چشم. منتظر دستور جناب عالی بودیم! اما ما هم اگر چه شاخ نیستیم ولی یک توصیه برای جناب عالی و هم گَله ای هاتان داریم:
شما جوان هستی ولی به فکر روزی باش که این حکومت خواهد رفت و مردم شماها را گیر خواهند آورد و شاخ که هیچ، شیردون شکمبه ی گوسفندان ولایت را از حلقوم شان بیرون خواهند کشید. می خندید و می گویید، چهل و شش سال است همین را می گویید و می بینید که حکومت طبق نظر ما سر جایش سر و مر و گنده نشسته و آخ هم نمی گوید. بله عزیزم. رسم تاریخ همین است که می بینید. تغییرات بزرگ، همیشه در جایی که ابدا انتظار آن نمی رود اتفاق می افتد و حتما هم می افتد.

حالا قاتل خون آشام مردم کردستان که خودش و توله اش برای ما اصلاح طلب شده اند، ما را از سوریزاسیون ایران بترسانند و وعده جهنم بعد از تغییر حکومت بدهند. فرضا هم که ایران جهنم شود، این بهایی ست که مردم باید برای تغییر و دگرگونی و بر انداختن این حکومت قرون وسطایی بپردازند که می پردازند یعنی تاریخ بدون اراده ای خاص، بخواهد کار را بر ما سخت می کند و جهنم پشت جهنم برایمان به ارمغان می آورد، بخواهد آسان می کند و بعد از جهنم ۴۶ ساله، راه بهشت را به ما نشان می دهد، ولی اگر ترس مانع تغییر می شد الان ماها هنوز روی درخت ها و توی غارها زندگی می کردیم.

امثال من هم عمرمان قد ندهد که این تغییر بنیادی را چه با خسارت چه بی خسارت ببینیم شما ها که جوان هستید خواهید دید به شرط آن که مردم شماها را زنده بگذارند. در قدم اول منتظر مرگ سدعلی باشید و روزی که این ستون موریانه خورده فرو بریزد و بقیه ی داستان....