الشرق الاوسط فارسی
شرایط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی پس از هفت ترور پیاپی طی خردادماه گذشته و حمله به چند پایگاه موشکی و پهپادی همچنین حملات دامنهدار سایبری بهشدت متزلزل و آسیبپذیر نشان میدهد.
این آسیبپذیری از آن جهت برای رژیم جمهوری اسلامی خطرناک و هزینهزا است چون به گفته محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر محمد خاتمی، رئیس جمهوری اسبق ایران حاکمیت نظام تهران بر اساس «استحکامبخشی امنیتی» بنا شده است در نتیجه هر گونه آسیب به ساختارهای امنیتی و اطلاعاتی ایران گامی جهت فروپاشی و سقوط نظام مستقر خواهد بود.
اسرائیل با انتقال نبرد و درگیری به درون خاک ایران سستی و نقاط ضعف عمده نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی را برای همه جهان و مردم ایران عیان کرد. مقامات تلآویو با اعلام «دکترین اختاپوس» و اتخاذ راهبرد «ترور هدفمند»، کارآمدی ترور و حذف منتسبان و عناصر مرتبط با برنامههای اتمی، موشکی و پهپادی را در خاک ایران به اثبات رساندند.
اگر روند دیپلماتیک و مذاکرات بینتیجه اتمی وین عملا به عنوان تاکتیکی از سوی تهران برای کاهش گام به گام تعهدات هستهای و گسترش پیوسته برنامههای نظامی و ادامه سیاستهای توسعهطلبانه منطقهای تلقی میشود، این امر اما مانع اقدامات برنامهریزی شده اسرائیل در ایران علیه مقامات اطلاعاتی و نظامی جمهوری اسلامی نشده است.
راهبرد ترور هدفمند آن قدر موفقیتآمیز بوده که اسرائیل را تشویق کرد تا نه تنها مقامات عالی بلکه حتی مسئولین رده دوم و سوم مرتبط با برنامههای اتمی و نظامی را در ایران حذف کند. راهبرد مذکور، از «محسن فخریزاده»، طراح برنامه تسلیحات اتمی ایران تا «علی کمانی»، از نیروهای یگان هوافضای سپاه در شهر خمین را هدف قرار داده است.
این طیف وسیع اهداف در دسترس برای اسرائیل نه تنها سرعت برنامههای تهدیدآمیز اتمی و نظامی ایران را کند کرد بلکه دو نتیجه فوری دیگر نیز بههمراه داشت:
اول این که کلیت «ساختار امنیتی»، «رهبری و هدایت نهادهای اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی» و «راهبردها و پروتکلهای امنیتی» جمهوری اسلامی را بهشدت به چالش گرفت.
ابطحی بهدرستی گفته است که گستره وسیع عملیاتهای موفیتآمیز اسرائیل در خاک ایران، قویترین نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی را واقعا «ضعیف و ناکارآمد» کرده است.
سریعترین نتیجه چنین شرایطی تغییر مقامات نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در ایران بود. تغییر رئیس سازمان اطلاعات سپاه، رئیس سازمان حفاظت اطلاعات سپاه و رئیس سپاه حفاظت ولی امر طی چند روز عمق بحران امنیتی در ایران را نشان داد. در نظامی که جایگاهها و موقعیتهای حکومتی با مدیران آنها شناسایی و معرفی میشود، تغییر یکباره چند مدیر عالی امنیتی - اطلاعاتی پیامی فراتر از جابجاییهای صرفا اداری و مدیریتی دارد.
در همین رابطه حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران ایران پنجشنبه نهم تیر در مراسم معرفی رئیس جدید سازمان حفاظت اطلاعات سپاه ضمن اذعان به جنگ گسترده اطلاعاتی و «مجرب و کارآزموده» بودن سازمانهای اطلاعاتی «دشمن» گفت که «دشمن میخواهد اعتماد به نفس را از ما بگیرد و ما را از درون تهی کند و اعتبار خودمان را اول از چشم خودمان بیاندازد.»
چنین سخنانی از فرمانده سپاه پاسداران اشارهای ضمنی به آسیبهایی است که تاکنون اسرائیل از طریق دکترین اختاپوس و راهبرد ترور هدفمند به دستگاههای اطلاعاتی و مقامات عالی و نیروهای میانی این نهادها وارد کرده است.
