فرزانه روستایی - بسیاری از اقتصاددانان معتقدند جمهوری اسلامی چنان رکورد استثنایی و پیچیده ای از غارت منابع و ثروت ملی را از خود به جا گذاشته است که بندرت در کشور دیگری بتوان نمونه ای برای آن یافت. فاجعه بارتر از این نیست که به نام دین و یک باور خاص مذهبی همه سرمایه گذاری ها و سرمایه ها جهت خاصی بگیرند تا منافع از پیش تعریف شده طبقه یا صنف خاصی را تا حلقوم تامین کند و دیگر طیف های دیگر اجتماعی از هر خدماتی محروم شوند.
در جریان تنطیم بودجه سال ۱۴۰۱ سهم نهادهای مذهبی و سازمان های وابسته به حوزه علمیه از بودجه لاغر شده کشور چنان افزایش یافت که برخی معتقد شدند جنگی ریشه دار بر سر به خانه بردن تکه بزرگتری از بودجه بین کارشناسان دولت و نهادهای بسته مذهبی در جریان بوده است. اگر بودجه اختصاص یافته به مرکز خدمات حوزه علمیه و نیز همچنین شورای عالی حوزه علمیه و نیز حق بیمه طلاب و روحانیون غیر شاغل بتواند معادل بودجه استان های البرز، همدان و نیز استان مرکزی شود می توان استنتاج کرد که اقتصاد ایران دارد قربانی منافع روحانیون و طبقه تسبیح به دست ها می شود که با طیب خاطر دارند از گردن مردم سواری می گیرند.
اگر سهم بزرگ نهادهای اطراف حوزه از بودجه کشور را در کنار این واقعیت دردناک قرار دهیم که نهادهای مذهبی حسابرسی نمی شوند، شفاف نیستند، و به هیچ نهادی گزارش سالانه ارائه نمی دهند می توان استنتاج کرد که شبکه مالی در اطراف حوزه های علمیه به غیر از فعالیت مصوب درگیر امور دیگری هستند که قرار نیست افشا شود.
علم اقتصاد می گوید اگر یک بنگاه اقتصادی از شفافیت می گریزد و گزارش مالی نمی دهد نباید شک کرد که آن بنگاه درگیر امور غیر قانونی و خلاف است. در ضمن به این نیز نباید شک کرد که روئسای نهادهایی که گزارش مالی ارائه نمی دهند و همیشه برای فرار از ارائه گزارش دلايل امنیتی می تراشند بی تردید حساب بانکی خود و خانواده و نزدیکان خود را به آن نهاد متصل کرده اند. این خلاصه ماجرای نهادهای مذهبی و حوزه ای در ایران است که در ماجرای بودجه سال ۱۴۰۱ نسبت به همه بودجه های عمرانی و ملی و میهنی در اولویت قرار گرفتند.
مجتبی خامنه ای که یک شبه آیت الله شده و بزودی لقب عظمی را نیز بر القاب او اضافه خواهند کرد از مهمترین مهره های این نظام غیر شفاف ولایی است. دفتر خامنه ای در شرايطی برای او تدارک رهبری می بیند که بر اساس پیش بینی نهادهای امنیتی غربی، مجتبی برای رهبر شدن باید از دریایی از خون عبور کند، و یا اینکه کل کشور را برای رهبر شدن او بر باد دهند.
در هر حال آنچه که طیف های وسیعی از مردم در مورد آن تردید ندارند این است که نهادهای مذهبی در ایران، از موسسه مطالعات استراتژیک حضرت علی اصغر شش ماهه گرفته تا دانشکده مداحان که وصل است به سازمان عریض و طویل عزاداری های ماه محرم و روضه خوانی ها، و دفاتر آئمه جمعه و نمایندگی های بیت در ادارات و سازمان ها همگی با هم ستون فقرات یک روابط مافیایی اسلامی و مادر همه دردسرهایی هستند که مردم بعد از سال ۵۷ به آن دچارند.
از آفتاب روشن تر است که این وضع ادامه نمی یابد و ادامه اداره کشور با روش های مافیایی و باندی نه تنها امکان پذیر نیست بلکه خواب و رویاست. هر چند این تبعیض ها و نحوه اداره کشور آسیب های گرانی بر همه بنیان های اقتصادی اجتماعی کشور وارد کرده است، اما همزمان ریشه های سکولاریزم را در این مملک و خاک آبیاری کرد و هنوز جمهوری اسلامی نرفته، بی دینی و سکولاریسم تنومند ترین درختی است که در کشور خود نمایی می کند.
***
من همزمان عاشق دو مرد بودم
جزئیات نحوه حضور روحانیون در بانکها