"فاجعه ای که اسلامگرایانِ فرقه ای طی چهل سال گذشته در ایران بوجود آورده اند؛ زیانش صدها بار از چپاول نجومی ثروت های ملی، و خسارات ناشی از دزدی ها و ملاخور کردن اندوخته های مردم، و پایمال کردن حقوق کارگران و کارمندان و بویژه زنان میهن مان؛ بیشتر و شدید تر می باشد. چنانچه این مصیبت بزرگ، جبران ناپذیر نباشد؛ جبرانش حد اقل نیاز به دو نسل زمان دارد. زیرا مشکل مان با رژیمقاهتی، از حق کشی و بیدادگری گذشته، و از دزدی و چپاول فراتر رفته است. ضعف، ناتوانی، کم دانی و بی‌کفايتی‌های ويرانگر و ايران‌ سوز حکومت گران؛ همراه با سیاست های فرقه ای و غیر ایرانی شان؛ کشور را به مرز نابودی و سقوط رسانده است. (1)

اقتصاد و امنیت، دو ستون نیازهای زندگی انسانی در جامعه امروزی است. نخست، ستون اقتصاد - با در نظر گرفتن بیکاری، تورم، سقوط ارزش ریال و ناچیز بودن درآمد مردم؛ حکومت، کاملن مردود شده است! دوم، ستون امنیت - مردم در ایران از هیچ امنیتی برخوردار نیستند؛ نه امنیت شغلی، نه تحصیلی، و نه در انتخاب و آزادی عمل. حتی کارشناسان هسته ای - موشکی میهن مان که بشدت مورد نیاز پروژه های امنیتی حکومت هستند، از هیچ امنیتی برخوردار نیستند، و در روز روشن در هر نقطه ای از ایران که باشند، بوسیله دشمن ترور و حذف می شوند. در مقابل، رژیم شعار مرگ بر اسرائیل میدهد!

رژیم کوته نظر فرقه گرا، جهار دهه، ثروت های ملی کشور را روی حزب اله لبنان و سی و پنج سال روی شبه نظامیان عراق سرمایه گذاری کرد. چهارده سال با هزینه دهها میلیارد دلار از بشار اسد در سوریه پشتیبانی کرد و حوثی های یمن را آموزش داد و مسلح نمود. نتیجه چهار دهه و چند صد میلیارد دلار هزینه چه شد و چیست؟

امروز از حزب اله چیزی جز کالبد بی رمقش باقی نماتده، بشار اسد سرنگون شد و گریخت، و سوریه در آستانه تجریه است؛ شبه نظامیان عراق آماده خلع سلاح و تسلیم به آمریکا هستند؛ و حوثی ها در ضعیف ترین موقعیت دهه گذشت قرار دارند. از سوی دیگر رفتار نادرست روسیه که نزدیک ترین یار رژیم است، ضعف و رابطه یکطرفه با حکومت را حکومت را به نمایش میگذارد. جمهوری اسلامی نیاز داشت که برای دفاع هوائی کشور، سیستم رادار اِس 300 را از روسیه بخرد و کار بردش را بیاموزد. رژیم دو برابر بهای رادار را طی ده سال انتظار پرداخت کرد و باج داد، ولی روسیه بخاطر رابطه اش با اسرائیل و ارجحیت های سیاسی خودش، بیش از ده سال از تحویل کامل سیستم، خودداری نمود!؟ تا بالاخره بمرور تحویل داد. رابطه نابرابر و غیر دوستانه با جمهوری اسلامی، در صورتی است که روسیه سیستم جدید و کامل تر رادار اِس 400 را هم به ترکیه و هم به عربستان فروخته است!؟

چنانچه رژیم با دید باز، و آینده نگری، نه با فرقه گرائی و کوته نظری برنامه ریزی و حرکت میکرد؛

- با عربستان و شیخ نشینان خلیج فارس، بجای شعارهای احمقانه صدور انقلاب و آزاد کردن قدس، رابطه دوستی و همکاری بوجود میاورد.

- با ترکیه و پاکستان، بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک، گام برمیداشت و در شکل گیری یک مثلث قدرتمند در منطقه، سرمایه گذاری میکرد.

