نادانی بد دردی است آقا! از شقاقلوس و طاعون و سلاطون و کوفت و هزار تا بلایای دیگر بد تر است. آدم نادان کور است! کر هم هست؛ اصلا زندگی‌اش به یک پاپاسی نمی‌ارزد؛ زنده و مرده‌اش صد تومان است.
پس بی جهت نیست که جناب ناصر خسرو میفرماید:
ز دانا مویی ارزد بر جهانی
نیرزد صد سر نادان به نانی
نادانی که شاخ و دم ندارد. ما شصت هفتاد سال است نان مفت
میخوریم و هوای مفتاستنشاق میکنیم اما تا همین امروز از معجزه " دعا " خبر نداشته‌ایم. نمیدانسته‌ایم با دعا میشود قله قاف را فتح کرد و اقالیم سبعه را در حوزه فرمانروایی خود در آورد وابر و باد و مه و‌خورشید و فلک را مدیریت کرد.
آقا! شما ممکن است از دانشگاه هاوارد در رشته فیزیک کوانتوم دکترا گرفته باشید؛ ممکناست سال‌ها و سال‌ها دود چراغ خورده از دانشگاه برکلی در رشته شناخت کهکشانها فارغ التحصیل شده باشید، اما اگر دعا بلد نباشید نه تنها آنهمه تحصیلات‌تان به مفت نمی‌ارزد بلکه وقتی زبانم لال زبانم لال روزی روزگاری کپه مرگ‌تان را گذاشتید جای‌تان ژرفای اسفل السافلین خواهد بود.
آقا! آدم نادان کر و کور است. ما هم سال‌ها کر و کور بوده و از معجزه دعا هیچ نمیدانسته‌ایم. بینی و بین الله اگر بجای خواندن کتابهای ارسطاطالیس و افلاطون و نمیدانم ذیمقراطیس و جنابان آقایان نیچه و مارکس و هگل؛ همین بحار الانوار مرحوم مغفور علامه مجلسی، یا دستکم همین توضیح المسائل امام خمینی رحمه الله علیه! را خوانده بودیم نه تنها در جهل مرکب نمیماندیم بلکه اگر " آدم " نشده بودیم لااقل یک حجت الاسلام قمپز در کن گنده دماغ بر ما مگوزیدی میشدیم یک عمامه سرمان میگذاشتیم به این بزرگی!
ببینید آقا! همین دیروز پریروزها یکی از این آقا بلی چی‌های بادنجان دور قاب چین بله قربان گوی اسلامی که در دارالخرافه تهران مقام و‌منصب مهمی دارد مسئله آلودگی هوای تهران را با دو تا سبحان الله و چهار تا الله اکبر و شش هفت تا قل هوالله احد الله صمد حل کرده و از امت مسلمان انقلابی که کم مانده است توی دود و دم تهران خفه بشوند خواسته است برای رفع آلودگی هوای تهران گروههای دعا تشکیل بدهند و با دعا‌های‌شان مدیریت باد و باران را بعهده بگیرند.
آقا! ما اینجا در کالیفرنیا هر سال آتش سوزی داریم. چشم به هم میزنیم می‌بینیم طی دو‌سه ساعت شهری و شهرستانی دود شده است رفته است هوا. ما هم‌تابستان‌ها دل توی دل مان نیست نکند خانه کاشانه مان هم در چشم بهم زدنی دود بشود به هوا برود.
چطور است برویم‌به این کله گنده‌های کالیفرنیایی پیشنهاد کنیم گروههای دعا تشکیل بدهند تا بهنگام آتش سوزی‌های مهیب مدیریت باد و باران را بعهده بگیرندو با همکاری حضرت میکاییل که گویا موکل باد و باران است آتش سوزی‌ها را مهار کنند؟ها؟ شما چه نظری دارید؟
آیا شما هم یاد آن شعر منسوب به لطفعلی خان زند افتاده‌اید که:
یارب ستدی ملک ز دست چو منی
دادی به " مخنثی " نه مردی نه زنی
از گردش روزگار معلومم شد
پیش تو چه دف زنی چه شمشیر زنی
گیله مرد
*
