یادشان بخیر! استاد بزرگ زبان و ادبیات فرانسه، زنده یاد دکتر مهدی روشن ضمیر که زمانی رییس دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز بودند تعریف می کردند که در ابتدای انقلاب، قرار شد دانشگاه به صورت شورایی اداره شود و باغبان دانشگاه هم در این شورا با رای برابر حضور داشت!
خدا رحمت شان کند انسان شوخ طبع و ظریف اندیشی بود و همیشه خنده به لب داشت و این داستان را که تعریف می کرد به آرامی می خندید!
بعد ها که به دیدارشان رفتم تا سوالی در باره ی دائرةالمعارف دیدرو و دالامبر از ایشان بپرسم، صحبت از وضع زندگی اساتید دانشگاه شد که ایشان با طنزی دردناک فرمودند الان حقوق من برابر است با در آمد یک عمله که چندی پیش آمد در منزل ما برای درست کردن چیزی!
آری. در مملکت گل و بلبل، که همه چیز از جمله برابری رای میان آحاد جامعه، تبدیل به جوک می شود، باید هم حقوق استاد قدیمی و عالی رتبه نه تنها از نظر ریالی بلکه از هر لحاظ برابر با حقوق یک عمله شود! (عمله های حکومتی را البته باید مستثنی کرد که حقوق شان کهکشانی ست و نمونه اش حقوق سی میلیون تومانی دختر خانم دهه هشتادی عضو شورای شهر تهران است).
یکی از مواردی که در یکی از گفت و گوهای ویدئویی شاهزاده رضا پهلوی دیدم، این بود که ایشان با بیان این که من یک رای دارم شما هم یک رای دارید، در حال تلاش برای خاکی نشان دادن و برابر نشان دادن خود با دیگران بود و به عبارتی خود ایشان توو سر خودشان می زدند که من هم یکی از شما هستم.
نمی دانم شاید معنی رای برابر در انتخابات ملی، و در حقوق اجتماعی و در حقوق قضایی، و این که «همه با هم برابر هستیم» را من بد فهمیده ام.
تصور من این بوده که رای برابر و این که رای من برابر با رای شاهزاده و آقای اینشتین و خانم مریم میرزاخانی و جناب استاد حسن انوری و آقای غلامحسین مصاحب و پاکبان محله و آبدارچی اداره است از نظر انتخاب مسوولان شایسته ی کشور در تمام زمینه ها، از مسوولان محلی گرفته تا مسوولان عالی بوده نه این که رای برابر، برابر با قابلیت های مساوی ماها باشد در اموری که قابلیتی نداریم!
در ادامه ی بحث این که شاهزاده باید تلاش های ملی خودش را بدون نگاه به این که دیگران چه می گویند انجام دهد، باید به این موضوع رای هم اشاره کنم که در آینده رای ما به منتخب کشور همگی با هم برابر خواهد بود، ولی قابلیت منتخب کشور، با رای ما تعیین «بالا و پایین نخواهد رفت».
من، هرگز در فضای سیاسی ایران، برابر با شاهزاده نخواهم بود. فلان معلم ریاضی، هرگز برابر با آلبرت اینشتین نخواهد بود. فلان دانشجوی ادبیات با جناب دکتر انوری قابلیت یک سان نخواهد داشت. و رای دسته ی اول در زمینه ی تخصصی شان با رای دسته ی دوم برابر نخواهد بود!
متاسفم که چنین موضوع ساده و بدیهی را نیز باید به «جماعت ایرونی» که طفلی از شدت به حساب نیامدن در هیچ زمینه ای، خود را پادشاه میدان کاه فروش ها می بیند و معنی رای من با تو یکی ست را مساوی دانستن قابلیت های خود با صاحبان قابلیت می داند توضیح دهیم! :)
مُهر تایید ضرغامی بر اشتباه سخنگوی دولت؟