جلال ایجادی
دانشگاههای آمریکا در آشوب هستند زیرا مخالفان دمکراسی و لیبرالیسم سیاسی در دفاع از غزه و حماس خواستار تبدیل دانشگاه به پایگاه پروپاگاند دینی سیاسی هستند. ریشه این آشوب در کجاست؟ رهبران این دانشجویان چه کسانی هستند؟
جنگ و حماس
بدنبال حمله نازیستی حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ علیه اسرائیل و کشتار فجیع ۱۲۰۰ از غیرنظامیان اسرائیلی، دولت دست راستی نتانیاهو اعلام کرد هدفش نابودی حماس است و ارتش را در نوار غزه وارد کرد. این لشگرکشی به تخریب بخش بزرگی از تونلهای نظامی حماس و قتل شمار زیادی از مسئولان این سازمان تروریستی انجامید. این لشگرکشی در ضمن منجر به تخریب ساختمان هایی مانند بیمارستان و دانشگاه گردید زیرا مراکز نظامی حماس در زیر این ساختمانها پنهان شده بود. افزون برآن شمار بسیاری از غیرنظامیان فلسطینی کشته شدند. این تلفات انسانی از جانب نهادهای معتبر جهانی باید مورد ارزیابی قرار گیرد و بعنوان جنایت جنگی تحلیل گردد. این تلفات دردناک انسانی نتیجه دو عامل هستند: عملیات نظامی ارتش اسرائیل از یکسو و از سوی دیگر جنگ طلبی و گروگانگیری حماس. دولت دست راست افراطی نتانیاهو با متحدین مرتجع دینی یهودی، سیاست شهرک سازی در کرانه باختری را ادامه داده است و مخالف سرسخت ایجاد دو دولت متکی بر قطعنامه سازمان ملل است. جریان حماس متکی بر فاشیسم اسلامی بوده و مانند جمهوری اسلامی خواهان نابودی اسرائیل است.
حماس از سال ۲۰۰۶ با کشتار و اخراج اعضای الفتح از غزه یک دیکتاتوری بپا کرد و با پولهای هنگفت قطر و رژیم ایران و شبکههای قاچاق، فقط به ساختن تونل نظامی و ساخت مهمات جنگی و اشاعه پروپاگاند اسلامی ضدیهودی پرداخت. فقر اهالی غزه و فناتیسم آنها و حمایت آنها از حماس، بیانگر حاکمیت اسلامی مرتجعانی مانند اسماعیل هانیه و یحیی سنوار میباشد. حماس از سال ۹۰ میلادی حمله نظامی و تروریسم علیه اسرائیل را در پیش گرفت و توافق اسلو را قبول نکرد و مرتب به جنگ ضد اسرائیل در سال ۲۰۰۸ و سال ۲۰۱۴دست زد و پیوسته به موشک پرانی علیه اسرائیل ادامه داده است. بدین ترتیب است که اسرائیل در اول آوریل ۲۰۲۴ هفت نفر از از افراد سپاه پاسداران در سوریه را میکشد و در پی آن در ۱۳ آوریل ۲۰۲۴ رژیم ایران برای انتقام گیری و برای حمایت از حماس ۳۵۰ پهپاد و موشک به سوی اسرائیل پرتاب میکند. با توجه به آنچه گفته شد جنگ در غزه نتیجه چندین عامل است. مسئولیت اصلی ادامه جنگ به حماس برمیگردد زیرا این جریان تروریستی متحد خامنهای میتوانست گروگانها را آزاد کند و اعلام آتش بس نماید.
