«یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است؟
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری»
سروش دباغ - زیتون
نیک میدانم کثیری از هموطنان عزیز، نظیر من، این روزها دلمشغول و دلنگران وضعیت مملکت اند و اخبار سیاسی را به دقت رصد می کنند. آرزو کنیم و امیدوارم باشیم مذاکره ای پایدار ( مستقیم باشد یا غیر مستقیم فرقی نمی کند)، میان ایران و امریکا صورت بگیرد و از پی آن تحریم ها کمتر شود و رفته رفته به محاق رود؛ باشد که رونق و رشد اقتصادی به کشور باز گردد؛ امنیت معیشتی و روانیِ عموم شهروندان بیشتر شود و «خیر عمومی» افزایش یابد.
توافق دربارۀ «مسئله ای هسته ای» شرط اول قدم و ضروری است؛ اما نه شرط کافی. بازبینی جدیِ در سیاست خارجی در راستای منافع ملی، تعامل با جامعۀ جهانی، قدم نهادن در ریل توسعۀ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی.....گامهای بعدی است که اگر برداشته نشود، تغییرات محسوس و ماندگاری در کشور صورت نمی گیرد و وضع و حال شهروندان بهبود نمی یابد.
هر چند میشد این مذاکره سالها پیش صورت بگیرد و کشور به مراتب کمتر دچار خسران و ضرر گردد و بسی زودتر سر و سامان بگیرد . از این حیث، هم افسوس و حیف می خوریم، هم بازخوانی انتقادی گذشته و سیاست های حاکمان در این میان بایسته و ضروری و رهگشاست و در جای خود پی گرفتنی؛ در عین حال، در حال حاضر وظیفۀ مدنیِ عموم میهن دوستان، به نزد من استقبال و حمایت از مذاکرات پیش روست.
روشن است که دو جماعت با تحقق مذاکرات سخت مخالف اند و از هیچگونه سنگ اندازی در این میان فروگذار نمی کنند.
یکی جنگ طلبان داخلی و کاسبان تحریمی که حفظ منافع و موقعیت کنونی آنها، قوبا در ادامه یافتن وضعیت موجود است: از حسین شریعتمداری که ترامپ را تهدید به ترور می کند گرفته تا جماعت پایداری چی که دلی در گروی منافع ملت و مملکت ندارند و تنها در پیِ تحقق منافع و مطامع نامشروع و رهزن و دل آزار خویش اند.
دوم، جنگ طلبان خارجی که ادامۀ حیات سیاسی خود را سوگمندانه در سخت تر و پیچیده تر شدن شدن فضای سیاسی داخل کشور به هر نحوی و فروپاشی به هر بهانه ای می بینند. و الا فهم این این مطلب هوش زیادی نمی خواهد که میتوان هم منتقد جدّیِ سیاست های نظام در حوزه های مختلف بود؛ در عین حال منتقد جدّیِ جنگ هم بود و مشفقانه و دلسوزانه هشدار داد که بر طبل جنگ کوبیدن و دل خوش داشتن به حملۀ خارجی با محوریت ترامپ و ناتانیاهو، هیچ نسبتی با تحققِ منافع ملی و بهروزیِ مردمان ندارد..
آرزو کنیم تیغ این دو جماعت کند شود و کارشکنی ها و شیطنت های آنها به جایی نرسد، که در غیر اینصورت درگیر جنگی می شویم که خانمان سوز است و نه از تاک، نشانی بر جای می گذارد و نه از «تاک نشان».
همچنین، آرزو کنیم زعمای قوم، تنها و تنها منافع ملی را در این میان در نظر بگیرند، مسئله را حیثیتی و ناموسی نکنند و حال که تابوی مذاکره شکسته شده یا به تعبیر بهتر مجبور به شکستن آن شده اند؛ خطاهای گذشته را تکرار نکنند، فرصت سوزی نکنند و از موضع پاسداشت منافع ملی و حفظ یکپارچگی سرزمینی، کار را به دست کاردانان بسپرند و مذاکره کنند، امتیاز بدهند و امتیاز بگیرند و مودب به آدابِ مذاکره باشند، به توافق برسند، که صلاح ملک و ملت در آن است:
« من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال»

مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا به پایان رسید

هشدار روزنامه «ستاره صبح» درباره مذاکرات