Friday, Feb 10, 2023

صفحه نخست » ضدانقلاب ۵۷ و انقلاب ۱۴۰۱، نیکروز اعظمی

Nikrooz_Azami_2.jpgماه بهمن است بهمن ضد انقلاب که در ضدیت با انقلاب اجتماعی جامعه، همه دستاوردها و ارزشهای مدرن جامعه ایران را منجمد کرد.

با دو روش می‌توان رویداد ۲۲بهمن ۵۷ را بگونه‌ای بررسید که مقارن به حقیقت و واقعیت باشد؛ اول روش تحلیلی/ قیاسی و دوم روش تاریخنگاری مدرن. در روش اول بعنوان مثال می‌توان خصوصیات و خاستگاه انقلاب مشروطه را با رویداد ۲۲بهمن مقایسه کرد. یا قیاس میان جامعه کهن، میانه و جدید که این آخری با "ایران نوین"، می‌آغازد. باید این را بدانیم که در جهانِ ارزشهای آفریده شده‌ی انسان، هر چیز با چیز دیگر مقایسه می‌شود. پیش از بسط جامعه و نظام‌های دمکرات در مغرب زمین، نظام استبدادی بمفهوم امروزی‌اش کشف نمی‌شد و بتبع شناختی حاصل نمی‌گردید. فقط با حضور این دو نظام است که می‌توان به روش قیاسی و تجربی آنها را تحلیل و سبک سنگین کرد. روشهای علمی هم به همین منوال هستند. در علم فیزیک یا فلسفه یا سایر علوم می‌توان چنین قیاسی را به وفور و عیان مشاهده کرد. روش دوم، تاریخنگاری انتقادی است. یعنی باید تاریخ رویدادهایی که در فرهنگ ما رخ داده‌اند از منظر تاریخنگاری نقاد نگریسته شوند که در اینصورت قائل شدنِ نفع ویژه برای نیروی اجتماعی خاص هم، منتفی خواهد شد. ما ایرانیان به دلیل پوشش دینیِ ذهنمان، با این دو روش بیگانه بوده‌ایم. و اکنون نیز رویدادها را فارغ از این دو روش و آنچه تا کنون مرسوم بوده که چیزی نبوده جز از روی دست همدیگر مشق نوشتن، در دفتر مشق مان سیاه می‌کنیم.

۲۲بهمن ۵۷، ناقوس شوم ضد انقلاب بود که با پیروزی و تأسیس حکومت اسلامی، بر جای جای ایران طنین مرگ و نفرت پراکند. همه آنهایی که در آن دوره در صدد برپایی "انقلاب"از هر نوعش بوده‌اند ضد انقلاب اجتماعی بیش نبوده‌اند. انقلاب اجتماعی‌ای که در همه عرصه‌ها و ابعاد جامعه در حال دگرگونیِ شیوه‌ها و روشهای زندگی بسود ترقی و رُشد روحیات و دگرگونی زیست انسان ایرانی بوده است. رویداد نفسگیر ۲۲بهمن ۵۷ بنا به ذاتش نمی‌توانسته بالحاظ سیاسی مکمل چنین انقلابی بوده باشد و فقدان تنوع و تکثر سیاسی و بطورکلی آزادی‌های سیاسی در دوره محمد رضا شاه را، جبران نماید. و مشاهده کردیم که نه تنها چنین نشده بلکه روح و روان ایرانی را در بیش از چهاردهه خراشید و از وی امت تابع فقیه ساخت.

پس از گذشت چهار دهه از امت و صغارت، نسل‌های جوان ایرانی پا به میدان گذاشته تا با عزم نیرومند یکی از مخوف ترین حکومت فاشیست اسلامی را از طریق نمایش قدرت و برپایی انقلاب زن زندگی آزادی، به زیر کشد. نسل هایی که با اراده‌ای قوی، مصمم و مدنی بر آن شده تا شیوه‌های تازه زندگی‌شان را پی بریزند.

آری، انقلاب زن زندگی آزادی رویارویی تمام عیار است بر ضد انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ در همه نمادهایش. انقلاب ۱۴۰۱ مهسایی با مضمون و خصلت حقوق بشری و عقلانی‌اش نمی‌تواند کمترین پیوند ارزشی با رویدادی (۲۲ بهمن ۵۷) داشته باشد که بنای نظام سیاسی‌اش مبتنی بر ارزشهای فرهنگ اسلامی بوده و جامعه را به اعماق سیاهی‌ها فرو کشیده است. پیروزی بی همتای این رویداد و تأسیس "جمهوری اسلامی" پس از آن، فقط یک پای اختاپوس اسلامی ما بوده. اسلامی که در کالبد فرهنگ ثنوی ایرانی جایگیر شده بود و به تدریج به کانون اصلی آن در آمد. فرهنگ و رویدادی که، تاب تحمل مظاهر مدرنیسم و انقلابات اجتماعی در جامعه ایران را نداشت. عملیات مسلحانه تروریستی چریک‌ها، آخرین دفاعیات خسرو گلسرخی، "شب‌های شعر گوته" در تهران و خیانت جبهه ملی‌ها به مرد با فرهنگ و متمدن شاپور بختیار، در خدمت این اختاپوس و پلشتی فرهنگ ما بوده است. بنابراین در مقایسه میان مضمون رویداد ۲۲بهمن ۵۷ و انقلاب ۱۴۰۱، اولی باید ضد انقلاب باشد.

نیکروز اعظمی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy