رحیم قمیشی
بسیاری از تحلیلگران، عدم همراهی مردم ایران با تبلیغات رسانههای رسمی کشور در حمایت از حماس را نشانهای از لجبازی مردم با سیاستهای حاکمیت ایران ارزیابی مینمایند، اما آیا اگر یک حاکمیت سکولار در ایران حاکم بود اکثریت مردم به دفاع از حماس به خیابان میآمدند و برای پیروزیشان دعا میکردند؟
برخی اهمیت موضوعات داخلی را عامل بازدارنده حمایت مردم از حماس قلمداد نموده و معتقدند مردم نمیخواهند مشکلات داخلی تحتالشعاع این درگیریها واقع شود.
گروهی دیگر حمایت از هر خارجی، بهویژه اعراب را مخالف ایرانی بودن خود میدانند. به عبارتی حس ناسیونالیستی آنها اجازه نمیدهد به حمایت از حماس و مردم غزه وارد هیچ کارزاری شوند.
همه اینها واقعیتهایی از جامعه ماست.
اما براستی چه چیزی باعث شده این همه مردم ما نسبت به مردم غزه بیتفاوت باشند؟
آیا ما مردمی بیحس شدهایم!؟
آیا کشته شدن انسانها برای مردم ما عادی شده؟ یا موضوع دیگری وجود دارد؟ موضوعی که نیاز به شکافتنش هست.
چرا اخبار ۲۴ ساعته صدا و سیما و همه خبرگزاریها نتوانسته بسیاری از مردم را وارد این صحنه نماید؟
چرا اگر همین فردا بگویند حماس بکلی از بین رفت، مردم حتی برای آنها عزاداری هم نمیکنند!؟ (طبیعی است منظور من از مردم، اکثریت قاطع آنان است)
آیا مردم ایران طرفدار اسرائیل شدهاند؟
سعی میکنم در چند گزاره کوتاه پاسخ دهم؛
شروع کننده درگیریهای اخیر، حماس بوده و رفتارش در عملیات بسیار شبیه داعش، این موضوع بر مردم ایران تأثیر بسزایی داشته و به عنوان یک نقطه ضعف اساسی و غیر قابل چشمپوشی ارزیابی شده است.
از این نکته مهمتر، مردم ایران اعتمادشان را به هر گروهی که رنگ ایدئولوژی داشته باشد بکلی از دست دادهاند. آنها نمیدانند اگر حماس بر مردم غزه حاکم بلامنازع شود بیش از اسرائیل از آنها نکشد!
از سوئی مردم ایران خیابانها و ساختمانهای غزه و حماس را که میبینند تازه متوجه شدهاند غزه از بسیاری شهرهای ایران پیشرفتهتر بوده. این برای آنها مسئله کوچکی نیست.
چطور از کشور ما دلار برای آنها ارسال میشده و شهرهای ایران در فقر و فلاکت نگه داشته شده بودند.
همه میدانند ارسال تسلیحات چه هزینههای هنگفتی به بودجه ایران وارد آورده است. آنها از این همه مخفی کاری بهشدت آزردهاند.
اما نکته آخر و بسیار مهم؛
مردم ایران با هیجانات کاذب و تبلیغات پرهیاهو بکلی خداحافظی کردهاند.
روزی ما فکر میکردیم با تصرف بصره صدام را سرنگون میکنیم. بصره را نگرفتیم، اما صدام سرنگون شد، آنهم نه بهوسیله ما، و تازه فهمیدیم سرنگونی صدام اصلأ از وظایف ما نبوده، ما خود را به اشتباه قیم مردم عراق تصور کرده بودیم.
فلسطینیان حق دارند برای بهدست آوردن حقوقشان تلاش کنند، اما دخالت ما قطعاً به ضرر آنها خواهد بود.
آنها میتوانند مانند عرفات و ابومازن روش دیپلماسی و سازش را پیشه کنند، و حق دارند مانند جهاد اسلامی و حماس روش حذف اسرائیل و استفاده از تسلیحات را.
نهایتا این مردم فلسطین هستند که با هزینه فایده کردن، تصمیمشان را میگیرند. اگر حماس اسلحه دارد، اگر حزبالله در لبنان اسلحه دارد، اگر حشدالشعبی در عراق مسلح است، و انصار الله در یمن، این گروهها به اتکای سلاح و بودجهشان تعادل تصمیمگیریهای دمکراتیک و آزاد را بر هم میزنند.
مردم این را درک میکنند.
چون تجربه زیستن در جامعهای را دارند که نیروی نظامی و امنیتیاش نفس اکثریت جامعه را بریده.
آنها نمیخواهند این درد بیدرمان به سایر جوامع و مردم ستمدیده دیگر سرایت کند.
مردم ایران نه از سر لجبازی و نه درگیری با مشکلات عدیده داخلی و نه از حس ناسیونالیستی است که با مردم غزه حس همدردی ندارند.
آنها طرفدار اسرائیل نشدهاند.
آنها عاقلانه میاندیشند؛
پیروزی حماس در جنگ به ضرر مردم فلسطین خواهد بود.
مردم بهدرستی حماس را یک گروه مسلح و غیرقابل کنترل میدانند.
مردم از روی دلسوزی برای مظلومان جهان نمیخواهند دیگران هم به سرنوشت آنها دچار شوند.
مردم را برای عواقب یک حرکت نسنجیده حماس به خیابان دعوت نکنید.
رنگ دفاع از کودکان فلسطینی به مواضع سیاسی خود نزنید.
اگر حاکمان اسلامی کشور برای شروع عملیات با حماس هماهنگ بودهاند باید پاسخ دهند چرا به این روزها فکر نکرده بودند.
اگر هماهنگ نبودهاند صراحتا اعلام کنند، این عملیات حماس خودسرانه بوده و ما با آن موافق نبودهایم.
مردم ایران اگر برای حماس دعا هم نمیکنند، دقیقاً میدانند چه میکنند.
نه بیاحساس شدهاند و نه لجبازی میکنند.
خرد جمعی مردم ایران را نباید دستکم گرفت!
پاسخ جنسی زنان چه فرقی با مردان دارد؟