جلال ایجادی - خبرنامه گویا
بیانیه آقای میرحسین موسوی، نخست وزیر سابق جمهوری اسلامی، مدافع دوران طلایی آیت الله خمینی و یکی از مسئولان جنایت در ایران و سرکوب مردم و پرده پوش اعدام های 67، که در تاریخ 20 تیرماه 1404 منتشر شد، مورد استقبال بیش از 700 نفر از سیاسیون و نویسندگان و کنشگران داخل و خارج قرار گرفت.
در این بیانیه از «جنایات اخیر اسرائیل و آمریکا» صحبت می شود ولی هرگز از جنایت جمهوری اسلامی در کشور ایران و خاورمیانه و ایجاد و تقویت گروههای تروریستی مانند حزب الله و حشد شعبی و حماس و سیاست خانمان برانداز اتمی و یهودستیزی سخن نمی گوید. بیانیه از دشمن خارجی می گوید و فراموش می کند که بگوید «دشمن ما همین جاست».
بیانیه از «فرزندان نظامی ملت» که «شهید» شدند می گوید. حال آنکه سرداران سپاه مانند سلامی و باقری و حاجی زاده از جنایتکاران بوده و در کشتارهای گوناگون مسئول بوده اند. این سرداران مدافع خامنه ای همیشه ثروتهای کشور را نابوده کرده و انرژی خود را به جنگ طلبی و تروریسم اختصاص داده اند.
بیانیه از «شیوه حکمرانی ناکارآمد» سخن می گوید حال آنکه ما با واقعیت یک رژیم توتالیتر شیعه و استبداد فاسد فردی مواجه هستیم. ماهیت این حکومت مذهبی با پروپاگاند فاشیستی و سرکوب متداوم زنان و آزادیخواهان و دیگراندیشان مشخص می شود.
بیانیه از «برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی» می گوید و انتظار دارد حکومت خامنه ای مستبد راه را برای رفراندوم آزاد و مجلس موسسان مستقل و قانون اساسی تازه باز نماید. سخنان توهم انگیز و عوامفریبانه ای که بیش از 46 سال اصلاح طلبان تکرار می کنند.
این بیانیه که با جمله اسارتبار «بسم الله» شروع می شود با آیه ای از قرآن ضد ایرانی پایان می یابد و نشان می دهد که طرفدار فرهنگ استعماری عربی بنی هاشمی بوده و برضد فرهنگ و تمدن ایرانی است.
حال باید دانست که این بیانیه اصلاح طلبانه اسلامی مورد حمایت بیش از 700 شخصیت سیاسی فرهنگی قرار میگیرد. امضاکنندگان که اغلب خود را مستقل و سکولار معرفی میکنند ذوق زده و شیفته بناگاه همه خواسته های خود را فراموش کرده و به بهانه پراگماتیسم سیاسی، ستایشگر اصلاح طلبی می گردند. بطور مسلم باید از خشونت پرهیز نمود و باید تغییر کامل نظام با کمترین هزینه تحقق یابد و افزون برآن باید تناسب قوا را تغییر داد و بر پایه منشور ائتلافی دمکراتیک و لائیک نیروها را همسو ساخت. ولی این سیاسیون دنباله دور اصلاح طلبان حرفه ای می شوند و زبان و اصول خود را فراموش می کنند. این نکته نشان میدهد که آنان فاقد درک عمیق به مبانی دمکراسی خواهی هستند و از همان اول در مقابل اسلامیون کوتاه می آیند و اهل مماشات روی اصول هستند.
در متن امضا کنندگان از «خطاهای پی درپی حکمرانان» صحبت می شود ولی از جمهوری اسلامی بمثابه یک نظام فاسد مستبد و نظام جنگ طلب تروریست پرور سخنی نیست. در واقع امضاکنندگان که بسیاری از آنان در خارج زندگی میکنند ادبیات خود را در سطح اصلاح طلبان داخل نزول می دهند، از اصول خود صرفنظر می کنند و این امر نشانه ناتوانی شخصیتی و فکری آنانست.
در متن امضا کنندگان از فعالیت غنی سازی اورانیوم و تلاش رژیم برای ساختن بمب اتم و هزینه کردن میلیاردها دلار برای جاه طلبی استعماری در منطقه و فقیر کردن جامعه خبری نیست. پس شاید امضاکنندگان مدافع بمب اتم میباشند.
در متن امضاکنندگان از دورنمای یک حکومت سکولار و لائیک در فردای پس از جمهوری اسلامی مطلبی نمی آید. شاید امضاکنندگان بگویند این امر عاجل نیست. این گونه استدلال بیان پایمال نمودن اصول و امتیازدهی کلان و غیر اصولی به اسلامگرایان است. پس از 46 سال حکومت دینی این سیاسیون سازشکار از توتالیتاریسم دینی چیزی نفهمیدند و حکومت متکی بر «اسلام رحمانی» را تدارک می بینند.
در متن امضاکنندگان انقلاب «زن زندگی آزادی» فراموش شده، جنبش های مردمی از یاد رفته، خواست برابری حقوق زن و مرد نادیده گرفته شده و میدان برای رمالان فقه شیعه و حقه بازان باز شده است.
جلال ایجادی
جامعه شناس - دانشگاه پاریس

اولین واکنش فغانی به حملات حکومتی