*منبع: الشرق الاوسط
*نویسنده: عبدالرحمن شلقم وزیر خارجه لیبی و سفیر سابق سازمان ملل، سفیر سابق لیبی در ایتالیا و مدیر آکادمی لیبی در رم
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
مذاکرات میان [رژیم] ایران و آمریکا، مورد توجه افکار عمومی سیاسی در سطح منطقهای و بینالمللی قرار گرفته است. این رویداد زوایایی دارد که هرکدام از آنها قابل تفسیرهای مختلفی هستند. از عنوانی که دو طرف مذاکرهکننده درباره آن اختلاف دارند گرفته تا شکل انجام مذاکرات.
ترامپ رئیس جمهور آمریکا این مذاکرات را «مستقیم» توصیف کرده، در حالی که جمهوری اسلامی آن را «غیرمستقیم» اعلام میکند. در این میان قرار دادن مسقط پایتخت سلطاننشین عمان به عنوان محل مذاکرات [در نخستین گفتگو] نیز نشانهای ویژه دارد؛ چرا که کشورهای عربی خلیج فارس اکنون به قدرتی مؤثر در میانجیگری بینالمللی تبدیل شدهاند.
نخستین گفتگوی غیرمستقیم در مسقط دو ساعت و نیم ادامه یافت و در نهایت، رؤسای دو هیأت در راهرو ایستادند، با هم دست دادند و به مدت ۴۵ دقیقه به صورت مستقیم گفتگو کردند و بدینگونه، خواست دو طرف برآورده شد: گفتگوی هم غیرمستقیم و هم مستقیم استیو ویتکاف تاجر نزدیک به ترامپ که هیچ ارتباطی با وزارت خارجه یا نهادهای امنیتی آمریکا ندارد و عباس عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی!
مسئله برنامه هستهای [رژیم] ایران در صدر دستور کار مذاکرات قرار داشت، اما بدون شک هر طرف عناوین فرعی خاص خود را داشت. آمریکاییها بر کاهش سطح غنیسازی اورانیوم ایران به ۳/۶۷ درصد، محدود کردن تواناییهای موشکی و توقف حمایت از گروههای مسلح در منطقه تأکید داشتند. در حالی که جمهوری اسلامی اصرار دارد که محور مذاکرات صرفاً پرونده هستهای است.
زمانی که دشمنان رو در رو مینشینند، چراغهای راهنمایی در مسیر مذاکره خاموش میشود و هر طرف، دغدغههای خود را بیان میکند. رژیم ایران و آمریکا از زمان انقلاب خمینی به اندازه کوهها و دریاها با هم دشمنی و خصومت داشتند. در همان آغاز انقلاب، گروهی از جوانان ایرانی موسوم به «پیروان خط آیتالله خمینی» دهها دیپلمات آمریکایی را در تهران به گروگان گرفتند.
این حادثه تأثیر مستقیمی بر شکست جیمی کارتر در انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی رونالد ریگان داشت. شعارهای ضد آمریکایی رسمی در ایران بالا گرفت و بیانیهها و تبلیغات رسانهای ضد ایرانی در آمریکا نیز متقابلاً شدت یافت.
سؤال شگفتانگیز اینجاست: چه بادهای جادویی وزیدن گرفته تا کوههای خصومت بین این دو دولت را بلرزاند و از بین ببرد؟ به ویژه از سوی آمریکا که ترامپ خود شخصاً در دوره اول ریاست جمهوریاش توافق هستهای ۲۰۱۵ با رژیم ایران را که در زمان اوباما امضا شده بود، لغو کرد و دستور کشتن قاسم سلیمانی را نیز صادر کرد؟
ترامپ مرد ضربات سخت در همه عرصههای داخلی و خارجی است. او شخصاً با رهبر جمهوری اسلامی ایران علی خامنهای از طریق نامه ارتباط گرفت و پیشنهاد مذاکره برای حل مشکلات دیرینه دو کشور را داد، در حالی که همزمان نیروی نظامی عظیمی را در منطقه مستقر کرده است.
ترامپ به این یقین رسید که ایران از درون دچار فروپاشی اقتصادی است؛ فقر و بیکاری افزایش یافته، گروههای قاچاق رشد کردهاند، پول ملی سقوط کرده است؛ زمانی یک دلار معادل ۳۰۰۰ تومان بود و حالا بیش از ۱۰۰ هزار تومان است. بازوهای نفوذ رژیم ایران در لبنان، سوریه، غزه، و یمن شکستهاند، جایی که آمریکا جنگ شدیدی علیه آن به راه انداخته است. ترامپ که ذهن اقتصادی دارد، ایران را گنجی عظیم میبیند؛ منابع بزرگ نفت، گاز، و معادن و زیرساختهای فرسودهای که نیاز به بازسازی کلی دارند، و این برای او یک فرصت مالی بزرگ محسوب میشود.
در سوی جمهوری اسلامی نیز مشکلات اقتصادی، سیاسی و تهدیدهای نظامی انباشته شدهاند. سالهاست که رژیم ایران میلیاردها دلار صرف صنایع نظامی، برنامههای هستهای و موشکی کرده و از شبهنظامیان در کشورهای مختلف حمایت کرده، اما مردم چیزی جز رنج از این سرمایهگذاری عظیم به دست نیاوردهاند.
تصمیم حکومت ایران برای ورود به مذاکره با آمریکا، پس از بررسی دقیق وضعیت کشور و تهدید واقعی نظامی آمریکا گرفته شد. ناوهای هواپیمابر، زیردریاییها، ناوشکنها و جنگندههای پیشرفته آمریکا، منتظر چراغ سبز رئیس جمهور ترامپ برای حمله به تأسیسات هستهای ایران هستند، و شاید حتی اهداف بیشتری نیز در برنامه حمله قرار بگیرند.
در مقاله ای که روزنامه «نیویورک تایمز» در تاریخ ۱۰ آوریل منتشر کرد و توسط «فرناز فصیحی» نوشته شده، آمده بود که علی خامنهای در نشستی محرمانه با رؤسای قوای مجریه و مقننه و قضائیه تصمیم به پذیرش مذاکره با آمریکا گرفته است. آنها به این نتیجه رسیدند که اگر ایران مذاکره نکند، بمباران تأسیسات هستهای فردو و نطنز قطعی خواهد بود. بمبهای عظیم آمریکایی که اسرائیل از آنها برای کشتن رهبران حزبالله استفاده کرده، قادر به نفوذ در اعماق کوهها و نابودی این تأسیسات هستند. همچنین تجمع و تحرکات بزرگ نظامی آمریکا نشاندهنده عزم این کشور برای حمله است و ایران نباید انتظار حمایت یا پشتیبانی از روسیه و چین داشته باشد.
نویسنده «نیویورک تایمز» مدعی شده که در پایان این جلسه، رهبر جمهوری اسلامی تصمیم به پذیرش مذاکره با آمریکا گرفت. روز بعد، شایعاتی در شبکههای اجتماعی ایران منتشر شد که از پیشنهاد سرمایهگذاری ۴ هزار میلیارد دلاری آمریکا در ایران خبر میدادند.
زمانی خمنی برای پایان دادن به جنگ با عراق «جام زهر را نوشید». حالا آیا خامنهای برای پایان دادن به برنامههای نظامی جمهوری اسلامی، استکان چای را با ترامپ تقسیم خواهد کرد؟ آیا سلاحهای هستهای، بمبها و موشکها با تریلیونها دلار جایگزین خواهند شد؟!

قتل فاطمه سلطانی به دست پدرش