جنگ جهانی دوم تحولات و مطالبات بینالمللی را دگرگون کرد و از آن تاریخ به بعد، مسئله حقوقبشر در روابط بینالملل جای مناسب خود را گرفت. نظریهپردازان بسیاری در حوزه حقوقبشر و روابط بینالملل تلاش کردند این مبحث را در قامت نظریاتی همچون «نظریه جنگ عادلانه» که از دیرباز در مورد آن سخن گفته میشد، پیش ببرند. نظریه جنگ عادلانه یا جنگ مشروع به دوران « جمهوری روم» بازمیگردد که این دکترین قرون وسطایی تاکید میکند که جنگ میبایست در شرایط جایز و مشروع انجام شود. نظریهپردازان کهن از جمله فلاسفه سیاسی تلاش کردند مبحث جنگ را در میانه استباطهای خود از لابهلای مباحث الهیاتی عبور کنند و خط و نشان خود را برجای بگذارند و از سویی دیگر کارکرد این مباحث را در «امور خارجی» تعبیر میکردند، در حالی که نظریهپردازان جدید روابط بینالملل مسئله «جنگ عادلانه» و نقض حقوقبشر را نه امری داخلی و مرتبط با مسئله درون کشوری بلکه کنشی مسئولیتپذیر در سامان نظام بینالملل جدید تعبیر میکنند که از امر داخلی عبور کرده و این مسئله و پاسخگویی به رویداد نقض حقوقبشر را «امری ذاتا اخلاقی» و جهانی تعبیر میکنند.
در نظام بینالملل جدید بخصوص پس از جنگ جهانی دوم نقض گسترده حقوقبشر شهروندان تحت قیومت حاکمیت دولتها نمیتواند بدون پاسخ و بیتوجهی نظاره شود و در این تعاریف جدید توسل به زور و حتی جنگ برای پیشگیری از جنایت و نقض آشکار حقوقبشر آن هم در شرایط معین و خاص از مصادیق و موارد مورد بحث در نظریه « جنگ عادلانه» تعبیر میشود.
تاکید نظریهپردازان مدرن به « دخالت بشردوستانه» در مسیر تحقق حقوقبشر نشان میدهد مبحث نقض حقوقبشر نه امری داخلی بلکه مسئولیتی مرتبط با تکتک کشورهای مدافع حقوقبشر است. باید اشاره کرد که نظریه «دخالت بشردوستانه» صرفا به معنی گزینه نظامی نیست. در این نظریه تاکید میشود که دخالت بشردوستانه در مسیر رفع هرگونه موارد نقض گسترده و سیستماتیک حقوقبشر امری ذاتا اخلاقیست و وظیفه مراجع بینالمللی پاسداشت حقوقبشر است و در جهت این پاسداشت توسط به زور توسط کشور و یا کشورهای ثالث میتواند موازنه منفی علیه شهروندان این سرزمین را از میان بردارد.
آنچه در متن بالا تحت عنوان حقوقبشر تکلیفآور و جهانشمول به آن اشاره شد مقدمهای به تاکید مستمر شاهزاده رضاپهلوی به مبحث بسیار مهم «گفتگو با جهان» و مسئولیتپذیری کشورها نسبت به حقوقبشر است.
با مروری به سخنان و مطالب منتشر شده توسط شاهزاده رضاپهلوی طی دستکم چهل سال گذشته وی به خوبی از نقش فایدهگرایانه و یا همراهی جهان در تقابل با استبداد جمهوریاسلامی سخن گفته است. دیدارها و ملاقاتهای سیاسی و دوستانه او با رهبران و نمایندگان مردم در جهان نشان میدهد وی به درستی از فرآیند نقش جهانی در تثبیت دمکراسی و همراهی با مردم ایران آگاه است و در این مسیر از هر فرصتی جهت تقویت آن بهره میبرد. با علم به آنکه ایشان طی چهل سال گذشته بارها در این خصوص سخن گفته است از مباحث مرتبط با گذشته ایشان عبور کرده و تاکید به سخنان وی در نشست دانشگاه جرجتاون و همچنین اهمیت حضور ایشان در نشست بسیار مهم «کنفرانس مونیخ» خواهم نوشت.