آشوب در دانشگاه
حال در دانشگاه امریکا چه میگذرد و چه ربطی به جنگ غزه دارد؟ بطور فشرده سازماندهندگان میگویند: «جنگ غزه باید متوقف شود، آمریکا کمک خود به اسرائیل را متوقف کند، دانشگاه باید اسرائیل را محکوم کند و زنده باد فلسطین». سازماندهندگان اعتراض خود را نه در خیابانها بلکه به داخل دانشگاه کشانده تا دانشگاه را به آشوب برسانند. دانشجویان در این کارزار، برخی دانشگاهها را اشغال کرده، در صحن دانشگاه اردوگاه بپا کرده، پرچم فلسطین و نقشه فلسطین (با حذف اسرائیل) نصب کرده، گاه منطقه ممنوعه برای یهودیان ایجاد کرده، مانع برقراری کلاسهای درسی شده، مانع بحث و گفتگو چند جانبه گشته و دانشگاه را فلج ساختهاند. در فرانسه همین پدیده بشکل بسیار محدود در مدرسه عالی مطالعات سیاسی پدیدار شد که با حمایت جریان چپ افراطی ملانشون پاگرفت ولی فاقد دامنه گسترده میباشد. از جمله شعارهای افراطی در فرانسه «آزادی فلسطین از رود اردن تا دریای مدیترانه» بود که بمعنای نفی کشور و حکومت اسرائیل است. این دانشجویان شورشی که یک اقلیت کوچک را تشکیل میدهند با درخواست و توافق مقامات دانشگاه توسط پلیس به بیرون رانده شدند.
دانشگاه محل آموزش و دانش است، دانشگاه عرصه مبارزه فکری و تبادل اندیشه است، دانشگاه فضای پژوهش و کار آکادمیک است. روشن است که دانشجویان قشر حساسی بوده و گرایشهای اجتماعی و سیاسی را در خود منعکس میکنند. در جامعه دمکراتیک و آزاد همه امکانها برای تبادل نظر وجود دارد و مطبوعات آزادند. آمریکا و اروپا، ایران استبداد زده ما نیست و بنابراین، تمام رسانهها آزادند. حال میبینیم که سازماندهندگان اشغال، دانشگاه را به نقطه مرکزی آشوب تبدیل میکنند و روند طبیعی نهادهای علمی آموزشی را فلج میکنند. آنها دانشگاه را به انگل جریان حماس تبدیل میکنند. همه بازیگران پنهان و آشکار این صحنهها از «صلح و جنگ» در غزه میگویند ولی از تجاوز روسها به اوکرائین، از توماج و سرکوب زنان ایران، از تروریسم حماس و غیره حرفی نمیزنند. این اشغال دانشگاهی بشکل جهت دار بوده و «صلح طلبی» آنها پوششی برای تخریب دمکراسی و فلج کردن دانشگاه و گسترش اسلامیسم و آنتی سمیتیزم است.
جریانهای ضد دمکراسی
جریانهای فکری که این آشفتگی را پدیده آورده و جنگ علیه دمکراسی و لیبرالیسم سیاسی را پدیده آوردهاند، کدامند؟
جریان فکری «ووکیسم». واژه «ووک» بمعنای هوشمند و آگاه است. همین واژه زمانی که با ایسم تکمیل میشود در کاربرد جدید خود جنبه ایدئولوژیک پیدا کرده و در نفی ارزشهای آزادی و دمکراسی و مدرنیته و اومانیسم اقدام میکند. مفهوم «ووکیسم» غرب را فقط در استعمارو زشتی میبیند و دستاوردهای بزرگ جهان مدرن را نادیده میگیرد. جریان ووکیسم یک جریان ایدئولوژیک خطرناک و عوامفریبانه است که تلاش در تسخیر اروپاست. این جریان در مورد استعمار و برده داری در اسلام و استعمار و تجاوزهای کمونیسم سکوت کرده و جهان را به دو قطب حاکم و مغلوب تبدیل میکند.
جریان اسلامگرایی. بنیادگرایان اسلامی و دانشجویان فناتیک مسلمان و تمام شبکههای اجتماعی سنی و شیعه، عناصر فعال این جریان هستند. دستگاه ایدئولوژیک آنها با اصطلاح هایی مانند «ضد امپریالیسم»، «ضدصهیونیسم»، «توطئه یهودی»، «کافران»، «امور خیریه»، «اخوت و برادری» و غیره تنظیم شده است. تبلیغات این جریان اعلام میکند که «غرب در فحشا و بحران و همجنس گرایی» غوطه ور است. برگزاری نماز جمعه در دانشگاه میشیگان و برخی دانشگاههای دیگر بیانگر تولید فضای اسلامی در دانشگاه و تخریب محیط آکادمیک است. توزیع غذای نذری در درون دانشگاه پرینستن و هاروارد توسط جمهوری اسلامی و بردوش کشیدن پرچم جمهوری اسلامی در صحن حیاط دانشگاه امریکا نشانه دیگری از تجاوز به محیط دانش است. بودجههای دولتی ایران و قطر و عربستان این گرایشها را تقویت میکنند.
