ایران در آستانهی تصیمات سرنوشت سازی بسر میبرد. پزشکیان در سفر به سازمان ملل ودر سخنرانیها از مذاکره وصلح سخن گفت و حتا وزیر امور خارجه عراقچی ازمذاکره برای یک توافق برجام دیگر، سخن به میان آورد که نه تنها مورد استقبال ایالت متحده و هم پیمانشان قرار نگرفته بلکه بر تحریمها نیز افزودهاند.
در این اوضاع و احوال پس از هفت اکتبر سال گذشته جمهوری اسلامی گام به گام به رویارویی با اسراییل کشیده شد و تصورم اینست که ترور اسماعیل هنیه و حسن نصرالله و چند تن از سران سپاه پاسداران خامنهای را در شرایطی قرار داد که ناگزیر به حمله موشکی شد و این تلهای بود که نتانیاهو آرزومندش بود. گرچه کوشش وی برای کشاندن آمریکا به جنگ مستقیم با ایران به دلایل مختلفی هنوز به جایی نرسیده ولی او کماکان چشم به نتیجهی انتخابات آمریکا دوخته تا خواستش را عملی کند.
حمله شنبه پنجم آبان ماه اسراییل گرچه با حمایت گسترده آمریکا بود ولی کماکان هم بایدن و هم دولت انگلستان از ج ا خواستهاند که به این حمله پاسخ ندهد و بدین ترتیب جنگ خاتمه یابد.
آری همه میدانند جنگ طولانی به نفع اسراییل نیست ولی از یاد نبریم که هم پیمانان آن قدرت تسلیحاتی ومالی بسیار دارند و قابل مقایسه با ایران نیست.
حال اگر خامنهای بخواهد به نتانیاهو جواب بدهد باید چند میلیارد دلار دیگر برای حزب الله و حوثیها از کیسه مردم ایران خرج کند. تصور میکنم که ادامه این کمکها که از راه فروش نفت بدست میآید هم اکنون زیر سوال است. زیرا همان شاخکهای فروش نفت شاید مثل شرکت میلاووس (Milavous Group Ltd.) ویکتور پسر شمخانی احتمال دارد تحریم شوند و افزون بر آن همین یکی دو روز پیش پزشکیان رئیس جمهور چین را بصورت توهین آمیزی در انتظار گذاشت. قبلا هم حسن روحانی مرتکب اعمالی به مراتب زشت تر شده بود. راستی با این سیاست چارواداری به کجا میخواهند بروند؟
یکی به شرق میکشد دیگری به غرب و برای سیاست همدیگر پشت پا میگیرند و هرچه دیگری رشته پنبه میکنند. سیاست جناحی و منافع شخصی مطرح است و منافع ملت ایران مفقود.
حال یک پرسش اصولی اینجا مطرح میشود که آیا ایران موظف است در جایی که هیچ کشور عربی قدمی در راه حمایت از فلسطین برنداشته سردمداران ج ا، ایران را قربانی فلسطین کنند؟
نیروهای نیابتی تا آنجا که موجب عدم تعرض به ایران میشد کارکرد داشت و خوب بود ولی اکنون شرایط دیگر عوض شده و ادامه این سیاست به سود ایران نیست.
شاید حمایت مالی، تسلیحاتی و اخلاقی و دینی برای حکومت اسلامی قابل توجیه بود ولی جنگ مستقیم چنین نیست زیرا به معنای وارد شدن در معرکهای خطیر و کشنده است که پیروزی در آن متصور نیست.
اسراییل حیثیت و مظلومیت خود را از دست داده است و به حد کافی وحشیگری و سبعیت خود را در معرض جهانیان قرار داده است و با مهر نسل کشی در دادگاه جهانی ننگین شده است و پی آمد آن برای اسراییل به این آسانی هموار نخواهد شد.
من ساده انگاری نسبت به سیاست آمریکا و اسراییل ندارم. آنها دست از دخالت برنخواهند داشت و همهی کوششان اینست که ایران را به سرنوشت عراق صدام دچار کنند و طرح پول نفت در برابر غذا را عملی کنند.
ایران طبق قانون بین الملل باید جواب بدهد ولی جنگ مشکل ایران را حل نمیکند و شرایط را دشوارتر میکند. شک نیست ایران باید مسلح شود و افراد قابل برای دیپلماسی دعوت شوند و همواره برای دفاع از کشور آماده باشد.
