مجید محمدی - ایندیپندنت فارسی
در چند ماه پس از افول حرکت اعتراضی در خیابانهای ایران، بخشی از جمهوریخواهان (بیشتر مارکسیست و اسلامگرا) و پادشاهیخواهان/مشروطهخواهان (دشمنان جدی مارکسیسم و اسلامگرایی) برسر نظام سیاسی آینده به جان هم افتادند و یکدیگر را تا توانستند نواختند. در حوزهای دیگر، نزاع بر سر فدرالیسم، خودمختاری، تجزیهطلبی، و قدر قدرتبودن دولت مرکزی بود. کشمکشها برسر حدود و قیدوبندهای دین و برخورد با نهادهای دینی در جامعه نیز همچنان جاری است.
این سه نزاع در عین کمحاصل و تاحدی مضربودن برای جنبش مهسا، از مهمترین موضوع مربوط به آینده ایران غافلاند که باید با حوصله و دقت مورد بحث قرار گیرد. این موضوع همانا اندازه و کارکرد حکومت/دولت در سه سطح ملی، استانی و محلی است. در این نوشته پرسشهای کلیدی در هر سه موضوع را، که به یکدیگر مربوط هم هستند، مطرح میکنم. بهدلیل معانی برهمافتاده حکومت و دولت و ابهام در معنای آنها در ایران، هر دو واژه را آوردهام.
سهم حکومت/دولت از اقتصاد
آیا در ایران دموکراتیک و آزاد وزارتخانههایی مثل مسکن و شهرسازی، ارتباطات و فناوری اطلاعات، نفت، صنعت و معدن، و نیرو خواهیم داشت؟ اگر مثلا وزارت نیرو و شهرسازی داشته باشیم، کارکرد این وزارتخانهها چه خواهد بود؟ آیا دولت مرکزی همه زیرساختهای تولید و توزیع انرژی یا صنایع خودروسازی یا شبکههای آبرسانی و مخابرات را در اختیار خواهد داشت؟ آیا دولت برای رانتخواران و خودیهایش مسکن خواهد ساخت یا هزینه این ساخت را تامین خواهد کرد؟ آیا دولتهای استانی و قوای مجریه محلی در این حوزهها دخالتی خواهند داشت یا همه این امور به بخش خصوصی واگذار خواهد شد؟ پرسش اصلی در اینجا این است که حکومت/دولت چه حجمی از اقتصاد ایران را در اختیار خواهد داشت: ۱۵، ۲۵ یا ۸۰ درصد؟ این سهم در میزان دخالت حکومت/دولت در حیات شهروندان ایرانی عامل مهمی خواهد بود.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
اختیاردار درآمد ملی
درآمدهای ملی از منابع کشور مثل نفت و گاز و معادن و شیلات به کدام حسابها ریخته و چگونه و بهوسیله کدام نهاد هزینه خواهد شد؟ آیا در حساب حکومت/دولت ریخته خواهد شد تا صرف فساد و سرکوب و ناکارآمدی و اتلاف کند یا به تساوی در حسابهای بازنشستگی یا آیندهنگری شهروندان سرمایهگذاری خواهد شد؟ آیا خیرخواهان، هادیان، دلسوزان، عدالتورزان اجتماعی، و کاسبان فقر و فلاکت مردم خواهند گذاشت تکتک شهروندان صاحب اموال خود باشند؟ چگونه میتوان از هزینهکردن منابع کشور در پروژه گسترشطلبی حاکمان یا بسط ایدئولوژی آن جلوگیری کرد؟ چگونه میتوان دولتی محدود و سبک و چابک داشت؟ چه سازوکاری میتواند جلوی فساد حاکمان در دستبردن به جیب مردم را بگیرد؟
محدوده عمل حکومت/دولت
چه برسر وزارتخانهها و سازمانهای تبلیغاتی مثل وزارتخانههای ارشاد، میراث فرهنگی و ورزشوجوانان، سازمان رادیووتلویزیون دولتی، و سازمانهای تبلیغات دینی حکومت (مثل سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان فرهنگ و ارتباطات)، صدها ناشر و مطبوعاتی و وبسایت دولتی خواهد آمد؟ آیا دولت پای خود را از این کارها کنار خواهد کشید یا مقامها میخواهند فرهنگدوست باشند و در همه این امور دخالت کنند و مردم را به راهی که دوست دارند هدایت کنند؟ آیا منابع عمومی صرف ساختن فیلم و سریالهایی خواهد شد که مقامهای سیاسی دوست دارند مردم را با آنها مهندسی فرهنگی کنند؟ آیا هزینه فوتبال باشگاهی کشور از جیب گرسنگان و فقرا کسر خواهد شد؟ آیا هزینه جشنها و مراسم دولتی مثل غدیر و راهپیمایی اربعین و نذری عاشورا یا بدیل آنها که مورد نظر سوسیالیستها یا ملیگرایان است از منابع عمومی دزدیده خواهد شد؟
رابطه دین و حکومت/دولت