وقتی سلامی مجبور میشود در جمع مدیران طراز اول اطلاعاتی کشور از «گرفتن اعتماد به نفس» و «تهی شدن از درون» و «سقوط اعتبار میان نیروهای خودی» سخن بگوید، یعنی عملا چنین اتفاقی افتاده و اقدامات مدیریتی و عزل و نصبها برای کاهش و کنترل چنین روند فاجعهباری در حال انجام است.
دومین نتیجه فوری اقدامات اسرائیل در ایران، هراس و وحشت مقامات جمهوری اسلامی از نفوذ گسترده و حفرههای اطلاعاتی عظیم در نهادهایی است که تا پیش از این برای مردم ایران و کشورهای منطقه شاخ و شانه میکشیدند.
رژیم جمهوری اسلامی میداند نشان دادن عریان ضعفهای اطلاعاتی و حفاظتیاش منحصر به حوزه امنیتی نخواهد ماند و پیامدهایی سیاسی و اجتماعی در کشور و نتایجی نظامی و راهبردی در سطح منطقه خواهد داشت.
به گفته روزنامه «فارین پالیسی»، مقامات ایرانی پس از انتقال نبرد به درون خاکشان و بهویژه پس از ترور فخریزاده که حتی برای ماهها نتوانستند به شیوه ترورش پی ببرند، به شدت «وحشت» کرده و «هیچ عبارتی نمیتواند واکنش آنها را به صورت دقیقتری توصیف کند.»
در سطح منطقه نیز طرح «ناتوی خاورمیانه» و مطرحشدن «پلان بی» از سوی آمریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی در صورت شکست مذاکرات اتمی، میتواند از پیامدهای ضعف آشکار تهران در کنترل وضعیت امنیتی داخلی بهشمار آید.
دقیقا به همین دلیل جمهوری اسلامی پس از هر ترور تلاش میکند با صحنه سازیهای نمادین و صوری خود را در چشم مردم ایران و کشورهای منطقه مقتدر و دارای ابتکار عمل نشان دهد. تهران پس از ترور فخریزاده نمایش مواجهه ساختگی با نیروی دریای آمریکا در دریای عمان را تدارک دید و پس از ترورها و خرابکاریها به شوهای تلویزیونی از جمله اعلام دستگیری سریع عاملان روی آورد در حالی که کسانی را به عنوان عامل این اقدامات معرفی کرد که به گفته شاهدان عینی ماهها پیش از حوادث ترور و خرابکاریها بازداشت شده بودند.
افزون بر وحشت مقامات ایرانی از شرایط امنیتی کنونی، مجموعه عملیاتها و شدت بخشیدن به کارزار بلندمدت امنیتی اسرائیل در ایران به فضای «بیاعتمادی فزاینده» در سطح رهبری جمهوری اسلامی هم دامن زده و باعث «ایجاد اختلاف» میان مسئولان و نهادهای سیاسی و نظامی در تهران شده است.
فرمانده سپاه در سخنرانی اخیرش به این بیمها و هراسها نیز اشاره کرده است. سلامی با اذعان به این که «بیشترین تجربیات موفق دشمن ما در عمل سرویسهای اطلاعاتی اوست» گفت، سرویسهای «مجرب و کارآزموده» اطلاعاتی و امنیتی «استکبار» که «فروپاشی رژیمهای بسیاری را در کارنامه خود دارند» در راه مبارزه با ایران هم «ابزارهای پیچیده، تکنیکهای مبتکرانه، متغییر و دائما نو شده» بکار میگیرند.
بدین ترتیب اقدامات اسرائیل در خاک ایران و متعاقب آن واکنش مسئولان جمهوری اسلامی، واقعیتهای جدیدی را آشکار ساخت که بارزترین آنها شکست اسطوره سازیهای حکومت ایران از اقتدار اطلاعاتی خود و موفقیت انتقال نبرد به درون خاک ایران از طریق دکترین اختاپوس و ترورهای هدفمند بوده است.
با این حال پرسش قابل طرح این است که اسرائیل تا کجا به چنین رویکردی در تعامل با تهدید ایران ادامه خواهد داد؟ و آیا جمهوری اسلامی فرصت پیدا میکند به موقع «نقایص ساختار امنیتی» خود را تا پیش از خروج شرایط از کنترل بر طرف نماید؟