دیپلماسی ضعیف و ناکارآمد و اغلب خانمان برانداز است وقتی ج ا طرح دو دولت در اسراییل را قبول میکند به معنای دوفاکتو شناختن اسراییل است خوب چرا برای حل اختلاف مذاکره مستقیم نمیکند؟ یکی نیست بپرسد شما که هنگام جنگ با عراق برای خرید اسلحه مذاکره داشتید چرا امروز طفره میروید؟
اوضاع ژئوپولتیک منطقه نیز در حال تغییر است. در حالی که اعراب برای ناسیونالیسم عربی متحد میشوند و ترکیه برای یک حکومت ترک زبان فعالیت میکند خامنهای مدعی رهبری جهان اسلام است و منکر هویت ملت ایران میشود و متحدان طبیعی خود را مثل آذربایجان را به دامن ترکیه و اسراییل میاندازد. ادامه این سیاست به کجا میرود؟
طی چند سال گذشته، امارات در بازگرداندن سوریه به عرصهی دیپلماتیک عربی نقش مهمی ایفا کرده است. سفر رئیسجمهور سوریه در مارس ۲۰۲۲ به امارات نقطهی عطفی از نظر تجدید تدریجی قوای او به عنوان یک رئیس دولت "مشروع" از نظر دولتمردان عرب سنی بود. امارت در همسایگی ما سیاست دوری از چین، روسیه و ایران را تبلیغ میکند و بسیاری از دولتمردان حاکمیت جمهوری اسلامی در آنجا مشغول تجارت و پولشویی هستند و هیچ حرکت و فعالیتی در جهت منافع ملی ایران انجام نمیدهند سهل است گویی دشمن این آب و خاکند.
عراق نیز بیشتر تمایل پیوستن به عربها را دارد و بتازگی برای نخست وزیر عراق یک جنجال شنود راه افتاده است و ممکن است برای انتخابات دوره دوم او موثر باشد.
در لبنان چندین حزب مسلمان، مسیحی و سنی، با حمایت فرانسه و ایالات متحده، میخواهند حزب الله را محدود کنند.
ولید جنبلاط، رهبر دروزیها، متحد دیرینه حزب الله، روز جمعه گفت که زمان برای "لبنانی که فقط ارتش در آن سلاح حمل میکند" فرا رسیده است.
جبران باسیل، رهبر جریان آزاد ملی لبنان طی مصاحبهای ضمن قطع رابطه با حزب الله، به ائتلاف با سمیر جعجع، رئیس حزب القوات اللبنانیة پیوست.
وی در یک مصاحبه خبری با انتقاد از مواضع منطقهای ایران گفت: ایران از حزب الله و لبنان در جنگ نیابتی با اسرائیل استفاده میکند. ایران باید خودش مستقیما با آنها بجنگد نه از طریق ما.
جمهوری اسلامی مشکل امنیتی دارد و همه وقایع اخیر ترور رهبران حزب الله و حماس گواه آنست و ترمیم این شکافها به سادگی میسر نیست و طولانی و پرمخاطره است و انداختن گناه امنیتی به گردن اجنهها مشکلی را حل نمیکند.
ملت ایران در شرایطی نیست که پس از ۴۶ سال تحمل انقلاب و جنگ هشت ساله با کشتاری که رژیم از جوانان کرده و نارضایتی عمومی و نابودی سرمایههای کشور و مهاجرت نخبگان به خارج به یک جنگ فرسایشی دیگر تن بدهد. این حکومت به همبستگی ملی ما آسیبهای فراوانی زده است و از اعتماد عمومی برخوردار نیست.
حال چرا باید حکومتی که از اقتصاد مفتضح و فساد ریشهای برخوردار است و دیپلماسی محکم و استواری ندارد از نظر امنیتی بشدت آسیب پذیر است؛ با همسایگانش روابط خوبی ندارد و.. وارد جنگی بشود که عاقبتش از دست دادن هست و نیست کشور است؟ اگر توان اداره کشور ندارید راه را برای ایرانیان دلسوز و وطندوست باز کنید که به جای دادن شعار نابودی اسراییل به فکر توسعه و اقتصاد و سازندگی ایران باشند.
حسن بهگر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نقل از [ایران لیبرال]
*
*