آیا نهادهای دینی دولتی خواهند ماند و از دولت بودجه خواهند گرفت و سازمان مدیریت آنها دولتی خواهد بود یا دولت پایش را از این حیطه کنار خواهد کشید؟ چه برسر اوقاف خواهد آمد؟ اگر قرار است نهادهای دینی دولتی و زیر نظارت دولت بمانند تا در کار دولت دخالت نکنند، الگوی رفتاری مثل آلمان خواهد بود (که نهادهای دینی مورد سوءاستفاده دولت واقع نمیشوند، اما بودجه دولتی دارند) یا مثل ترکیه که اردوغان همه نهادهای دینی را ابزار قدرت خود کرده است؟ الگوی آمریکا چه اشکالی دارد که دین اصولا مدنی است و نه دولتی و نهادهای دینی در عین استقلال، بودجه دولتی ندارند؟ پاسخ به این سوالها نوع سکولاریسم یا لائیسیته آینده را تعیین خواهد کرد. دین و دولت بیشتر با قانون از هم سوا خواهند شد یا با سازوکارهای قضایی و اداری یا با نظام بودجهبندی؟
نقش و اندازه حکومت/دولت مرکزی
اندازه و کارکرد دولت مرکزی چه خواهد بود؟ آیا کارکرد حکومت/دولت مرکزی به دفاع، وزارت خارجه، امنیت داخلی، پژوهشهای بنیادی، رسیدگی به بلاهای طبیعی، و بهطور خلاصه حداقل وظایف یک دولت محدود خواهد شد یا دولت مرکزی دولتی مهد کودکی برای رسیدگی به همه امور و نیازهای شهروندان خواهد بود؟ آیا دولت تامینکننده معیشت حدود نیمی از جمعیت کشور خواهد بود؟ دولت چه کارکردهایی نباید داشته باشد؟
آیا مردم هر منطقه و شهر و استان خواهند توانست خود درمورد بخش عمده منابع و مالیاتهایی که میپردازند تصمیم بگیرند؟ آیا امنیت داخلی استانها به خود آنها واگذار خواهد شد؟ آیا حکومت/دولت میتواند آب یک منطقه را با کشیدن کانال به منطقهای دیگر منتقل کند، بدون آنکه مردم آن محل نقشی در این تصمیمگیری داشته باشند؟ آیا استانها و شهرها میتوانند خود قوای مجریه و قانونگذاری و قضایی داشته باشند و خود درمورد نحوه اداره منطقه تصمیم بگیرند و قوای سهگانه در سطح ملی بسیار محدود عمل کنند؟ آیا محدودکردن دولت مرکزی و جدایی دین و دولت مجموعه نهادهای انتصابی را منتفی و بلاموضوع خواهد ساخت؟
مهندسی فرهنگی و اجتماعی
سه وزارتخانه آموزشوپرورش، علوم، تحقیقات و فناوری، و بهداشت و آموزش پزشکی که مشغول توزیع منزلت به مقامها، مغزشویی، تقلب در اعطای مدارک و بورسیهها، و مدرکفروشی و مغازهسازی بودهاند، چه سرنوشتی خواهند داشت؟ آیا حکومت/دولت میتواند محتوای کتابهای درسی را تعیین کند، استادان دانشگاه را با گزینش ایدئولوژیک انتخاب کند، مبلغان خود را در دستههای دهها هزار نفری به مدرسهها بفرستد، و هرکه را که خواست اخراج کند؟ برای آنکه چنین نشود، چه باید کرد؟ چگونه میتوان حکومت/دولت را از حیات علمی و فرهنگی و اجتماعی مردم بیرون کرد، ضمن آنکه مالیات مردم در این حوزهها هزینه شود؟
حقوق مردم
آیا همه انواع قدرت به مردم واگذار خواهد شد؟ آیا مردمی که قوانین را رعایت می کنند، حق خرید و تملک و حمل سلاح خواهند داشت؟ چه چیزی حکومت آینده را از شلیک مستقیم به مردم در خیابانها باز خواهد داشت؟ آیا همه ایرانیان حق خواهند داشت مثل عزاداران عاشورا در خیابانها برنامههای مذهبی و مراسم غیرمذهبی خود را اجرا کنند؟ آیا همجنسگرایان خواهند توانست جشنهای خود را با حمایت پلیس برگزار کنند؟ آیا جوانانی که میخواهند یک روز بزرگداشت آبجو داشته باشند، میتوانند مراسم سالانه برگزار کنند؟ یا دیندارانی که خواهان آزادیهای مذهبیاند آزادی دیگران را تحمل خواهند کرد؟ چگونه می توان اسلامگرایان را در محدودکردن حقوق افراد محدود کرد؟
دعوای مفید
بیاییم و بیایید بهجای دعوا برسر شاه و رئیسجمهوری، تمامیت ارضی یا یکپارچگی سرزمینی، و محکومکردن دینستیزی و سرنوشت آزادیهای مورد جدال، درمورد نقش حکومت/دولت بحث کنیم که بیشترین سهم را در انحطاط ملی داشته است. مهمترین سوالی که امروز درمورد هر رخداد در داخل کشور یا میان مخالفان مطرح میشود، این است که حکومت/دولت چه نقشی در آن خواهد داشت. اگر حکومت/دولت نقشی نداشته باشد، موضوع در اساس چیز دیگری خواهد بود. مردم در همهجای دنیا کارهایی می کنند که ممکن است با عقل و اخلاق و قانون نخواند. وقتی دولت پایش را از این موضوعها بیرون بکشد، جامعه راههای خودش را برای مواجهه با مشکلات پیدا میکند. آنها که دغدغه بازگشت استبداد را در هر نظامی دارند، طبعا باید با توافق بر سر کوچککردن سهم و نقش دولت در اقتصاد و فرهنگ و جامعه، بکوشند راه را بر استبداد مبتنیبر فربهبودن حکومت/دولت ببندند و مسیر شکوفایی نهادهای مدنی و عرف و سنتهای حسابپسداده را باز کنند.
دیداری تلخ! اما پر غرور! ابوالفضل محققی
فرمانروای زامبیها، رضا فرمند