امروز، عربستان و کشورهای خلیج فارس با ایران همراه بودند، نه با دشمن. با وجود مثلث ترکیه، پاکستان و ایران؛ - نتنیاهو جرات عربده کشی نداشت و - ترامپ دیوانه اولتیماتوم نمیداد که یا خلع سلاح یا بمباران! سیاست فرقه گرا و غیر ایرانی نظام حاکم، - رژیم ضعیف و درمانده و منفور، و ایران را آسیب پذیر کرد.

همانطور که شاهد بودیم، اسرائیل به آسانی توانائی های دفاعی کشور، که شامل سیستم دفاعی "اس 300" نیز میشد را نابود کرد؛ این ضعف و سرافکندگی در صورتی است که رژیم و سپاه مرتب ادعا و عرض اندام میکنند که چگونه اسرائیل را محو میکنیم و آمریکا را سر جایش می نشانیم! واقعیت اینجا است که تمام هارت و پورت ها، برای ترساندنِ دانشجویان دختران بی سلاح، کارگران بی پناه بود، و بازنشستگان بی گناه بود، ولی در مقابل ترور کاشناسان هسته ای و انهدام و به آتش کشیدن مراکز موشکی، سکوتی گوش خراش برقرار است!

از سوی دیگر، فساد گسترده، سیاست یک بعدی و غیر ایرانی، همراه با ناچیز شمردن مردم و نادیده گرفتن خواست های آنان؛ جمهوری اسلامی، تبدیل شده به "چوب دو سر طلا"، نه پایگاه مردمی دارد و نه توانائی دفاع از کشور!

...

نتنیاهو و اسرائیل

بنجامین نتنیاهو، نخست وزیر اسرائیل، یک صهیونیست بنیادگرای دست راستی و ضعیف کش است. او سالهاست که در مصاحبه و سخنرانی های خود، ایران را به آلمان نازی تشبیه می کند و می گوید: "تنها تفاوت بین ایران و آلمان هیتلری اینستکه ایران می خواهد دنیا را رهبری کند، یهودی ها را سر به نیست و آمریکا را نابود کند". دهها بار اصرار داشته که "ما باید جلوی هالوکاست دوم را بگیریم. تنها با جنگ و زور میتوان مشکل را بر طرف کرد."

نتنیاهو با اتکا به شعارهای پوج و بیهوده جمهوری اسلامی، مدعی است که رژیم اسلامگرا در ایران، کمر بنابودی اسرائیل بسته و ایران مجهز به تسلیحات هسته ای، تهدیدی است برای امنیت و هستی اسرائیل. (2)

هدف اسراییل که یکی از مجهز ترین ارتش ها و سرویس های امنیتی را دارد، - گسترش مرزها، - تضعیف و حذف رقبا، و - نفوذ و کنترل منطقه است. نفوذ و کنترل، در راستای پروژه ی لبنانیزه کردن ایران است. برنارد لوئیس، مرشد بزرگ حزب لیکود اسرائیل، پروژه تکه تکه کردن و تقسیم ایران را در چارچوب قومیت، منطقه جغرافیائی و زبان، پیشنهاد داد. لارم به یادآوری است که این فاشیست نژاد پرست، آرشیتکت جنگ داخلیِ و نابودی لبنان بود. پروژه لبنانیزه کردن ایران، مورد پذیرش اسرائیل، ترکیه، عربستان سعودی، جمهوری آذربایجان و آمریکا قرار گرفت. در ضمنی که آنها از این پروژه پشتیبانی میکنند، در کردستان، خوزستان، آذربایجان، و بلوچستان، از طریق سازمان های اطلاعاتی و نیروهای ویژۀ نظامی، فعالیت دارند.

