغاسالاران ره به جائی نمیبرد. باید بُت ذهنی خوگردگان را به چالش کشید! این واقعیت، بلوای ۵۷ است. البته جیمی کارتر مانند خمینی، در مذهب و خرافات غوطه ور بود. نمایشنامه متعصبین تروریست مذهبی شیعه را نخوانده بود. انگار مامور جهنم و شیطان بود تا به شاه خیانت کند و مردم ایران، به دورانجهالت و قهقرا و سقوط و ویرانی بازگردند. تو گویی از برنامه آتش بازی تروریستها در خاورمیانه، لذت میبرد!
توقع شرف و اخلاق از بلواگران جنایت و مکافات ۵۷، بیهوده است! وقتی که از اساس، بلوای۵۷ بر پایه دروغ، فریب، تبلیغات سادیسمی، عوامفریبی، خودبزرگ بینی و توهم و خیانت، حرکت کرده است!
ما به دمکراسی خواهیم رسید، اگر بخوانیم: ۱. تجربه آمریکا و روسیه چیست! ۲. لهستان، چه راهی رفت؟ ۳. اُکراین و کنیا چه کردند؟ ۴. در خاورمیانه با اعراب و اسرائیل، چه باید کرد؟ ۵. مستبدان آفریقا چگونه شکست خوردند؟ ۶. کدام نوع از دمکراسی را میخواهیم؟. چین و روسیه در پشت سر مُلا چه میکنند؟
هنوز هویت تخیلی جعلی این شرکت کنندگان در بلوای۵۷ و آشوب تروریستهای اسلامی و مارکسیستی؛ در داخل و خارج، حفظ همین"مجمع جنایت و خیانت با رهبری یک راس سفیه وقیح [ولی فقیه]"است. همین تفرقه افکنی و بازارشیادی هم در راستای اهداف اختاپوس مذهبی ولایت فقیه است و بس..
حاصل تجربه و عقل و تفکر شما شد بلوای ۵۷. آقا، لال شوید! و بگذارید نسل جوان، راه خودش را برود... و خودش بنا به فکر و اندیشه نقاد، انتخاب کند. زیرا «خانهام آتش گرفته است؛ آتشی جانسوز!» و خونریزترین و وحشی ترین و عقب مانده ترین حکومت الله بر زمین، میخواهد برای بقایش، حمام خون راه بیندازد!
خلاصه واکنشهای جمهوری اسلامی و شرکت کنندگان در جنایت و مکافات ۵۷ و تجزیه طلبها و کهنه تروریستها به سخنان شاهزاده رضا پهلوی یک جمله است: "جمهوری وقیحان بهتر از جمهوری فقیهان است! " همگی در یک چیز شریکاند: عقده گشایی و دروغ پردازی نسبت به شاه فقید و تاریخ شاهنشاهی. اما مشت بازی با سایه است و قدم رو در کوچه بن بست!
چرا خامنهای پهلوی را مطرح کرد؟ حنیف یزدانی
اپوزیسیون به خود شلیک نکند، جلال ایجادی