دو فاکتور کلیدی در نظام بینالملل
شاهزاده رضاپهلوی در نشست دانشگاه جرجتاون تاکید میکند در نظام بینالملل دو فاکتور کلیدی میتواند جنبش دمکراسیخواهی ایران را به نتیجه برساند که این نتیجه درصورتیست که در داخل فعالانه علیه رژیم قیام صورت بگیرد. ایشان میگوید «فشار حداکثری علیه رژیم و حمایت حداکثری از مردم ایران» دو فاکتور اصلی در نظام بینالملل است که نقش بازیگران بینالمللی را مشخصتر میکند. ایشان معتقدند «کسانی که باور دارند این رژیم قابل اصلاح نیست» و «نقش خودشان تحت عنوان بازیگران این سناریو را پذیرفتهاند» میتوانند در فرایند تغییر رژیم جهت حفظ حقوقبشر و جان مردم ایران همراه شوند هر چند وی تاکید میکند که «کاهش هزینه مبارزاتی مردم ایران به نفع آنان نیز خواهد بود».
شاهزاده رضا پهلوی با استقبال از نقش جهانی جهت حفظ ارزشهای حقوقبشری میگوید: « قطعا از حمایت جهانی استقبال میکنیم چرا که بهتر و سریعتر ما را به مرحله فروپاشی نظام روبرو میکند» و از سویی دیگر ایشان به جهان وعده میدهد که با سرنگونی رژیم اسلامی به یکباره نگرانی جهان از اتمی شدن، ترویج اسلام سیاسی رادیکال و تروریسم، ادامه همکاری ایران با روسیه در سرکوب مردم اوکراین، کاملا متوقف خواهد شد و در مسیر تعامل با جهان، ایران میتواند سوخت اروپا را تامین کند تا نگرانی جهان هم از سوی آنان رفع شود هم مطالبات مردم ایران یعنی سرنگونی رژیم هر چه سریعتر به نتیجه برسد.
تاکید شاهزاده رضا پهلوی به تعامل با جهان و بخصوص کشورهایی که امروز رژیم اسلامی با آنان سر جنگ و خصومت دارد نشان از هوشیاری وی از وضعیت جهان دارد که در یک نشست مرتبط با ایران تاکید میکند که در پس سرنگونی رژیم قطعا تعاملات متعددی با کشور اسرائیل و دیگر کشورهای همسایه خواهیم داشت و حکومت آینده تضمین کننده سرمایهگذاری خارجی خواهد بود.
با توجه به متن سخنان دیگر مهمانهای حاضر در این نشست، شاهزاده رضا پهلوی با تمرکز به مسائل داخلی و مباحث مرتبط به نظام بینالملل نقش خود را تحت عنوانِ مطلع از امور اصلی و مهمِ فرآیند انقلاب نشان داد و از سویی با نکتهسنجی و اشارات مستقیم و غیرمستقیم به نقض آشکار حقوقبشر در ایران خواهان دخالت بشردوستانه متصل به اهداف انقلاب مردم ایران شد و تاکید کرد که بیتوجهی جهان به مردم ایران «دخالت در امور آینده ایران» محسوب میشود و میبایست آنان از نقش ناظر به نقش تاثیرگذار و همراه، همسو شوند. ایشان به درستی تفاوت میان، پاسخ به دولت یاغی و همراهی با مردم ایران جهت براندازی رژیم اسلامی تاکید کرد که بیتفاوتی نسبت به این مباحث به معنی تایید آشکار نقض حقوقبشر در ایران خواهد بود.
کنفرانس مونیخ و به رسمیت شناختن اپوزیسیون ایران
هرچند کنفرانس مونیخ توسط وزارت دفاع آلمان بودجهبندی شده است و گفته میشود در اختیار بخش خصوصی است اما بر کسی پوشیده نیست که این کنفرانس مهمترین نشست امنیتی-سیاسی جهان تلقی میشود و سنجش و تاکید آن به مسئله صرفا نظامی نشان دهنده بیاطلاعی از میز شطرنج این کنفرانس است.