اسرائیل که مسلح به بیش از 350 بمب هسته ئی است، مدعی است که ایران مسلح به تسلیحات هسته ئی برای موجودیت اسرائیل خطرناک می باشد و اسرائیل نمی تواند و نباید آنرا تحمل کند! بهمین دلیل دولت اسرائیل بزرگترین مشوق حمله به ایران طی هشت سال ریاست جمهوری بوش - چی نی بود. لارنس ویلکرسون، رئیس دفتر کالین پاوِل (وزیر امور خارجه وقت) میگوید که از سال 2001 مقامات دولتی و نظامی اسرائیل همواره پافشاری می کردند که دشمن اصلی ایران است و برای جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه، باید حمله کرد و پیشنهاد حملۀ اتمی نیز از ابتدا خواست آنان بوده است. او میگوید: "وقتیکه آمریکا آمادۀ حمله به عراق بود، اریل شارون از جورج بوش خواست که در مورد حمله به ایران با او ملاقات کند. دو هفته قبل از ملاقات پیام های پیاپی از اسرائیل بسوی آمریکا سرازیر شد که دشمن خطرناک تر از عراق، ایران است. وزیر دفاع اسرائیل، بن الیزر، با مقامات آمریکائی در این مورد چندین ملاقات داشت. یوسی آلپر، مشاور اِهود باراک، می نویسد که شارون سعی داشت که ایران اولین هدف باشد." (3)

اسرائیل، نه تنها یکی از 5 مسلح ترین ارتش های جهان، و مجهز به تسلیحات هسته ای است، بل که نوچه آمریکا است. آمریکا، هم تمام نیازهای نظامی - تکنولوژی اسراییل را برآورده میکند، و هم سالانه، میلیاردها دلار کمک مالی در اختیارش میگذارد. اسرائیل نمیخواهد هیچ کشور دیگری در خاورمیانه قادر باشد، از نظر نظامی اسرائیل را به چالش بکشد. از اینرو، حتی "احتمالِ" ایرانِ مسلح به تسلیحات هسته ای را، برای موجودیتش خطرناک می داند و تحمل نمیکند.

نمونه های بارزِ این پدیده، روشِ تروریستی اسرائیل در رابطه با کارشناسان هسته ای در ایران و مراکز موشکی است که بارها هدف قرار داده است. یک مقام امنیتی اتحادیۀ اروپا می گوید اسرائیل در این نوع عملیات بی درنگ و بی اعتنا به قوانین بین المللی عمل می کند، همانطور که قبل از حمله به "رآکتور اُسیراک" در نزدیکی بغداد، دو کارشناس هسته ئی عراقی بوسیلۀ عوامل موساد مرموزانه بقتل رسیدند و یک کارشناس دیگر مفقود شد. (4)

گزینه سامسون

گزینه سامسون، عنوان یک استراتژی نظامی اسرائیل، علیه کشوری است که اسرائیل را بمخاطره بیندازد. "یک نمونه از عزم اسرائیل برای اجرای راهبرد "گزینه سامسون"، جنگ بوم کیپور در سال 1973 است که طی آن ارتش مصر، ارتش اسرائیل را عقب راندند و گلدا مایر، نخست وزیر وقت این کشور با احساس خطر، دستور آماده شدن 13 بمب اتمی را برای حمل با موشک و هواپیما صادر کرد و دولت نیکلسون را وادار ساخت به منظور پیشگیری از فاجعه اتمی به برقراری پل هوائی ارسال فوری مهمات و تجهیزات نظامی به اسرائیل مبادرت کند." (5)

اسرائیل با زد و بندهای پسِ پرده، و بده بستان های صهیونیست های تند رو، و یاری آمریکای ترامپ؛ موفق شده با عربستان و شیخ نشینان خلیج فارس جبهه ی مشترکی بنام "پیمان ابراهیم" برای مقابله با ایران تشکیل دهد. امروز، اسرائیل در منطقه حضور و نفوذ بسیار گسترده ای پیدا کرده و کمپین وسیعی براه انداختند تا ایران را کاملاً خلع سلاح کند!؟ این نزدیکی ناموزون، که بر اساس "دشمنِ دشمن من، دوست من است"، بر قرار شده، ریشه در سیاستِ فرقه ای جمهوری اسلامی، "گسترشِ هلال شیعه" در منطقه دارد. نشریه نیویورک تایمز می نویسد، تنفرِ عربستان و شیخ نشینان خلیج فارس، از جمهوری اسلامی، بیشتر از تنفر شان از صهیونیست های اسرائیلی است!؟ آنچه اعراب و اسرائیل را بر علیه ایران اسلام زده، متحد و همراه کرده، تنفر مشترک شان از آخوندها و سیاستِ "هلال شیعه" می باشد. (6)

