ما در جنگ، قبل از حمله، باید بر سر دشمن آتش تهیه بریزیم. موقع آتش تهیه تمام واحد ها هر آن چه سلاح دارند را به کار می اندازند و منطقه چنان پر از شلیک ها و انفجارها می شود که شما حتی اگر پشت سنگری پناه بگیری و دراز کش یا نشسته و ایستاده شوی، امکان این که گلوله ای ترکشی چیزی به تو بخورد بسیار زیاد می شود.
شاید حرکت اخیر بچه ها در ایران را بتوان شبیه به ریختن آتش تهیه بر سر جمهوری اسلامی دانست.
مرحله ی بعد پیش روی به سوی اهداف تعیین شده است.
آیا شما از سیاسیون موثر ما تا کنون کلمه ای در این باره شنیده اید؟
من با وجود این که کار م دنبال کردن خبرهاست در مورد تعیین هدف های جنگی برای فتح کردن چیزی نشنیده ام.
در اینجا ما به نوعی در بن بست قرار گرفته ایم.
اگر آتش را هر کس از هر جا و به هر شکل بر سر دشمن بتواند بریزد، برای پیش روی حداقل باید مشخص باشد که هدف چیست و به سمت کجا باید پیش روی کرد.
فعلا این موضوع به امان خدا سپرده شده و کسی در باره ی آن «به طور مشخص» سخن نمی گوید.
این مثل این است که در فوتبال بازیکنان دائم با هم پاسکاری کنند و به حریف دریبل بزنند و تکل روی پای آن ها بروند اما اصلا دروازه ای برای گل زدن وجود نداشته باشد.
در چنین وضعیتی حتی من که مذهبی نیستم دائم در حال دعا کردن هستم که خداوند شرّ سد علی را از روی زمین کم کند.
در وضعیت های دیگر مرگ و زندگی او اصلا مهم نیست چون می توانند سر فرصت برای او جایگزینی در نظر بگیرند و نیروهای مسلح را وادار به اطاعت از او کنند.
به راه انداختن ماشین عظیم ولی سنگین جامعه هم در روز مرگ او کار بسیار دشواری ست.
اما در وضعیت فعلی که سگ صاحب اش را در سیستم نکبت نمی شناسد، و بولدوزر مردم هم به راه افتاده، مرگ خامنه ای می تواند سد سکندر به شدت ترک خورده ی نظام را فرو بریزند و سیل بنیان کن مردم،،، جمهوری نکبت را به فجیع ترین شکل ممکن روانه ی زباله دان تاریخ کند.