پیش از ادامه مطالعه این مقاله به خاطر بیاورید که شاهزاده رضا پهلوی در کنفرانس دانشگاه جرجتاون بارها تاکید به مسئله دیپلماسی با جهان و رفع نگرانی جهان پس از سرنگونی جمهوریاسلامی تاکید کرد و حتی با اشاره مستقیم به توقف کامل همراهی ایران با روسیه در مسیر سرکوب مردم اوکراین نشان داد که نقش وی در صلح و دمکراسی در منطقه و جهان به چه میزان مهم و اساسی است.
پس از دیدارهای آشکار و اعلامنشده اپوزیسیون ایران با مقامات مختلف در کشورهای اروپایی و آمریکایی دعوت شاهزاده رضا پهلوی و مسیح علینژاد به کنفرانس مونیخ میتواند بازی شطرنج اپوزیسیون در سپهر سیاسی امروز ایران را تغییر دهد. دعوت شدگان به کنفرانس مونیخ عمدتا رهبران و سیاستمداران جهان به همراه چهرههای امنیتی و نظامی است که نقش کلیدی در جهان را برعهده دارند.
تاکید این نکته که نظام بینالملل محل تبادل و تعامل است را مخاطب به خوبی درک میکند و مطلع است که دعوت از چهرههای سیاسی در مجامع بینالمللی و حذف نمایندگان سیاسی کشورها پیغام و تبعات متعددی میتواند داشته باشد و اگر برگزارکنندگان، رو به سمت اپوزیسیون یک کشور آن هم کشوری ماجراجو به نام جمهوریاسلامی بیاورند به این معناست که میزبان که بر کسی پوشیده نیست هویت این میزبان کشور آلمان و دولت این کشور است، دست دوستی و یاری به سمت اپوزیسیون مجدد دراز کرده است هرچند این تعامل آشکار میتواند در تعاملات سیاسی تنش عمیقی میان آنان با حکومت اسلامی ایجاد شود و شاید بهتر است تاکید کنیم که دعوت از شخصی همچون شاهزاده رضا پهلوی متفاوت از تمام دعوتهایی است که تاکنون صورت گرفته است.
مسیح علینژاد به عنوان یک چهره فعال مدنی و روزنامهنگار تاکنون به نشستهای سیاسی و اجتماعی متعددی دعوت شده است و دعوت وی به معنی همراهی جهان با بخشی از اپوزیسیون محسوب میشود که ادعای رهبری سیاسی نیز ندارد اما حضور شاهزاده رضا پهلوی که سالها تحت عنوان آلترناتیو شناخته شده است و هماکنون نقش کلیدی در اتحاد و همبستگی براندازان دارد نشان میدهد که جهان آماده شنیدن و همکاری مستقیم و بدون لابیگری با براندازان ایران دارد.
آنچه در این نشست، مهمتر از حضور در مقابل دوربینها و سخنرانی عمومی تلقی میشود لابیهای پنهان و رایزنیهای پس از این نشست محسوب میشود و دقیقا این مسیر همان راهیست که شاهزاده رضا پهلوی بارها درخصوص آن صحبت کرده است و معتقد است که فرآیند انقلاب درصورتی سرعت بخشیده خواهد شد که جهان همراه با مخالفان رژیم به جای لابی در پستو در مقابل دوربینها و نشستهای اصلی جهان باشد و از طرفی دیگر تعهداتی که جهان مقابل دوربین نمیتواند بدهد در میان گفتگوهای رسمی اما غیرعلنی همراه شود.
همانطور که در سطر اول اشاره شد امروز جهان و بخصوص کشورهای مدعی دفاع از حقوقبشر موظفاند که مسئولیت اخلاقی خود را در دفاع از حقوقبشر نشان دهند و شهروندان تحت قیومت حکومت جمهوریاسلامی را که به صورت سیستماتیک مورد آزار و اذیت قرار میدهند را همراهی کنند و این همراهی دقیقا پاسداشت حقوقبشر در جهان است.
مرتضی اسماعیلپور