اسرائیل بازگشت به برجام را نمیپذیرد

آویو کوخاوی، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، با لحن تندی هشدار داد که فرمان داده برای حمله به ایران، تدارکات لازم را ببینند. این هشدار همزمان با گفته ی نتنیاهو بود که "بازگشت به برجام را یک حماقت خواند و گفت نباید اتفاق بیفتد." کوخاوی گفت: "بازگشت به برجام یک تهدید غیرقابل قبول است." رئیس ستاد ارتش اسرائیل گفت اسرائیل در سراسر کشورهای خاورمیانه نفوذ کرده و حضور دارد؛ و اعلام کرد که یک ائتلاف منطقه ای نیرومند از یونان، قبرس، مصر، اردن، و شیخ نشینان خلیج فارس همراه با اسرائیل برای مقابله با هلال شیعی ایرانی تشکیل داده است. (7)

...

آمریکای ترامپ

امروز در آمریکا، کنترل ثروت و قدرت در دست لابی اسرائیل، صهیونیست های مسیحی، صنایع نظامی، کارتل های نفتی، ناسیونالیست های جنگ طلب، و باورمندان به تنئوری توطئه قرار دارد! در حال حاضر در آمریکا، ثروتمندان و قدرتمندان ابزارهای کنترل کشور را در دست گرفته اند. این پدیده، آمریکا را که دو قرن کعبه و آرمانشهر ستم دیدگان جهان بود، در معرض شکست و فروپاشی قرار داده است. همانطور که نتنیاهو با سیاست فرقه ای و جنگ طلبانه و غیر انسانی اش، "یهود ستیزی را گسترش داده، اسرائیل را آسیب پذیر نموده و مورد انزجار بین المللی قرار داده است.

تام فریدمن، ستون نویس روزنامه نیویورک تایمز در مورد دیدار اخیر نتنیاهو و ترامپ در کاخ سفید، می نویسد:

"رفتار و گفتار این دو باعث انزجار و افسردگی است! هر کدام یک خودکامه نامتعارفند، هر کدام برای تضعیف حاکمیت قانون و تخریب نخبگان در کشور مربوطه خود کار می کنند، هر کدام به دنبال درهم شکستن متخصصان حرفه ای و کارمندان با تجربه دولت هستند. ترامپ ملت خود را از آرزوی جهانی خود، "چراغی برای ملت‌ها" بودن دور میکند و به سوی قوم گرایی باریک و بیرحمی که قدرت برابری با حق را دارد و آماده پاکسازی قومی است، هدایت میکند. نتنیاهو و ترامپ هر یک با مخالفان سیاسی خود نه به عنوان مشروع بلکه به عنوان دشمنان درونی خود رفتار می کند و هر یک کابینه خود را با اشخاص دنباله رو و نا لایق پر کرده اند که عمداً برای وفاداری به او به جای قوانین سرزمینشان انتخاب شده اند."

ترامپ و فاشیست های مذهبی، با زور گو و هرج و مرج جهان را بسوی بی عدالتی و بی قانون سوق میدهد. ترامپ یکطرفه، پیمان سه جانبه با دو همسایه آمریکا؛ کانادا و مکزیک را کنسل و اعلام کرد که از این پس، اجناس آن دو کشور شامل 25 در صد تعرفه میشود. سپس با متحدان اروپايی خود نیز همین برنامه را اعلام کرد. در ضمن، روز یکشنبه تهدید کرد اگر ایران با آمریکا به توافق هسته‌ای جدید نرسد "بمباران" خواهد شد.

