Monday, Jul 22, 2024

صفحه نخست » دیگر به خانه باز نمی‌گردیم!

qomeishi.jpgرحیم قمیشی

سال ۵۷ که انقلاب شد، گفتیم چه کسی از آقای خمینی و از روحانیون مورد اعتمادتر و دلسوزتر.

رفتیم خانه و منتظر ماندیم آنها و خدایشان برای ما خوشبختی بیاورند. و امروز چقدر پشیمانیم، دیدیم چه شد!

پس از سال‌ها جنگ و فشار فقر، سال ۷۶ رأی اعتراضی‌مان را دادیم به خاتمیِ خوش‌چهره، خوش‌بیان و خوش‌قلب.
گفتیم او هرگز ما را رها نخواهد کرد.

رفتیم خانه و دیدیم نشد، کار از جایی خراب بود که او نمی‌توانست!

از پشت پنجره‌های خانه گفتیم؛ خاتمی هم نتوانست!

سال ۸۸ میرحسین را جلو انداختیم، او دیگر با توپ پُر آمده بود، ایستاد و عقب ننشست. این بار کمکش کردیم، کتک هم خوردیم، اما یک‌روز که در خانه بودیم، دیدیم او دیگر نیستش، رفته بود به زندان اختر و ما با شرمندگی تنها مشایعتش کردیم!

این حکایت بارها و بارها تکرار شد.

سال‌های ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ اوجش بود. گفته بودیم خانه نمی‌رویم، اما رفتیم. همه رفتیم، جز آنها که تک و تنها در خیابان‌ها افتادند دست دژخیمان و هنوز تن‌شان پر است از درد، و یا پشت میله‌های زندان‌ها فراموش شده‌اند.

ما حتی خانواده‌های مظلوم جوان از دست داده را حمایت نکردیم. مگر با چند پست و چند لایک، از پستوی خانه‌هایمان!

سال ۱۴۰۳ اتفاقات جدیدی افتاده. بیش از شصت درصد، دست در دست هم گفتیم هزار خواهش هم بکنید وارد بازی شما نمی‌شویم.

گفتند کارت ملی شما ثبت می‌شود، استخدامتان لغو و یارانه اندک‌تان قطع! نرفتیم، و با شگفتی دیدیم ما هشتاد درصدیم، نه شصت درصد. همان چهل درصد رای دهنده هم بیشترشان با ما بودند.


ما برنده شده بودیم.


ما رفراندوم کرده بودیم.


هزار هم تلویزیون و سخنران‌های رسمی واقعیت‌ها را مخفی کنند و دروغ بسرایند. هزار خطبه بخوانند که گویی شکست نخورده‌اند. اما آنها باختند!

ما چهل و پنج سال صبر کرده‌ایم، با خون دل. چند ماه البته که برای ما کشنده نیست.

دردی که احساس کنیم تمام می‌شود قابل تحمل است، زخمی که بدانیم رو به الیتام است. اگر بدانیم صدای ما را شنیده‌ و درد ما را دیده‌اند.

وقتی بدانند این بار ما تفاوت کرده‌ایم.


ما به هیچ فرد روحانی اعتماد نداریم.


به نسخه هیچ دکتری هم اعتماد نداریم.


می‌دانیم قدرت همه را تغییر می‌دهد.


ما به همه آنها که اختلاس‌ها را دیده و فریاد نزده‌اند اصلأ بد گمانیم. به‌شدت.


و می‌دانیم رفتن به خانه‌ها همان، و بازگشت همۀ فسادها، همان است.


باز به دختران و زنان سختگیری خواهد شد.
باز تحریم‌ها عادی جلوه داده خواهند شد.
باز رابطه با جهان آزاد خط قرمز محسوب خواهد شد.
باز فضای مجازی منشأ انحراف نامیده خواهد شد.
باز زندانیان بی‌گناه در زندان خواهند ماند.
باز همایش چادر و حجاب اسلامی خواهند گذاشت، گویی قبل از انقلاب یا پیش از اسلام، ما همه برهنه بوده‌ایم!


و باز اقلیت، هوس تحمیل خود را بر اکثریت هشتاد درصدی پیدا خواهد کرد.
و باز فسادهای میلیارد دلاری
و باز کمک‌ها به بیگانگان فربه
و باز مرگ بر ها که حواله ما خواهد شد!

نه!


این بار نباید به خانه برویم و نمی‌رویم.


ما که خود را باور کرده‌ایم


ما که می‌دانیم هشتاد درصدیم


ما که می‌دانیم هیچ دولتمردی نجاتمان نخواهد داد.


برویم خانه و باز چند سال دیگر بگوییم؛ نمی‌دانیم چرا بدبخت‌تر شدیم!؟


پزشکیان قدم قدم عقب خواهد رفت


وزیرانش طعم قدرت را ذره ذره خواهند چشید.


روحانیون حکومتی باز هوس فروختن قطعه‌های بهشت به مردم را پیدا خواهند کرد.


وقتی ما خانه باشیم.

امروز اکثر مردم حال و هوای سال‌های سرنوشت‌ساز در زندگی را پیدا کرده‌اند.


نه فقط برای تعیین کابینه‌ای پاک، جوانگرا و متخصص، نه فقط برای بازگشت آرامش به اقتصاد و نه فقط برای رابطه منطقی و توام با احترام با تمام جهان.


آنها منتظرند به رسمیت شناخته شوند.


زنان، جوانان، قومیت‌ها، مذاهب، کارگران، کشاورزان، معلم‌ها، روستائیان، محرومان و همه قشرهای ایران.


کشور متعلق به همه ماست.


زندگی بهتر و در خور حق همه ماست.


ما برای بدبختی و تحمل محاصره اقتصادی آفریده نشده‌ایم


و قرار نیست ... دیگر به خانه برگردیم!!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy