حضور دوباره کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران، در نمازجمعه فردا (۲۷ تیر ۱۴۰۴)، پس از ماهها جنجال بر سر اتهامات فساد مالی، واکنشهای گستردهای را در شبکههای اجتماعی و میان فعالان سیاسی برانگیخت که برخی آن را «دهنکجی به افکار عمومی» توصیف کردند.
این واکنشها پس از افشای پرونده زمینخواری باغ ازگل و بازداشت پسر و عروس صدیقی در خرداد ۱۴۰۴ ، از سوی بسیاری به عنوان «لجاجت نظام» تعبیر شد.
مجید مرادی نوشت:
فردا نماز وحشت بخش به امامت صدیقی فاتح ازگل
فردا به جای نماز وحدت بخش جمعه نماز وحشت بخش به امامت امام صدیقی فاتح ازگل و پدر متهمی به ارتکاب ابرفساد اقامه خواهد شد. خودشان خودشان را تبرئه کردند و از اعمال انتسابی فرزند و عروسشان تبری جستند.
روال خوبی ست که از این پس قوه قضائیه رسیدگی به اتهام معاونت در جرم را به خود متهمان بسپارد.
البته تکلیف اتهام زمین خواری ازگل هنوز برای افکار عمومی روشن نشده است. چگونه سروته قضیه را به جایی ختم کردند که معلوم نشد چه کسی مجرم است.
اگر تدبیری در کار بود باید چهرهای مقبول مانند سیدحسن خمینی یا مسیح مهاجری نماز جمعه فردا را میخواند تا ملتی که در برابر دشمن وحشی فریب کار مقاومت کرد رغبت کند در نماز جمعه نمایشی از آگاهی خود را به رخ جنایتکاران جنگی تل آویو بکشد. پاداش پایداری مردم این نبود که کاظم صدیقی و وحید جلیلی دو منبر اصلی جمهوری اسلامی را هم چنان در چنگ داشته باشند و چنگ به اعصاب و روان ملت بزنند تا رونق بازار شب پره اینترنشنال نکاهد! هر دو مایه وحشتند. به همان اندازه که نتانیاهو موجب همبستگی ملت ایران شد جلیلی و صدیقی مایه خشم ملت ایرانند. این وحشت آفرینان را برکنار کنید!
صدیقی هم دیگر احیاء نخواهد شد و ده جنگ دیگر هم سابقه او را از ذهن ها نخواهد زدود.
جلال رشیدی کوچی، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی در واکنش به این انتخاب گفت «به لجبازی خود با مردم ادامه دهید. حتماً در ضربه زدن به اتحاد ملی موفق خواهید شد.»
احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی، نوشت: «این کار معنایی جز اصرار بر لجاجت با بخش بزرگی از افکار عمومی و نتیجهای جز واکنش طعنآمیز و همراه با سرخوردگی آنها در بر دارد؟»
برخی کاربران، از جمله یاشار سلطانی، روزنامهنگار، حضور آقای صدیقی را با توجه به تأکید مقامات بلندپایه ایران بر وحدت ملی، نشانه بیتوجهی زیرمجموعههای رهبری دانست و خواستار تذکر به آنها شد.
نوشته کامل احمد زیدآبادی:
من به اصل "مسئولیت فردی" سخت معتقدم. هیچکس بار گناه و جرم دیگری را به دوش نمیکشد حتی اگر از نزدیکترین اعضای خانوادهاش باشد. از افراد هم به دلیل مواضع سیاسی یا نگاه اعتقادیشان گاه به تندی انتقاد میکنم اما از طرح هر اتهامی به اشخاص که جنبۀ حقوقی و کیفری داشته باشد، تا در یک "محکمۀ صالحه" به اثبات نرسیده باشد، فراری هستم حتی اگر طرف شمر ذیالجوشن یا ابنملجم باشد!
بر این اساس، من نسبت به اتهامات حقوقی منسوب به شیخ کاظم صدیقی در خصوص حوزۀ علمیهاش، هیچ موضعی ندارم و طبعاً اتهامهای فرزندش را به پای او نمینویسم، اما مواضع سیاسی و اعتقادی و رفتار عمومی او را از هر جهت نادرست و زیانآور و قابل نقد و رد میدانم.
حالا قرار است که آقای صدیقی این هفته در مقام امام جمعۀ تهران خطبه بخواند. از نظر شخص من، چه او خطبه را بخواند چه فردی مثل سیداحمدخاتمی و یا دیگران کمترین توفیری ندارد زیرا نه در نماز جمعه شرکت میکنم و نه انتظار خیری عمومی از هیچکدام دارم.
با این حال، واضح است که بخش بزرگی از افکار عمومی روی نمازجمعه خواندن آقای صدیقی به شدت حساس شده است. در واقع حضور و عدم حضور او جنبۀ نمادین به خود گرفته است. مردم میپرسند؛ در حکومتی که اگر فرزند یک فرد به دلیل زمان تولدش در کشور دیگری به دنیا آمده و شهروند قهری آن کشور شده است، آن فرد برای حضور در مناصب بالای دولتی منع قانونی دارد، حال چطور فرد دیگری که برای فرزندش پروندۀ فساد تشکیل شده است، هیچ مشکلی ندارد و میتواند به عنوان امام جمعۀ پایتخت مردم را به رعایت "تقوای الهی" دعوت کند؟
وقتی که حضور سیدمحمد خاتمی در یک قاب عکس مشترکِ تصادفی با فلان خبرنگاری که بعدها هتاک از کار درآمده است، سند جرم شخص خودش معرفی میشود، آنگاه چطور فردی که پیرامونش شائبه و پروندۀ فسادمالی شکل گرفته است، با کوچکترین محدودیتی روبرو نمیشود؟
امامت جمعۀ آقای صدیقی در این هفته، قرار است چه سود و منفعتی برای حکومت و یا حتی هم طیفیهای او برساند که تاب مستوری از دست دادهاند؟ این کار معنایی جز اصرار بر لجاجت با بخش بزرگی از افکار عمومی و نتیجهای جز واکنش طعنآمیز و همراه با سرخوردگی آنها در بر دارد؟

چرا پاهای ترامپ متورم است؟سخنگوی کاخ سفید پاسخ داد

اولین واکنش فغانی به حملات حکومتی