جریان پوپولیسم چپ گرا. محافل دانشگاهی آمریکا از مارکسیسم تحلیلی (گرامشی، آلتوسر، هربرت مارکوزه)، سالهای ۶۰ میلادی دور شدهاند و امروز در بسیاری از موارد پروپاگاند و هیجانهای ایدئولوژیکی جای نقد تحلیلی را گرفته است. در پانزده ساله اخیر، پوپولیسم برخی استادان و دانشجویان، با ووکیسم و اسلامگرایی تلفیق شده است. این پوپولیستها از عدالت اجتماعی میگویند ولی مدل آنها دیکتاتوری هایی مانند «شاوز» میباشد و میکوشند افراد را برپایه نوع و نژاد و قوم و جنس و رنگ پوست تعریف کنند.
جریان «آنتی سمیتیزم». برافراشتن پرچم حزب الله و توهین به دانشجویان یهودی در دانشگاههای «برینستون»، «یال»، «هاروارد»، «میشیگان»، «تگزاس» و یا نصب شعارهایی مانند «حماس دوستت داریم، راکتهایت هم دوست داریم»، «برگرد به لهستان» در برخی دانشگاههای آمریکا، نشانگر موج ضدیهودی و نژادپرستانه در تظاهرات کنونی است. جلوگیری از ورود دانشجویان یهودی در قسمت هایی از دانشگاه و اعلام ممنوعیت برای یهودیها و سکوت در باره جنایت ۷ اکتبر حماس، از ویژگیهای این جریان است.
همانگونه که گفته شد بازیگران این آشوب در دانشگاه متفاوت هستند و طرفداران پوتین و جاسوسان جمهوری اسلامی نیز در آن نقش دارند. البته پوپولیسم راست افراطی و سیاسیونی مانند دونالد ترامپ در جدال انتحاباتی خود، وارد این درگیری شدهاند حال آنکه آنها همیشه به نهادهای دمکراسی وفادار نیستند. در فرانسه نیز دولت به درخواست مسئولان برخی دانشگاهها برای پایان دادن به اغتشاش اسلاموفیلها و اسلامیون طرفدار حماس مداخله نموده است. ما دانشگاهیان نمیتوانیم در برابر تخریب محیط دانشگاه توسط «ووکیست ها» و «اسلامگرایان» و «پوپولیستهای افراطی» و «یهودستیری»، سکوت کنیم. در دنیای دمکراتیک دانشگاه محل آزادی اندیشه و فراگیری دانش است، دانشگاه نباید به تسخیر دشمنان دمکراسی درآید.
جلال ایجادی
جامعه شناس، دانشگاه فرانسه
------------------------------------------
جلال ایجادی در کتابهای گوناگون در باره جنبشهای اجتماعی در جهان و انقلابهای ایران نوشته است. آخرین کتاب او «انقلاب برای گسست، جامعه شناسی انقلاب زن زندگی آزادی»، ۳۳۰صفحه انتشارات فروغ. این نویسنده تا کنون کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، نشر مهری، کتاب «جامعه شناسی آسیبها و دگرگونیهای جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، و کتاب «اندیشه ورزیها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، چاپ نشر مهری، منتشر شده است. جلال ایجادی هر هفته پنج برنامه تلویزیونی در زمینه انقلاب، لائیسیته، دمکراسی، فلسفه، جامعه شناسی و نقد قرآن و اسلام، تهیه و پخش میکند. این برنامهها را در یوتوب میتوانید مشاهده کنید. ایجادی آخرین اثر خود را بنام «بحران بزرگ زیستبوم جهان و ایران» در ۴۸۰ برگ، انتشارات فروغ، منتشر نمود.
تنها زن تماشاچی مسابقه پرسپولیس- نساجی!