ترامپ، خود سرانه و بدون مشورت با گنگره آمریکا، فرمان از بین بردن سازمان های اداری کشور و اخراج صدها هزار تن از کارمند و کارکنان دولت را صادر کرد. این خود سری ها و حرکات غیرقانونی، از یکسو، باعث بی ثباتی و سقوط شدید بازار سهام آمریکا و چند تریلیون دلار خسارت شد، و از سوی دیگر، طغیان میلیون ها شهروند آمریکائی را رقم زد. روز پنج آوریل، چندین میلیون شهروند آمریکائی معترض در تمام شهرهای کشور، دست به تظاهرات زدند.

بخشی از مقاله ای را که هشت سال پیش، پس از انتخاب اول ترامپ به ریاست جمهوری منتشر کردم، مرور می کنیم:

پس از انتخاب ترامپ و ورود جارد کوشنر، داماد ترامپ، به کاخ سفید، نخستین سفر خارجی ترامپ به عربستان سعودی بود، هدف از این سفر که از طرف نتنیاهو و وزارت دفاع اسرائیل برنامه ریزی شده و بوسیله ی جارد کوشنر (نوچه و دست پرورده نتنیاهو) بمرحله ی اجرا گذاشته شد، دو مورد بود: نفوذ کاملِ سیاست حزب لیکود در کاخ سفید؛ و حضور تنگاتنگ اسرائیل در شکل دادن سیاست منطقه! (8)

ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری، با تلاش پیگیر دامادش، کوشنر، بسیاری از خواست های اسرائیل را انجام داد: - انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم، - باز گذاشتن دست اسرائیل در رابطه با فلسطینی ها، - گسترش خانه سازی در مناطق اشغالی، و - ضمیمه کردن رسمی بلندی های جولان به خاک اسرائیل.

انتخاب بار دوم ترامپ، موقعیت نتنیاهو و صهیونیست ها را حتی قوی تر کرده، زیرا غیر از جارد کوشنر، نوچه دیگر نتنیاهو، استیون میلر نیز از مقامات قدرتمند کاخ سفید ترامپ است. میلر که یک تند رو و جنگ طلب است، باور دارد که غزه و نوار باختری بخشی از سرزمین اسرائیل است. نخستین برنامه میلر در آمریکا نیز: دستگیری، زندانی و اخراج دانشجویان و کارشناسانی بود که به کشتار دسته جمعی فلسطینی ها اعتراض کرده بودند. سازمان ها و مؤسساتی که رفتار غیر انسانی اسرائیل در غزه را بعنوان "پاکسازی قومی" محکوم کرده بودند نیز مورد یورش دولت قرار گرفتند، از دریافت هر نوع قرارداد دولتی محروم شدند و تعدادی از آنان را به دادگاه احضار کرده است. میلر با دوباره سازی برجام و دیپلماسی با جمهوری اسلامی بشدت مخالف است. راه مورد تأئید او بمباران ایران است.

دید و باور اندیشکده آگاهی و شناخت در رابطه با برخی از موضع گیری ها

ما با هر نوع یورش نظامی به ایران مخالف هستیم، براندازی و جایگزینی رژیم به عهده ی ملت ایران است. میهن مان ایران در منطقه ای پر تنش قرار دارد. برخی از کشورهای همسایه و منطقه، برنامه های شان دوستانه و بر اساس همزیستی مسالمت آمیز نیست. بنابراین پس از براندازی رژیم، ایران باید به یک ارتش آموزش دیده، با تکنولوژی قرن بیست و یکم مجهز باشد. نه برای جنگ، بل که برای جلوگیری از تجاوز! دید اندیشکده در چهار مورد مهم:

- نخست، تسلیحات هسته ای

در حال حاضر 9 کشور در جهان، مسلح به تسلیحات هسته ای هستند: روسیه، ایالات متحده، چین، فرانسه، بریتانیا، پاکستان، هند، اسرائیل و کره شمالی.

آمارها و برآوردها: روسیه 5449، آمریکا 5277 بمب هسته ای، جین 600، اسرائیل 400، فرانسه 300، انگلستان 225، هندوستان 180، پاکستان 170، و کره شمالی 50 بمب هسته ای و موشک های بالستیک دارند. در ضمنی که آمریکا، در کشورهای آلمان، هلند، بلژیک، یونان و ترکیه، پایگاه هسته ای مجهز به بمب و موشک دارد؛ و روسیه در بلا روس و قزاقستان.

با در نظر گرفتن این واقعیت که اسرائیل، ترکیه و پاکستان، دورادور ایران قرار دارند، و مجهز به تسلیحات هسته ای و موشک های کلاهک دار هستند، آیا عاقلانه است که ایران مجهز نباشد؟ یک متخصص تسلیحات هسته ای اسرائیل میگوید: "بسیار احمقانه است"!

برای آگاهی، "مجهز به تسلیحات هسته ای بودن، برای تهاجم نیست، یک عامل بازدارنده در مقابل یورش نظامی است. تخریب تضمین شده متقابل یک دکترین استراتژی نظامی و سیاست امنیت ملی است که بر این باور است، استفاده تمام عیار از سلاح های هسته ای توسط مهاجم بر روی یک مدافع مسلح هسته ای با قابلیت ضربه دوم منجر به نابودی کامل مهاجم و مدافع خواهد شد." (9)

آمریکا با رَد کردن و شانه خالی کردن از اجرای اکثر قراردادهای بین المللی که طی پنجاه سال گذشته منعقد شده اند یکی از عوامل اصلی سوق جهان بسوی مسابقه تسلیحات هسته ای است. وزیر سابق دفاع آمریکا، رابرت مک نامارا در "نشریه سیاست خارجی" مینویسد: "سیاست تسلیحات هسته آی آمریکا در حال حاضر؛ خلاف عرف، غیر قانونی و از نظر نظامی بی مورد و شدیداً خطرناک میباشد."

پرسش اینجا است که آیا آمریکا، اسرائیل و یا هر کشور دیگری که دارای تسلیحات هسته ئی است، حق دارد، ایران را از داشتن آن منع کند و برای ایران تعیین تکلیف نماید؟

- دوم، استقلال و یکپارچگی ایران

برای ما، استقلال و یکپارچگی ایران، پدیده ای است مطلق، بدون شرط و تبصره! یک کشور مستقل حق دارد برای تأمین نیازهای کشور و امنیت مردمانش، با کشورهای دیگر قرارداد و پیمان ببندد.

- سوم، روابط دیپلماتیک

نخستین شرط قابل پذیرش روابط دیپلماتیک برای یک کشور مستقل، احترام و منافع متقابل است.

- چهارم، ایران فردا

در ایران فردا، مردم صاحبان اصلی کشور هستند و در اوج هرم قرار دارند؛ حکومت، - مردمسالار، و نظام، - شایسته سالار است. رابطه ایران با تمام کشورهای جهان بر اساس احترام و منافع مشترک متقابل و همکاری خواهد بود. حکومت در امور هیچ کشوری، بویژه همسایگان دخالت نخواهد کرد و اجازه دخالت در امور داخلی به کشورهای دیگر نخواهد داد.

رژیم در ایران، خودکامه و خداسالار است.

بدَلِ خودکامگی و خداسالاری، حق انتخاب و مردمسالاری است؛ و

بَدلِ وابستگی، استقلال، ملی گرائی، و شایسته سالاری است.

برنامه ی براندازی مان نیز بر این باور استوار است که در ایران فردا،

"همه چیز باید برای زندگی مردم، و در خدمت مردم باشد". (10)

امیرحسین لادن

سه شنبه 26 فروردین 1404

[email protected]

(1) "بدَلِ فن اسلامگرائی در ایران، لائیسیته" ، نگارنده

(2) Ahmadinejad has become a danger to Iran Zvi Bar'el

(3) نشریه ایندیپندنت جیمز مُور

(4) مقاله ی "دوباره نگریِ برجام، یا خلع سلاح ایران؟" ، نگارنده

(5) The Samson Option, Seymour Hersch

(6) On Saudi Arabia, Karen Elliott House

(7) رادیو فردا

(8) "آیا توطئه ای در حال شکل گیری است؟ برنامه ی آمریکا و اسرائیل برای ایران و منطقه چیست؟" نگارنده

(9) Mutual assured destruction (MAD)

(10) "زندگی جهنمی جمهوری اسلامی، برای رهایی از این جهنم، چه باید کرد؟، نگارن